[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1403/01/15 عنوان فیش :توبه سبب افزایش قدرت است کلیدواژه(ها) : توبه, استغفار اجتماعی, اثر گناه, گناهان اجتماعی نوع(ها) : قرآن متن فیش : وقتی که توبه میکنیم، بایستی جبران کنیم، اصلاح کنیم، اثر آن و تبعهی آن را برطرف کنیم؛ آن تبعاتی که بر این خطای ما مترتّب شده باید برطرف کنیم. در مسائل اجتماعی هم عیناً همینجور است. و آن وقت در قرآن اینجور میفرماید: اِستَغفِروا رَبَّکُم ثُمَّ تُوبُوا اِلَیهِ یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدراراً وَ یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ قُوَّتِکُم.(1) نمیگویید ما کشور قوی میخواهیم؟ نمیگویید میخواهیم قوی باشیم؟ خیلی خب، یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ قُوَّتِکُم؛ استغفار و توبه، شما را قوی میکند؛ یعنی برگشت از خطا. خطا موجب تضعیف است، برگشت از خطا موجب تقویت است. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 52 وَيا قَومِ استَغفِروا رَبَّكُم ثُمَّ توبوا إِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدرارًا وَيَزِدكُم قُوَّةً إِلىٰ قُوَّتِكُم وَلا تَتَوَلَّوا مُجرِمينَ ترجمه : و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد؛ و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید!» مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان - 1396/03/17 عنوان فیش :گناه، عامل انحراف مجموعه های دانشجویی کلیدواژه(ها) : اثر گناه, جنبش دانشجویی, رفتار دینی نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک توصیهی دیگر هم [به مجموعه های دانشجویی]مسئلهی تدیّن و تعبّد در عمل و گفتار است. من فراموش نمیکنم آن روزی را -سالها پیش البتّه- که شنیدم یک مجموعهی دانشجویی که خب با ما هم مرتبط بود و خیلی هم گرم و گیرا، مثلاً در فلان جلسهشان یک چیز خلاف شرعی اتّفاق افتاده؛ نگران شدم؛ نه بهخاطر اینکه اینها گناه کردند -که خب آن البتّه نگرانی داشت- نگران شدم از اینکه راه اینها عوض شده و بعد دیدم همینجور هم بود. یعنی واقعاً «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآؤُا السّواىٰ اَن کَذَّبُوا بِایٰتِ الله»؛(۱) وقتیکه انسان برطبق تکلیف عمل نمیکند، تعبّد را رها میکند، خدای متعال هدایتش را از او میگیرد. 1 ) سوره مبارکه الروم آیه 10 ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ ترجمه : سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1395/03/25 عنوان فیش :اثرات گناه در انسان کلیدواژه(ها) : اثر گناه, گناه, تقوا نوع(ها) : قرآن متن فیش : [تاثیر گناهان]در انسان چیست؟ یکی از تأثیرات این است که وقتی انسان مبتلا است به گناه، در یک نقطهی حسّاس و بزنگاه کم میآورد. آیهی قرآن میفرماید که: اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛(1) در جنگ اُحد، آنکسانی که نتوانستند طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آنچنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت حسّاسی در اختیار آنها و برعهدهی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند، اِستَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ اینها قبلاً خطاهایی انجام دادند، آن خطاها اینجا خودش را نشان داد. این یک مرحله است؛ یعنی گناه ما موجب میشود که در یک نقطهی حسّاس، در یک نقطهی بزنگاه، نتوانیم تاب بیاوریم، نتوانیم مقاومت کنیم. خب، ما مسئول کشور هستیم؛ از این بندهی حقیر گرفته تا مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوّهی مقنّنه و همینطور سلسلهمراتب مسئولیّتها، همه مسئولیم؛ اگر چنانچه کاری بکنیم که نتیجه آن باشد که «اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشََّیطان» و پایمان بلغزد و نتوانیم طاقت بیاوریم در آنجایی که باید تاب آورد و طاقت آورد، خطر بزرگی ما را تهدید میکند. این یک مرحله است. مرحلهی بالاتر از این و بدتر از این، آن است که ما گاهی خطائی میکنیم، آن خطا موجب میشود که ما دچار نفاق بشویم؛ یعنی دلمان با زبانمان اختلاف پیدا کند. آیهی شریفه [میگوید]: فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی یَومِ یَلقَونَهُ بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوه؛(2) [اگر] انسان با عهد خدایی در یکجا وفادار نمانَد و تعهّدی را که پیش خدا کرده عمل نکند، این موجب میشود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم»؛ البتّه این یک سازوکار کاملاً منطقی هم دارد که حالا وقت نیست من شرح بدهم که چطور میشود یک گناه در یک انسان به نفاق منتهی میشود. از این بالاتر، گاهی اوقات گناه ما و خطای ما و کجروی ما موجب میشود که -پناه بر خدا- به تکذیب ماانزلالله مبتلا بشویم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآءُوا السّوأَیٰ اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله.