[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مدال‌آوران المپیادهای علمی - 1403/03/26
عنوان فیش :نیروی انسانی جوان با قدرت تصمیم‌گیری بالا عامل پیشرفت ‌انقلاب است ‌
کلیدواژه(ها) : نشاط و نیروی جوان, دستاوردهای انقلاب اسلامی, پیشرفت, جوان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
انقلاب در کشور جهش ایجاد کرد... شما در زمینه‌ی سیاسی این جهش را می‌بینید، در زمینه‌ی علمی می‌بینید، در زمینه‌ی ‌فنّاوری می‌بینید، در زمینه‌ی اخلاق اجتماعی این جهش را می‌بینید؛ در همه‌ی این جهات، انقلاب جهش ایجاد کرد. انقلاب ‌را چه کسی به وجود آورد؟ نیروی انسانی، عمدتاً هم جوان؛ یعنی نقش نیروی انسانی این است. و هر چه این جوان بیشتر ‌اهل فکر و اهل تصمیم و عزم راسخ باشد، این تأثیر عمیق‌تر و بیشتر خواهد شد. شما در دعای کمیل میخوانید: قَوِّ عَلىٰ‌ ‌خِدمَتِکَ‌ جَوَارِحی؛ اوّلش این است. خب جوان جوارح محکم‌تری دارد دیگر. وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحی؛(1) دل من را با ‌قدرت تصمیم‌گیری محکم کن. قدرت تصمیم‌گیری در جوان بیشتر است. ... جوان این‌جوری است. شماها میتوانید کشور را ‌تغییر بدهید، میتوانید در جهت خوب حرکت بدهید.‌
1 )
مصباح المتهجّد ،شیخ طوسی، ج ۲، ص ۸۴۹

قَوِّ عَلىٰ‌ خِدمَتِکَ‌ جَوَارِحی وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحی
ترجمه :
« امام علی (علیه السّلام) فرمودند: اى پروردگار من به اعضایم در مقام ‏بندگيت نیرو بخش و دل من را با قدرت تصمیم‌گیری محکم کن... »‏


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه‌ی قضائیه‌ - 1392/04/05
عنوان فیش :امنیت؛ جزو اساسی‌ترین نیازهای یک ملت
کلیدواژه(ها) : امنیت, امنیت ملّی, پیشرفت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
انتخابات ریاست جمهوری در بسیاری از كشورها با درگیری و مخاصمه و دعوا و كتك‌كاری و احیاناً خونریزی انجام میگیرد. انتخابات شوراها در مناطق دوردست، از انتخابات ریاست جمهوری هم از این جهت حساستر است. در فلان روستا، در فلان شهر كوچك، بین دو طایفه، بین بالای ده و پائین ده، بین گروههای مختلف در یك روستا یا یك شهر كوچك، امكان درگیری و امكان مخالفت وجود دارد. در این كشور وسیع، در این خاك پهناور، در این ده‌ها هزار شهر و روستا در سراسر كشور، یك حادثه كه نشان‌دهنده‌ی ناامنی در این كشور باشد، اتفاق نیفتاد و گزارش نشد. این چیز كوچكی است؟ «نعمتان مجهولتان الصّحة و الامان».(۱) امنیت برای یك ملت جزو اساسی‌ترین نیازها است. اگر امنیت بود، پیشرفت به وجود می‌آید، علم رشد میكند، اقتصاد شكوفائی پیدا میكند، سازندگی كشور امكان پیدا میكند. امنیت به این گستردگی در این كشور، خودش را در این انتخابات نشان داد. هرچه میخواستند دستگاههای امنیتی كشورمان با تبلیغات بگویند، نمیتوانستند این حقیقت را به این روشنی بیان كنند كه انتخابات بیان كرد. این انتخابات نشان داد كه بحمدالله در این كشور، به خاطر همراهی مردم، به خاطر هوشیاری مسئولان امور، در بخشهای مختلف و در سراسر كشور - كشور به این بزرگی - امنیت خوبی برقرار است.
1 )
روضة الواعظین و بصيرة المتعظين‏، محمد بن حسن فتّال نيشابورى‏، ج 2 ص 472 ؛ الخصال، شیخ صدوق، ج 1، ص 34 ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 78، ص 170.

نِعْمَتَانِ‏ مَجْهُولَتَانِ‏ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة.
ترجمه :
پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: دو نعمت است كه ناشناخته است: امنیت و تندرستی.


