[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره وظیفه‌ی ثروتمندان - 1397/12/19
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعضی‌ها متمکّن هم هستند، [امّا] می‌آیند پیش ما -چون پول بیت‌المال دست ما است، از ما میخواهند- که مثلاً فرض کنید فلان کس محتاج است، شما یک پولی بدهید؛ خب بابا، خودت که پول داری، بده! اگر چنانچه نتوانستی، بعد بیا سراغ بیت‌المال. یعنی بعضی‌ها سختشان است که از خودشان بکَنند و در راه خدا انفاق کنند. حضرت اینجا میفرمایند که این پول زیاد را، این مال زیاد را هر جور که میتوانی، از خودت دور کن. البتّه هر جور که میتوانی، یعنی به این صورت که به برادران مؤمنت بدهی و قضاء حوائج آنها را بکنی.

مربوط به :تفسیر برائت(۲۶) | انفاق کردن، فقط مسائل مالی و پول دادن نیست - 1397/03/21
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
منافقان از انفاق آنچه خداوند به آنها عنایت کرده، امساک مینمایند و حاضر نیستند از آنچه دارند برای غیر خودشان مصرف کنند.
با بررسی آیات انفاق در قرآن، میبینیم که به تصریح بسیاری از این آیات، یا به کمک قرائن، انفاق مالی مراد است؛ امّا در بسیاری دیگر از آیات، سخن از انفاق بهطور مطلق مطرح شده و مسلّم است که شامل انفاق مالی و نیز غیر مالی میشود.
بنابراین، انفاق در قرآن تنها پول دادن نیست. انفاق مالی در برابر انفاقات دیگر بسیار ناچیز است. انفاق این است که آنچه خدا به تو داده، برای دیگران انفاق کنی. ازجمله ویژگیهای منافق، عدم انفاق است. منافقان برای غیر خودشان انفاق ندارند و اموال و داراییهای خود را در جایی بهکار میبردند که نفعش عاید خودشان شود. مردمی که وجودشان فقط برای خودشان است، مصداقِ «یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ» هستند. مثَل اینها مثَل کرم ابریشمی است که تمام آب دهانش را دور خود میتَنَد و بعد در میان همان دیوار و حصاری که بهدست خود ساخته، میمیرد و چیزی هم درک نمیکند و بعد از او منفعت آن را دیگری میبرد.

مربوط به :تفسیر برائت(۲۱) | خواندن نماز و انفاق نشانه ایمان واقعی نیست - 1397/03/16
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وقتی انسان کاری را ازرویِ ضرورت و برای سدّ نیازی بهجا میآورد، هرگز دچار کسالت نمیشود. تشنهای که به دنبال آب میرود، برای پیدا کردن آب خسته میشود، ولی کسل نمیشود. امّا آنکه خود سیراب است، ولی به دستور اربابش برای تشنهی دیگری باید دنبال آب برود و زحمت بکشد، هم خسته میشود و هم کسل و بینشاط.نمازی هم که اینها[منافقان] بهجا میآورند، برای خدا و ازرویِ احساس نیاز و برای پر کردن یک خلأ روحی نیست، بلکه برای این است که جامعهی مسلمان، آنها را مسلمان بداند، پس یک عمل تحمیلی، اجباری و ازرویِ بیمیلی است. چنین عملی، قهراً کسالت میآورد.همچنین انفاق و زکات اینان برای رفع نیاز لشکر اسلام در مقابل کفّار نیست، بلکه چون میخواهند در جامعهی مسلمانان زندگی کنند و برای زندگی در این جامعه، نیاز دارند که مردم آنان را مسلمان بدانند، انفاق میکنند...با این معنا، آیه خیلی آموزنده میشود و به ما میفهماند که نشانهی ایمان واقعی، اتیان نماز و انفاق نیست، بلکه نشانههای دیگری هم دارد که باید آنها را ملاکِ شناختِ ایمان یک انسان قرار داد.

مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1396/02/10
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مال دنیا، نعمتی است که خداوند به بعضی عنایت میکند؛ میتوان با این نعمت، درجات عالیه را کسب کرد -صدقه داد، انفاق کرد، کسانی را از بدبختی و از هلاکت و گرسنگی نجات داد- میتوان هم بعکس، این پول را در راه‌های فساد، در راه‌های حرام، در راه اشاعه‌ی محرّمات، در راه افساد خود و دیگران به کار برد؛ این کفران نعمت الهی است.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم اصفهان - 1395/08/26
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مردم اصفهان در انفاق -انفاق مال در راه خدا- آنچنان گشاده‌دستی میکنند که از دیگران جلو می‌افتند امّا در زندگی معمولی صرفه‌جویی میکنند که باز در این قسمت هم از دیگران جلو می‌‌‌‌‌افتند؛ هردویش خوب است. [اینکه] مال را وقتی میخواهیم در زندگیِ شخصی خرج کنیم، در زندگیِ معمولی خرج کنیم، صرفه‌جویی بکنیم، این همان خصوصیّت اصفهانی است؛ وقتی هم میخواهیم در راه‌های خدایی و عمومی مصرف کنیم، باز گشاده‌دستی کنیم، این‌هم خصوصیّت اصفهانی است. خیّرین بخشهای مختلف در اصفهان [این‌طور هستند].

مربوط به :بیانات در دیدار دست‌اندرکاران همایش بزرگداشت حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) - 1395/02/20
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قرآن درباره‌ى کسانى که قبل از فتح و بعد از فتح انفاق میکنند [میگوید] «یستَوى مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَل»؛(۳) این «قَبلِ الفَتح»، قبل از فتح مدینه است؛ یعنى قبل از آنکه مدینه‌اى در اختیارِ پیغمبر قرار بگیرد و زندگى‌اى، راحتى، حکومتى، تسلّطى، قدرتى در اختیار آن بزرگوار[حضرت خدیجه سلام الله علیها] باشد؛ در حال نهایت شدّت، ایشان انفاق کردند؛ هم مالشان را، هم جانشان را، هم راحتشان را. خب اینها واقعاً فضایل مهمّى است؛ اینها مغفولٌ‌عنه مانده؛ حضرت، مظلومه است؛ این بزرگوار واقعاً مظلومه است.

مربوط به :بیانات در حرم مطهر رضوی - 1394/01/01
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
زکات که دارای جنبه‌های فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان می‌آموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحی است که در آیه‌ی شریفه‌ی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً» به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق انفاقات مالی، [امّا] جنبه‌ی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظام‌ساز زکات این است که انسانی که در محیط اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعه‌ی اسلامی میداند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیل‌الله؛ بنابراین زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظام‌ساز است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان - 1393/07/30
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
کى از چیزهایى که جا دارد که نخبگان کشور بر روى آن تعمّق کنند و فکر کنند، اصلِ مقولهى نخبگى و مفهوم نخبگى است. یک نگاه عالمانه و حکیمانه به اصل نخبگى بکنید. این نخبگى یعنى ترکیبى و مجموعهاى از استعداد شما، و همّت شما براى کار کردن و تلاش کردن، و حوصلهاى که بهخرج دادید و پیگیرىاى که کردید. همهى اینها - هم آن استعداد، هم آن همّت، هم آن حوصله - دادههاى خداوند متعال است به شما؛ این رزق الهى است: وَ اللهُ فَضَّلَ بَعضَکُم عَلى بَعضٍ فِى الرِّزق؛ این رزقى است که خداى متعال به شما داده؛ هم آن استعداد و کشش و ظرفیّت ذهنىاى که شما داشتهاید، هم آن همّتى که بهخرج دادید که درس بخوانید، تحقیق کنید، مطالعه کنید، کار کنید - خیلىها استعداد دارند، همّت آن را ندارند - هم آن حوصلهاى که خدا به شما داد که صرف وقت کنید، بنشینید، بخوانید، فکر کنید، مطالعه کنید، بحث کنید؛ اینها حوصله میخواهد؛ این حوصله هم نعمت الهى است، این هم رزق الهى است.خب، وقتى فهمیدیم که این استعداد یا این همّت از کجا آمده است، میفهمیم که کجا باید خرج شود، در کجا باید هزینه شود. خداى متعال معیّن فرموده است: هُدًى لِلمُتَّقین. اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون؛ باید انفاق کنید؛ این رزق الهى است به شما، این رزق را باید انفاق کنید. انفاق رزق فقط این نیست که انسان پولى از جیبش در بیاورد و به یک مستمندى بدهد. این رزق بالاترى است، رزق باارزشترى است، انفاق آن هم باارزشتر است، باید این را انفاق کنید. انفاق رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهید؛ در خدمت تاریختان، در خدمت آیندهتان، در خدمت ملّتتان قرار بدهید. اینها تکلیف نخبگى را روشن میکند. انفاق این رزق به این است که آن را در راه خدا خرج کنید؛ براى خیر بندگان خدا مصرف کنید. منّتى هم نباید داشت - این را هم به شما عرض بکنیم - درست است که شما این رزقى را که خداى متعال به شما داده، صرف کسانى میکنید که عامّهى مردمند امّا خود شما هم از محصول کار و خدمت عامّهى مردم بهطور دائم برخوردارید دیگر؛ این بدهبستان است. همین نانى که شما میخورید، این لباسى که شما میپوشید، این وسیلهاى که از آن استفاده میکنید و با آن رفتوآمد میکنید، اینها محصول دست کیست؟ محصول دست همین کسانى است که اسم نخبه روى آنها نیست؛ آنها دارند به شما خدمت میکنند به نوعى؛ شما هم باید به آنها خدمت کنید به نوعى؛ نخبه این است. اگر چنانچه این انفاق انجام گرفت، آنوقت هدایت الهى و کمک الهى هم دنبال آن است. ببینید، در همین آیهى شریفه: هُدًى لِلمُتَّقین؛ این کتاب، به متّقین هدایت اهدا میکند. متّقین چه کسانى هستند؟ همان الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون. وقتى شما این انفاق را انجام دادید، جزو کسانى هستید که مشمول هدایت الهى خواهید شد؛ این هدایت، هم در زمینهى افزایش نخبگى است، هم در زمینهى توفیق در نوع هزینه کردن این نخبگى است؛ هدایت میکند خداى متعال. هدایت موجب میشود در هرجایى که خلأیى وجود دارد که شما میتوانید آن خلأ را پر کنید، آنجا حضور پیدا خواهید کرد؛ میدان فرق نمیکند.