(3) راه علاج هم مراقبت است؛ باید مراقبت کنیم؛ باید نظارت کنیم بر خودمان، بر مجموعهمان، انگیزهمان را افزایش بدهیم، کارمان را متراکمتر کنیم، پُرکاری، پرهیز از لغزشگاهها، خلاصه در یک جمله تقوا؛ تقوا. تقوا -که در ماه رمضان [بهعنوان] فلسفه و غایت روزه شناخته شده- به همین معنا است. تقوا یعنی مراقبت از خویش؛ دائم باید مراقب خودمان باشیم. البتّه خطاب این حرفها در درجهی اوّل به خود بنده است؛ همهمان مسئولیم؛ پس قدر ماه رمضان را بدانیم. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155 إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوا مِنكُم يَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّيطانُ بِبَعضِ ما كَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ حَليمٌ ترجمه : کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. 2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 77 فَأَعقَبَهُم نِفاقًا في قُلوبِهِم إِلىٰ يَومِ يَلقَونَهُ بِما أَخلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدوهُ وَبِما كانوا يَكذِبونَ ترجمه : این عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ میگفتند. 3 ) سوره مبارکه الروم آیه 10 ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ ترجمه : سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1392/07/08 عنوان فیش :اهمیت پرهیز از گناه کلیدواژه(ها) : تقوا, گناه, اثر گناه, ورع نوع(ها) : قرآن متن فیش : [ فِی الکافی عَن حَفصِ بنِ غیاثٍ ...] ثُمَّ قالَ: مَرَّ موسَی بنُ عِمرانَ بِرَجُلٍ مِن اَصحابِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ فَانصَرَفَ مِن حاجَتِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ عَلی حالِهِ، فَقالَ لَهُ موسی عَلَیهِالسَّلامِ: لَو کانَت حاجَتُکَ بِیَدی لَقَضَیتُها لَکَ، فَاَوحَی اللهُ تَعالی اِلَیهِ یا موسی لَو سَجَدَ حَتّی یَنقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُهُ حَتّی یَتَحَوَّلَ عَمّا اَکرَهُ اِلی ما اُحِبُّ.(۱) دنبالهی حدیث [ امام صادق (علیهالسّلام) است به] حفص بن غیاث. ثُمَّ قالَ، مَرَّ موسَی بنُ عِمرانَ بِرَجُلٍ مِن اَصحابِهِ وَ هُوَ ساجِد فرمود: حضرت موسی عبور کردند و دیدند که این مرد در حال سجده است؛ فَانصَرَفَ مِن حاجَتِهِ وَ هُوَ ساجِدٌ عَلی حالِه حضرت کاری داشتند، [وقتی] از آن کارشان برگشتند، دیدند هنوز این مرد در حال سجده است. فَقالَ لَهُ موسی عَلَیهالسَّلامِ: لَو کانَت حاجَتُکَ بِیَدی لَقَضَیتُها لَک [ گفتند] اینجور که تو سجده میکنی و تضرّع میکنی پیش خدای متعال، اگر حاجت تو دست من بود، آن را برآورده میکردم. فَاَوحَی اللهُ تَعالی اِلَیهِ یا موسی لَو سَجَدَ حَتّی یَنقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُهُ حَتّی یَتَحَوَّلَ عَمّا اَکرَهُ اِلی ما اُحِبّ تأدیب الهی اینجوری است، خدای متعال وحی فرستاد به موسی بن عمران: اگر آنقدر سجده کند که گردنش بشکند، من او را قبول نمیکنم -حالا [در روایت] ندارد که حاجتش را برآورده نمیکنم، دارد که او را قبول نمیکنم- تا وضع خودش را از این حالتی که مکروه خدای متعال است تغییر بدهد و حال خود را به آن حالتی که محبوب خدای متعال است برگرداند؛ یعنی توبه کند از خلاف بزرگ و گناه زشتی که گرفتار آن است. ما شنیدیم که بزرگان میفرمودند مهمترین مطالب این است که انسان از گناه بپرهیزد؛ از گناه اگر پرهیز کرد، آنوقت خیرات الهی و خیرات معنوی به سمت او سرازیر میشود، فتوحات الهی به روی او باز میشود؛ امّا کسی که دچار گناه است ولو عبادت هم میکند، ولو کارهای خوب هم انجام میدهد، امّا این گناه، این زخم، این رخنهای که در این استخر وجود دارد -که ما مکرّر مثال زدیم؛ عرض کردیم مثل استخری که چندین لولهی قطور آب، مدام آب میریزد در این استخر، امّا استخر پر نمیشود؛ وقتی نگاه میکنید، میبینید دیوارهی استخر تَرَک دارد، ته استخر سوراخ دارد، نمیگذارد آب پر بشود -نمیگذارد که رحمت الهی او را فرا بگیرد. میفرمودند اوّلین کار این است که انسان این رخنهها را بگیرد؛ این رخنهها گناه است. در آن خطبهی پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در جمعهی آخر ماه شعبان -این خطبهی معروفی که شما، ما، همه بارها در منبر برای مردم گفتهایم- وقتی که حضرت فضائل ماه رمضان را بیان میفرمایند، امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سؤال میکند یا رسولالله! بهترین اعمال در این ماه چیست؟ حضرت در جواب میفرمایند: الوَرَعُ عَن مَحارِمِ الله؛(۲) ورع. اوّل این آلودگیها را از دل خود، از جان خود پاک کنیم تا ویتامینهای عبادت که در وجود ما وارد میشود، بتواند اثر خودش را ببخشد. البتّه این را هم باید دانست که این گناهی، محرّمی، محظور و ممنوعی که اینجور تأثیر میگذارد که «حتّی یَنَقطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلتُه»، لابد گناه بزرگی است، انحراف بزرگی است -جزو گناهان بزرگ است والاّ اگر چنانچه گناهانِ کوچک باشد، اِنَّ الحَسَنٰتِ یُذهِبنَ السَّیئٰت؛(3) این هم هست، این هم در کنارش باید در نظر داشت- یا اصرار بر گناهان است که مستمرّاً انسان دچار یک گناهی باشد، [ که] مانع میشود انسان از رحمت الهی برخوردار بشود. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص: 128؛ مجموعة ورام، ج2، ص: 137؛ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج25، ص: 306؛ يَا حَفْصُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ خَافَ اَللَّهَ كَلَّ لِسَانُهُ ثُمَّ قَالَ بَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَعِظُ أَصْحَابَهُ إِذْ قَامَ رَجُلٌ فَشَقَّ قَمِيصَهُ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى قُلْ لَهُ لاَ تَشُقَّ قَمِيصَكَ وَ لَكِنِ اِشْرَحْ لِي عَنْ قَلْبِكَ ثُمَّ قَالَ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَانْصَرَفَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَوْ كَانَتْ حَاجَتُكَ بِيَدِي لَقَضَيْتُهَا لَكَ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلْتُهُ حَتَّى يَتَحَوَّلَ عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ . ترجمه : اى حفص رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود: هر كه از خدا بترسد زبانش گنگ است. آنگاه فرمود:(روزى) همچنان كه موسى بن عمران عليه السّلام يارانش را موعظه ميفرمود مردى (كه شديدا تحت تأثير سخنان موسى واقع شده بود) از جا برخاست و پيراهنش را چاك زد، خداى عز و جل بموسى وحى فرمود: اى موسى باين مرد بگو: پيراهنت را چاك نزن، بلكه دلت را بروى من باز كن. سپس فرمود: موسى بن عمران عليه السّلام بمردى از اصحابش برخورد و او را در حال سجده ديد، (بدنبال كارش رفت) و چون بازگشت باز او را بهمان حال در سجده ديد، موسى بآن مرد فرمود:(اى مرد) اگر حاجت تو بدست من بود آن را روا ميكردم، خداى عز و جل بموسى وحى كرد كه اى موسى اگر (اين مرد) آنقدر سجده كند (و سجدهاش طول كشد) كه گردنش جدا شود از او نپذيرم تا آنگاه كه از اين حالى كه ناخوشايند من است بحالى باز گردد كه من دوست دارم. 2 ) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 93؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 295؛ إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج1، ص: 2؛ ٍّ عَنْ أَبِيهِ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اَللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ اَلرَّحْمَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ أَفْضَلُ اَلشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ اَلْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اَللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ اَلسَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اَللَّهِ ... قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُمْتُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ فَقَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ... ترجمه : امام رضا از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم صلى اللّٰه عليه و آله سخنرانى كرده،فرمودند:اى مردم،ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به شما رو كرده است،ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شدهايد... امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند:من برخاستم و گفتم:يا رسول اللّٰه!