[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1394/12/20
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آن چیزی که جوانان حوزه، مکرر در مکرر آن را بیان میکنند؛ مانند مسأله‌ی ترتیبات علمی و درسی و تقسیم‌بندیهای حوزه. کتاب درسی، یک مسأله است. کتابهای درسی، یکی دیگر از مشکلات حوزه‌ی علمیه‌ی قم و حوزه‌های علمیه‌ی دیگر است. تا سخنی از کتابهای درسی میگوییم، میگویند فلان عالم بزرگ هم همین کتابها را خواند؛ حالا آنهایی که انقلابی‌ترند، میگویند امام هم همین درسها را خواند که امام شد! آیا امام چون همین درسها را خواند، امام شد!؟ امام جوهر مخصوصی بود. آنچه که شما در عظمت امام پیدا میکنید، ناشی از این نیست که این کتابهای درسی را خواند. وانگهی، از زمانی که امام راحل (رضوان‌اللَّه‌علیه) این کتابها را میخواندند، تا حالایی که من و شما میخواهیم این کتابها را بخوانیم، بین این دو مقطع، شصت سال، هفتاد سال فاصله شده است. کتاب درسی جدید تولید کنید. چه اشکالی دارد که عده‌یی بنشینند کتاب درسی جدید تولید کنند؟ میگویند ما شهید ثانی نمیشویم! خیلی خوب، شهید ثانی نمیشوید؛ اما بسیاری از فقهای امروز ما از فقهای گذشته واردترند. من نمیگویم رتبه‌ی علمی و استعدادشان بیشتر از آنهاست - شاید اگر در زمان آنها بودند، مثل آنها نمیتوانستند باشند - اما بسیاری از آنها، سطح معرفت فقهیشان بالاتر از خیلی از فقهای گذشته‌ی ماست؛ چرا نمیشود؟ کتاب اصول تولید کنید؛ کتاب فقه تولید کنید؛ برای مراتب مختلف تولید کنید؛ شکل درس را عوض کنید. آن روز یکی از دوستان عزیز ما ... به من میگفت که این‌طور نمیشود که در حوزه جنس پلاستیکی درست کرد؛ باید مطول و بعد معالم و بعد قوانین و بعد لمعه را با شروحش از اول تا آخر مطالعه کرد. من به او گفتم که نمیگویم جنس از پلاستیک درست کنید؛ بلکه میگویم امروز در دنیا از جنسی که از آهن سخت‌تر است، صفحه‌یی نازکتر از کاغذ درست میکنند؛ من میگویم این را درست کنید. نوآوری کنیم. مگر میشود این همه مجموعه‌ی انسانىِ با این عظمت و با این همه استعداد، در کتاب درسی نوآوری نداشته باشد؟ این همه کارها را چه کسی باید بکند؟ این کارها را بایستی مدیریت حوزه بکند. البته کارهای فردی انجام گرفته است؛ فرد مخلصی، مصلحی، دلسوزی، کتابی نوشته؛ کتابی تخلیص کرده؛ کتاب نویی آورده؛ درس جدیدی گفته؛ مطلب تازه‌یی آورده؛ اما کار فردی به جایی نمیرسد؛ کار باید جمعی باشد؛ باید بر حوزه فرض بشود؛ باید مثل قالبی گذاشته شده باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی - 1391/11/23
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسئله‌ی دیگر، مسئله‌ی کتابهائی است که باید در مجموعه [مجمع عالی حکمت اسلامی] تولید شود. بله، من هم عقیده‌ام همین است که شما [اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی] کار ستادی بکنید؛ کار صف را به همان مجموعه‌هائی که در قم هستند، واگذار کنید. خود شماها هم در آن مجموعه‌ها و در آن پژوهشکده‌ها شرکت دارید؛ کار صف را آنها بکنند، منتها هدایت را شما باید بکنید. یعنی کار ستادی به مسئله‌ی کتاب بپردازد.
ما در مورد کتاب واقعاً مشکل داریم. حالا مثلاً آقایان فرمودند که ما میخواهیم فلسفه‌ی مشّاء یا فلسفه‌ی اشراق را برای طلبه‌ها تبیین کنیم. طلبه‌های ما از فلسفه‌ی مشّاء خبری ندارند. خب، چگونه تبیین میکنید؟ حتماً «شرح اشارات» بخوانیم؟ یا فرض کنید که «شفاء» بخوانیم؟ باید حتماً این متن طولانىِ مفصلِ محتاج به تبیین کان یکون را خواند؟ راهش این است؟ یا نه، راه دیگری هم وجود دارد. امروز خواندن تفکراتِ مثلاً فرض کنید مارکسیستی حتماً متوقف به این نیست که انسان بردارد کتاب «سرمایه» را تدریس کند، یا بردارد متن کتابهای کانت یا هگل را بخواند. چه لزومی دارد که حتماً متن مطرح شود؟ متن باید در اختیار باشد؛ هر کس میخواهد، مراجعه کند.
