[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور - 1402/10/26 عنوان فیش :بیان کردن اوضاع و احوال سیاسی دنیا توسط امام جمعه کلیدواژه(ها) : ائمه جمعه, تبیین, آگاهی مردم نوع(ها) : حدیث متن فیش : در این روایتِ فضلبنشاذان از حضرت رضا (سلام الله علیه)، این عبارتِ پُرمعنا [آمده]: وَ یُخبِرُهُم بِما وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ الآفاق؛ امام جمعه در خطبه به مردم اطّلاع میدهد حوادث آفاق را. مِنَ الاَهوالِ الَّتی لَهُم فیهَا المَضَرَّةُ وَ المَنفَعَة؛(1) یعنی اینجور نیست که برویم آنجا و فقط بگوییم «ایّها المؤمنون! اتّقوا الله»؛ نه، بایستی از اخبار آفاق عالم، هر آنچه مربوط به مستمع شما است که در آن مضرّتِ او یا منفعتِ او وجود دارد، به او بگویید: اگر دشمنی وجود دارد که ممکن است به این مخاطب شما ضربهای وارد کند، او را از وجود آن دشمن مطّلع کنید؛ اگر طریقهای و راهی وجود دارد که بتواند او را از آن دشمن مصون بدارد، باید به او بگویید؛ اوضاع و احوال سیاسی دنیا را باید برایش بگویید. 1 ) وسائلالشّیعه، شیخ حر عاملی، ج ۷، ص ۳۴۴ يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْآفَاقِ مِنَ الْأَهْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَة ترجمه : « ... و آنها را از اخبار و حوادث مهمى که از نقاط مختلف به مى رسد و در سود و زیان و سرنوشت آنها مؤثّر است، مطّلع سازد» مربوط به :بیانات در آغاز گردهمایى ائمّه جمعه سراسر کشور - 1374/06/20 عنوان فیش :ارزش بالای هدایت مردم کلیدواژه(ها) : ائمه جمعه, نماز جمعه, هدایت الهی, هدایت فکر دینی مردم نوع(ها) : حدیث متن فیش : هیچ کس نباید از این حرکتِ عمومی برکنار باشد و بخصوص نباید به دشمنان اسلام کمک شود. در اینجا دو مسأله وجود دارد: یکی مقابله با دشمن و دوّم کمک نکردن به او. این کمک نکردن از مقابله کردن مهمتر است. البته امیدواریم خدای متعال تفضّل فرماید و دستگاه امامت جمعه، همچنانی که تا امروز محلِّ اجتماع دلها و فکرها و عواطف و احساسات و محل اِشعار و تبلیغ دین و روشنگری معارف اسلامی بوده است، انشاءالله بعد از این هم به صورت روزافزون چنین باشد و مردم به این نمازها و اجتماعات دلگرمتر شوند، و شما بتوانید در این موقعیّت حسّاس، با این مأموریّت مهمّی که بر دوش گرفتهاید - که واقعاً هم بار سنگینی است - انشاءالله موجبات رضایت الهی را فراهم کنید. دلهای همهی ما باید به این خوش باشد که در این چند صباح عمر که فرصتی را در اختیار داریم، کاری انجام دهیم، که مهمترین و صالحترین عمل، همین کار ائمّهی جمعه است. «لئن یهدی الله بک رجلاً خیر ممّا طلعت علیه الشمس» (1) همین کار است. هدایت امروز، انجام همین امور است. هدایت مردم خیلی ارزش دارد و حسنهی بزرگی است. این کار، از خیلی از حسنات بالاتر است. امیدواریم خداوند به همهی شما کمک فرماید. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 28؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج4، ص: 14؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج32، ص: 448؛ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْيَمَنِ وَ قَالَ لِي يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِيُّ. ترجمه : على عليه السّلام فرمود:رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم مرا به سوى«يمن» اعزام داشت و فرمود:اى علىّ!با كسى جنگ نكن مگر اين كه نخست او را به آيين اسلام دعوت كنى،به خدا سوگند،اگر خداوند به دست تو يك نفر را هدايت كند،براى تو بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مىتابد،و تو بر چنين كسى حقّ ولايت و سرپرستى دارى. مربوط به :بیانات در نهمین گردهمایى سراسرى «ائمّه جمعه» - 1372/06/28 عنوان فیش :توجه مضاعف امام جمعه به تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا, نماز, ائمه جمعه, نماز جمعه نوع(ها) : حدیث متن فیش : امام جمعه باید چهار بُعد را رعایت کند: اوّل، بُعد شخصی: «قوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها النّاس و الحجارة. (۱)» این اوّلش است: «و انذر عشیرتک الاقربین. (۲)» ما اگر باشخاصنا نتوانیم خود را در خطِّ صحیح الهی و اسلامی قرار دهیم، تأثیراتمان ضعیف و کم، و حتّی صفر خواهد بود. داستانی را مولوی بیان میکند که برای ما بسیار مهمّ است. او مَثَلی میزند و میگوید: این آبی هم که مطهِّر از همهی اقذار و نجاسات و کثافات است، و هر کس کثیف و نجس میشود، یا هر چیز آلوده و پلید میشود، به آن مراجعه میکند و در اطراف دنیا، هر روز، هزاران هزار نفر از مردم با این آبْ سر و کار دارند و آلودگیهای خودشان را با آن پاک میکنند، بالاخره یک موجود است. چگونه میشود خودِ این آب را، از اینکه به یک شیء قذر و پلید تبدیل شود نجات داد؟ البته، این مَثَل است. در مَثَل مناقشه نباید کرد. این مَثَل، از جهت انطباق با موازین عقلی یا علمی یا طبیعی و برای تفهیم یک مطلب است. او میگوید خدای متعال، گردش عالم را اینطور قرار داده است که این آب تبخیر شود و عروج کند؛ آنجا «ماء مطهّراً» دوباره به صورت برف و باران به زمین برگردد. یعنی ای کسانی که مرجع مردمید در ابتلائاتشان، در قذارات نفسانی و روحیشان، در گلهگزاریهایشان، در شبههافکنیهاشان و ذهنها و دلها و روحهای آنها را پاک میکنید؛ مواظب خودتان هم باشید. شما عروجی هم لازم دارید. شما هم باید عروج کنید. خودتان را تطهیر کنید. بعد، از آنجا، پاک و مطهّر، دوباره جمع و آماده برای تطهیر شوید. خدای متعال، وسیلهی عروج را در اختیار ما قرار داده است. «الصَّلوة معراج المؤمن.» (3) نماز، معراج مؤمن و دعا، سلاح مؤمن است. تضرّع به پروردگار و توبه و انابهی الی الله و توجّه به خدا و ذکر خدا، وسیلههایی است که به وفور در اختیار آحاد بشر قرار دادهاند تا انسان بتواند خودش را با آنها تطهیر و تکمیل کند. ما، البته قاصریم و ناقصیم. ما از این نعمتی که خدای متعال در اختیارمان قرار داده است امثال خودم را عرض میکنم نتوانستهایم درست استفاده کنیم و درست استفاده نمیکنیم. اما باید استفاده کنیم. وقتی مسؤولیت بهوجود میآید، انسان بیشتر وظیفه پیدا میکند که به آن وسیلهای که از عیوب و ذنوب و اقذار و کثافات و نجاسات مطهّر است، رجوع کند. این، مسألهی اوّل است: تربیت و تهذیب نفس و مواظبت. تقوایی را که به آن توصیه میکنیم، اوّل خودمان را توصیه کنیم. به معنای حقیقی کلمه. نه اینکه لفظاً بگوییم: «اوصیکم و نفسی بتقوی الله.» وقتی که «من نصب نفسه للنّاس اماماً، فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره.» (4) ما خودمان را امام و پیشوای مردم، در هر محدودهای قرار دادهایم. این، مسألهی اوّل است. البته، اهل انسان مثل خودِ انسان است. بعضی میگویند اهل ما به ما مربوط نیست. نه! اینطور نیست. اهل ما، به ما مربوط است. اهل ما، منتسب به ماست. بنابراین یکی از این دو کار را باید انجام دهیم: یا دربارهی اهل خودمان، با دقّت و شدّت مراقبت کنیم؛ یا اگر نتوانستیم و عاجز ماندیم، برای مردم روشن کنیم. بگوییم که «این از اهل ما نیست»؛ «انّه عمل غیر صالح(5).» والّا مردم به پسر ما، به کسان ما، به نزدیکان ما، به خویشاوندان ما و حتی به کسانی که از نام ما ممکن است خدای ناخواسته برای بعضی از مقاصد، سوء استفاده کنند، نگاه میکنند. این، آن نکتهی اوّل است که به عنوان امام جمعه باید جزو برنامههای قطعی قرارش داد. 1 ) سوره مبارکه التحريم آیه 6 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا قوا أَنفُسَكُم وَأَهليكُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ عَلَيها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعصونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُم وَيَفعَلونَ ما يُؤمَرونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مینمایند! 2 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 214 وَأَنذِر عَشيرَتَكَ الأَقرَبينَ ترجمه : و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! 