با فضيلتترين كار در اين ماه چيست؟حضرت فرمودند:يا ابا الحسن!افضل اعمال در اين ماه،پرهيز از محرّمات الهى است... 3 ) سوره مبارکه هود آیه 114 وَأَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيلِ ۚ إِنَّ الحَسَناتِ يُذهِبنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذٰلِكَ ذِكرىٰ لِلذّاكِرينَ ترجمه : در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین میبرند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند! مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی - 1390/03/23 عنوان فیش :عمل بد، به عدم استقامت در میدان و تغییر باورها منتهی میشود کلیدواژه(ها) : فرهنگ, عقاید اسلامی, گناه, اثر گناه نوع(ها) : قرآن متن فیش : ما بایستی کاری کنیم که اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی میگوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند. یک بخش هم مربوط به عقاید و باورهاست. این عقاید و باورها باید در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ کند. همین عقاید است که ما را به میدان میآورد و در میدان نگه میدارد. این عقاید باید روی رفتارهای ما اثر بگذارد. جامعهی ما باید جامعهی گناه نباشد. گناه باید در جامعه روزبهروز کم شود. گناه موجب میشود که ما نتوانیم در مقابل دشمن بزرگ خودمان - که شیطان انس و جن، دشمن ماست - مقاومت کنیم؛ «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»،(1) یا در آیهی دیگر: «ثمّ کان عاقبة الّذین اساؤا السّوای ان کذّبوا بأیات اللَّه».(2) عمل بد، به عدم استقامت در میدان منتهی میشود. عمل بد، به تغییر باورها منتهی میشود؛ «ان کذّبوا بأیات اللَّه». ما تعجب میکنیم گاهی اوقات وقتی میبینیم عقاید افراد دگرگونی پیدا میکند. حالا به عامهی مردم و به متن جامعه خیلی کاری ندارم؛ انسان گاهی روی نخبگان نگاه میکند، وقتی یک خرده تفحص میکند، میبیند که این مربوط میشود به همین آیهی شریفهی «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». یک پوسیدگی در دندان به وجود میآید، به آن نمیرسیم، یک وقت میبینیم زیر یک چیز سختی دندان شکست؛ میفهمیم ظاهر خوبی داشته، اما پوک بوده. انسان یک شکستگیهای اینجوری را مشاهده میکند. خب، اینها همهاش مربوط به فرهنگ است. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155 إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوا مِنكُم يَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّيطانُ بِبَعضِ ما كَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ حَليمٌ ترجمه : کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. 2 ) سوره مبارکه الروم آیه 10 ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ ترجمه : سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان - 1389/05/31 عنوان فیش :گناه، عامل زمینهسازی برای لغزش در زمینههای گوناگون کلیدواژه(ها) : گناه, جنگ اُحد, اثر گناه, عامل انحراف نوع(ها) : قرآن متن فیش : اغلب لغزشهائی که - نمیگویم همه - در عرصههای گوناگون و میدانهای گوناگون برای انسانها پیش میآید، ناشی از رعایت نکردن همین نکتهی اصلی و مهمی است که گفتم [حفظ دل پاکیزه و ترک گناه در جوانی] ؛ حتّی در میدان جهاد. در جنگ احد - خوب، قضایا را میدانید دیگر - یک عدهای کوتاهیای کردند که فاجعه آفرید. اگر قضایای جنگ احد را نخواندهاید، توی کتابهای تاریخ هست؛ بروید بخوانید، که من دیگر نخواهم اینجا شرح بدهم. قرآن دربارهی همینها میگوید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا».(1) حاصل ترجمه این است: آن کسانی که شما دیدید روز جنگ احد آنجور به دشمن پشت کردند و فاجعه درست کردند و موجب شهادت حمزهی سیدالشهداء و بزرگانی از اصحاب شدند - انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا - لغزش آنها را شیطان از ناحیهی آنچه که قبلها انجام داده بودند، زمینهسازی کرد؛ یعنی گناهانشان. از این قبیل آیه در قرآن آیات متعددی داریم. پرهیز نکردن ما از گناه، اثرش را در مدیریت امور کشور اگر داشته باشیم، مدیریت یک بخشی اگر داشته باشیم، اگر در میدان جنگ حاضر شویم، اگر در یک آزمون مالی و اقتصادی گیر کنیم، در همهی اینجاها نشان میدهد. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155 إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوا مِنكُم يَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّيطانُ بِبَعضِ ما كَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ حَليمٌ ترجمه : کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1376/10/26 عنوان فیش :شب قدر، فرصتی برای رو به خدا آوردن کلیدواژه(ها) : توبه, لیلة القدر, اثر گناه نوع(ها) : قرآن متن فیش : شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون(1)». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازهی عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آنجا جای عذرخواهی نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم(2)»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم. در همان لحظهای که شما دلتان را متوجّه خدای متعال و خدا را در دل خودتان حاضر میکنید و به یاد خدا میافتید، خدای متعال در همان لحظه، چشم لطف و مهر و عطوفتش متوجّه شماست؛ دست لطف و بذل و بخشش او به سوی شما دراز است. خدا را به یاد خودتان بیندازید، والّا روزی خواهد رسید که خطاب الهی به سمت گناهکاران میآید که «انّا نسیناکم(3)»؛ ما شما را فراموش کردیم، ما شما را به دست فراموشی سپردهایم، بروید! عرصهی قیامت اینگونه است. امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما به زاری، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والّا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم»؛ بروید، زاری و تضّرع نکنید، فایدهای ندارد: «انّکم منّا لاتنصرون(4)». این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها ایامی از سال است که از جملهی آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر! شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم «محدّث قمی» نقل میکند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب - یا دو شب بیستویکم و بیستوسوم - شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب - یا سه شب - را ملاحظهی شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد.(5) مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بودهاند که همهی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب میآوردند و اعمال شب قدر را انجام میدادند! قدر بدانید. ملتی که دل خود را با خدای خود اینگونه صاف کند که درِ خانهی خدا برود، از خدا صادقانه بخواهد و به خدا صادقانه پناه ببرد، هرگز بدبخت و روسیاه نخواهد شد؛ دچار فساد، دچار ذلّت، اسیر دشمن و دچار اختلاف داخلی نخواهد شد. آنچه از این بدبختیها بر سر ملتها میآید، «فبما کسبت ایدیکم(6)»؛ بر اثر کوتاهیها، غفلتها، گناهان و فسادهایی است که خودمان برای خودمان درست میکنیم! کسی که درِ خانهی خدا میرود، خود را یک قدم به عصمت و به حفظ و نگهداری از گناه نزدیک میکند 1 ) سوره مبارکه المرسلات آیه 36 وَلا يُؤذَنُ لَهُم فَيَعتَذِرونَ ترجمه : و به آنها اجازه داده نمیشود که عذرخواهی کنند! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 152 فَاذكُروني أَذكُركُم وَاشكُروا لي وَلا تَكفُرونِ ترجمه : پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید! 3 ) سوره مبارکه السجدة آیه 14 فَذوقوا بِما نَسيتُم لِقاءَ يَومِكُم هٰذا إِنّا نَسيناكُم ۖ وَذوقوا عَذابَ الخُلدِ بِما كُنتُم تَعمَلونَ ترجمه : (و به آنها میگویم:) بچشید (عذاب جهنم را)! بخاطر اینکه دیدار امروزتان را فراموش کردید، ما نیز شما را فراموش کردیم؛ و بچشید عذاب جاودان را به خاطر اعمالی که انجام میدادید! 4 ) سوره مبارکه المؤمنون آیه 65 لا تَجأَرُوا اليَومَ ۖ إِنَّكُم مِنّا لا تُنصَرونَ ترجمه : (امّا به آنها گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد! 5 ) الكافی،شیخ كلینی ج 4 ص 156ح 2؛ تهذيبالأحكام،شیخ طوسی ج 3 ص 58 ؛ منلايحضرهالفقيه،شیخ صدوق ج : 2 ص 159 ؛ مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی ص 226 ؛ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ اللَّيْلَةُ الَّتِی يُرْجَى فِيهَا مَا يُرْجَى فَقَالَ فِی إِحْدَى وَ عِشْرِينَ أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى كِلْتَيْهِمَا فَقَالَ مَا أَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فِيمَا تَطْلُبُ قُلْتُ فَرُبَّمَا رَأَيْنَا الْهِلَالَ عِنْدَنَا وَ جَاءَنَا مَنْ يُخْبِرُنَا بِخِلَافِ ذَلِكَ مِنْ أَرْضٍ أُخْرَى