[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن - 1396/02/07 عنوان فیش :کفر به طاغوت و ایمان به خدا؛ یک اصل اساسی اسلام کلیدواژه(ها) : طاغوت, ایمان, اصل اسلامی, فرهنگ غربی, تحمیل فرهنگ غربی, امت بزرگ اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : ما معارفی در قرآن داریم، مفاهیمی در قرآن داریم که این مفاهیم حقیقتاً سازندهی زندگی مقتدرانه و عزّتمندانهی امّت اسلامی است؛ حقیقتاً مایهی نجات امّت اسلامی از گرفتاریها است؛ در قرآن این مفاهیم را داریم. برای اینکه این مفاهیم مورد عمل قرار بگیرد و تحقّق پیدا کند، اوّل باید این مفاهیم را جزو بیّنات افکار جامعهی اسلامی قرار داد و کاری کرد که برای جامعهی اسلامی این مفاهیم قطعی و روشن بشود که هیچچیزی جلوی آن را نتواند بگیرد. ما در این مرحله هنوز گرفتاریم، ما در این مرحله هنوز مشکل داریم؛ باید کاری بکنیم که این مفاهیم در جامعهی اسلامی تبدیل بشود به مسلّمات فکری، به رایجترین افکار مشترک بین همهی قشرهای مردم؛ این کاری است که باید در زمینهی قرآن انجام بگیرد. این جلسات و این نشستنها و این تلاوتها و این حفظها -که همهی اینها لازم و حسنه است- مقدّمهی آن فهم عمومی و درک عمومی است. حالا من یکی از این مفاهیم را مِن باب نمونه عرض بکنم. فرمود: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقیٰ لَاانفِصامَ لَها؛ این یک معرفتی است، این یک اصل است؛ کفر به طاغوت و ایمان به خدا. یعنی ما همهی عالم وجود را تقسیم میکنیم به دو قسمت: یک قسمت منطقهی نفوذ طاغوت است، باید به آن کفر ورزید؛ یک قسمت منطقهی نفوذ الله است، باید به او ایمان آورد، باید او را باور کرد؛ هویّت ایمانی در مقابل هویّت کفر. این به معنای این نیست که ما دائم بایستی با هر کسی که در هویّت کفر است بجنگیم؛ این معنایش مقاتله نیست؛ این معنایش عدم ارتباط هم نیست؛ این معنایش [عدم] تبادل معلومات هم نیست؛ این معنایش استقلال هویّت ایمانی و مرزبندی هویّت ایمانی است تا [انسان] بتواند در مقابل هویّت طاغوت و هویّت کفر، خودش را حفظ کند، نگه دارد، تکمیل کند، رو به پیشرفت حرکت کند. امروز گرفتاری امّت اسلامی در چیست؟ در تسلّط فرهنگ غربی بر او است، در تسلّط اقتصاد غربی بر او است، در تسلّط سیاست غربی بر او است؛ گرفتاریها اینها است. امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی چیزی به نام هویّت اسلامی وجود ندارد؛ بله، مردم مسلمانند، نماز هم میخوانند، روزه هم میگیرند، شاید زکات هم میدهند امّا مجموعهی جامعه، هویّت اسلامی ندارد؛ یعنی یک شخصیّتی، یک حقیقتی قرار گرفتهی در مقابل حقیقت کفر و حقیقت طاغوت وجود ندارد. لذا شما میبینید آنها دخالت میکنند؛ در فرهنگِ اینها دخالت میکنند، در باورهایشان دخالت میکنند، در اقتصادشان دخالت میکنند، در روابط اجتماعیشان دخالت میکنند، سیاستهایشان را در مشت میگیرند. آنوقت نتیجه این میشود که چون درون مجتمع اسلامی و امّت اسلامی هویّت واحدی وجود ندارد، دعوا به وجود میآید، جنگ به وجود میآید، تنافر به وجود میآید، عدم تفاهم به وجود میآید؛ این[جوری] میشود. امروز دنیای کفر درصدد مضمحل کردن و نابود کردن این هویّت است؛ هرچه از این هویّت در هر نقطهای از دنیا باقی مانده، این را میخواهند از بین ببرند. این یک اصل اسلامی است؛ فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقیٰ لَاانفِصامَ لَها وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیم؛(1) این یک حقیقت است. این حقیقت را اگر چنانچه ما درست بفهمیم، به آن پایبند باشیم، آن را دنبال کنیم، آن را بهصورت یک فهم عمومی در جامعهی اسلامی و امّت اسلامی دربیاوریم، شما ببینید چه تحوّلی اتّفاق میافتد! شما ببینید همین یک حقیقت، که صدها حقایق ازاینقبیل در قرآن وجود دارد، چه تحوّلی در دنیای اسلام به وجود میآورد! اگر همین یک امر را، همین یک معرفت را درست بفهمیم و باور کنیم و گسترش بدهیم، ببینید چه اتّفاقی میافتد! 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 256 لا إِكراهَ فِي الدّينِ ۖ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ۚ فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ ترجمه : در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از مسئولین، قضات و کارکنان قوّهی قضائیّه - 1368/04/07 عنوان فیش :حرکت براساس معیارهای قضایی اسلام و عدم انفعال مقابل مخالفان کلیدواژه(ها) : قاضی, عدالت, فرهنگ غربی, شیوه قضایی اسلام نوع(ها) : قرآن متن فیش : حاکمیت احکام و ارزشها و ملاکها و معیارهای اسلامی است، که قویترین و متقنترین و محکمترین ملاک و معیار برای ادارهی یک مجموعهی قضایی است. نباید در مقابل جنجال مخالفان و دشمنان و کسانی که هر نقطهی مثبتی هم در جامعهی اسلامی باشد، مورد انتقاد قرار میدهند، دچار انفعال بشویم. فرهنگ غربی، شیوهی قضایی اسلامی را قبول ندارد؛ ما هم شیوهی قضایی آنها را قبول نداریم؛ «ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ماعبدتم»(1) آنها حاضر نیستند موازین قضایی مبتنی بر ارزشهای اسلامی را درک کنند و بفهمند. اصلاً فرهنگ غربی اجازه نمیدهد که کسی ارزش بینه و قسم و حد و تعزیر و دیگر معیارهای قضایی اسلام را درک کند و بفهمد. در اسلام، قاضی به جز هیبت قضاوت، هیبت دیگری ندارد، و مسلمانی مثل بقیهی مسلمانهاست؛ روی خاک مینشیند، با مردم برادرانه برخورد میکند و ترتیب و آداب خاصی برای خود قایل نیست؛ اما در دنیا شکل و آداب دیگری برای قاضی و محکمه و کار قضایی قایلند. ما در مقابل دنیا منفعل نیستیم. ما به معیارهای قضایی متقنی که در اسلام وجود دارد، افتخار میکنیم و براساس همان معیارها نیز حرکت میکنیم و معتقدیم عدالت در جامعهی اسلامی از طریق قضای اسلامی میتواند تأمین شود. 1 ) سوره مبارکه الكافرون آیه 3 وَلا أَنتُم عابِدونَ ما أَعبُدُ ترجمه : و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید، 1 ) سوره مبارکه الكافرون آیه 4 وَلا أَنا عابِدٌ ما عَبَدتُم ترجمه : و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کردهاید میپرستم، |