مربوط به :بیانات در ‌خطبه‌‌های نماز عید سعید فطر - 1386/07/21
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک درس ... مسئله‌ی سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران است. این گرسنگی کشیدن، تشنگی کشیدن، روزه‌ی از اذان صبح تا اذان مغرب، این سخت گرفتن بر خود است. بسیاری از مردم ما به خودشان با روزه‌گیری سخت گرفتند و به دیگران انواع و اقسام انفاق را کردند. انسان چقدر لذت میبرد که می‌بیند در شب ولادت امام مجتبی (علیه الصلاه و السلام) در نیمه‌ی ماه رمضان، بالای سر یک نانوائی تابلو زده‌اند که امشب به عشق امام حسن، نان از این نانوائی صلواتی است؛ هر که میخواهد بیاید نان ببرد. این انفاقهائی که در افطارها - افطارهای بی‌نام و نشان، افطارهای در مساجد - به وسیله‌ی همینگونه کارهای ابتکاری مردم ما دادند، این یک درس دیگر است، یک تمرین دیگر است. بر خود سخت بگیریم، به دیگران انفاق کنیم

مربوط به :بیانات در ‌خطبه‌‌های نماز عید سعید فطر - 1386/07/21
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما مردم مسرفی هستیم؛ ما اسراف میکنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین. کشوری که تولید کننده‌ی نفت است، وارد کننده‌ی فرآورده‌ی نفت - بنزین - است! این تعجب‌آور نیست!؟ هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهای دیگری وارد کنیم برای اینکه بخشی از جمعیت و ملت ما دلشان میخواهد ریخت و پاش کنند! این درست است!؟ ما ملت، به عنوان یک عیب ملی به این نگاه کنیم. اسراف بد است؛ حتی در انفاق راه خدا هم میگویند. خدای متعال در قرآن به پیغمبرش میفرماید: «لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک و لا تبسطها کل البسط»؛ در انفاق برای خدا هم اینجوری عمل کن. افراط و تفریط نکنید. میانه‌روی؛ میانه‌روی در خرج کردن. این را باید ما به صورت یک فرهنگ ملی در بیاوریم.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1375/11/12
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بیرغبتی به دنیا، با بنای دنیا - که خدای متعال این را وظیفه‌ی همه قرار داده است - منافات ندارد. دنیا را بسازید، زمین را آباد کنید، ثروت ایجاد کنید؛ اما دل نبندید، اسیر آن نشوید، غلام ثروت و پول و مال و منال نشوید، مقهور به آن نشوید، تا راحت بتوانید آن را در راه خدا انفاق کنید. آن توازن اسلامی، این است.

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان - 1375/02/26
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة و السّلام، با دست خود چاه و قنات حفر کرد و آن گاه که آب به ضخامت گردن شتر فوران نمود، از چاه بیرون آمد؛ با همان لباسِ کار گل آلود، کنار چاه نشست و بر کاغذ نوشت که «این آب را برای فقرا وقف کردم و صدقه قرار دادم.» یعنی چون به آبادانىِ جایی پرداخت، آناً در راه خدا انفاق میکند. منفق‌ترین، سازنده‌ترین، به ماده پردازنده‌ترین؛ و از لحاظ معنا، برترین و بالاترین. این، نتیجه تربیت و نشانگر برنامه رفاه مادّی و معنوی اسلام است.

مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - 1373/06/29
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بزغاله‌ای را خدمت پیغمبر اکرم آوردند. ذبح کرد و فرمود: «هرکس گوشت میخواهد بیاید.» فقرای مدینه به سوی خانه پیغمبر به راه افتادند. پیغمبر به هر کدام یک تکّه داد. بعد که همه رفتند، فقط یک کتفِ آن مانده بود. یکی از زنان پیغمبر عرض کرد: «یا رسول الله! بزغاله‌ای به این بزرگی رفت؛ همین کتفش ماند!؟» پیغمبر فرمود: «همه‌اش ماند؛ فقط همین کتفش است که میرود.» یعنی میخوریم، از بین میرود و تمام میشود؛ امّا آنچه که دادیم میمانَد. این، حسابِ دو دوتا چهارتاست. وقتی کار برای خدا باشد، هر قدر عقلِ انسان بیشتر و تیزتر باشد، فداکاری او بیشتر خواهد شد؛ چون میداند که این همه عمر گذراندن، در دنیا تلاش کردن، عرق ریختن، فکر کردن، دویدن، پول به‌دست آوردن و کیف و عیش کردن، از بین میرود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1371/12/07
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همه‌ی ملت ایران بدانند که سیل و زلزله، به خودی خود بلا نیست. میتواند بلا باشد؛ میتواند رحمت باشد. وقتی سیل و زلزله اتفاق میافتد، اگر مردم و مسؤولین کشور، با بیاعتنایی نسبت به این حوادث برخورد کنند، از آن درس نگیرند و آن را وسیله‌ای برای شناختن راههای سازندگی قرار ندهند، حقیقتاً چنین سیل و زلزله‌ای بلا و مصیبت و خسارت است. اما اگر هنگامی که سیل یا زلزله اتفاق میافتد، مردم زیان دیده برای جبران ضایعات، تحرک بیشتری نشان دهند - خود این تحرک امر مهمی است - و مردم سایر نقاط کشور به آنها یاری برسانند و نسبت به آنان اظهار برادری و اظهار محبت کنند؛ خود این، امر بسیار خوبی است. کسانی که میتوانند از اموال خودشان بخشی را جدا کنند و به آنها بدهند، این یک انفاق مغتنمی است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1371/01/07
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک روایت[ی] از طرق عامّه نقل شده است، روایتی است که «تاریخ بلاذری» و کتاب «فضایل احمد» آن را نقل کرده‌اند و در انفاق امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است که: «کانت غلَّة علىٍّ اربعین الف دینار.» ظاهراً مربوط به دوران بیست و پنج ساله است که آن بزرگوار فراغت بیشتری داشت و به آباد کردن ملک و حفر چاه و از این قبیل امور میپرداخت. زمینهای زیادی را آن حضرت به دست خود آباد کرده بود. در یک روایت دارد: «بکدّ یَدِه و عرق‌جبینه.» چنین نبود که کارگر بگیرد و آنها حفر چاه کنند؛ نه. خودش کلنگ بر میداشت، با بازوی خودش چاه میکَند و زمین آباد میکرد و در آمد زیادی هم داشت.
باری؛ آن روایت میگوید: در یک سال، چهل هزار دینار در آمد ملکی آن حضرت بود که گندم و خرما و از این قبیل، کاشته و برداشته بود. چهل هزار دینار در آمدِ یک سال! «فجعلها صدقة»؛ تمام این چهل هزار دینار درآمدِ یک سال خود را صدقه داد!
حرف را در ذهن خودتان مرور کنید! امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، تمام در آمد سالش را صدقه داد! پول دیگری هم نداشت که خیال کنیم زندگی را از آن طریق خواهد گذراند.
دنباله روایت این است: «و انّه باع سیفه»؛ همان روز که درآمدِ خود را صدقه داد، به بازار رفت و شمشیرش را در معرض بیع گذاشت که بفروشد. گفتند: یا امیرالمؤمنین! شما امروز چهل هزار دینار وجه نقد یا جنس داشتی و صدقه دادی! یعنی حالا شمشیرت را میفروشی؟
فرمود - طبق این روایت - : «قال لوکان عندی عشاء مابعته.» اگر برای شام، غذا داشتم، شمشیرم را نمیفروختم!