من قبلاً در جمع آقایان راجع به فلسفه‌ی ملاصدرا مطالبی گفتم و خب، یکی دو تا کارِ خوب شد. جناب آقای مصباح هم یکی از کتابهائی را که یکی از آقایان نوشتند - آقای عبودیت - که خلاصه‌ی آراء ملاصدرا در مسائل گوناگون فلسفی است، برای من آوردند. اینها خوب است، اما کم است. به یک کتاب اکتفاء نشود؛ از نگاه‌های مختلف نوشته شود. در خود فلسفه‌ی ملاصدرا، در بخشهای مختلف میتواند یک منظومه‌سازی‌هائی بشود. عین همین قضیه، در مورد فلسفه‌ی اشراق است؛ عین همین قضیه، در مورد فلسفه‌ی مشّاء است. ما باید منظومه‌سازی کنیم. بالاخره مجموعه‌ی تفکرات فلسفی و عرفانی ابن‌سینا با همدیگر همراه است، غیر قابل انفکاک است. اینها چیست؟ کسی بخواهد اینها را بداند، حتماً لازم نباشد که برود بنشیند مثلاً «شفاء» را بخواند؛ این خیلی لازم نیست. گاهی اوقات خواندن کتابی که در هزار سال پیش نوشته شده است، با ادبیات آن روز، با مشکلاتی که فهم این کلمات دارد، اصلاً خودش تضییع وقت محسوب میشود؛ ممکن است افرادی را از فلسفه دور کند؛ در حالی که اگر شما بنشینید مثلاً یک کتابی درباره‌ی آراء فلسفی ابن‌سینا تبیین کنید، از آراء او منظومه‌سازی کنید، این مسلّماً جاذبه‌ی زیادی خواهد داشت. این جزو کارهای لازم است، اما این کار در حوزه انجام نمیگیرد. خب، مرحوم آقای طباطبائی این کار را در «بدایة» و «نهایة» به یک شکلی انجام دادند؛ منتها این کارِ آقای طباطبائی است، این که کار نهائی نیست؛ کار یکی از بزرگانِ این قضیه است؛ و تازه، آراء خود آقای طباطبائی است، آراء ملاصدرا نیست؛ یعنی در کتاب «بدایة» و «نهایة» برای آراء ملاصدرا منظومه‌سازی نشده، بلکه خود ایشان نظراتی دارند، نظرات ابتکاری هم دارند، حرفهای خاصی هم دارند، چیزهائی هم اضافه کردند، اینها را ایشان بیان کردند. فرق میکند که انسان خودش در فلسفه تألیفی بکند، یا اینکه یک فلسفه‌ی معروفی را تبیین و ارائه کند. این دومی جایش خالی است.
علاوه‌ی بر این، به نظر من در بخشهای مختلف، مسائل گوناگون فلسفی قابل تبیین است. ما امروز در همین فلسفه‌ی خودمان مسائل گوناگونی داریم که اینها را باید تبیین کرد. یک مسئله‌ای است، که باید این را بیان و روشن کرد. گذشتگان ما هم داشته‌اند. یعنی هم در قدیم و هم در دوران معاصر، درباره‌ی یک مسئله‌ی خاصی از مسائل فلسفه، کتاب مینوشتند. خود ملاصدرا در کنار کتاب عظیم «اسفار»، شما می‌بینید مثلاً «مشاعر» را دارد، تقریباً مخصوص مسائل وجود؛ یا مثلاً «مبدأ و معاد» را دارد، درباره‌ی مسائل مبدأ و معاد. همین مرحوم آقا علی زنوزی که شما اسم آوردید، ایشان درباره‌ی «وجود رابطی» رساله‌ای نوشته است. البته چهل پنجاه سال پیش، من آن را دیدم؛ رساله‌ی کوچکی بود به نام «رساله فی الوجود الرّابطی». حالا تعیین این که کدام مسئله اولویت دارد که انسان آن را مورد توجه قرار دهد، یک بحث دیگر است؛ اینکه واقعاً وجود رابطی اینقدر اهمیت دارد که انسان درباره‌اش رساله‌ای بنویسد یا نه؛ اما خب، خیلی مهم است که انسان مسائل گوناگونی را انتخاب کند و ذکر کند.
یک کار دیگری هم که به نظر من جایش خالی است، نوشته‌هائی درباره‌ی فلسفه‌ی تطبیقی است؛ شبیه آن کاری که ویل دورانت در «لذات فلسفه» کرده، که لابد ملاحظه کرده‌اید. «لذات فلسفه» یک کتابی است که با ادبیات خیلی شیوا و شیرینی نوشته شده و مرحوم دکتر عباس زریاب هم ترجمه‌ی خیلی خوبی کرده؛ انصافاً خیلی خوش‌قلم ترجمه کرده. این کتاب، مباحثه و مناظره‌ی بین فلاسفه‌ی قدیم و جدید غرب است در یک مسئله‌ی خاصی؛ مثل اینکه اینها یک جلسه‌ای تشکیل داده‌اند و دارند با هم بحث میکنند؛ هگل یک چیزی میگوید، بعد کانت جواب او را میدهد، بعد دکارت حرف خودش را میزند؛ همین طور دانه دانه اینها شروع میکنند با همدیگر بحث کردن. اگر یک چنین کار شیرین و شیوائی انجام بگیرد، چقدر خوب است. فرض کنید این کار درباره‌ی موضوع «اصالةالوجود» انجام بگیرد؛ ملاصدرا یک حرف دارد، همین مرحوم آقا علی حکیم یک حرف دارد، مرحوم جلوه یک حرف دارد؛ بعد، از قدما، شیخ اشراق یک حرف دارد - که منکر این معناست - میرداماد یک حرف دارد. اگر فرضاً اینها با همدیگر بحث کنند، چقدر چیز قشنگی از آب در می‌آید. اینها حکمت را ترویج میکند، و ما امروز به این ترویج احتیاج داریم.