مربوط به :بیانات در اجتماع کارگران کارخانه‌جات تولیدی داروپخش‌ - 1391/02/10
عنوان فیش :بوسیدن دست کارگر توسط پیامبر(صلّی الله علیه وآله) نشانه ارزش کارگر
کلیدواژه(ها) : کار, کارگر, کارگر در اسلام, پیشرفت, پیشرفت اقتصادی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هفته‌ی کارگر را نه فقط به قشر عزیز کارگر، بلکه به ملت ایران تبریک عرض میکنم. اگر دستهای کارگر، مغزهای کارگر، انسانهای کارآفرین، نیروی انسانیِ ماهر در یک جامعه‌ای گرامی داشته شود، آن جامعه پیشرفت خواهد کرد. اینکه نبی مکرم اسلام دست کارگر را بالا می‌آورد و میبوسد،(1) این فقط تقدیر از یک شخص نیست؛ این ارزشگذاری است، این درس است؛ به ما میگوید که دست کارگر، تولیدگر و نیروی انسانی آنقدر ارزش دارد که کسی مثل وجود مقدس پیامبر - که همه‌ی آفرینش طفیل وجود اوست - خم میشود و دست او را میبوسد؛ این درس به ماست.

کار به معنای وسیع کلمه، شامل کار یدی، کار جسمی، کار فکری، کار علمی، کار مدیریتی، در واقع محور پیشرفت و حرکت و حیات مستمر جامعه است؛ این را باید همه‌مان بدانیم. اگر کار نباشد، سرمایه، مواد، انرژی، اطلاعات، هیچکدام برای انسان مفید نخواهد بود. کار است که مثل روحی میدمد در سرمایه، در انرژی، در مواد اولیه، و آن را تبدیل میکند به یک موجود قابل مصرف، تا انسانها بتوانند از آن استفاده کنند. ارزش کار، اینهاست.
1 )
اُسد الغابة ، ابن اثیر  ج 2  ص 269 ؛
تاريخ بغداد، خطیب بغدادی، ج ‏7، ص 353.

إنَّ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله لَمّا أقبَلَ مِن غَزوَةِ تَبوكَ استَقبَلَهُ سَعدٌ الأَنصارِيُّ ، فَصافَحَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ لَهُ: ما هذَا الَّذی أكتَبَ يَدَيكَ ؟ قالَ: يا رَسولَ اللّه ، أضرِبُ بِالمَرِّ وَالمِسحاةِ فَاُنفِقُهُ عَلى عِيالی . فَقبَّلَ يَدَهُ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ، وقالَ : هذِهِ يَدٌ لاتَمَسُّهَا النّارُ أبَدا.
ترجمه :
انس بن مالك گوید هنگامی كه رسول خدا (ص) از جنگ تبوك بازگشت ، سَعد انصارى به پيشواز وى آمد . پيامبر پس از آن كه دست او را فشرد ، به وى فرمود: به چه سبب دستانت اين گونه سخت و زبر شده است؟» گفت: اى رسول خدا! بيل می زنم و طناب می كشم و خرج زندگی خانواده ام مى كنم . پس رسول خدا(ص) دست وى را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه هرگز آتش به آن نمى رسد.