فَقَالَ مَا أَيْسَرَ أَرْبَعَ لَيَالٍ تَطْلُبُهَا فِيهَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ- لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ لَيْلَةُ الْجُهَنِيِّ فَقَالَ إِنَّ ذَلِكَ لَيُقَالُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ خَالِدٍ رَوَى فِی تِسْعَ عَشْرَةَ يُكْتَبُ وَفْدُ الْحَاجِّ فَقَالَ لِی يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَفْدُ الْحَاجِّ يُكْتَبُ فِی لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَرْزَاقُ وَ مَا يَكُونُ إِلَى مِثْلِهَا فِی قَابِلٍ فَاطْلُبْهَا فِی لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ وَ صَلِّ فِی كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مِائَةَ رَكْعَةٍ وَ أَحْيِهِمَا إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَى النُّورِ وَ اغْتَسِلْ فِيهِمَا قَالَ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى ذَلِكَ وَ أَنَا قَائِمٌ قَالَ فَصَلِّ وَ أَنْتَ جَالِسٌ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَسْتَطِعْ قَالَ فَعَلَى فِرَاشِكَ لَا عَلَيْكَ أَنْ تَكْتَحِلَ أَوَّلَ اللَّيْلِ بِشَيْءٍ مِنَ النَّوْمِ إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی رَمَضَانَ وَ تُصَفَّدُ الشَّيَاطِينُ وَ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الْمُؤْمِنِينَ نِعْمَ الشَّهْرُ رَمَضَانُ كَانَ يُسَمَّى عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمَرْزُوق ترجمه : 6 ) سوره مبارکه الشورى آیه 30 وَما أَصابَكُم مِن مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيديكُم وَيَعفو عَن كَثيرٍ ترجمه : هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام دادهاید، و بسیاری را نیز عفو میکند! مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :اثرات گناه ؛خارج شدن روح معنویت و ضعیف شدن اراده انسان درمبارزات اجتماعی کلیدواژه(ها) : اثر گناه, جنگ اُحد نوع(ها) : قرآن متن فیش : هر کدام از گناهان، ضربهای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد میآورند و شفّافیت روح انسان را از بین میبرند و آن را کدر میکنند. گناه، آن جنبهی معنویتی را که در انسان است و مایهی تمایز انسان با بقیهی موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت میاندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک میکند. گناهان در زندگی انسان، علاوه بر این جنبهی معنوی، عدم موفّقیتهایی را نیز به بار میآورند. بسیاری از میدانهای تحرّک بشری وجود دارد که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام میشود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور میشود که گناه، انسان را زمینگیر میکند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف کوه مینشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر میکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و به طرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حملهای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از اینجا به وجود آمد. در سورهی آلعمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیهی شکست است. چون مسلمانان از نظر روحی بهشدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلی سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان میداد، هم هدایتشان میکرد و هم به آنها تفهیم مینمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیهی شریفه میرسد که میفرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا».(1) یعنی اینکه دیدید عدّهای از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسألهی اینها از قبل زمینهسازی شده بود. اینها اشکال درونی داشتند. شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر میکند؛ در جبههی نظامی، در جبههی سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانی که توبهی نصوح و استغفار حقیقی از آنها حاصل نشده باشد. در همین سوره، آیهی دیگری هست که آن هم به صورت دیگری، همین معنا را بیان میکند. قرآن میخواهد بگوید، تعجّبی ندارد که شما شکست خوردید و در جبههی جنگ، برایتان مشکلی پیش آمد. از این قبیل مسائل پیش میآید و قبلاً هم پیش آمده است. میفرماید: «و کأین من نبیّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل اللَّه و ما ضعفوا و مااستکانوا».