یک مسئله، مسئله‌ی نوشتن کتاب فلسفی برای کودکان است، که غربی‌ها دارند این کار را میکنند. دو سه سال قبل از این، یک کتابی برای من آوردند، من مبالغی نگاه کردم. خب، از همان اوّلی که شروع میکند، واقعاً فلسفه است؛ لیکن باب کودکان است. این کتاب، یک کتاب خیلی قشنگی است در باب فلسفه - حالا اسمش یادم نیست؛ توی کتابهایم هست - به نظرم یک آمریکائی این را نوشته. ما به اینجور کتابی احتیاج داریم. بچه‌های ما ذهنشان دارد فلسفی میشود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهنها عقلانیت پیدا کند. جوانهای ما واقعاً سؤال میکنند. این سؤالهائی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگوئی داشته باشیم. حس سؤال کنندگی دارد زیاد میشود، و این همین‌طور دارد به نسلهای پائین‌تر منتقل میشود.

مربوط به :‌بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور - 1386/09/08
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بنده در قم - در یکی از سفرها، حالا درست یادم نیست که کِی بود. یکی از آقایان گفتند ده سال است؛ من نمیدانم. من خیال میکردم سه چهار سال است - در جلسه‌ی فضلا بحث کتاب درسی و تغییرات کتاب درسی را مطرح کردیم، بلافاصله بازخوردش به من رسید؛ مخالفتها! - که البته این مخالفتها از طرف من نادانسته هم نبود، میدانستم عده‌ای مخالف میکنند با این قضیه - تغییر کتاب درسی لازم است، حتماً هم باید تغییر پیدا کند؛ در این هیچ شکی نیست. استدلالی که یکی از برادران ما اینجا ذکر کردند، من یادداشت کردم؛ استدلال بسیار متینی است که اگر قرار بود ما کتاب درسی را عوض نکنیم، باید همان «معالم» را میخواندیم، دیگر «قوانین» چرا نوشته شد؟ «رسائل» چرا نوشته شد؟ «فصول» چرا نوشته شد؟ «کفایه» چرا نوشته شد؟ خوب، این درست است؛ الان هم همین است. الان هم بایستی حتماً کتاب درسی تغییر کند؛ بایستی کاری کرد که همّ طلبه، فهمیدن مطلب باشد، نه فهمیدن عبارت. هیچ هنری نیست در اینکه ما عبارت را جوری مغلق بگیریم، یا اگر تعمداً هم مغلق نگیریم، بی مبالاتی کنیم که عبارت بشود مغلق، تا طلبه مبالغی وقتش صرف این کار بشود. این چه هنری است؟ این چه لطفی دارد؟ چه خیری در این نهفته است. نخیر، عبارت را آنچنان واضح بیان کنیم که آن کسی که استعداد فهمیدن مطلب را دارد، راحت از عبارت، مطلب را بفهمد. استاد هم برای تفهیم عبارت دچار مشکل نشود و فقط مطلب را بیان کند.
کفایه را تبدیل کنیم به کفایه‌ی جدید؛ چه اشکال دارد؟ مکاسب را که در او شیوه‌ی شیخ در بیان مطلب، دائم آمد و رفتِ اجتهادی است؛ چون درس خارجِ شیخ انصاری است - مکاسب را دست کم نباید گرفت. حالا کی مثل شیخ انصاری است؟ این همه مکاسب نوشته‌اند. این درس خارج که حالا به صورت تدوین شده در آمده، خصوصیتش برای آن کسی که در درس خارج شیخ نشسته، خوب است؛ مطلب را دائم به این طرف بکشاند و به آن طرف بکشاند، دائم ابداع احتمال کند، اما برای کسی که میخواهد فقه استدلالی را از روی متن یاد بگیرد، نه؛ خوب نیست؛ طلبه دچار مشکل است - تسهیل کنند. همان مطالب شیخ را بیاورند در یک کتاب دیگری، منتها سرراست و روشن. تحقیق شیخ را در هر مسئله‌ای قشنگ بیان کنند، اما متعبد و مقید باشند به همان که شیخ بیان کرده؛ او را بیان کنند در این کتاب جدید. این میشود مکاسب جدید، که لازم است. این عقیده‌ی من است. حالا ممکن است مسئولین حوزه و مدیران حوزه و بعضی از برجستگان حوزه نپسندند و این کار نشود، اما یک روزی بدون تردید خواهد شد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای کنگره‌ی حکمت مطهر - 1382/12/18
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه, کتاب‌های درسی مدارس, کتاب‌های درسی دانشگاه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه, کتاب‌های درسی مدارس, کتاب‌های درسی دانشگاه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من یک وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانواده‌ی مکرم ایشان [شهید مطهری] که به مناسبت سالگرد، این‌جا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبی داده شود که کتابهای ایشان مثل کتابهای سطح در حوزه‌های علمیه، حتماً خوانده شود. بنده از چیزهایی که برای صاحبان فکر و کسانی که میخواهند افکار اسلامی را برای مردم بیان کنند - مبلّغان دینی، اهل منبر، سخنگویان دینی - واقعاً لازم میدانم، این است که یک دوره کتابهای مرحوم مطهری را بخوانند. شیوه‌یی پیدا کنید که این کتابها خوانده شود؛ هم در کتابهای درسی بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید.

مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نظام درسی در حوزه باید کوتاه و کارآمد و به‌روز شود. من قبلاً هم راجع به مسأله‌ی برنامه‌های درسی حوزه عرض کرده‌ام که بنده به هیچ وجه طرفدار رقیق کردن، بیعمق کردن و بیسواد بارآوردن طلبه نیستم؛ اشتباه نشود. من میگویم این دوره‌ای را که ما طی میکنیم، میتواند با استفاده از شیوه‌های جدید، فشرده‌تر شود. مثلاً من ادبیات را عرض کنم. من نمیدانم اکنون ادبیات در چند سال خوانده میشود؛ اما ادبیاتی را که ما در کتاب «مغنی» یا «مختصر مغنی» یا «مطوّل» یا «مختصر مطوّل» میخوانیم، ادبیات استدلالی است؛ یعنی راهی برای مجتهد شدن در ادبیات است و طلبه‌ی ما این را لازم ندارد. فقیه احتیاج نیست که در ادبیات مجتهد باشد. این‌که گفته‌اند در همه‌ی مقدمات اجتهاد، اجتهاد لازم است، حرف محکمی نیست. البته در بعضیهایش اجتهاد لازم است؛ اما در این چیزها اجتهاد لازم نیست. شما باید بدانید که این کلمه به چه معنا به کار میرود. این قدر چیزهای متّفقٌ‌علیه در ادبیات وجود دارد. «چرا این جمله یا این کلمه به این معنا به کار میرود؛ فلان نحوی این طور گفته است، این هم استدلالش؛ فلان کس دیگر این‌گونه گفته، این هم استدلالش»؛ شما به اینها چه احتیاجی دارید؟! باید کارآمد، کوتاه، به‌روز، در مدّت کوتاهی - یکی، دو سال - از دوره‌ی ادبیات عبور کنند؛ از اول تا آخر. بخصوص امروز طلاّبی که وارد حوزه میشوند، غالباً دارای معلوماتی هستند؛ چیزهایی را اطلاع دارند، چیزهایی را خوانده‌اند؛ احتیاجی به این کتابهای فارسی و عربی و مخلوط ندارند. درباره‌ی فقه و اصول هم نظراتی هست؛ البته آن‌جا مسأله پیچیده‌تر و مشکلتر است؛ چون دوره‌ی سطوح، بسیار مهم و برای پیشرفتهای بعدی پایه است. به‌هرحال نظام درسی باید دائماً مورد توجّه باشد. از جمله مواردی که در برنامه‌ریزیهای مراکز آموزشی بزرگ، به‌طور دائم در حال تحوّل است، نظام درسی و کتاب درسی است. دائم نقصهایش را برطرف و آن را با خصوصیات لازم برای آموزش و پرورش همراه میکنند.
مطلب دیگری که در این ... فهرست واجبات قرار میگیرد، کامل کردن برنامه‌ی درسی حوزه است و از جمله آنچه که به‌نظرم بسیار لازم می‌آید، تاریخ است. هیچ لزومی ندارد که تاریخ را درس بدهیم؛ میتوان تاریخ را به عنوان کارهای فوق برنامه‌ی طلاب گذاشت؛ منتها از آنها امتحان کرد و در پیشرفتهای حوزه‌اىِ آنها دخالت داد. طلاّب باید با تاریخ و عمدتاً تاریخ صدر اسلام آشنا باشند. این بسیار مهم است. تاریخ تحلیلىِ دهساله‌ی زندگی پیغمبر، از جمله بخشهای بسیار روشنگر برای همه‌ی ذهنهاست. تاریخ مشروطیت، از دوره‌ی مشروطه تا امروز و امثال اینها هم مهم است. البته بخشها و مقاطع دیگری هم از تاریخ هست که مهم است و من نمیخواهم وارد جزئیّات شوم.
همین‌طور حدیث. در برنامه‌ی کاری طلاّب باید حدیث وارد شود. طلاّب بایستی با حدیث آشنا شوند؛ باید با «کافی» آشنا شوند؛ با کتابهای حدیثىِ مشخّصی آشنا شوند. خواندن کلمات ائمّه برای ما لازم است. به برکت مطالعه‌ی کلمات ائمه‌ی هدی علیهم‌السّلام و نیز نهج‌البلاغه، بسیاری از فکرهای عالی در ذهنها میجوشد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای دفتر همکاری حوزه و دانشگاه - 1376/08/13
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از مسائل حوزه ... عبارت است از اهتمام به امر دانشگاه و کمک به دانشگاه و مسؤول دانستن خود در قبال ذهن و فکر و اندیشه‌ی نسلِ جوانِ با سواد کشور. اینها بخشی از مسؤولیتهای حوزه است. البته بخش کاملاً قابل توجّه و مهمّی است؛ لیکن در کلّ مسائل حوزه هم چشم امید من به مجموعه‌ی شما [دفتر همکاری حوزه و دانشگاه] و امثال این مجموعه است که قطعاً هم اگر کسی در حوزه جستجو کند، فضلای جوان صاحب صلاحیت در این چارچوب کلّی، زیاد پیدا خواهد کرد. منتها بعضی افراد، مناسب کار دانشگاهند، بعضی مناسب کار تهیه و کتاب درسی حوزه‌اند، و بعضی مناسب کارِ تدریسند ... امروز اگر حق را میخواستیم رعایت کنیم، باید این‌گونه بود که در زمینه‌ی همه‌ی علومی که میتواند اندک ربطی با مسائل دینی داشته باشد، حوزه حرفِ به روز و برترین را داشته باشد و در دانشگاه اعمال شود - به صورت کتاب درسی، یا کتاب مرجع؛ که البته کتاب مرجع هم مهم است، لیکن مهمتر از آن، این است که یک کتاب درسی باشد - خوب؛ این‌که نیست؛ حالا بخش کمی از مسائل دانشگاه، به شکلی در این‌جا انجام میگیرد!