اینها افسانه نیست؛ واقعیّات است! برای این است که من و شما درس بگیریم که از دادن خمس مالمان، ربع مالمان، نصف مالمان، عشر مالمان، زکات واجبمان و انفاق برای مستحقّین، این قدر ابا داریم!این، آن نمونه عالی است. البته نه شما، نه بزرگترهای ما، نه انسانهای عالی مقام و نه ما، به حدّ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نمیرسند و نمیرسیم. این، امر واضحی است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان کمیته امداد امام خمینی(ره) - 1370/12/14
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
روح انفاق و نیکوکاری بایستی در جامعه توسعه پیدا کند و جزو ایمان مردم بشود و هرکس بنا را بر این بگذارد که در اموالش - «و فی اموالهم حق للسائل و المحروم» - واقعا برای محرومان حق قائل باشد؛ یعنی این را حق آنها بر خودش بداند؛ تفضل خودش بر دیگران نداند؛ قرآن این‌طوری می‌گوید؛ نمی‌گوید که شما به دیگری تفضل می‌کنید؛ می‌گوید او در مال شما حق دارد؛ «حق للسائل و المحروم» . در جای دیگر می‌فرماید: «حق معلوم. للسائل والمحروم». به‌هرحال، ما در جامعه‌ی اسلامی باید این را به عنوان یک فرهنگ در بیاوریم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان کمیته امداد امام خمینی(ره) - 1370/12/14
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در برنامه‌های اقتصادی دولت، آن نقطه ضعفی که خیلی زود به چشم انسان می‌آید، این است که از لحظه‌ی شروع مقدمات، تا وقتی که دولت بخواهد به نتایج مورد نظر خودش برسد، در اواسط کار، به ضعفای جامعه خیلی سخت میگذرد؛ این کاملاً محسوس است. اگرچه الان وفور هست، اما وفور همراه با گرانی است. تا وقتی که سیاستهای اقتصادی دولت به ثمر برسد و عرضه و تقاضا به نقطه‌ی تعادل نزدیک شود و همه بتوانند به نحو صحیحی از تولیدات استفاده کنند، شاید فاصله‌یی وجود داشته باشد. در این بین راه، آن قشرهایی که علی‌العجاله صدمه میخورند، قشرهای ضعیف و افراد کم‌درآمدند؛ که متأسفانه تعدادشان هم زیاد است. الان وقتی میخواهند اسم اقشار کم‌درآمد را بیاورند، قشر کارمندان و کارگران را مطرح میکنند -که واقعاً هم ضعیف هستند- اما انسان وقتی به متن جامعه میرود، میبیند که در خود تهران و شهرهای بزرگ -حالا چه برسد به جاهای دوردست- انصافاً افراد ضعیف زیادند؛ کسبه‌ی ضعیف، دستفروشان، مشتغلان به مشاغل کم‌اهمیت و احیاناً کاذب، خانواده‌های پُرجمعیت و کم‌درآمد، و محرومیتهای بسیار بالا؛ واقعاً اینها در جامعه‌ی ما وجود دارد و همه‌ی اینها برخلاف مقاصد انقلاب است؛ اصلاً انقلاب برای این بود که اینها برداشته و برافکنده بشود. من میدانم که برای رسیدن به آن مقصود، راههای طولانی‌ای را باید طی کرد...
البته روال، درست و صحیح است؛ حرکت، حرکت خوبی است؛ اما تا این حرکت به زوایا شمول پیدا کند و زوایا را بپوشاند، انسان واقعاً باید راهی طولانی را طی کند. حالا در این راه طولانی چه باید کرد؟ اگر ما بخواهیم جامد و یکسونگر و بیانعطاف فکر کنیم، باید بگوییم که برنامه‌ها بایستی این شمول را پیدا کنند و همه‌ی نقاط محروم را بپوشانند؛ و اگر دیدیم برنامه‌یی علی‌العجاله نپوشانده، آن برنامه را محکوم کنیم! به نظر ما، این جمود و بیانعطافی است؛ اسلام برای این مورد حکم دارد: صدقه، احسان، انفاق. این انفاقی که در اسلام هست، اعم از انفاق واجب -که مالیات نام دارد- و انفاقات مستحب است. انفاق واجب، یعنی آن چیزی که در تنظیم سیستم مالی شرکت میکند. اگر این انفاق کافی بود، انفاق مستحب، کمک به همسایه، صله‌ی رحم، کمک به ایتام و کمک به سائل دیگر چه بود؟ما دیده بودیم که بعضی از روشنفکران قبل از پیروزی انقلاب میگفتند چرا به سائل کمک میکنید! حتّی بعضی از افراد مذهبی هم تحت تأثیر آن فکر قرار گرفته بودند و میگفتند چرا به این فقرا کمک میکنید! غافل از این‌که این یک حکم الهی است؛ یعنی در حکومت حق هم باز یک جای خالی برای کمک به سائل و محروم باقی میماند؛ «و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم»....
البته اگر بخواهید حقیقتاً این کار به سامان واقعی برسد، باید کاری کنید که در مردم جوشش انفاق به وجود بیاید. اگرچه بودجه‌ی دولت و کمک دولتی حتماً لازم است، و اگرچه همین کمکهای مراکزی مثل بنیاد مستضعفان و غیره لازم است -اینها پولهایی است که اصلاً برای همین کارهاست و باید صرف بشود- لیکن آن جوشش اصلی که مانع خشکیدنِ حتّی یک لحظه‌ی جریان خواهد بود، اینها نیست؛ این است که جیبهای مردم به صندوق شما راهی پیدا کند.ما همیشه از اسلام این‌طور فهمیده‌ایم که کسب درآمد -البته از طرق مشروع- آزاد است و مانعی ندارد؛ منتها این اجازه همراه با ایجاب و الزام انفاق است؛ یعنی اگر کسی درآمدی کسب کرد، ولی حتّی انفاق مستحب نکرد، او پیش خدای متعال مؤاخَذ است. ما نمیتوانیم بگوییم که انفاق واجبمان را کردیم، مالیاتمان را دادیم، خمس و زکاتمان را هم دادیم، از این پول نمیخواهیم خرج کنیم؛ در حالی که میدانیم در جامعه فقر و کمبود هست؛ نخیر، این آدم پیش خدای متعال سعادتمند نیست؛ مرضی عندالله نیست؛ برای خاطر این‌که آن حسابهای الزامی جداست؛ باب دیگر و جریان دیگری است. انفاقات استحبابی را هم برای ما قرار داده‌اند. مستحب است، یعنی آن حکم واجب را ندارد که من در هر موردی لزوماً این کار را بکنم؛ اما اگر کسی بالمرّة باب این مستحب را بر روی خودش ببندد، بلاشک خلاف اراده و خلاف اقتضای احکام الهی کار کرده است؛ ما باید این را به مردم تفهیم کنیم. باید کاری بشود که هرکس خودش را موظف بداند که انفاق کند. آن کسانی که بیشتر درآمد دارند، نسبت انفاق را بیشتر کنند. آن کسانی که کمتر درآمد دارند، باب را نبندند؛ به همان نسبت انفاق کنند. اگر این کار راه بیفتد، البته خوب خواهد شد.ما گفتیم که مردم جیب خود را به صندوق شما وصل کنند -این سازمان‌یافته‌تر و تمرکزی‌تر است- اما اگر حتّی این کار هم نشود و هرکس همان چهل همسایه‌یی را که در شرع مقدس اسلام هست، رسیدگی کند، باز هم به نتیجه‌ی خوبی خواهیم رسید. البته حالا واقعاً لازم هم نیست که هر چهل خانه را برویم و رسیدگی کنیم؛ چون دایره‌ی وسیعی میشود؛ اما بالاخره یک همسایه، دو همسایه، سه همسایه را در نظر بگیریم و آنها را یا تأمین کنیم، یا کمک کنیم، یا راه بیندازیم و از دیگران مستغنیشان بکنیم. اگر این روح نیکوکاری و انفاق در مردم به وجود بیاید، خوب است. آن چیزی که ما در جوامع غیرمسلمان میبینیم، این کمبود است؛ والّا در این‌گونه جوامع گاهی یک نفر پیدا میشود و همه‌ی ثروت عظیم خودش را، حتّی از وراث خودش باز میدارد و به فلان مؤسسه‌ی خیریه میبخشد. این‌طور نیست که در جوامع جامد و آهنین و ماشینىِ غربی هیچ‌کس نباشد که انفاق کند؛ چرا، بنیادهای خیریه‌ی خیلی پُرپول و خیلی عالییی وجود دارد که به افراد کمک میکنند؛ به مؤسسات کمک میکنند؛ به حیوانات کمک میکنند! آن چیزی که در آن‌جا نیست، همگانی و همه‌گیر بودن این روحیه است. یک روز در کشور ما و سایر کشورهای اسلامی این روحیه همه‌گیر بوده است؛ یعنی هرکسی موظف بوده که پولی برای انفاق کنار بگذارد؛ یا رایج بوده که در ماه رمضان به نیازمندان افطاری بدهند؛ نباید بگذاریم این کارها کم بشود.الان در بعضی از کشورهای اسلامی سنت خوبی وجود دارد که در تمام ماه رمضان، اغلب مساجد افطاری میدهند؛ یعنی هرکس برود و وارد مسجد بشود، پذیرایی میشود. البته خانواده‌ها محروم میمانند؛ فقط مردان افطاری میخورند و برمیگردند! اگر بشود در این‌جا هم همین سنت در خصوص افراد تحت پوشش شما رواج پیدا کند -البته با حضور تمام افراد خانواده- خوب است. در زمان رژیم گذشته، این ارتباطات معنوی، کم و یا منجمد شده بود؛ که البته متأسفانه بقایایش همچنان باقی است. ما بایستی در دوران اسلامی، این ارتباطات را زنده کنیم.امروز درآمدها با گذشته قابل مقایسه نیست؛ درآمدها از سابق خیلی بیشتر است. سابق کجا این همه درآمد بود؟ آیا این همه امکان درآمد بود؟ این کارخانه‌ها و این وسایل مکانیزه نبود؛ طبعاً درآمدها خیلی محدود بود؛ درآمد یک فرد بود. امروز هر فردی ممکن است درآمد یک مجموعه یا شبیه یک مجموعه را داشته باشد؛ بنابراین درآمدها بیشتر است؛ به همین نسبت باید انفاقها بیشتر باشد. جامعه بزرگتر شده و سطح زندگیها هم بالا رفته است؛ هرکس که چیزی از این سطح عالی را نداشته باشد، قهراً فقیر است. بنابراین، روح انفاق و نیکوکاری بایستی در جامعه توسعه پیدا کند و جزو ایمان مردم بشود و هرکس بنا را بر این بگذارد که در اموالش -«و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم»- واقعاً برای محرومان حق قائل باشد؛ یعنی این را حق آنها بر خودش بداند؛ تفضل خودش بر دیگران نداند؛ قرآن این‌طوری میگوید؛ نمیگوید که شما به دیگری تفضل میکنید؛ میگوید او در مال شما حق دارد؛ «حقّ للسّائل و المحروم». در جای دیگر میفرماید: «حقّ معلوم. للسّائل والمحروم». به‌هرحال، ما در جامعه‌ی اسلامی باید این را به عنوان یک فرهنگ دربیاوریم.

