[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار شاعران و اساتید زبان فارسی - 1402/01/16
عنوان فیش :وجود داشتن حکمت و معنویت در شعر فارسی
کلیدواژه(ها) : شعر
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
جزو خصوصیّات شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است... یعنی ما قلّه‌های شعر فارسی را که نگاه میکنیم، یا حکیمند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند‌ یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همین‌طور از آن بالا شما بگیرید بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، اینها همه حکیمند، همه‌ی [اشعار] اینها حکمت است؛ یعنی شعر ما، شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حاملِ معرفت بوده، سرمایه‌های معنویِ ما را حفظ کرده و بر آنها افزوده…شعرای برجسته‌ای که حالا بعضی‌شان را اسم آوردیم، مثل ناصرخسرو، مثل نظامی گنجوی، مثل خاقانی، مثل خود مولوی، مثل سعدی، اینها به معنای واقعی کلمه مصداق همان «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا» در آخر سوره‌ی شعراء هستند؛ [آنجا که میفرماید] که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ * اَ لَم تَرَ [اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمونَ * وَ اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ] * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیراً وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا»؛(1) یعنی مصداقِ همینند؛ واقعاً این‌جوری است که شعرای بزرگ ما مصداق این هستند. این گذشته‌ی ما است.
1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 224
وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ
ترجمه :
(پیامبر اسلام شاعر نیست؛) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی می‌کنند.

1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 225
أَلَم تَرَ أَنَّهُم في كُلِّ وادٍ يَهيمونَ
ترجمه :
آیا نمی‌بینی آنها در هر وادی سرگردانند؟

1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 226
وَأَنَّهُم يَقولونَ ما لا يَفعَلونَ
ترجمه :
و سخنانی می‌گویند که (به آنها) عمل نمی‌کنند؟!

1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 227
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثيرًا وَانتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا ۗ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ
ترجمه :
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع می‌شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی‌خیزند (و از شعر در این راه کمک می‌گیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب - 1398/02/30
عنوان فیش :شعر یکی از معجزات آفرینش
کلیدواژه(ها) : شعر, هنر
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
آنچه راجع به شعر میخواهم بگویم [این است که] پدیده‌ی شعر یکی از معجزات آفرینش است، یکی از معجزات عالم خلقت همین پدیده‌ی شعر است؛ مثل خود بیان، بیان هم یکی از برترین معجزات پروردگار در عالم آفرینش است. اینکه شما قادر هستید که ذهنیّت خودتان را، صُوَر ذهنی خودتان را به کسی منتقل کنید با قالب کلمات، در قالب الفاظ، این خیلی حادثه‌ی مهمّی است، خیلی پدیده‌ی بزرگی است. خب ما [چون] عادت کرده‌ایم، به عظمتش توجّه نمیکنیم؛ این خیلی از ساخت خورشید و ماه و ستارگان و این چیزهایی که خدای متعال به آنها قسم میخورد بالاتر است؛ لذاست [میفرماید:] اَلرَّحمٰن، عَلَّمَ القُرءان، خَلَقَ الاِنسان، عَلَّمَهُ البَیان؛(1) اوّلین چیزی که خدای متعال بعد از اصل خلقت، در مورد خلقت انسان بیان میکند، تعلیم بیان است؛ «بیان» معجزه‌ی آفرینش است. در اقسام بیان، شعر این خصوصیّت را دارد که از جمال و زیبایی برخوردار است. هر بیانی زیبا نیست؛ معجزه است، مهم است امّا زیبایی در شعر است. در شعر، اینکه شما میتوانید یک مفهوم برجسته‌ای را در قالب الفاظی که کنار هم میگذارید، به مخاطب منتقل کنید زیبا است، زیبایی دارد؛ هنر بودنش هم به خاطر همین است که جنبه‌ی «زیبایی» دارد. خب، حالا که این ‌جور شد و امتیاز جمال را دارد، این امتیاز موجب شده است که یک رسانه‌ی اثرگذار باشد. شعر یک رسانه است؛ یک رسانه‌ی اثرگذار است و برای انتقال مفاهیم، کارآمدیِ مضاعف دارد نسبت به بیان غیر شعری؛ اغلب هنرها همین‌ جور هستند. البتّه هنرها با هم متفاوتند؛ خود شعر یک خصوصیّات و یک امتیازات ویژه‌ای دارد -کما اینکه بعضی از هنرهای دیگر هم برای خودشان امتیازاتی دارند- که منحصر به فرد است، و حالا نمیخواهیم وارد آن مقولات بشویم.
1 ) سوره مبارکه الرحمن آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الرَّحمٰنُ
ترجمه :
خداوند رحمان،