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/09/16
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر ما عناصر اصلی حوزه را چهار تا پنج عنصر بدانیم (استاد، شاگرد، فضای آموزشی، مواد درسی و از این قبیل) شاید به اعتباری بتوان گفت: مهمتر از همه، عنصرِ طلبه است؛ چون همه این امکانات برای اوست. اگر طلبه نباشد، وجود فضای آموزشی، کتاب درسی، علم استاد و فنّ سخنوری او بیمعنا میشود. و این، یک طرف قضیه است.
استعدادها نباید در ... حوزه هدر برود. البته، این قضیه دو بخش دارد: یک بخشِ آن مربوط به نظام حوزه است و بخش دیگر به خود طلبه مربوط میشود. نظام حوزه، نقش زیادی در جلوگیری از اتلاف وقت طلبه دارد. ...کتاب درسی خوب، نظام آموزشی درست و منطقی، فرصتهای آموزشی مناسب، قرار دادن صحیح و منطقىِ درسها در کنار هم - که همین، جزوِ نظام آموزشی است - کم کردن تعطیلات حوزه و مسائلی از این قبیل به مسئولان و گردانندگان امور حوزه مربوط میشود.
حوزه علمیّه میتواند نابسامانیهایش را خودش سامان دهد و باید اصلاح را از درونِ خودِ حوزه آغاز کند. این نابسامانیها، انواع و اقسامی دارد؛ مانند زمینه‌های محتوایی، شکلی، سازماندهی، نظام آموزشی، کتابهای درسی و امثال اینها.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این، کفایت نمیکند که ما - فرضاً - در علم اصول، کتاب صاحب فصول (رحمةاللَّه علیه) یا صاحب قوانین را نگاه کنیم و بسیاری از مباحث آن را منسوخ به حساب آوریم؛- همچنان که این گونه هم هست. حالا کدام فاضل و ملاّ و اصولىِ بحّاثی است که در طول تأمّلات اصولی خود، نسبت به کتاب فصول یا به بسیاری از ابواب قوانین، احساس احتیاج کند؟ آنها کهنه‌اند و بسیاری از آن حرفها از رونق و بها افتاده و بهتر از آنها وارد بازار شده است. پس، مفاهیم منسوخ میشوند. در همه‌ی علوم، چنین چیزهایی هست. برای پرکردن خلأ حرفها و مباحث و مسائل منسوخ، باید مباحث جدیدی مطرح شود و فضای ذهنی در هر علمی، از لحاظ حجم مفاهیم ذهنىِ لازم، به کمال برسد. این، ترمیم است که تلاش و فعّالیت زیادی لازم دارد.
وقتی سابقه‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم را توضیح میدهیم، نمیخواهیم فقط بگوییم از لحاظ زمانی و تاریخی، آنها سَلَف این حوزه‌اند؛ بلکه از لحاظ محتوایی نیز همین‌طور است. تحقیقاتِ «شیخ طوسی» و بعد ابداعات «ابن‌ادریس» و «محقّق حلّی» و آن فعّالیت فقهی وسیع «علاّمه» و دیگر کارهایی که دیگران کردند، امروز همه در این حوزه متبلور است. هر کسی در طول این دوازده قرن، در فقه و اصول، فعّالیتی کرده و هنری را بروز داده است، امروز در درس و بحث و تألیف و کتابِ این حوزه‌ی علمیه متبلور است.
کسی نمیتواند بگوید که حوزه دچار عقبگرد است؛ نه. از این جهتی که بررسی میکنیم، حوزه پیشرفت کرده است. حرفهای گذشتگان هم دست علمای امروز است. امروز، این کتاب مکاسبی که شما میخوانید، درس خارج «شیخ» است. عالیترین تحقیقات «شیخ»، همینهاست. کفایه‌ای که شما میخوانید، اوج افکار اصولی «محقّق خراسانی» است. اگر امروز طلبه‌ی کفایه خوان ما، کفایه را که میخواند آن را بفهمد، مثل اکابر شاگردان «آخوند» که آن روز آن حرفها را بلد شدند، فهمیده است. منتها باید بداند که امروز پلّه‌ی آخر نیست؛ ولی آن روز، پلّه‌ی آخر بود. بنابراین، حوزه در فقه و اصول و در کار حوزه‌اىِ کمّی و در تبلیغات و گسترش خود و توسعه در اطراف عالم و مسؤولیتهایی که بر عهده گرفته است، با گذشته تفاوت زیادی دارد و پیشرفت زیادی کرده است.