مربوط به :بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان‌ - 1388/02/27
عنوان فیش :لازم بودن تعادل دنیا و آخرت در برنامه‌ریزی‌های شخصی و اداره کشور
کلیدواژه(ها) : پیشرفت, غفلت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
چند جور انحراف ممکن است [در مسئله پیشرفت پیش بیاید:]
یکی این است که کسانی دنیا را اصل بدانند و از آخرت فراموش کنند؛ یعنی همه‌ی تلاش جامعه و برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران و حکومت، برای این باشد که زندگی مردم را از لحاظ دنیائی آباد کنند: مردم پول داشته باشند، ثروت داشته باشند، راحت باشند، مشکل مسکن نداشته باشند، مشکل ازدواج نداشته باشند، مشکل بیکاری نداشته باشند؛ فقط همین! اما از لحاظ معنوی در چه وضعی باشند، مطلقاً مورد توجه قرار نگیرد. این یک انحراف است.
یک انحراف دیگر این است که از دنیا غفلت کنند؛ از دنیا غفلت کردن یعنی از مواهب حیات و مواهب زندگی غفلت کردن و به آن بی‌اعتنائی کردن؛ این هم یک انحراف دیگر است. مثل بسیاری از گرفتاری‌هائی که در مجموعه‌ی دینداران در گذشته اتفاق افتاده: اقبال به مسائل اخروی و دینی، و بی‌توجهی به مواهب عالم حیات و استعدادهائی که خدای متعال در این عالم قرار داده است؛ این هم یکی از انحرافهاست. «هو الذّی انشأکم من الارض و استعمرکم فیها»؛ (1) خدا شما را مأمور کرده است به آبادی زمین. آبادی یعنی چه؟ یعنی استعدادهای بی‌پایانی که در عالم ماده وجود دارد را یکی یکی کشف کردن، آنها را در معرض استفاده‌ی انسان قرار دادن و انسان را به این وسیله به جلو بردن. این مسئله‌ی علم و تولید علم و این مسائلی که ما میگوئیم، ناظر به این است.
یک انحراف دیگر هم این است که انسان در زندگی شخصی خود، مواهب حیات و نیازهای مادی را دست کم بگیرد و مورد بی‌اعتنائی قرار بدهد؛ این هم در اسلام گفته نشده، خواسته نشده؛ بلکه عکسش خواسته شده: «لیس منّا من ترک اخرته لدنیاه و لا من ترک دنیاه لاخرته». (2) اگر آخرت را به خاطر دنیا ترک کردید در این امتحان مردودید؛ اگر دنیا را هم به خاطر آخرت ترک کردید در این امتحان مردوید. این خیلی مهم است. امیرالمؤمنین به کسی برخورد کرد که زن و زندگی و خانه و همه چیز را کنار گذاشته بود و به عبادت پرداخته بود؛ فرمود: «یا عدّی نفسه»،(3) ای دشمن کوچک خویشتن! با خودت داری دشمنی میکنی؛ خدا این را از تو نخواسته. «قل من حرّم زینة اللَّه الّتی أخرج لعباده و الطّیّبات من الرّزق».(4) این هم این مطلب است. بنابراین تعادل دنیا و آخرت و نگاه به دنیا و آخرت - هم در برنامه‌ریزی، هم در عمل شخصی و هم در اداره‌ی کشور - لازم است. این هم یک شاخص عمده‌ی پیشرفت است.
1 ) سوره مبارکه هود آیه 61
وَإِلىٰ ثَمودَ أَخاهُم صالِحًا ۚ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۖ هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الأَرضِ وَاستَعمَرَكُم فيها فَاستَغفِروهُ ثُمَّ توبوا إِلَيهِ ۚ إِنَّ رَبّي قَريبٌ مُجيبٌ
ترجمه :
و بسوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابت‌کننده (خواسته‌های آنها) است!»

2 )
من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 156
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 321
كنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 238؛ نحوه

وَ قَالَ ع لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْيَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْيَاهُ
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمودند: كسی كه دنیایش را به خاطر آخرتش و [یا كسی كه] آخرتش را برای دنیایش رها كند از ما نیست.

3 ) خطبه 209 : از سخنان آن حضرت است زمانى كه در بصره جهت عيادت علاء بن زياد حارثى كه يكى از يارانش بود وارد شد، چون خانه او را وسيع ديد فرمود
مَا كُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ فَقَالَ لَهُ الْعَلَاءُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَشْكُو إِلَيْكَ أَخِي عَاصِمَ بْنَ زِيَادٍ قَالَ وَ مَا لَهُ قَالَ لَبِسَ الْعَبَاءَةَ وَ تَخَلَّى عَنِ الدُّنْيَا قَالَ عَلَيَّ بِهِ فَلَمَّا جَاءَ قَالَ يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ قَالَ وَيْحَكَ إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ .
ترجمه :
با اين خانه وسيع در دنيا چه مى‏كنى و حال آنكه در آخرت به خانه گسترده محتاج‏ترى آرى اگر بخواهى به وسيله اين خانه به منزل وسيع آخرت برسى در اين خانه ميهمانى كن، صله رحم به جاى آور، و حقوقى را كه خداوند بر عهده‏ات گذاشته در جاى خود پرداخت كن، در اين صورت به سبب اين خانه به آخرت دست يافته‏اى. علاء عرضه داشت: يا امير المؤمنين، از برادرم عاصم بن زياد به تو شكايت دارم. فرمود: چه شكايتى عرضه داشت: لباسى كهنه پوشيده و دل از دنيا بريده. حضرت فرمود: او را نزد من حاضر كنيد. وقتى آمد، فرمود: اى دشمنك جان خويش، شيطان پليد تو را به بيراهه كشيده، آيا به زن و فرزند خود رحم نكردى گمان مى‏كنى خداوند چيزهاى پاكيزه را بر تو حلال كرده آن گاه از اينكه از آنها بهره‏مند شوى ناراضى است تو نزد خداوند بى‏مقدارتر از آنى كه با تو اين گونه رفتار نمايد. عاصم گفت: يا امير المؤمنين، تو خود با لباس خشن و غذاى ناگوار زندگى مى‏كنى حضرت فرمود: واى بر تو، من همانند تو نيستم، زيرا خداوند بر پيشوايان عادل واجب فرموده كه خود را با مردم تهيدست برابر قرار دهند تا تهيدستى بر فقير سنگينى نكند و او را از پاى در نياورد

4 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 32
قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ ۚ قُل هِيَ لِلَّذينَ آمَنوا فِي الحَياةِ الدُّنيا خالِصَةً يَومَ القِيامَةِ ۗ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَومٍ يَعلَمونَ
ترجمه :
بگو: «چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند؛ ولی) در قیامت، خالص (برای مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات (خود) را برای کسانی که آگاهند، شرح می‌دهیم!