(2) یعنی چه خبر است؟ شما از اینکه در جنگ اُحد، شکستی برایتان پیش آمده است و عدّهای کشته شدهاند، همه متلاطم و ناراحت شدهاید و بعضیها احساس ضعف و یأس میکنید. نه؛ برای پیامبران قبلی هم در میدان جنگ حوادثی پیش میآمد که به خاطر آنچه که پیش میآمد، احساس ضعف و سستی نمیکردند. بعد میفرماید: «و ما کان قولهم الّا أن قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فیامرنا». یعنی در گذشته، وقتی اصحاب و حواریّون پیامبران، در جنگها و حوادث گوناگون، دچار مصیبتی میشدند، روی دعا به جانب پروردگار مینمودند و عرض میکردند: «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فیامرنا»(3)؛ خدایا! گناهان و زیادهرویها و بیتوجّهیهایی را که در کار خودمان کردیم، بیامرز. این، در واقع نشان میدهد که حادثه و مصیبت، از آنچه که خود شما با گناهان فراهم کردید، ناشی میشود. این، مسألهی گناهان است. پس ببینید! گناهانی که انسان انجام میدهد، این تخلّفهای گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمعورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به داراییهای موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان میگذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت میاندازد، از نورانیت خارج میکند؛ معنویت را در انسان ضعیف میکند و راه رحمت الهی را بر انسان میبندد. اثر دیگر این است که در صحنهی مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار ارادهی انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را میگیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمیآورد. البته گاهی ممکن است عاملهای دیگری مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فینفسه اثرش این است. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155 إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوا مِنكُم يَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّيطانُ بِبَعضِ ما كَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ حَليمٌ ترجمه : کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 146 وَكَأَيِّن مِن نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنوا لِما أَصابَهُم في سَبيلِ اللَّهِ وَما ضَعُفوا وَمَا استَكانوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصّابِرينَ ترجمه : چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد. 3 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 147 وَما كانَ قَولَهُم إِلّا أَن قالوا رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا وَإِسرافَنا في أَمرِنا وَثَبِّت أَقدامَنا وَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ ترجمه : سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرویهای ما در کارها، چشمپوشی کن! قدمهای ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان! مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1373/11/14 عنوان فیش :عاقبت گناه، گمراهی است کلیدواژه(ها) : گناه, اثر گناه, توبه نوع(ها) : قرآن متن فیش : این ماه [ماه مبارک رمضان]، ماه خالص شدن است و اگر درست نگاه کنیم، خالص شدن در این ماه، از راههای دیگرِ خالص شدن، آسانتر است. ما با همین روزه و مبارزه کردن با نفس، میتوانیم خودمان را خالص کنیم. اغلبِ گمراهیهایی که وجود دارد، یا به خاطر گناهانی است که از ما سر میزند و یا به خاطر خصلتهای زشتی است که در وجودِ ما نهفته است. «ثمّ کان عاقبة الذین اساؤا السوای ان کذّبوا بایات اللَّه». (1) گناه، عاقبتش گمراهی است؛ مگر اینکه نور توبه در دل انسان بدرخشد. اینکه مدام به ما میگویند «اگر یک گناه کردید، پشت سرِ همان گناه توبه کنید. از تکرار گناه، پشیمان شوید و تصمیم بگیرید که دیگر گناه نکنید» برای این است که فرو رفتن در باتلاق گناه، کار خطرناکی است و گاهی انسان به جایی میرسد که دیگر راه برگشتی ندارد. یکی گناه است که وسیله گمراه شدن میگردد و یکی هم خصلتهای ناپسند است. خصلتهای زشت، بیشتر از گناهان فعلی به گمراهی انسان میانجامد. اگر ما در هر کار و هر حرف و هر عقیدهای، خودپرست و خودرأی باشیم، همدیگر را تخطئه کنیم و بگوییم «فقط من درست فهمیدم و من درست عمل میکنم»، آن گاه به هیچ مشورت واستدلال و منطقی اعتنا نکنیم و به هیچ حرف حقّی گوش نسپاریم؛ اگر حسد در وجود ما چنان ریشه دوانیده باشد که به خاطر آن، زیبا را زشت ببینیم و حاضر نباشیم حقیقت درخشانی را در جایی تصدیق کنیم؛ اگر حبِّ شهرت، حبِّ مقام و حبِّ مال، ما را از پذیرش حقیقت باز دارد، اینجاست که پذیرای صفات خطرناکِ گمراه کننده شدهایم. اغلب کسانی که میبینید در دنیا گمراه شدند، از این گذرگاهها گمراه شدند. والاّ «کلّ مولود یولد علی الفطره. (2)» پاکی در همه روحها وجود دارد، و همه وجدان حق بین دارند؛ اما این چشمه نورانی و درخشان را با هواهای نفسانی و خصلتهای زشت - که بعضی ارثی و بعضی کسبی است - گل اندود میکنند. 