امّا از لحاظ یک دیدگاه دیگر، حوزه دو اشکال اساسی دارد که یکی از آنها حتماً در گذشته نبوده و متعلّق به امروز است و دیگری هم به احتمال زیاد، این گونه است. امّا اشکالی که حوزه‌ی ما، دیروز آن را نداشت و امروز دارد، این است که حوزه‌ی دیروز از دنیای زمان خود عقبتر نبود؛ بلکه جلوتر هم بود ... اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزه‌ی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست ... تغییر جدّىِ کتب درسی [مهم] است. مسأله‌ی کتابهای درسی را باید جدّی گرفت. باید کتابهای درسی تغییر کند. بنای بر تغییر هم باید بر صرفه‌جویی در وقت طلبه باشد. طلبه‌ی ما «مُغنی» را میخواند؛ در حالی که همین مطالبی که در «مُغنی» است؛ مقدار لازمِ آن در کتاب کوچکتر دیگری وجود دارد که به زبان خیلی خوبی نوشته شده و یک نفر نویسنده‌ی معاصر، آن را نوشته است. چه لزومی دارد که ما حرف «ابن هشام» را بخوانیم؟ این کار، چه خصوصیتی دارد؟ «مُغنی» درسِ خارجِ نحو است. میبینید که استدلال میکند آیا «واو» برای فلان معنا می‌آید یا خیر. فلان کس گفته است می‌آید، دلیلش این است. فلان کس هم پاسخ او را داده است. این، درسِ خارج است. مگر ما میخواهیم خارجِ نحو بخوانیم؟ ما میخواهیم بدانیم «واو» در چه معنایی استعمال میشود. این نکته را در کتاب نوشته‌اند.
چرا ما بیخود، در «مُغنی» یا «مطوّل» این همه وقت تلف کنیم؟ آنچه را که باید در «مطوّل» یاد گرفت، در کتابی حدود یک دهم «مطوّل» هست. آن را بخوانید. چه لزومی دارد که ما کتاب «معالم» را بر اساس اوّلین کتاب اصولی بخوانیم که مثلاً متعلّق به چهار قرن پیش است؟ در حالی که کتاب «معالم»، علاوه بر این‌که مطلبش یک مطلب اصولی است و بالاخره برای متعلّم جدید است، عبارات آن هم عبارات مشکلی است. چرا ما طلبه را به عبارت معطّل کنیم؟

امروز در دنیا تمرین میکنند که مشکلترین مطالب را به آسانترین زبانها بیان و فرموله کنند. رمز میگذارند تا با گفتن یک کلمه، مخاطب ده کلمه را بفهمد؛ اما ما بیاییم عبارتِ مشکلی را برای بیان مطلبی انتخاب کنیم. همین مطالبی راکه مرحوم صاحب«معالم» به عبارتِ مشکل بیان کرده است، فرد دیگری در کتاب اصولىِ دیگری که از «معالم» کوچکتر و جدیدتر هم هست، چهار صد سال بعد از «معالم» نوشته و همه‌ی مطالب لازم «معالم» را به زبان ساده بیان کرده است. این‌که بهتر از آن است. چه استدلالی پشت سر این وجود دارد که ما کتابها را عوض نکنیم؟

باید لَجنه‌ای از فضلای بزرگ حوزه‌ی علمیه بنشیند و یک دوره فقه - از طهارت تا دیات - به زبان ساده بنویسند که کار «شرح لُمعه» را بکند و کیفیت استدلال را نشان دهد. «شرح لمعه»، کتاب نسبتاً مشکلی است. ما چرا برای این عبارت، طلبه را معطّل کنیم؟ کتابهای درسی دیگر نیز همین گونه‌اند. این کتابها که از آسمان نازل نشده است. یک روز هم کتابهای درسی دیگری بود. مگر «ریاض» کتاب بدی است؟ میگویند کتاب «مکاسبِ» شیخ، کتاب خیلی خوبی است.البته که کتاب خوبی است؛ ولی مگر «ریاض» کتاب بدی است؟ یک روز در حوزه‌های علمیه، «ریاض» میخواندند که البته زمان ما نبود؛ بلکه زمانِ پدران ما بود. از جمله کتابهای معمولی که طلبه‌ها در حوزه میخواندند، دو جلد کتاب «ریاض» بود. آیا حالا هم ما «ریاض» بخوانیم؟ آنها «قوانین» و «فصول» میخواندند؛ اما حالا نمیخوانند و منسوخ شده است. این کار چه مانعی دارد؟ باید لَجنه و هیأتی بنشینند و مباحثی که شما در «مکاسب» میخواهید یاد بگیرید، در کتابی که خیلی هم به مشکلىِ «مکاسب» نباشد و آن مطالب و استدلالها را هم داشته باشد؛ بنویسند و آن کتاب در حوزه‌ها خوانده شود. ما میخواهیم کاری صورت گیرد که طلبه وقتی به پای درس خارج - که اوّلِ شروعِ کارِ جدّی است، والاّ بقیه مقدّمات درس خارج است - میرسد، اگر استاد در درس خارج کلمه‌ای گفت و اشاره‌ای کرد، او گیج و گم نباشد. مسأله‌ی اصولی را بداند. کتاب اصول خوانده باشد. فقه بلد باشد. ذهنش با استدلالها آشنا باشد و مبنای «شیخ» و «آخوند» را بداند.

این، هدفِ طلبه‌ای است که سطوحِ مقدّماتی و عالیه را میخواند. اگر بتواند همه‌ی اینها را در ظرف چهار سال بخواند، مگر عیب دارد؟ طلبه را از دیپلم بپذیریم، پنج سال درس مقدّمات و ادبیات و سطوح را بخواند و بعد وارد درسِ خارج شود و کار اصلی را شروع کند. ما اگر زمان را کوتاه کنیم، بعد در این مدّت چیزهای دیگری هم یاد خواهد گرفت.

الان اگر بگوییم«طلبه زبان خارجی لازم دارد و امروز در دنیایی که این همه به هم وصل است، اگر کسی بخواهد به طور کامل مفید باشد، باید زبان خارجی بداند» میگویند: طلبه وقت ندارد. راست هم میگویند. واقعاً با این وضعیت، طلبه وقت ندارد؛ ولی اگر در وقت صرفه جویی کنیم، طلبه میتواند به تعلیم زبان خارجی هم بپردازد.

بنابراین، تغییر جدّی در کتب درسی باید صورت گیرد؛ چون تحوّل از پایه باید شروع شود. در خودِ کتب درسی باید کار شود و در درس خارج فقه هم مباحث کاربُردی و مورد استفاده باید مطرح گردد. بعضی از مباحث - مخصوصاً در اصول و در فقه - وجود دارد که واقعاً مورد احتیاج نیست؛ ولی در اصول و فقه، این مباحث را میخوانند. یک فقیه، در تمام طول بیست سال هم که استنباط کند، ممکن است یک بار حاجتش به بحثی، یا به مبنای معانی حروف، یا در حقیقت و مجاز و یا مبانی دیگر بیفتد. چه لزومی دارد ما این همه در مباحثِ غیر لازمِ اصولِ، معطّل شویم؟ در این زمینه، مرحوم شهید صدر (رضوان اللَّه علیه) کار خوبی کرده‌اند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینه‌ی درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است.

مربوط به :پیام به جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم - 1371/08/24
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مدیریت محترم [اعضاء محترم جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم] در برابر خود مسائل و مشکلات فراوان و نیز حوادث پی در پی و متوقع ونا متوقع خواهد یافت که شایسته است در این میان نخستین مهم خود را تشخیص اولویتها و فوریت ها قرار دهد. برخی از این مسائل عبارت اند از: طبقه بندی مراحل تحصیلی طلاب در قم، تعیین رشته های اختصاصی و مواد درسی آن، تهیه کتب درسی مناسب و در صورت امکان تغییر در کتب درسی کنونی، تعیین مدارسی برای رشته های مختلف که طبق برنامه های درسی معین، اداره شوند.

مربوط به :دیدار مدرسین و علما و فضلای حوزه علمیه قم با رهبر انقلاب - 1370/12/01
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حوزه های علمیه به معنای حقیقی کلمه پشتیبان و همراه نظام اسلامی هستند و پیوسته باید به تولید کتاب، مبلغ، مدرس، محقق ، سیاستمدار و بطورکلی تربیت انسانهای صالح وعالم و رفع نیازهای فکری و دینی مردم بپردازند.

مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ - 1370/06/31
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این کتابهای درسی ما ابدی نیست که باید تا آخر گفت: «ثلاثة لیس لها نهایة؛ رسائلٌ، مکاسبٌ، کفایة». نه، یک روز رسائل نبود، یک روز مکاسب نبود، ملایی مثل شیخ درست شد. یک روز کفایه نبود، ملایی مثل آخوند درست شد. این‌چنین نیست که ما خیال کنیم تحصیل حتماً از طریق این کتابهاست؛ نه، نگاه کنیم، عیب این کتابها را پیدا کنیم و یک کتاب بیعیب در اختیار بگذاریم؛ ببینیم آیا این ترتب علمی درست است، یا درست نیست؛ اگر دیدیم درست نیست، شکل درستش را پیدا کنیم. هیأتهایی برای نوشتن کتاب، نوشتن مطالب جدید، فقه مقارن را در حوزه باب کردن، و خلاصه روشهای نو را در کتابهای درسی هم به کار گرفتن، باید اختصاص پیدا کند.

مربوط به :بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم - 1369/11/04
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جوانی با این خصوصیات [طلبه متدین و آماده برای تلاش و مجاهدت در راه دین]، در روزی که اسلام توفیق پیدا کرده است یک نظام مبتنی بر اندیشه و تفکر و جهان‌بینی را در معرض دید بشریت قرار بدهد، نباید وقتش هدر رود. حوزه باید وقت او را به بهترین شکلی پُر کند و از وقتش بهترین استفاده را ببرد و از او انسانی بسازد که میتواند امروز برای نظام اسلامی آبرو باشد و هدف توسعه و رواج و شناخته شدن اسلام را تأمین بکند. این کار، یک نظام درسی لازم دارد و بدون آن نمیشود. این‌که ما یک مجموعه‌ی عظیم بیست‌هزار نفری را رها کنیم و ندانیم که اینها چگونه درس میخوانند، چه درسی میخوانند، با چه هدفی درس میخوانند، در چه حدی قرار میگیرند، سزاوار نیست.