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1381/12/01
عنوان فیش :بی‌عدالتی قدرتمندان با وجود پیشرفت علمی ایشان
کلیدواژه(ها) : عدالت, پیشرفت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز مردم دنیا تشنه‌ی عدالت‌اند. این پیام به گوش مردم دنیا هم می‌رسد. امروز شما در اوضاع دنیا نگاه کنید. با همه‌ی پیشرفت علم و با این همه تحقیقات علمی که دانشمندان و علما در مسائل کون و حیات انجام داده‌اند و با این همه اکتشافات و اختراعات و ترقی در علم که محیّرالعقول است، در ناحیه‌ی اخلاق، افتخار قدرتهای برتر امروز دنیا به زورگویی، تجاوز، ظلم و بی‌اعتنایی به آرای انسانهاست. حتی امروز وقاحت به قدری در میان این قدرتمداران زیاد است که اعتراف هم می‌کنند و می‌گویند افکار عمومی مردم دنیا مانعِ حمله‌ی ما به عراق نیست، این یعنی یک حرکت صددرصد حیوانی. کسی که در عمل و حرکت خود اخلاق، عدالت، فضیلت و حقوق مردم را درنظر نمی‌گیرد، حیوان است. وگرنه روح انسانی این معیارها و ارزشها را رعایت می‌کند و زندگی انسانی قائم به این ارزشهاست. عالم و آسمان و زمین قائم به عدالت است؛ «بالعدل قامت السّموات والارض».(1) آن وقت عدالت را این‌طور زیر پا بگذارند! البته قدرتمندان در بلندگوها می‌گویند و فریاد می‌زنند و تُنِ صدای آنها فضای دنیا را پُر می‌کند، اما حقایق عالم از بین نمی‌رود. حقیقت عالم این است که ظلم نمی‌تواند استقرار پیدا کند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند. ملتها، انسانها، اراده‌ها، خواستها و قدرت معنویت و فضیلت کار خود را خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال روزی را به بشرِ زمان ما نشان بدهد که رشحه‌ای از عدالت علوی و معنا و مفهوم حقیقی غدیر در دنیای اسلام و در همه‌ی بشریت پرتوافکن باشد و مردم را بهره‌مند کند.
1 )
عوالی اللالی،  ابن ابی جمهور احسائی ج4ص103 ؛
مفردات ،راغب اصفهانی : ص 325
ریاض السالكین ،سیدعلی خان مدنی شیرازی:ص 588

بالعدل قامت السماوات و الأرض
ترجمه :
پیامبر(ص) فرمود: آسمان ها و زمین به سبب عدالت است كه پایدار و ثابت است.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن‌های اسلامی - 1371/06/04
عنوان فیش :خودسازی دائمی، از شعارهای همیشه زنده نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : حکومت‎ اسلامی, پیشرفت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
جمهوری اسلامی و نظام اسلامی که یک ملت برای آن این همه زحمت کشیده و فداکاری کرده است، نظامی است که اسلام در دل و در عمل و در وجود یکایک افراد، وجود داشته باشد. این‌طور نیست که بگوییم «نظام، اسلامی شد»، اما اداره، فاسد باشد؛ رشوه‌گیری رواج داشته باشد؛ بدخواهی و بددلی، همه جا باشد؛ سوء عمل و بدکارگی باشد؛ بیکارگی باشد؛ تنبلی باشد! این‌که نظام اسلامی نیست. نظام اسلامی آن است که انسانها هر کدام، هر روز درصدد بهتر کردن خودشان باشند. در نظام اسلامی، یکی از شعارهای همیشه زنده‌اش این است که: «من استوی یوماه فهو مغبون.»(1) من و شما اگر امروزمان مثل دیروز باشد، مغبونیم و سرمان کلاه رفته است. امروز باید جلوتر از دیروز باشیم. از همه جهت، از جمله، از جهات معنوی. در نظام اسلامی، یکی از شعارهای همیشه زنده این است که هر کسی باید در صدد خودسازی باشد. باید بر گناهان خود گریه کند؛ از بدیهای خود استغفار و توبه کند؛ کارهای خوب خود را زیاد کند؛ کارهای بدش را کم کند و هر ارتباط غلطی را تبدیل به ارتباط درست کند. اگر نظام اسلامی این است، ما نمی‌توانیم قبول کنیم که در نقطه‌ای از اداره‌ای، بدکاری و بیکارگی و شایعه‌پراکنی باشد. چند نفر حقوق دولت را بگیرند و بنشینند صبح تا ظهر شایعه‌پراکنی کنند، حرف مفت بزنند، دلسردی و یأس ایجاد کنند و آدمهای خوب را مورد طعن و اهانت و مسخره قرار دهند! مگر چنین چیزی می‌شود؟! آن وقت، در کنار آنها هم یک عده آدمهای مؤمن، مشغول کار باشند. این و آن یکسانند؟ هرگز چنین چیزی نیست.
1 )
معاني‏الأخبار ، شیخ صدوق ص342 ؛ 
امالي‏ صدوق ، شیخ صدوق ص 668 ؛ 
إرشادالقلوب ،حسن بن ابى الحسن ديلمى‏ ج 1 ص 87؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 68 ص 173؛

من استوى يوماه فهو مغبون و من كان آخر يوميه خيرهما فهو مغبوط و من كان آخر يوميه شرهما فهو ملعون و من لم ير الزيادة فی نفسه فهو إلى النقصان و من كان إلى النقصان فالموت خير له من الحياة
ترجمه :
هر كس كه (كردار نيك) دو روزش برابر باشد مغبون گشته است، و كسى كه پايان دو روزش بهترين لحظات آن دو روزش باشد همه آرزوى او را كشند و بر او رشك برند، شخص كه آخر دو روزش بدترين اوقات آن دو روز باشد، از نيكى و رحمت خدا دور شده است. و آن كس كه بهتر شدنى در خود نبيند، پس او رو به كاهش نهاده، و كسى كه رو به كاهش باشد، مرگ برايش از زندگانى بهتر است.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14
عنوان فیش :لزوم برنامه ریزی بر ای تحول بخشیدن و پیشرفت روز افزون مساجد
کلیدواژه(ها) : مسجد, پیشرفت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[راجع به برنامه ریزی برای تحول و پیشرفت در مساجد] در دوره‌های پیش از انقلاب، عالمی به مسجد می‌رفت، نمازی می‌خواند و مسأله‌یی می‌گفت؛ در ایام مخصوص هم یک منبری دعوت می‌شد و سخنرانی می‌کرد. اگر امروز - که روز حاکمیت اسلام و ارزشهای اسلامی است - مساجد به همان شکل، بلکه در مواردی با افت کیفی و کمی اداره بشود، آیا این مقتضای حق و مصلحت است؟ آیا این پیشرفت است؟ پس «من استوی یوماه فهو مغبون»(1) یعنی چه؟
ما باید برای مساجد برنامه‌ریزی کنیم. غیر از خود علما و روحانیون و ائمه‌ی جماعات، چه کسی باید برنامه‌ریزی کند؟ من نمی‌گویم حتماً بیاییم در مساجد از وسایل و دستگاههای تبلیغاتیِ جدید مثل فیلم و این‌طور چیزها استفاده کنیم - حالا اگر در موردی امام جماعتی مصلحت دانست، بحث دیگری است - اما من عرض می‌کنم که همان شیوه‌ی گذشته را هم می‌توان با محتوای بهتر ادامه داد؛ این کار را باید بکنیم.
1 )
معاني‏الأخبار ، شیخ صدوق ص342 ؛
امالي‏ صدوق ، شیخ صدوق ص 668 ؛ 
إرشادالقلوب ،حسن بن ابى الحسن ديلمى‏ ج  1 ص  87؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  68 ص 173؛

من استوى يوماه فهو مغبون و من كان آخر يوميه خيرهما فهو مغبوط و من كان آخر يوميه شرهما فهو ملعون و من لم ير الزيادة فی نفسه فهو إلى النقصان و من كان إلى النقصان فالموت خير له من الحياة
ترجمه :
هر كس كه (كردار نيك) دو روزش برابر باشد مغبون گشته است، و كسى كه پايان دو روزش بهترين لحظات آن دو روزش باشد همه آرزوى او را كشند و بر او رشك برند، شخص كه آخر دو روزش بدترين اوقات آن دو روز باشد، از نيكى و رحمت خدا دور شده است. و آن كس كه بهتر شدنى در خود نبيند، پس او رو به كاهش نهاده، و كسى كه رو به كاهش باشد، مرگ برايش از زندگانى بهتر است.»