مربوط به :بیانات در جلسه یازدهم تفسیر سوره بقره - 1370/08/15
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
سوال: آبا انفاق غیر مسلمان نزد خداوند، سبحانه و تعالی دارای اجر و پاداش هست؟ جواب: اجر و پاداش انفاق متقین را ندارد و آن انفاق، آن تعالی را در او بوجود نمیآورد، اما نمیشود گفت بکلی هم بیاجر است البته در یک جای قران داریم:
«انما یتقبل الله من المتقین»: خدا از متقین و پرهیزکاران فقط قبول میکند، این همان قبول عالی است که انسان را به تکامل و به مراحل بالای معنوی میرساند که متعلق به متقین است. اما اگر غیر متقین و غیر مؤمن انفاقی بکند یا یک کار خوبی انجام بدهد خدای متعال آن کار خوب را بیپاداش نمیگذارد، یعنی، یا در همین زندگی پس از مرگ به نحوی به او پاداش خواهد داد، اگر چه آن پاداش با پاداش متقین متفاوت است.

مربوط به :بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره - 1370/07/24
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
انفاق دارای دو فایده است: یک فایده، فایده نقد و تخلف ناپذیر و همگانی، و ان عبارت است از فایده‌ای که به انفاق کننده می‌رسد. و فایده دوم: فایده متحمل و نه‌چندان همگانی که به انفاق شونده می‌رسد. درست عکس آن چیزی که در تصور عمومی وجود دارد. همه خیال می‌کنند ما که انفاق می‌کنیم و خرج می‌کنیم به انفاق شونده، یعنی به آن کسی که پول می‌دهیم فایده می‌رسد، در حالی که اینطور نیست، یعنی قبل از آنکه به او فایده برسد اولین فایده به ما که انفاق می‌کنیم ‌رسیده است. من یک وقتی در گذشته پیرامون بحث انفاق و زکوه می‌گفتم: شما که دست در جیب کردی و این پول را درآوردی تا رساندی دست گیرنده فایده بردی و واقعیت همین است. چرا؟ چون اصل قضیه دل‌کندن از آن چیزی است که شما آن را متعلق به خودتان می‌دانید و این کار بزرگ است، که در آیه‌ی شریفه قرآن می‌فرماید: «و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون» کسی که نگاه داشته شود از شح او رستگار است و مشکل دنیای امروز همین است... فایده‌ی دوم آن فایده‌ای است که به انفاق شونده می‌رسد. لکن این فایده دوم مشکوک است و همیشه چنین فایده‌ای مترتب نمی‌شود. گاهی شما انفاق می‌کنید در جای خودش نیست. انفاق می‌کنید اما شرایط دیگر برای خوشبخت شدن آن شخص یا آن جمع وجود ندارد، یعنی پول به دست‌شان رسیده، اما نتوانسته‌اند استفاده کنند. شرایط دیگر نبوده پس وقتی شما انفاق می‌کنید نمی‌توانید یقین داشته باشید که به آن فایده‌ی دوم که رسیدن به پر کردن خلا است حتما رسیده‌اید، البته این شک نباید موجب شود تا انسان انفاق نکند بلکه باید انفاق بکند ولو مشکوک باشد که در طرف مقابل به نتیجه برسد یا نه. اما آنچه که هرگز تخلف نمی‌شود آن فایده‌ای است که به انفاق کننده می‌رسد. پس تقوای مطلوب قرآن یعنی آن حداقل لازم برای متقی بودن این است: «و ممارزقناهم ینفقون» این انفاق چیز بسیار خوبی است! در هر حدی که هستید عادت کنید، به انفاق کردن، البته انفاق فقط انفاق پول نیست، انفاق علم هم انفاق است، همان وقتی که بیکار هستید و می‌توانید کمک کنید به بی‌سوادی و نادانی، دانش‌تان را انفاق کنید و همین انفاق هم اتفاقا اول فایده‌اش به خودتان می‌رسد. یعنی پیش از اینکه دیگری از علم شما استفاده کند وقتی آن علم را تکرار می‌کنید استفاده‌اش به خود شما می‌رسد، یا انفاق وجاهت،وجاهت اجتماعی و آبروتان را انفاق کنید! یک‌جایی ممکن است آبروی شما به‌درد یک مسلمانی بخورد یا به‌درد یک مجموعه‌ی مسلمانانی بخورد آنرا انفاق کنید و انفاقات گوناگون، تا برسیم به بقیه نشانه‌های متقین.

مربوط به :بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره - 1370/07/24
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
انفاق کردن یعنی خرج‌کردن از مال، و بدیهی است که مراد از این خرج‌کردن، آن خرجی نیست که انسان برای خودش میکند، چون خرج کردن برای خود را هر انسانی میکند و بیتقواها بیشترش را برای خورد و خوراک و لذت و شهوت‌رانی خودشان خرج میکنند. پس مقصود آن نیست، بلکه مقصود انفاق در راه خداست. یعنی در راه هدفهای والا و در راه آرمانهای الهی خرج‌کردن بسیار مهم است!

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/07/12
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
صندوق قرض‌الحسنه یک عمل اسلامى است، یک حسنه است و اگر کسى اقدام کند به انجام این کار، درصورتی‌که سودجویى نخواهد بکند و از روشهاى غلط استفاده نکند ‌-که شنیده‌ام گوشه‌وکنار بعضى از صندوقها این کارها را میکنند و صندوقهاى قرض‌الحسنه را بدنام میکنند- و با نیّت خیر باشد، یکى از حسنات بزرگ و انفاقهاى بزرگى است که کسى انجام میدهد. و این کار را دنبال کنید.قبل از پیروزى انقلاب کسانى که تفکّرات چپ و التقاطى داشتند، از اینکه کسى کمک کند و احسان کند به فقرا و مستمندان، ناراحت و ناراضى بودند. به ماها میگفتند چرا زمستان که میشود، می‌آیند به شما زغال میدهند که بدهید به فقرا، شما هم قبول میکنید و به فقرا میدهید؟ آن‌وقت در مشهد معمول بود که آدمهاى اهل خیر می‌آمدند حواله‌هاى زغال را به امثال ماها میدادند؛ ما هم به فقرا میدادیم که بروند بگیرند، استفاده کنند. میگفتند چرا این کار را میکنید؟ بگذارید اینها سرما بخورند تا در سایه‌ی سرما خوردن، از دستگاه عصبانى بشوند و انقلاب جلو بیفتد! یک تحلیل ابلهانه‌ی غلط، متّکى به تفکّرات مادّى، و درست دور از واقعیّات و دور از حقایق اسلامى؛ آنها با احسان مخالف بودند، با همین کارهاى قرض‌الحسنه و مانند اینها هم مخالف بودند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از جانبازان انقلاب اسلامى و دست‌اندرکاران ساخت مرقد حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) - 1368/04/28
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هرچه در راه خدا می‌دهیم، برای ما می‌ماند و درحقیقت برای «من» واقعی خودمان خرج کرده‌ایم. هرچه برای خودمان نگه می‌داریم، درحقیقت برای ما نمی‌ماند و مثل همه چیز دیگر دنیا از بین خواهد رفت. من در این خصوص اعتقاد راسخ دارم و هیچ نقطه‌ی غباری در ذهنم نیست.در زمان پیامبر اکرم(ص) بزغاله‌یی را خدمت ایشان آوردند و حضرت آن را ذبح کردند. فقرا و مستحقان نزد ایشان آمدند و طلب گوشت کردند. پیامبر(ص) مرتب از گوشت آن بزغاله‌یی که برای خودشان ذبح کرده بودند، می‌بریدند و به فقرا می‌دادند. نهایتا از تمام گوشتها، فقط کتف آن باقی ماند. چون دیگر کسی نبود، آن را به خانه‌ی خود بردند، تا بپزند و بخورند. یکی از همسران حضرت عرض کرد: یا رسول‌الله! همه‌ی بزغاله‌ی ما رفت و فقط همین کتفش برایمان ماند. پیامبر(ص) فرمودند: خیر، همه‌اش ماند و همین کتفش است که از دست ما خواهد رفت؛ چون این کتف را می‌خوریم و تمام می‌شود، اما آنهایی را که انفاق کرده‌ایم، برای ما می‌ماند.
بنابراین، هرچه از مال و ثروت دنیا دادید، برای شما خواهد ماند؛ و هرچه خرج کردید یا برای دیگران گذاشتید تا بعد از شما بخورند، از دست شما خواهد رفت.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/29
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از نشانه‌های منافق این است که او قبض ید میکند، یعنی انفاق نمیکند. نه، نمیتوانیم حالا بگوئیم که هر کسی که قبض ید میکند، این مطلقا منافق است، اما مطمئنا یکی از علائم منافق این است. در آیاتی، عذاب الهی را برای کسانی که انفاق نمیکنند، وعده داده. به چه دل خوش هستند کسانی که در راه خدا حاضر نیستند انفاق بکنند؟ که این آیه‌ی بسیار شدیدالحن: «خذوه فغلوه. ثم الجحیم صلوه. ثم فی سلسله ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه. انه کان لا یومن بالله العظیم. و لا یحض علی طعام المسکین»؛اینجا مسئله‌ی انفاق نکردن نیست، مسئله‌ی بی‌تفاوت بودن در مقابل فقر فقرا و مستمندان است. خونسرد بودن در مقابل نیازهای جامعه است؛ خونسرد هم نباید بود. حتی آن کسی که خودش هم نمیتواند انفاق کند، باید دیگران را وادار کند به انفاق. در آخر سوره‌ی منافقون میفرماید: «و انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی احدکم الموت فیقول رب لو لا اخرتنی الی اجل قریب فاصدق و اکن من الصالحین» یعنی در آنوقتی که مرگ به سراغ او می‌آید - که ناگهانی هم مرگ به سراغ همه می‌آید، همه ناگهان با مرگ روبه‌رو میشوند، پیش‌بینی‌اش را نکردند - آنجا ناگهان به خود می‌آید، میگوید پروردگارا عقب بینداز این مهلت را، شاید بتوانم من تصدق بدهم در راه خدا، بتوانم انفاق کنم. حسرت انفاق نکردن اموالی که حالا او خواهد رفت و آنها خواهد ماند. و آیات فراوانی که باز هست از جمله آیاتی که انفاق را، قرض دادن به خدا میداند و از این قبیل که حالا آیات دیگری هم یادداشت کردم. یک روایتی را در آخر عرایضم عرض کنم که یک قدری باز حدود کار را برای ما روشن میکند و آن روایت این است که رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) وارد منزلشان شدند و دیدند بلال حبشی که خادم حضرت و خدمتگزار منزل آن حضرت بود، یک مقداری خرما، یک کوتی از خرما یک گوشه‌ای گذاشته، پیغمبر چشمشان افتاد به این خرماها و فرمودند که اینها را برای چه میخواهی؟ «ما هذا یا بلال»، این چیه اینجا جمع کردی؟ گفت یا رسول الله چون شما گاهی مهمان برایتان می‌آید و وقتی مهمان دارید، ممکن است چیزی در منزل نباشد و شما میخواهی از مهمان پذیرائی کنی، این را من نگه داشتم برای روز مبادا که مهمانی برای شما بیاید. «اعد ذلک لاضیافک»؛ برای صرف شخصی خودمان هم نیست، برای مهمانهاست. پیغمبر در جواب او، برای یک مشت خرمائی که برای مهمان نگه داشته شده، ببینید چه میفرماید. فرمود: «اما تخشی ان تکون لک دخان فی نار جهنم»؛نمیترسی که این خرمائی که اینجا جمع کردی، این دودی بشود برای تو در آتش جهنم. معلوم میشود مردم محتاج بودند. به عبارت دیگر در حالی که مردم در بیرون به اینی که شما تو خانه‌ات جمع کردی، احتیاج دارند و شما این را نگه میداری و نمیدهی، نمیترسی که خدای متعال این را وسیله‌ی عذاب تو قرار بدهد؟ بعد فرمود: «انفق یا بلال»؛ انفاق کن. «و لا تخش من ذی العرش اقلالا»؛ از خدای متعال ترس کم و کسری نداشته باش، خدا خواهد رساند. یک روز هم حالا مهمان آمد تو خانه، نبود، خب، نباشد؛ خدا خواهد رساند ان‌شاالله، از خدا نترس که کم و کسر در کار تو بگذارد، بده در راه خدا، آنوقتی که لازم است. و امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیه الصلاه و السلام) هم به فرزندش امام جواد نامه‌ای نوشت، ایشان هم عین همین تعبیر را با مختصر تفاوتی خطاب به امام جواد به کار برد. «فانفق و لا تخش من ذی العرش اقتارا»؛ در راه خدا انفاق کن پسرم و نترس از اینکه خدای متعال تو را در سختی و تنگدستی نگه دارد. این طرز فکر اسلام است .

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/29
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وقتی اسلام معتقد به اقتصاد مردمی است و فعالیت اقتصادی را در انحصار دولت و کارمندان دولت قرار نمیدهد و به آحاد انسان در جامعه این اجازه را میدهد که تلاش کنند و فعالیت کنند و تحصیل مال بکنند، طبیعی است که لازمه‌ی این طرز فکر، این است که اگر در جامعه‌ی اسلامی خلائی، نیازی وجود داشت، همه‌ی افراد جامعه بدون استثنا، کسانی که توانسته‌اند تحصیل مالی بکنند، موظفند بر حسب اختلاف تمکن خودشان آن خلأ را پر کنند. اسلام نمیگوید که مردم تحصیل مال بکنند، اما آن مال را فقط صرف مصارف شخصی خودشان بکنند، بلکه اسلام میگوید مردم تحصیل مال بکنند و از آن مالی که تحصیل کرده‌اند، حوائج معمولی زندگی و نیاز خود را برآورده بکنند و مابقی آن را در راه خدا انفاق بکنند. «و یسئلونک ما ذا ینفقون قل العفو»؛ از تو سئوال میکنند که چه چیزی را انفاق بکنند - که ظاهر قضیه این است که سئوال کننده از جنس مورد انفاق سئوال کرده است - قرآن جواب را از سئوال او منصرف میکند، جواب نمیدهد که از چه جنسی انفاق بکن و از چه جنسی نکن، بلکه جواب میدهد «قل العفو»؛ به آنها بگو که زیادیها را، هرچه مورد نیاز لازم زندگی شماست، خرج کنید؛ اما هر چیزی که مورد نیاز حقیقی زندگی نیست، آن را در راه خدا انفاق کنید. این یک اصل اسلامی است. بنابراین خیلی طبیعی است که ثروت‌اندوزی بر طبق نظر اسلام یک حرکت غیر اسلامی است که آیه‌ی شریفه‌ی «و الّذین یکنزون الذّهب و الفضّة و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرّهم بعذاب الیم» را ... و گفتم که بشارت به عذاب دردناک در این آیه دلیل بر این است که کنز ذهب و فضه و به عبارت امروز نگهداری ثروت و ندادن آن در راه خدا یک عمل مغضوب پروردگار است و شاید بشود گفت یک گناه کبیره است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/29
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در این آیه‌ای که ...خواندم، میفرماید: «و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة»؛ یعنی در راه خدا انفاق کنید و به دست خودتان، خودتان را در هلاکت نیندازید. که یک روایتی در بعضی از تفاسیر نقل کردند در ذیل این آیه که در یکی از جنگهای مسلمین با روم که ابوایوب انصاری صحابی پیغمبر اکرم هم در آن شرکت داشت، یکی از سربازان اسلام که مرد متهور و شجاعی بود، رفت به میدان و جنگید و در صفوف دشمن رخنه کرد تا اینکه رفت به قلب دشمن. عده‌ای که در این طرف او را نگاه میکردند، فریادشان بلند شد که: «سبحان الله القی بنفسه الی التّهلکة»؛ این شخص خودش را به هلاکت انداخت، یعنی اشاره‌ی به آیه‌ی قرآن که: «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة». حالا حساسیت یک مسلمان قرآن‌شناس را اینجا ببینید که چقدر زیاد است. ابوایوب انصاری در آنجا حاضر بود، دید اینها دارند در معنای «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة» اشتباه میکنند و فکر میکنند معنای اینکه نباید انسان خود را به دست خود در هلاکت بیندازد، این است که نباید به قلب لشگر دشمن بزند و دارند این جوان مسلمان شجاع را به خاطر شجاعتش محکوم میکنند؛ فریادش بلند شد، گفت ساکت باشید، این آیه درباره‌ی ما نازل شد. ما آنجا بودیم و میدانیم که این آیه برای چه نازل شد. ماجرا این بود که وقتی اسلام بعد از گذشت چند سالی بعد از هجرت یک عزتی پیدا کرد و یاوران اسلام زیاد شدند، ما که انصار بودیم با خودمان فکر کردیم که خب، روز اول مهاجرین محتاج به کمک ما بودند، ما آنها را کمک میکردیم و به مصارف جامعه‌ی اسلامی مدد میرساندیم. امروز دیگر خوب است ما یک قدری به خودمان برسیم، برویم سراغ کسب و کارمان و ترمیم خرابیهامان و تهیه‌ی لوازم زندگی به قدر یک زندگی مرفه و از جهاد در راه خدا و از انفاق در راه خدا غافل میشدیم. این آیه نازل شد، به ما گفت: «و انفقوا فی سبیل الله»؛ در راه خدا انفاق کنید، «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة»؛ خودتان در تهلکه نیندازید با این فکر غلط، با این تصوری که دیگر حالا ما کار خودمان را کردیم، خوب است یک قدری هم به خودمان بپردازیم و برسیم. «فتهلکة فی الاقامة فی المال و الولد»؛ ابوایوب انصاری گفت: تهلکه در این است که مسلمان پابند مال خود و زندگی خود و خانواده‌ی خود بشود و از تکلیف الهی که جهاد و انفاق هست، غافل بشود. تهلکه این نیست که انسان شجاعی با دشمن خدا مقابله کند، اگرچه جانش به خطر بیفتد. این برداشت مسلمان صدر اسلام از آیه‌ی «و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة» است.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/29