3 ) سفينة البحار، ج2، ص: 268 قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم: الصلاة معراج المؤمن ترجمه : 4 ) قصار 73 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: آن كه خود را در مرتبه پيشوايى قرار مىدهد بايد پيش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام كند، و پيش از آنكه ديگران را به گفتار ادب نمايد، بايد به كردارش مؤدب به آداب كند، و آن كه خود را بياموزد و ادب نمايد به تعظيم سزاوارتر است از كسى كه فقط ديگران را بياموزد و تأديب كند 5 ) سوره مبارکه هود آیه 46 قالَ يا نوحُ إِنَّهُ لَيسَ مِن أَهلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صالِحٍ ۖ فَلا تَسأَلنِ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۖ إِنّي أَعِظُكَ أَن تَكونَ مِنَ الجاهِلينَ ترجمه : فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [= فرد ناشایستهای است]! پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!» مربوط به :بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور - 1369/03/07 عنوان فیش :لزوم وحدت طریق و جهت ائمه جمعه کلیدواژه(ها) : وحدت, ائمه جمعه نوع(ها) : حدیث متن فیش : [ائمه جمعه از لحاظ سیاسی، آن وقتی میتوانند مفید باشند که مجتمع باشند و متفرق نگردند. یعنی مجموعهی ائمهی جمعه، یک جهت و یک حرکت داشته باشند.] مبادا خدای نکرده ائمهی جمعه تحت تأثیر حرف این و آنی قرار بگیرند که گاهی چرندی، اتهام بیربطی و یا مطلب واهی و بیاساسی را مطرح میکنند. حالا اگر یک نفر در یک جلسهی خصوصی حرفی را میزند، بحث دیگری است؛ اما امام جمعه نباید این حرفها را قبول بکند، تا در حرفها و اعمال و منش او واضح بشود. اینطور چیزها را رعایت بکنید. این، همان وحدت طریق و راه و جهت است. بقیهی امور هم اختلاف بود، باشد؛ «اختلاف امّتی رحمة»(1). ما از اینکه سر بعضی از جزییات، بین آقایان اختلاف هم باشد، هیچ نگرانی نداریم. 1 ) معاني الأخبار ، شیخ صدوق ص 157 علل الشرائع ، شیخ صدوق ، ج 1 ، ص 85 احتجاج ، شیخ طبرسی ، ج 2 ، ص 355 بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج 1 ، ص 227 قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ قَوْماً رَوَوْا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَم اخْتِلَافَ أُمَّتِی رَحْمَةٌ فَقَالَ صَدَقُوا قُلْتُ إِنْ كَانَ اخْتِلَافُهُمْ رَحْمَةً فَاجْتِمَاعُهُمْ عَذَابٌ قَالَ لَيْسَ حَيْثُ ذَهَبْتَ وَ ذَهَبُوا إِنَّمَا أَرَادَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِی الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَنْفِرُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يَخْتَلِفُوا إِلَيْهِ فَيَتَعَلَّمُوا ثُمَّ يَرْجِعُوا إِلَى قَوْمِهِمْ فَيُعَلِّمُوهُمْ إِنَّمَا أَرَادَ اخْتِلَافَهُمْ مِنَ الْبُلْدَانِ لَا اخْتِلَافاً فِی دِينِ اللَّهِ إِنَّمَا الدِّينُ وَاحِد » ترجمه : عبدالمؤمن انصارى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: گروهى روايت كردهاند كه پیامبر خدا (ص) فرموده است: «اختلاف امّت من دلسوزی است» فرمود: راست گفتهاند، عرض كردم: اگر اختلاف آنان دلسوزی باشد، پس با هم بودنشان عذاب است! فرمود: آن طور كه تو و آنان پنداشتهايد نيست، بلكه مقصودش فرموده خداى بزرگ و بلند قدر است: فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِی الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (پس چرا از هر گروه ايشان طايفه ای كوچ نمی كنند، تا در دين آگاهییابند و قوم خود را بيم دهند، هر گاه كه به سوى ايشان برگردند تا شايد آنان خدا ترس شده و از نافرمانى حذر كنند- توبه 9: 122) خداوند به آنان فرمان داده است به سوى پيامبر خدا (ص) عازم شوند و به خدمتش آمد و رفت كنند و احكام را بياموزند، بعد به سوى خويشان خود برگردند و به آنان ياد دهند، جز اين نيست كه خداوند رفت و آمدشان را از سرزمينها اراده فرموده است، نه اختلاف در دين خدا، زيرا بىترديد دين يكى است. |