البته امروز کارهایی انجام گرفته است، امتحانهای نوبه‌یی هست، امتحانهای خوب هست، مدارس تخصصی هست، کلاسهای رشته‌های تخصصی اخیراً به وجود آمده و مقررات و ضوابطی گذاشته شده است؛ لیکن بایستی اینها به حد یک نظام درسی کامل، یا یک نظام کاری کامل، شامل درس و تحقیق و پژوهش و همان پنج مأموریت و مسؤولیتی که پارسال عرض کردم حوزه‌ها دارند، برسد.
از جمله چیزهایی که در دنباله‌ی همان نظام درسی جایش خالی است، مسأله‌ی کتابهای درسی و حفظ روحیه‌ی شور و نشاط - آن هم به صورت سالم - در بین طلاب است. اینها چیزهایی است که در حوزه بایستی انجام بگیرد. شما مجمع محترم نمایندگان، باید بنشینید این چیزها را بررسی کنید؛ همینهایی که رؤوس و اصولش را من دیدم که در همین اساسنامه هم به صورت اهداف و وظایفِ مجمع آورده‌اید. اینها تلاش و حرکت میخواهد.
ای بسا استعدادهای برجسته‌یی وجود داشته باشد؛ اینها گم و دفن نشود. ای بسا، نظراتی عالی در چگونگی درس خواندن و کتاب درسی و روال بحثهای اصولی و فقهی و غیر اینها وجود داشته باشد؛ اینها مظلوم واقع نشود. اگر این‌طور شد، هم حوزه عقب خواهد ماند، هم ممکن است دشمنانی که با اصل کیان و بنا و استقرار حوزه مخالفند، از آنها سوء استفاده بکنند.

مربوط به :بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم - 1369/11/04
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
جوانی با این خصوصیات [طلبه متدین و آماده برای تلاش و مجاهدت در راه دین]، در روزی که اسلام توفیق پیدا کرده است یک نظام مبتنی بر اندیشه و تفکر و جهان‌بینی را در معرض دید بشریت قرار بدهد، نباید وقتش هدر رود. حوزه باید وقت او را به بهترین شکلی پُر کند و از وقتش بهترین استفاده را ببرد و از او انسانی بسازد که میتواند امروز برای نظام اسلامی آبرو باشد و هدف توسعه و رواج و شناخته شدن اسلام را تأمین بکند. این کار، یک نظام درسی لازم دارد و بدون آن نمیشود. این‌که ما یک مجموعه‌ی عظیم بیست‌هزار نفری را رها کنیم و ندانیم که اینها چگونه درس میخوانند، چه درسی میخوانند، با چه هدفی درس میخوانند، در چه حدی قرار میگیرند، سزاوار نیست.
البته امروز کارهایی انجام گرفته است، امتحانهای نوبه‌یی هست، امتحانهای خوب هست، مدارس تخصصی هست، کلاسهای رشته‌های تخصصی اخیراً به وجود آمده و مقررات و ضوابطی گذاشته شده است؛ لیکن بایستی اینها به حد یک نظام درسی کامل، یا یک نظام کاری کامل، شامل درس و تحقیق و پژوهش و همان پنج مأموریت و مسؤولیتی که پارسال عرض کردم حوزه‌ها دارند، برسد.
از جمله چیزهایی که در دنباله‌ی همان نظام درسی جایش خالی است، مسأله‌ی کتابهای درسی و حفظ روحیه‌ی شور و نشاط - آن هم به صورت سالم - در بین طلاب است. اینها چیزهایی است که در حوزه بایستی انجام بگیرد. شما مجمع محترم نمایندگان، باید بنشینید این چیزها را بررسی کنید؛ همینهایی که رؤوس و اصولش را من دیدم که در همین اساسنامه هم به صورت اهداف و وظایفِ مجمع آورده‌اید. اینها تلاش و حرکت میخواهد.
ای بسا استعدادهای برجسته‌یی وجود داشته باشد؛ اینها گم و دفن نشود. ای بسا، نظراتی عالی در چگونگی درس خواندن و کتاب درسی و روال بحثهای اصولی و فقهی و غیر اینها وجود داشته باشد؛ اینها مظلوم واقع نشود. اگر این‌طور شد، هم حوزه عقب خواهد ماند، هم ممکن است دشمنانی که با اصل کیان و بنا و استقرار حوزه مخالفند، از آنها سوء استفاده بکنند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزه‌ی علمیّه‌ی قم - 1368/09/07
عنوان فیش : کتاب‌های درسی حوزه
کلیدواژه(ها) : کتاب‌های درسی حوزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[حوزه] در مسائل علمى ... احتیاج دارد به محقّق و مؤلّف؛ مؤلّفینى که کتابهایى بنویسند؛ چه کتابهایى که براى بیرون حوزه لازم است، چه کتابهایى که حاوى تحقیقات جدید در مسائل فقهى است و شیوه‌ی نوین استنباط که امام در همین پیام [پیام به روحانیّون، مراجع، مدرّسین، طلّاب و ائمّه‌ى جمعه و جماعات (منشور روحانیّت) ۱۳۶۷/۱۲/۳] و در یکى از پیامهاى قبلی‌شان [سخنرانى در جمع اعضاى شوراى عالى تبلیغات اسلامى ۱۳۶۲/۶/۲ ] به آن اشاره کردند و چه کتابهاى درسى.