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
برای رفع فقر در جامعه، برای پر کردن خلأهای مالی در جامعه، برای شریک کردن همه‌ی آحاد مردم در اداره‌ی جامعه، بهترین راه و موفقترین وسائل، همان وسیله و راهی است که اسلام معین کرده. یعنی اینکه کسانی که تمکن دارند، به هر اندازه‌ای که تمکن دارند، به مخارج عمومی، به مصارف عمومی کمک کنند که یکی از آنها کمک به فقراست، اما منحصر در کمک به فقرا هم نیست. این نمیشود که در جامعه‌ی اسلامی کسانی کسب مال و ثروت بکنند و تصور بکنند که آنچه دارند، «انّما اوتیتوه علی علم»، حرف قارون را بزنند. قارون وقتی میگفتند این اموال را جمع میکنی، میگفت من با زیرکی خودم، با دانائی خودم، با کوشش و تلاش خودم به دست آوردم، ناز شصتم. این فکر، فکر غلطی است که کسی بگوید آنچه من به دست آوردم، با تلاش و زیرکی و هوشیاری خودم بوده، پس ناز شصتم. نه، مسئله این نیست در منطق اسلام، مسئله این است که همه موظفند به نیازهای اجتماعی کمک کنند. اگر در همین جامعه‌ی کنونی ما رفع فقر در جامعه با یک برنامه‌ریزی به وسیله‌ی کمکهای مردمی مورد توجه قرار بگیرد، مطمئناً در طول چند سالی وضعیت جامعه و چهره‌ی کشور عوض خواهد شد و در همه جای دنیا همین جور است. البته در مقیاس جهانی هم بین کشورهای فقیر و غنی مسائلی از همین قبیل و حادتر از این وجود دارد که حالا او از محل بحث ما خارج است؛ ما در چهارچوب جامعه‌ی خودمان بحث میکنیم. پس برای اینکه در جامعه تعادل ثروت به وجود بیاید، جامعه دو قطبی از لحاظ ثروت نشود، اسراف و فساد مالی به وجود نیاید، فقر به وجود نیاید، بهترین راه و موفقترین شیوه‌ها همین شیوه‌ی انفاق است. شما لذا میبینید که در قرآن آیات متعددی، ده‌ها آیه درباره‌ی انفاق هست و برای راه‌های مختلف، از جمله برای جهاد فی سبیل الله که گمان میکنم هفت تا، هشت تا آیه در قرآن، جهاد با مال را در کنار جهاد با جان قرار داده. همچنانی که جهاد با نفس واجب است، پس جهاد با مال هم واجب است. «و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم»؛ هم مال و هم جان، در یک ردیف، در یک طراز، با یک لحن مورد توجه قرار گرفته.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/29
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در انفاق باید بهترینها را انفاق کرد که چند آیه در قرآن هست. این یک تمرین است، یک آزمایش است که یک آیه این است که: «یا ایّها الّذین امنوا انفقوا من طیّبات ما کسبتم و ممّا اخرجنا لکم من الارض و لا تیمّموا الخبیث منه تنفقون»؛ یعنی ای کسانی که به خدا ایمان آوردید، از بهترینها، از زیباترینها، از آنچه که نفیستر و قیمتیتر هست، در راه خدا انفاق کنید. نروید سراغ جنس بد و آن را در راه خدا بخواهید بدهید، زیادیها، لباس زیادی، خوراک زیادی، آن چیزی که از دهن افتاده و خود شما آن را کنار گذاشتید، آن را در راه خدا انفاق کنید. نه، از بهترین آنچه که دارید، در راه خدا انفاق کنید که این آیه‌ی سوره‌ی بقره است و آیه‌ی سوره‌ی آل عمران هم که معروف است، در ذهن همه هست که: «لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون»؛ آن عزیزترهاش را در راه خدا بده، آنچه که بیشتر به آن علاقه داری.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/29
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک آیه، یا یک دسته آیات در این باب است که انفاق در راه خدا مثل نماز یک عبادت است و ریا آن را باطل میکند. اگر انفاق را برای این بکنیم که دیگران بگویند به به، فلانی انفاق در راه خدا کرد، تحسین کنند ما را، این عمل را خراب میکند و باطل میکند که: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی کالّذی ینفق ماله رئاء النّاس»، که معلوم میشود که آن کسی که رئاء النّاسْ مالش را میدهد، برای ریا، او هم کار خودش را باطل میکند. اما در عین حال اگر چنانچه بدون ریا باشد، هم در راه خدا آشکارا انفاق کردن خوب است و هم پنهان انفاق کردن. این موجب نشود که کسانی انفاق آشکار نکنند، بکنند، بدون ریا باشد، اما آشکار بودن، در معرض دیدها بودن، هیچ اشکالی ندارد که میفرماید: «ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هی»؛ چه بهتر که آنچه را که در راه خدا میدهید، آن را آشکار کنید، دیگران ببینند، تشویق بشوند و کار خیر فضای جامعه را پر کند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/15
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در اسلام انفاق یک اصل است؛ باید در راه خدا خرج کرد. نمیگویند معامله نکنید و تحصیل مال نکنید، بکنید، اما خرج کنید. اسلام مردم را عادت میدهد که آنچه را که به دست آورده‌اند، به قدر نیاز زندگی - نیاز متوسط، نه حالا با عسرت و فشار، نیاز معمولی و متوسط، ولو توام با مقداری رفاه و آسایش و گشایش در روزی - برای خودش صرف کند و خرج کند، ماادای او و آنچه زیاد می‌آید، باید در راه مصالح عمومی جامعه خرج بشود. اگر کسی ثروت را درآورد و آن را با اسراف، با خرجهای بیخودی، با زیاده‌روی‌های گوناگون، با تجمل، با اشرافیگری، با خوراک مسرفانه، با پوشاک مسرفانه، با مرکب یا منزل مسرفانه، همه‌ی آن را خرج کرد یا آن را نگه داشت و جمع ثروت کرد، این از نظر اسلام مذموم و منفور است؛ عدم انفاق منفور و مذموم است و اگر با جمع ثروت همراه باشد، حرام است... آن کسانی که طلا و نقره را گنج میکنند، ذخیره میکنند و در راه خدا آن را انفاق نمیکنند - شاید طلا و نقره خصوصیتی نداشته باشد؛ آن کسانی که پول را، ثروت را، سرمایه را گنج میکنند و ذخیره میکنند و در حالی که نیاز مبرم جامعه به او هست، آن را در راه خدا انفاق نمیکنند، آن هم مشمول همین «یکنزون الذهب و الفضه» باشد - آن وقت میفرماید: «فبشرهم بعذاب الیم». اگر این گناه نباشد، اگر گناه کبیره نباشد، این «فبشرهم بعذاب الیم» دیگر چرا؟ آنها را به عذاب دردناکی مژده بده؛ یعنی بگو که منتظر عذاب دردناک الهی باشند که این عذاب دردناک هم میتواند در دنیا نتایج طبیعی اعمال سو آنها باشد که البته فقط به خود آنها این نتایج برنمی‌گردد، بلکه گریبان همه‌ی جامعه را میگیرد. و البته ممکن است عذاب اخروی باشد، که احتمالا هر دوی اینها هم هست. یعنی هم در دنیا و هم در آخرت عذاب الیمی ناشی از این کار خواهد شد. بنابراین انفاق یک عمل واجب و لازم هست.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/15
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در نظام اسلامی مردم حق فعالیت آزاد اقتصادی را دارند و همه‌ی مردم کارمندان دولت نیستند، میتوانند خودشان کار کنند، خودشان تلاش کنند، خودشان تأمین درآمد بکنند، پس خلأهای مالی و اقتصادی در جامعه هم به وسیله‌ی مردم باید پر بشود؛ یعنی انفاق. این انفاقی که شما در قرآن در آیات متعددی - ده‌ها آیه - میبینید که اجمالاً یا تفصیلاً به آن پرداخته شده، این ناشی از همین فعالیت آزاد اقتصادی در جامعه است. وقتی مردم درآمد تحصیل میکنند، پس باید به نیازهای جامعه هم مردم برسند، خلأها را پر کنند، خود انفاق هم به معنای پر کردن همین خلأهاست.
