[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :شرح حدیث / صفات دوست ایمانی - 1389/10/21
عنوان فیش :اقامه نماز در اول وقت و همراه بودن در سختی و گشایش از صفات دوست ایمانی
کلیدواژه(ها) : اخوت اسلامی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر» (1)
فی الکافی، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «اختبروا اخوانکم بخصلتین». اخوان، منظور مطلق معاشرین، علی‌الظاهر نیست. یعنی آن کسانی که میخواهید به عنوان برادران خود و افرادی که با آنها صداقت دارید، افراد نزدیک، کسانی را که به این عنوان میخواهید انتخاب کنید، این دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه کنید. «فان کانتا فیهم»؛ اگر این دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ یعنی فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لایعزب عنه مثقال ذرّة»(2) که در قرآن کریم هست. دوری کنید از آنها. از آنها رو بپوشانید و دوری کنید.
این دو صفت چیست؟ «محافظة علی الصّلوات فی مواقیتها». یکی این [که محافظ نماز باشند]. در مواقیت، لابد مراد مواقیت فضیلت است؛ و الّا مطلق مواقیت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اینکه خب، اگر کسی نکند این کار را، فاسق است. میخواهند بفرمایند که اهل نماز در وقت خود باشد، یعنی وقت فضیلت. مرحوم آقای بهجت (رضوان اللَّه علیه) -[که] مکرر این را از ایشان ما شنیدیم، هم خودمان شنیدیم، هم بالواسطه دیگران هم نقل کردند- میگفتند استادشان - علی‌الظّاهر مرحوم آقای قاضی مثلاً - به ایشان گفتند که اگر کسی نماز اول وقت را مراقبت بکند، من ضامنم برای نجات او، یا برای مثلاً رسیدن او به درجات بالا؛ یک همچین تعبیری. بنده یک وقت از ایشان پرسیدم که لابد نماز خوب دیگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابیِ با توجه، در اول وقت. اگر این را کسی مراعات بکند، این خودش یک عاملی است که انسان را عروج میدهد و به مراتب بالای توحیدی میرساند. یکی این.
«و البرّ فی الاخوان فی العسر و الیسر». صفت دوم هم یک صفت اجتماعی است. اوّلی صفت فردی بود، بینه و بین اللَّه بود؛ این دومی بینه و بین النّاس است. کسی باشد که صفتش این باشد، که به برادرانش نیکی میکند؛ هم در عسر، هم در یسر. حالا این عسر و یسر، چه عسر و یسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختی هم باشد، بالاخره کمک میکند؛ حالا تنگدستی دارد، مالی ندارد که کمک بکند، اما میتواند تسلا بدهد، با زبان کمک کند، با آبرو کمک کند؛ هم ممکن است مراد عسر و یسر خود این کمک کننده باشد، هم عسر و یسر آن کمک شونده باشد؛ چون بعضی‌ها هستند، به انسان حاضرند کمک کنند، وقتی که حال انسان خوب است؛ وقتی اقبال به سمت کسی هست، حاضرند به او کمک کنند؛ محبت میکنند، کمک میکنند؛ به مجرد اینکه اقبال از او رو برگرداند، اینها هم رو برمیگردانند. بله، وقتی که اقبال از او ادبار کرد، اینها هم ادبار میکنند. نه، اینجور نباشد؛ در همه‌ی حالاتِ برادرش به او کمک کند و نیکی کند.
1 )
كافی ، محمد بن یعقوب كلینی : ج 2 ص 672 ح7
وسائل الشیعه ،شیخ حر عاملی : ج 12ص 148 ،

اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ
ترجمه :
مفضل بن عمر و يونس بن ظبيان گويند: حضرت صادق عليه السلام فرمود: برادران خود را با دو خصلت آزمايش كنيد پس اگر آن دو خصلت در آنها بود خوب است، و گر نه دور شويد، دور شويد، دور شويد: مواظبت او بر نمازهايش در اوقات آن، نيكى به برادران در سختى و گشايش