1 ) الكافي، ج2، ص: 13؛ التوحيد (للصدوق)، ص: 331؛ أمالي المرتضى، ج2، ص: 82؛ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ ترجمه : رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرموده:هر نوزاد بر فطرت زاده شود. 1 ) سوره مبارکه الروم آیه 10 ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ ترجمه : سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پاسداران سپاه در سالروز میلاد امام حسین(ع) - 1369/11/29 عنوان فیش :حبط اعمال حسنه، تهدیدی برای زوال ایمان کلیدواژه(ها) : اثر گناه, حبط عمل نوع(ها) : قرآن متن فیش : خیلی ها بودندکه در رکاب پیامبر(ص) شمشیرها زدند؛ ولی نتوانستند سوابق را نگهدارند. امیرالمؤمنین(ع) دربارهی شمشیر کسی که در رکاب پیامبر جنگیده بود، ولی پس از ایشان در جنگی کشته شده بود، فرمود: این شمشیر، چه روزهایی که در جنگها، غبار کدورت را از چهرهی پیامبر سترد. همان شمشیر، شمشیری بود که روی علیبنابیطالب کشیده شده بود! (1) سوابق را باید نگهداشت. پروندهی الهی، اینطور نیست. ما حبط هم داریم، «اولئک حبطت اعمالهم»(2) حبطت، یعنی چه؟ حبط، یعنی اعمالشان باد هوا شد و از بین رفت. خیال نکنید که اگر ما یک روز کار خوبی انجام دادیم و آن را در انبان انداختیم و نگهداشتیم، چنانچه کار بدی هم انجام دادیم، بالاخره آن کار خوب باقی است. نخیر، کار بد در عالم موازین اعمال در پیشگاه خدا اینطوری است که کار خوب را از بین میبرد. گاهی کار و حرکت بد، طوری است که اصل ایمان را هم از انسان میگیرد. «ثمّ کان عاقبة الّذین أساؤا السّوأی ان کذّبوا بایات اللَّه»(3). گاهی کار بد، انسان را به تکذیب آیات الهی میکشاند. 1 ) الطبقات الكبرى ، ابن سعد ، ج 3 ، ص 83 ؛ الجمل ، شیخ مفید، ص 390 ؛ فطعنه عمير بن جرموز طعنة أثبتته فوقع. فاعتوروه و أخذوا سيفه و أخذ ابن جرموز رأسه فحمله حتى أتی [به و بسيفه عليا فأخذه علی و قال: سيف و الله طال ما جلا به عن وجه رسول الله. ص. الكرب و لكن الحين و مصارع السوء. و دفن الزبير. رحمه الله. بوادی السباع. و جلس علی يبكی عليه هو و أصحابه]. ترجمه : عمير بن جرموز نيزهاى به او زد كه از پاى در آوردش، آن گاه او را برهنه كردند و شمشيرش را هم برداشتند و ابن جرموز سر او را بريد و با شمشير او به درگاه على (ع) آورد، على (ع) آن شمشير را به دست گرفت و گفت: به خدا سوگند چه مدت طولانى كه اين شمشير غم و اندوه از چهره رسول خدا زدوده است ولى مرگ و سرنوشت و كشتارگاه بد او را چنين كرد، زبير را در وادى السباع دفن كردند و على (ع) و يارانش نشستند و بر او گريستند. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 217 يَسأَلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتالٍ فيهِ ۖ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ ۖ وَصَدٌّ عَن سَبيلِ اللَّهِ وَكُفرٌ بِهِ وَالمَسجِدِ الحَرامِ وَإِخراجُ أَهلِهِ مِنهُ أَكبَرُ عِندَ اللَّهِ ۚ وَالفِتنَةُ أَكبَرُ مِنَ القَتلِ ۗ وَلا يَزالونَ يُقاتِلونَكُم حَتّىٰ يَرُدّوكُم عَن دينِكُم إِنِ استَطاعوا ۚ وَمَن يَرتَدِد مِنكُم عَن دينِهِ فَيَمُت وَهُوَ كافِرٌ فَأُولٰئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۖ وَأُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ ترجمه : از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال میکنند؛ بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمیدارد) حتّی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما میجنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد میرود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود. 3 ) سوره مبارکه الروم آیه 10 ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ وَكانوا بِها يَستَهزِئونَ ترجمه : سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! |