جمع ثروت و عدم انفاق از نظر اسلام یک ضد ارزش و یک گناه و شاید یک گناه کبیره است. اینجور نیست که چون کار با سرمایه جایز و مباح هست، پس بنابراین انسان حق دارد - ولو از طرق مشروع و حلال - ثروتی را جمع کند و آن را نگه دارد، در حالی که جامعه به ثروت او و به امکانات او و به دارائی او احتیاج دارد، آن را در راه مصالح عمومی و در راه خدا خرج نکند؛ این جایز باشد و مباح باشد، چنین چیزی نیست. در اسلام انفاق یک اصل است؛ باید در راه خدا خرج کرد. نمیگویند معامله نکنید و تحصیل مال نکنید، بکنید، اما خرج کنید. اسلام مردم را عادت میدهد که آنچه را که به دست آورده‌اند، به قدر نیاز زندگی - نیاز متوسط، نه حالا با عسرت و فشار، نیاز معمولی و متوسط، ولو توأم با مقداری رفاه و آسایش و گشایش در روزی - برای خودش صرف کند و خرج کند، ماادای او و آنچه زیاد می‌آید، باید در راه مصالح عمومی جامعه خرج بشود. اگر کسی ثروت را درآورد و آن را با اسراف، با خرجهای بیخودی، با زیاده‌رویهای گوناگون، با تجمل، با اشرافی‌گری، با خوراک مسرفانه، با پوشاک مسرفانه، با مرکب یا منزل مسرفانه، همه‌ی آن را خرج کرد یا آن را نگه داشت و جمعِ ثروت کرد، این از نظر اسلام مذموم و منفور است؛ عدم انفاق منفور و مذموم است و اگر با جمع ثروت همراه باشد، حرام است. آیات متعددی در قرآن بعلاوه‌ی روایات فراوان وجود دارد که من به این دو آیه اشاره میکنم که اولی در سوره‌ی حدید است، میفرماید: «و اللّه لا یحبّ کلّ مختال فخور. الّذین یبخلون و یأمرون النّاس بالبخل»؛ آن کسانی که بخل میورزند، دیگران را هم وادار به بخل ورزیدن میکنند، دیگران را هم از انفاق در راه خدا باز میدارند، خودشان هم اموال خودشان را در راه خدا نمیدهند. این بخل کردن معنایش این نیست که فقط حقوق شرعیه را نمیدهد؛ بلکه فراتر از حقوق شرعیه، فراتر از آنچه که در شریعت اسلامی معین شده که باید ادا کند، اگر بیش از آن هم زیادی داشت، در حالی که جامعه به آن احتیاج دارد، باید در راه جامعه خرج کند. آنوقتی که جهاد متوقف به مال یک ثروتمندی است، بنای موارد لازم عمرانی در جامعه محتاج به اموال ثروتمندان هست که بدون آن کار مردم لنگ میماند و زندگی مردم معطل میماند، آنوقتی که در جامعه فقرای زیادی هستند که دولت اسلامی نمیتواند آنها را تأمین بکند، آنوقت آیا اسلام راضی است که همین طور فقرا در این فقر زندگی کنند یا مشکلات جنگ و جهاد در راه خدا بر دوش جامعه سنگینی کند، یک عده‌ای هم ثروتهای خودشان را جمع کنند که از همین امکانات عمومی جامعه به دست آوردند - و حالا فرض کنیم که از راه‌های حرام هم نبوده، از راه‌های معمولی و مشروع بوده، اگر فرض کنیم که از راه‌های مشروع آنقدر ثروتهای آنچنانی میشود فراهم بشود، اگر فرض کردیم فراهم نمیشود که هیچ، مطلب روشن است - اینها هم ثروتها را برای خودشان حفظ کنند و نگه دارند در حالی که جامعه به این احتیاج مبرم دارد، این قابل قبول نیست و از اسلام چنین چیزی بر نمی‌آید، بلکه ضد این بر می‌آید. آن آیه دیگر، همین آیه‌ی معروفی است که: «الّذین یکنزون الذّهب و الفضّة و لا ینفقونها فی سبیل اللّه فبشّرهم بعذاب الیم»؛ آن کسانی که طلا و نقره را گنج میکنند، ذخیره میکنند و در راه خدا آن را انفاق نمیکنند - شاید طلا و نقره خصوصیتی نداشته باشد؛ آن کسانی که پول را، ثروت را، سرمایه را گنج میکنند و ذخیره میکنند و در حالی که نیاز مبرم جامعه به او هست، آن را در راه خدا انفاق نمیکنند، آن هم مشمول همین «یکنزون الذّهب و الفضّة» باشد - آن وقت میفرماید: «فبشّرهم بعذاب الیم». اگر این گناه نباشد، اگر گناه کبیره نباشد، این «فبشّرهم بعذاب الیم» دیگر چرا؟ آنها را به عذاب دردناکی مژده بده؛ یعنی بگو که منتظر عذاب دردناک الهی باشند که این عذاب دردناک هم میتواند در دنیا نتایج طبیعی اعمال سوء آنها باشد که البته فقط به خود آنها این نتایج برنمیگردد، بلکه گریبان همه‌ی جامعه را میگیرد. و البته ممکن است عذاب اخروی باشد، که احتمالاً هر دوی اینها هم هست. یعنی هم در دنیا و هم در آخرت عذاب الیمی ناشی از این کار خواهد شد. بنابراین انفاق یک عمل واجب و لازم هست ... این را به عنوان یک وظیفه‌ی عمومی تلقی کنید. انفاق فقط وظیفه‌ی یک عده‌ی از مردم نیست. ... متوسطین از مردم، بلکه ضعفای مردم، فقرای مردم در راه‌های عمومی انفاق میکنند؛ اما صاحبان سرمایه‌ها و ثروتهای انباشته کمتر دستشان به سمت انفاق در راه خدا میرود. این در نظر اسلام و در جامعه‌ی اسلامی و در یک دولت اسلامی قابل قبول نیست. وقتی که جامعه احتیاج دارد، حالا اگر فرض کردیم یک روزی را که هیچ احتیاجی اجتماع ندارد؛ همه‌ی مردم در حد کفاف و رفاه دارند و زندگی میکنند و دولت اسلامی درآمدهای سرشاری دارد و احتیاجی به پول اینها نیست، بسیار خوب، حالا آنجا را ما نمیدانیم، فکر نمیکنیم که ایرادی داشته باشد که آن ثروت را خودشان داشته باشند. شاید حالا آنجا هم باید تحقیق بیشتری بشود، بررسی بشود؛ به نظر میرسد که آنوقت ایرادی ندارد. اما آنوقتی که جامعه احتیاج دارد، میبینیم که با آن پولی که این آقا صرف یک میهمانی میکند، صرف یک خرید بیجا میکند یا توی خانه، توی صندوقچه و گنجینه یا در بانکهای گوناگون نگهداری میکند، در حالی که به آن نیازی هم ندارد، یا آن را در معاملات نادرست و مضر برای جامعه مانند بعضی از خرید و فروشهای فسادانگیز مصرف میکند، معامله‌گریهای بد و ناباب، این پولی است که اگر صرف در مصرف فلان واحد نظامی در جبهه‌ی جنگ بشود، کلی در وضع اینها تغییر ایجاد خواهد کرد و اثر خواهد گذاشت. یا اگر چنانچه صرف فلان پروژه‌ی عمرانی در کشور بشود، بخش عظیمی از مردم از آن استفاده خواهند کرد و از فقر رهائی خواهند یافت. خب، ما چطور میشود قبول کنیم که اینها کنز ثروت کنند و ثروتهای خودشان را نگه دارند و در راه خدا مصرف نکنند و آنها هم با وجود چنین ثروتهائی در آن وضع نابسامان یا وضع جنگ و بقیه‌ی امور در یک شکل نامقبول و نابسامان باقی بمانند و «فبشّرهم بعذاب الیم» نباشد. واقعاً بایستی این افراد بشارت داده بشوند به عذاب الیم پروردگار. البته این یک حکم اخلاقی فقط نیست، بلکه بر اساس این، جامعه‌ی اسلامی و دولت اسلامی و ملت مسلمان بایستی برنامه‌ریزی هم بکنند.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/07/24