1 ) سوره مبارکه سبإ آیه 3
وَقالَ الَّذينَ كَفَروا لا تَأتينَا السّاعَةُ ۖ قُل بَلىٰ وَرَبّي لَتَأتِيَنَّكُم عالِمِ الغَيبِ ۖ لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَلا فِي الأَرضِ وَلا أَصغَرُ مِن ذٰلِكَ وَلا أَكبَرُ إِلّا في كِتابٍ مُبينٍ
ترجمه :
کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّه‌ای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است!»


مربوط به :بیانات در دیدار مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی - 1387/02/15
عنوان فیش :صله رحم و قطع تعصبات قبیله‌ای از واجبات مورد تأیید در اسلام
کلیدواژه(ها) : اخوت اسلامی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
درباره‌ی شما مردم عزیز ممسنی یک نکته‌ی ممتاز دیگری هم وجود دارد که ناشی از همان بافت عشیره‌ای این منطقه است. اگر انسان با چشم باز و با نگاه عمیق به پدیده‌های اجتماعی نگاه کند، نقاط قوّت بسیاری را در این پدیده‌ها و حوادث اجتماعی مشاهده می‌کند. یکی همین مسئله‌ی بافت عشیره‌ای است. عشیره و قبیله و قوم، مظهر پیوندهای فامیلی و خونی میان افراد است؛ این در اسلام تأیید شده. در اسلام ارتباط فامیلی و ارتباط با خویشاوندان و بستگان نَسَبی یک رویّه‌ی پسندیده است و این که صله‌ی رحم - که یکی از واجبات است و قطع رحم از محرمات است - مورد تأکید است، با توجه به همین است. این پیوند فامیلی و خانوادگی در بافتهای عشیره‌ای، یکی از نقاط قوّت مجموعه‌های عشایری است.
البته در همین‌جا من این را هم اضافه کنم که جنبه‌ی مثبت این پیوند خانوادگی و فامیلی، همین عنصر دارای ارزشی است که عرض شد؛ اما جنبه‌ی منفی آن را - یعنی تعصباتی که موجب درگیری بین عشایر و قبائل می‌شود - باید نفی کرد؛ این از نظر اسلام مورد قبول نیست. پیوند و ارتباط و التیام خانوادگی و عشایری بسیار خوب است؛ اما نفیِ دیگران نباید کرد. برادری در اسلام، در میان همه‌ی مؤمنان گسترده است.
«انّکم من ادم و ادم من تراب»(1)؛ پیامبر بزرگوار ما به آنهایی که می‌خواستند به نسبتهای قبیله‌ای خودشان با چشم تعصب نگاه کنند و دیگران را نفی بکنند، با این زبان جواب داد. یعنی پیوند درون عشیره‌ای و قبیله‌ای بسیار خوب و بسیار امر پسندیده‌ای است؛ ارتباط و اتصال خانوادگی و فامیلی و رحِم، یک نقطه‌ی مثبت است؛ اما نباید این را وسیله‌ای برای نفی کسانی که خارج از محدوده‌ی این خانواده و عشیره هستند، قرار داد. به شما عرض می‌کنم: این ارزش ارتباطات فامیلی و خانوادگی در محیطهای عشایری را پاسداری کنید و حفظ کنید - که بسیار باارزش است - اما عشایر گوناگون، یکدیگر را نفی نکنند؛ همه با هم برادریم: «انّکم من ادم و ادم من تراب»؛ پیغمبر فرمود: همه‌ی شماها فرزند آدمید، آدم هم از خاک است. «پس ای بنده افتادگی کن چو خاک». ببینید این آموزش اسلامی به ما - در همه‌ی سطوح - چقدر عمیق است!
1 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 8، ص 246 ؛
معاني‏الأخبار، شیخ صدوق، ص 207 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 48، ص 305 ؛

صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ يَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ نَخْوَةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا أَلَا إِنَّكُمْ مِنْ آدَمَ ع وَ آدَمُ مِنْ طِينٍ أَلَا إِنَّ خَيْرَ عِبَادِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَاهُ إِنَّ الْعَرَبِيَّةَ لَيْسَتْ بِأَبٍ وَالِدٍ وَ لَكِنَّهَا لِسَانٌ نَاطِقٌ فَمَنْ قَصَرَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُبْلِغْهُ حَسَبُهُ أَلَا إِنَّ كُلَّ دَمٍ كَانَ فِی الْجَاهِلِيَّةِ أَوْ إِحْنَةٍ وَ الْإِحْنَةُ الشَّحْنَاءُ فَهِيَ تَحْتَ قَدَمِی هَذِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
ترجمه :
در روز فتح مكه رسول خدا (ص) بمنبر رفت و فرمود: اى گروه مردم همانا خداوند نخوت و تكبر دوران جاهليت و افتخار كردن بپدران را از ميان شما برد، همانا شما همگى از آدم عليه السّلام هستيد، و آدم نيز از (خاك و) گل آفريده شده، هان براستى كه بهترين بندگان خدا آن بنده‏اى است كه از او بترسد، همانا عربى بودن (كه مايه افتخار شما است) باين نيست كه تولد از پدر عرب باشد بلكه به زبان گوياى بحق (و شهادتين) است پس هر كس در عمل و كردار كوتاه باشد حسب (و نسب عربيت) او را بجائى نرساند، بدانيد كه هر خونى كه در زمان جاهليت بوده يا هر كينه‏اى (كه در بين باشد) آنها در زير پاى من قرار دارد (و از بين رفته است) تا روز قيامت.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/07/05
عنوان فیش :اهمیت امروزی وحدت کلمه مسلمین
کلیدواژه(ها) : وحدت اسلامی, وحدت شیعه و سنی, اخوت اسلامی, روحیه برادری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من، اشاره‌یی نیز به مناسبت حضور جمعی از برادران اهل سنّتِ ایرانی و خارجی در این محفل بکنم؛ برادرانی که به برکت اسلام و بدون در نظر گرفتن مرزها، برادر یکدیگرند و چنان‌که در روایت آمده است: «المؤمن اخ المؤمن لابیه و امّه»(1): مؤمن، برادر پدر و مادرىِ مؤمن است. امروز، بیشتر از همیشه باید به وحدت کلمه‌ی مسلمین اهمیت داد؛ چون اختلاف، راه همیشگی نفوذ دشمنان در جوامع اسلامی است. راههای بلند مدت اختلاف و شکاف که صد یا دویست و یا پانصد سال به طول میانجامیده، آیینی استعماری به‌وجود میآورده تا زخمی در پیکر و مجموعه‌ی عالم اسلامی ایجاد کند که درمانش به سادگی میسر نباشد؛ مثل وهابیت و برخی مذاهب و ادیان ساختگی که با هدف ایجاد شکاف در دنیای اسلام پدید آمده است.
1 )
الکافي , جلد 2 , صفحه 166
 المحاسن , ج 1 , ص 133
 الأصول الستة عشر من الأصول الأولیة (ط - دار الحدیث) , ج 1 , ص 219

أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنِينَ مِنْ طِينَةِ اَلْجِنَانِ وَ أَجْرَى فِي صُوَرِهِمْ مِنْ رِيحِ اَلْجَنَّةِ فَلِذَلِكَ هُمْ إِخْوَةٌ لِأَبٍ وَ أُمٍّ .
ترجمه :
امام باقر عليه السّلام مى‌فرمود: مؤمن برادر پدر و مادرى مؤمن است، زيرا خداى عز و جل مؤمنين را از سرشت بهشتى آفريد و از نسيم بهشت در پيكرشان دميد، از اين جهت مؤمنين برادر پدر و مادرى يك ديگرند.