[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار شورای مرکزی و کمیتههای علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت - 1385/02/09 عنوان فیش :عدالتخانه؛ مطالبه علما در مشروطه برای کنترل و نظارت بر حکومت کلیدواژه(ها) : تاریخ نهضت مشروطیت, عدالتخواهی, نقش علما در مشروطیت, مشروطهشناسی, علما پیشوایان نهضت مردم, نقش علما در مشروطیت, عدالتخانه, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, انقلاب مشروطه, انحراف مشروطه, حذف علما در مشروطه, تاریخ نهضت مشروطیت, کنارهگیری علما از نهضت مشروطیت, خطِّ انگلیسی ماجرای مشروطه, نفوذ انگلستان در نهضت مشروطیت, نقش علما در مشروطیت, عدالتخانه, روشنفکری در ایران, روشنفکری وابسته, تاریخ روشنفکری در ایران, عملکرد روشنفکران غربزده در ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : ما[باید] ببینیم نهضت علما[در مشروطه] چه بود. به نظر من روی آن خیلی كار نشده و یكی از نقاطی كه حتماً باید رویش تكیه بشود، این است؛ اینكه نهضت علما چه بود؟ نكتهی اول این است كه شعار علما، «عدالتخواهی» بود. به طور مشخص آنچه كه میخواستند، «عدالتخانه» بود. درست است؟ این، یك توقع اخلاقی نبود؛ چون خواست عدالت چیزی نبود كه این همه سر و صدا بخواهد. اگر یك درخواست و توصیهی اخلاقی بود، این چیزی است كه همیشه بوده و همیشه علما و بزرگان، مردم را به عدالت یا حكام را به عدالت تشویق میكردند؛ اما این جنجالی كه به وجود آمد و آن تحصنها، آن ایستادگیها و بعد مقابلههایی كه با دستگاه استبداد شد و فداكاریهایی كه انجام گرفت، فقط یك درخواست اخلاقی محض نبود، بلكه آنها چیز دیگری را كه فراتر از یك درخواست اخلاقی بود، میخواستند. نكتهی دوم اینكه آن عدالتی كه اینها میخواستند، دقیقاً و مستقیماً عدالت در زمینهی مسائل حكومتی بود؛ چون مخاطب اینها حكومت بود. میدانید قضایا از عملكرد حاكم تهران شروع شد؛ آن جنجال در مسجد سید عزیزاللَّه و مسجد جامع ظاهراً. البته همهی اینها زمینههای تاریخی دارد و معلوم است؛ اما این غده اینجا بود كه سر باز كرد و منفجر شد. بنابراین، مخاطب این عدالتخواهی، حكومت و دولت بود و آحاد مردم - تجار، بقیهی كسانی كه ظلم میكنند در خلال جامعه - نبودند؛ بلكه محور و مركز اصلی، حكومت بود. نكتهی سوم این است كه آنچه اینها میخواستند، یك بنیاد تأمینكنندهی عدالت بود، كه اسمش را میگذاشتند «عدالتخانه». حالا این عدالتخانه چهجور تفسیر میشد، ممكن است در نظر خود آنها هم واضح نبود. ما ادعا نمیكنیم كه آنها مثل نسخهی مشروطیت كه در نظر اروپاییها و غربیها یك نسخهی عملشدهی واضحی بود، روشن بود كه چه میخواهند؛ ما نمیگوییم كه در نظر علما و متدینین، نسخهی عدالتخانه به همین وضوح بود؛ نه، لیكن فیالجمله این بود كه میخواستند یك دستگاه قانونیای وجود داشته باشد كه بتواند پادشاه و همهی سلسله مراتب حكومتی را تحت كنترل و نظارت خودش قرار بدهد، تا اینها ظلم نكنند؛ تا عدالت تأمین بشود؛ یعنی یك دستگاه اینجوری میخواستند. حالا این میتوانست تفسیر شود به مجلس شورای ملی یا مجلس شورای اسلامی؛ میتوانست تفسیر شود به یك چیز دیگر. آنچه آنها میخواستند یك نهاد عملی و یك واقعیت قانونی بود كه قدرت این را داشته باشد كه جلوی شاه را بگیرد؛ چون شاه اسلحه و سرباز داشت كه اگر میخواستند جلوی او را بگیرند، طبعاً بایستی این دستگاه قدرتی فراتر از سرباز و سربازخانه داشته باشد. اینها را بایست فكر كرد، كه اگر میخواستند، دنبال این بودند، لابد قاعدتاً فكر این را هم میكردند؛ یعنی طبعاً منابع مالی و منابع نظامی در اختیار او قرار میگرفت، تا بتواند اجرای عدالت كند و عدالت را بر حكومت و بر شخص شاه تحمیل كند. نكتهی آخر هم اینكه معیار این عدالت، قوانین اسلامی بود؛ یعنی عدالت اسلامی میخواستند؛ در این هیچ تردیدی نیست و این را بارها و بارها گفته بودند. آنچه كه مورد درخواست مردم بود این بود، كه متنش هم مواد اسلامی و احكام اسلامی و قوانین اسلامی است. انگلیسها همانطور كه شما فرمول واقع شدهی خارجیاش را بهروشنی میدانید، آمدند بر این موج فرصتطلبانه مسلط شدند و این را گرفتند و از شاه عبدالعظیم هدایتش كردند به سفارت انگلیس، بعد هم گفتند مشروطه! مشروطه هم از نظر الهامدهندگان معلوم بود كه معنایش چیست! كسانی كه تحت تأثیر اینها بودند، در درجهی اول روشنفكرهای غربزده بودند كه البته قدرتطلبی هم در آنها مؤثر بود؛ یعنی اینطور نبود كه ما فرض كنیم روشنفكرهای آن زمان از قبیل همین افرادی كه اسم آوردید كه تاریخها را نوشتهاند و در انجمنها حضور داشتهاند، صرفاً میخواستهاند نسخهی غربی مشروطیت در ایران تحقق پیدا كند؛ ولو خودِ آنها كنار بمانند؛ نه، بههیچوجه این را نمیخواستند. آنها میخواستند در حكومت باشند؛ كما اینكه برای این كار تلاش هم كردند و كسانی كه به اینها ملحق شدند؛ از قبیل تقیزاده و غیر او، میخواستند در حكومت حضور داشته باشند. پس، فعالان روشنفكر این طور بودند. علاوه بر این، عدهای از قدرتمندان و رجال حكومتی هم بهتدریج وارد این ماجرا شدند. بنابراین، حقیقت آنچه كه در صحنه اتفاق افتاد، این است. |