[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد - 1386/02/25
عنوان فیش :تراكم اجتماع درس تفسیر آیت الله خامنه ای در مسجد امام حسن(ع) و مسجد كرامت
کلیدواژه(ها) : مسجد کرامت مشهد, مسجد امام حسن(علیه الاسلام) مشهد, جلسات تفسیر قرآن رهبری, رفتار طاغوت, عملکرد حکومت پهلوی, وضعیت فرهنگی در رژیم پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, ارتباط آیت الله خامنه ای با دانشجویان, ارتباط آیت الله خامنه ای با جوانان
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
دانشجویان امروز این دانشگاه[فردوسی] با دانشجویان سالهای اول دهه‌ی پنجاه- كه من به آن اشاره می‌كنم- سی و پنج سال فاصله دارند؛ لكن جریان دانشجوئی مثل یك شط زلال است؛ مثل یك رودخانه است. اگرچه اجزاء و قطعات آبی كه از یك رودخانه عبور می‌كند، هر لحظه متفاوت است، اما جریان یك جریان است. شما وقتی‌كه جلو كارون یا زاینده‌رود می‌ایستید، این را همان رودخانه‌ای می‌بینید كه در سال قبل مشاهده كردید. من به شما كه نگاه می‌كنم- عزیزان جوان دانشجو- مسجد كرامت و مسجد امام حسن مجتبی را به یاد می‌آورم؛ كه آنجا هم همین شماها- شماهای سی و پنج سال قبل- می‌نشستید و درس تفسیر قرآن و تفسیر نهج البلاغه و مبانی نهضت اسلامی مذاكره و بحث می‌شد؛ نوشته می‌شد و گفته می‌شد. چوبش را هم می‌خوریم؛ هم شما می‌خوردید، هم ما می‌خوردیم. دستگاه جبارِ طاغوت، آن روز تحمل نمی‌كرد كه یك طلبه با جمعی دانشجو بنشینند و از دین حرف بزنند؛ بخصوص كه محفل دانشجوئی ما آن روز، محفل گرمی هم بود؛ محفل پُر جمعیت و متراكمی بود. البته این جمعیتهائی كه امروز شما بعد از انقلاب می‌بینید، قبل از انقلاب در هیچ جا و به هیچ مناسبتی شكل پیدا نمی‌كرد؛ اما نسبت به جلسات و اجتماعات آن روز، هیچ اجتماعی شاید در كشور- اجتماع دانشجوئی- به یكپارچگی، یكدستی و تراكم اجتماع مسجد امام حسن یا مسجد كرامت كه بنده آنجا درس تفسیر برای دانشجوها می‌گفتم، وجود نداشت.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1371/12/07
عنوان فیش :بی توجهی دستگاه طاغوت به زلزله زدگان جنوب خراسان
کلیدواژه(ها) : رفتار طاغوت, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, سازمان شیر و خورشید, مقایسه عملکرد نظام اسلامی و رژیم پهلوی, زلزله فردوس
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در رژیم طاغوت، هر جا اتفاقی می‌افتاد، بنده این توفیق و این شوق را داشتم که برای امداد بروم. الان شاید مشکل بشود برای مردم گفت که آن وقت، دستگاهها چطور رفتار می‌کردند: مثل دشمن! شیر و خورشید آن روز که مربوط به دستگاه طاغوت بود، مثل یک بیگانه‌ی بی‌عاطفه، با حوادث برخورد می‌کرد. مگر این گونه که حالا می‌روند و با دل و جان کمک می‌کنند، به مردم کمک می‌کردند؟ در نقطه‌ای از جنوب خراسان زلزله آمد؛ تا چندین سال بعد که بنده با آن محل رابطه داشتم و می‌رفتم و می‌آمدم، هنوز یک عده مردم زیر چادرهای پوسیده‌ی رنگ‌ورو رفته زندگی می‌کردند.
حالا در این زلزله‌ی شمال - رودبار و بقیه‌ی مناطق - اهالی آن‌جا، خود مردم آن‌جا میآیند و نقل میکنند که غالب مناطق وسیع زلزله‌زده، از روز اول بهتر و زیباتر ساخته شده و در دسترس و اختیار مردم قرار گرفته است. این، تلاش مسؤولین است. این، تلاش دست‌اندرکاران است. امیدواریم خداوند آنها را موفق بدارد. اینها خدمتهایی است که بر عهده دارند و باید انجام دهند و تکلیف آنهاست. مردم هم ان‌شاءاللَّه قدرشناس باشند.