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آن کسانی که در طبقات بالاتر و بهره‌مندی‌های بیشتر هستند، درآمدهای بیشتر دارند، امکانات بیشتری داشتند و توانستند بیشتر بهره‌مند بشوند، اینها مسئولیت و تکلیف بیشتری دارند. این قابل قبول نیست که آنها خودشان را بر کنار بدارند و نکته اینجاست که جامعه‌ی اسلامی به صورت تعارف این حرف را نمیزند، این یک وظیفه است، یک تکلیف است، نه فقط یک حکم اخلاقی. این همه آیات انفاق در قرآن بیان یک حکم اخلاقی نیست، بیان یک فریضه‌ی شرعی است. شما ببینید لحن «انفقوا» در قرآن همان لحن «جاهدوا فی سبیل الله» است. «انفقوا فی سبیل الله»، «جاهدوا فی سبیل الله»، یک جور حرف زده؛ یک جور مردم را مخاطب قرار داده و این یکی از آن نکات مهمی است که در طی مباحث اقتصادی اسلام حتما باید به آن توجه بشود؛ بحث مسئولیت عمومی به تناسب امکانات و به تناسب بهره‌مندی‌ها در مقابل نیازهای عمومی، در مقابل دفاع از کشور، دفاع از مرزها، دفاع از نوامیس، دفاع از نظام اسلامی و در مقابل بقیه‌ی تهاجمهائی که میشود. این یکی از وظایف و فرایضی است که بر دوش مردم هست.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/07/24
عنوان فیش : انفاق
کلیدواژه(ها) : انفاق
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در کشورهای سوسیالیستی اینجوری نیست؛ در کشورهای سوسیالیستی و در نظام دولت‌سالاری که دولت همه‌ی کارخانجات، زمینها و دستگاه‌های تولید ثروت را و تولید را در اختیار دارد، مردم کارمندان دولت هستند، از مردم توقعی نمیشود داشت. مردم برای کار مثلاً جنگ یا ویرانی یا زلزله یا بیماری اگر در جامعه به وجود آمد، کارمندان دولتند، چه کار میتوانند بکنند؟ مگر تنِ خودشان را بیاورند مصرف کنند. اما در نظام اسلامی اینجوری نیست، انفاق و دادن مال و اداره‌ی امور نیازهای اقتصادی و پر کردن خلأهای اقتصادی مستقیماً بر دوش ملت و مردم است و آحاد مردمی است که کارهای اقتصاد جامعه و فعالیت آزاد اقتصادی را در جامعه دارا هستند. این یک اصل اسلامی است؛ مسئله‌ی انفاق. در جامعه‌ی اسلامی یک حادثه‌ای رخ میدهد که دولت احتیاج پیدا میکند به پول؛ این پول را مردم باید تأمین کنند. جنگی در جامعه پیش می‌آید، ویرانیای پیش می‌آید، بیماریای پیش می‌آید، حادثه‌ی فوق‌العاده‌ای پیش می‌آید، نظر اسلام این است که مردم باید به قدر وسع و توانائی خودشان این خلأ را پر کنند. البته چون همه‌ی مردم در یک سطح نیستند، آن کسانی که بهره‌مندی بیشتری دارند، امکانات بیشتری دارند، تکلیف بیشتر بر عهده‌ی آنهاست و این یک نکته‌ای است که مردم ما و جامعه‌ی اسلامی ما باید به آن توجه کافی و لازم را معطوف کند. ما البته همیاری مردم را در طول دوران انقلاب بشدت و قوت مشاهده کردیم؛ در این هیچ شکی نیست. امروز هم برای مخارج جنگ، برای مخارج گوناگون دولت، برای کمبودها، برای زلزله‌زده‌ها، سیلزده‌ها، آواره‌ها و هر حادثه‌ای که رخ میدهد، میبینیم که مردم کمک میکنند و امکاناتشان را آنچه که هست، از روستاها، از محلات فقیرنشین، از مردم طبقات بسیار پایین تا طبقات متوسط، به مقدار همتشان، به مقدار ایمانشان، به مقدار علاقه‌مندی و دلسوزیشان، امکانات را در اختیار آن مصارف عمومی میگذارند؛ اما این کافی نیست. آن کسانی که بیشترین بهره‌مندیها را در جامعه دارند، اینها وظیفه‌شان با مردم عادی یکسان نیست. اگر در یک مسئله‌ای، در یک حادثه‌ای شما میبینید فلان زن مستمندِ طبقه‌ی ضعیف یا متوسط طلای خودش را مثلاً، یادگار دوران جوانی خودش را، زینت منحصر به فرد خودش را، دستمزد کار شبانه‌روزی و پر زحمت روزهای متمادی خودش را می‌آید در اختیار مصرف عمومی و جهاد فی سبیل الله میگذارد و در حقیقت در راه خدا انفاق میکند، اگر حد تلاش و ایمان در جامعه‌ی ما این است، آن کسانی که از امکانات بالائی برخوردار هستند، باید به همان نسبت به پر کردن این نیازها و خلأها کمک کنند. این نمیشود که در جامعه‌ی اسلامی ما جامعه‌ای که به هدایت قرآن حرکت میکند، در راه اسلام حرکت میکند، برای خدا و اعلای کلمه‌ی دین جنگ میکند و در مقابل این هدفها و شعارها تحمل آن همه مشکلات را میکند، یک عده‌ای هم در جامعه باشند که بهره‌مندیهائی هم داشته باشند، برخورداریهائی هم داشته باشند، هیچ مسئولیتی هم در مقابل نیازهای جامعه حس نکنند. این از نظر اسلام اصلاً قابل قبول نیست. این آیه‌ای که در اول خطبه عرض کردم: «و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة»، همین مطلب را بیان میکند. میفرماید در راه خدا انفاق کنید و به دست خودتان، خودتان را در هلاکت نیندازید. یعنی اگر انفاق نکردید، به دست خودتان، خودتان را در هلاکت میاندازید. امروز حقیقت قضیه این است، میبینیم قشرهائی را، مردمی را که برخورداریهای آنها از جامعه‌ی اسلامی و از روند معمول جامعه‌ی اسلامی از متوسط مردم بیشتر است، اما کمکهاشان به نیازهای عمومی از متوسط مردم کمتر است؛ این قابل قبول نیست. من نمیگویم آن کسانی که برخورداری دارند، هیچ گونه کمکی نکردند یا مسئولیتی به عهده نمیگیرند. چرا، بعضیها هم هستند برخورداریهائی دارند - البته غالباً متوسطینند، سطح بالا نیستند - کمکهائی هم میکنند، اما نسبت محفوظ نیست. اگر مادر یک شهید تنها یادگار فرزندش را یا سکه‌ای را که برای دامادی جوانش ذخیره کرده بوده، با کمال اخلاص می‌آید در راه جنگ میدهد، یا خانمی که زحمتکش هست، کارگر هست، نامه مینویسد، پول میفرستد به میزان کمی، میگوید این مقداری است که من در طول چند هفته یا چند ماه یا بیشتر توانستم ذخیره بکنم و از خرج معمولی خودم کم بگذارم و بگذارم در اختیار جبهه و در اختیار مصارف عمومی، یا آن جوان بسیجی مختصر چیزی را که در جبهه به او میدهند که اصلاً قابل ذکر نیست، همان را جمع میکند و در اختیار جبهه میگذارد، یا آن کارگر یا آن کارمند یا آن کاسب، درآمد خودش را، بخشی از آن را برای جبهه، برای مصارف عمومی مصرف میکند، اگر وضع جامعه و وضع ایمان طبقه‌ی متوسط و ضعیف جامعه در این حد هست، آن کسانی که در طبقات بالاتر و بهره‌مندیهای بیشتر هستند، درآمدهای بیشتر دارند، امکانات بیشتری داشتند و توانستند بیشتر بهره‌مند بشوند، اینها مسئولیت و تکلیف بیشتری دارند. این قابل قبول نیست که آنها خودشان را بر کنار بدارند و نکته اینجاست که جامعه‌ی اسلامی به صورت تعارف این حرف را نمیزند، این یک وظیفه است، یک تکلیف است، نه فقط یک حکم اخلاقی. این همه آیات انفاق در قرآن بیان یک حکم اخلاقی نیست، بیان یک فریضه‌ی شرعی است. شما ببینید لحن «انفقوا» در قرآن همان لحن «جاهدوا فی سبیل الله» است. «انفقوا فی سبیل الله»، «جاهدوا فی سبیل الله»، یک جور حرف زده؛ یک جور مردم را مخاطب قرار داده و این یکی از آن نکات مهمی است که در طی مباحث اقتصادی اسلام حتماً باید به آن توجه بشود؛ بحث مسئولیت عمومی به تناسب امکانات و به تناسب بهره‌مندیها در مقابل نیازهای عمومی، در مقابل دفاع از کشور، دفاع از مرزها، دفاع از نوامیس، دفاع از نظام اسلامی و در مقابل بقیه‌ی تهاجمهائی که میشود. این یکی از وظایف و فرایضی است که بر دوش مردم هست.