1 ) سوره مبارکه الرحمن آیه 2
عَلَّمَ القُرآنَ
ترجمه :
قرآن را تعلیم فرمود،

1 ) سوره مبارکه الرحمن آیه 3
خَلَقَ الإِنسانَ
ترجمه :
انسان را آفرید،

1 ) سوره مبارکه الرحمن آیه 4
عَلَّمَهُ البَيانَ
ترجمه :
و به او «بیان» را آموخت.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب - 1398/02/30
عنوان فیش :شعر باید در خدمت هدایت الهی باشد
کلیدواژه(ها) : شعر, تعهد دینی, جبهه حق و باطل
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
این قدرت تأثیری که در شعر وجود دارد، مسئولیّت‌آور است. به طور کلّی همه‌ی اشیاء، همه‌ی اشخاص، همه‌ی پدیده‌هایی که شأن بالاتری دارند، مسئولیّت بالاتری هم دارند. جنابعالی هم اگر چنانچه در مجموعه‌ای از آحاد جامعه بُرشِ بیان و نظر و رأی داشته باشید، مسئولیّتتان بیشتر از آن کسی است که این بُرش را ندارد. بنابراین شعر به مناسبت همین قدرت تأثیرگذاری، دارای مسئولیّت است، تعهّد دارد، تعهّدی بر دوش شعر هست؛ این تعهّد چیست؟ قرار گرفتن در خدمت جریان روشنگریِ الهی در طول تاریخ بشر. دو جریان در طول تاریخ وجود داشته: جریان بیّنات و جریان اغوا؛ جریان هدایت و جریان ضلالت، اضلال. «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰت»(1) یک جریان است در طول تاریخ، «لَاُغوِیَنَّهُم اَجمَعین»(2) هم که حرف شیطان است، یک جریان دیگر است. مسئولیّتِ شعر این است که در خدمت آن جریان اوّل قرار بگیرد؛ علّتش هم واضح است، چون این را خدا داده، مال خدا و نعمت الهی است و ما بندگان خدا هستیم [پس] بایستی هر چه به ما نعمت داده، در خدمت جریان نبوّت و هدایت از سوی پروردگار قرار بدهیم؛ خب بنابراین، تعهّد این است.
1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!

2 ) سوره مبارکه ص آیه 82
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعينَ
ترجمه :
گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد،


مربوط به :بیانات در دیدار شاعران - 1393/04/21
عنوان فیش :یاری جبهه مظلوم با بیان حقیقت تکلیف شاعران است
کلیدواژه(ها) : شعر, شاعران
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
فرض بفرمایید که در یک نقطه‌اى از دنیا یک نفر کشته میشود، بلکه گاهى یک حیوان کشته میشود، جنجال به پا میکنند؛ حالا در حمله‌ى به غزّه مثلاً فرض بفرمایید که الان چند روز است هواپیماها میروند، شاید بیش از صد نفر - که تعداد زیادى‌شان کودک و بچّه‌هاى مظلوم و معصومند - کشته شده‌اند، اصلاً برایشان اهمّیّت ندارد. کاش فقط اهمّیّت نداشت؛ آمریکا و انگلیس - آن‌طور که در خبرها خوانده‌ایم - گفته‌اند که از این حملات حمایت هم میکنند. امروز دنیا این است: از هر بدى، کجى، پلشتى، فساد، کثافت و نجاست - اگر در خدمت منافعشان باشد - حمایت میکنند، و هیچ باکى ندارند. با هر پاکى، قداست، طهارت و صداقت مقابله میکنند و معارضه میکنند و وحشیانه با آن برخورد میکنند، اگر با منافعشان سازگار نباشد؛ امروز دنیا این‌جورى است.
خب، انسانى که شاعر است، یعنى داراى نیروى شعور و درک و فهم و قوّت بیان و قدرت بیان است، اینجا تکلیفش چیست؟ چه‌کار باید بکند؟ علاوه‌بر اینکه شما میتوانید حکمت را بیان کنید - که: اِنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِکمَة -(1) میتوانید مصداقى باشید براى «وَ لَمَنِ انتَصَر بَعدَ ظُلمِه»(2) یا «وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا»(3) که در ذیل همین آیه‌ى شریفه‌ى مربوط به شعرا است: وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا میتوانید مصداق این باشید. «انتصار» کنید، در صدد یارى جبهه‌ى مظلوم بربیایید، حقیقت را بگویید، حرف را بگویید، حقیقت را نشان بدهید با شعرتان؛ میتوانید خیلى نقش ایفا کنید در این زمینه‌ها. بالاخره داشتن این امتیاز یک نعمت الهى است؛ یک حجّت الهى است؛ و هر نعمتى سپاسى دارد و براى هر حجّتى پاسخى باید آماده بشود.
1 )
من لا يحضره الفقيه، شیح صدوق، ج ‏4، ص 379؛ الأمالي، شیخ صدوق، ص 619.

إِنَّ مِنَ‏ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً.
ترجمه :
همانا پاره‌ای از شعرها حکمت و برخی از بیانها سحرآمیز است.

2 ) سوره مبارکه الشورى آیه 41
وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُلمِهِ فَأُولٰئِكَ ما عَلَيهِم مِن سَبيلٍ
ترجمه :
و کسی که بعد از مظلوم‌شدن یاری طلبد، ایرادی بر او نیست؛

3 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 227
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثيرًا وَانتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا ۗ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ
ترجمه :
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع می‌شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی‌خیزند (و از شعر در این راه کمک می‌گیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست!