[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :مصاحبه با تهیهکنندگان مجموعه روایت فتح - 1372/06/11 عنوان فیش :انتخاب مضامین قوی و مناسب برای فیلمسازی کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کار بسیار جالب و هنرمندانهاى است. اگر، إنشاءالله بتوانید فیلمنامههاى قوى داشته باشید، سریالسازى خوب است. البته ما از لحاظ هنرمند و بازیگر، خیلى مشکل نداریم. هنرپیشههاى خیلى قوىِ خوبى داریم. بخصوص در کار جنگ که عدّهاى حسابى وارد شدهاند و به میدان آمدهاند. لکن فیلمنامهها غالباً ضعیف است. امّا آنطور که ایشان به آن سریال که نمىدانم کجایى بود مثال زدند، فیلمنامه، خیلى قوى بود. فیلمنامهها به قدرى قوى، به قدرى هنرمندانه و دقیق تنظیم شده که انسان واقعاً حیرت مىکند که چقدر اینها را در ذهنشان خوب تنظیم کردهاند. این کار، کار ذهنى و کار فکرى است. بعد از آن، نوبت مىرسد به نقش کارگردان و هنرپیشه که باید قدرى روى آنها فکر کنید تا بتوانید چیزى در بیاورید که وقتى یک نفر نیم ساعت، چهل دقیقه نشست پاى این فیلم، یک سر و تهى داشته باشد و چیزى گیرش بیاید. یکمشت حوادث متتابع را سر هم نکنند ارائه دهند. یعنى باید یک مضمون داشته باشد؛ و لو مضمونِ داستانىِ قوى. خیلى هم دنبال مضامین اخلاقى براى هر قسمت، نباید بود. براى خاطر اینکه نفس این قضیه یک مضمون بزرگ دارد و همان کافى است. یعنى مضمون فداکارى و انقلاب و جنگ و اینها. لکن، بالاخره یک مضمونِ داستانىِ قابل قبول باید داشته باشد. قصّهاى باید باشد که شما را به خودش جذب کند. بعد از آن، نوبت مىرسد به کار بازیگرى که آن هم باید خیلى قوى باشد و امروز ظرفیتش در کشور هست. باید بگردید پیدا کنید. همین آقایى که اسم آوردید، کارگردان خوبى است. إن شاء اللّه، ایشان مىتواند از هنرپیشههاى خوب هم استفاده کند. لکن آن قسمت مستندسازى که من اصرار داشتم باقى بماند، به خاطر نقش ویژهى آن در حفظ فضاى جنگ در کشور است. نه اینکه بخواهیم القاى حالت جنگى بکنیم. الآن که عملًا جنگ نیست. لکن ما مىخواهیم نگذاریم آن احساسات و حالتى که در دوران جنگ بود، از حافظهها زدوده شود. باید ببینید در هر زمان چه چیز مناسب است و آن را تهیه کنید. اگر بتوانید مستندسازى را ادامه دهید، به نظر من کار مهم و خوبى است. البته در مستندسازى، نقش کلام همان کارى که خود مرحوم شهید آوینى مىکرد خیلى مهم است. هم نوشتار و هم بیان آن نوشتار، بسیار بسیار مهم است. اگر نکتهگوییهاى او نبود، خیلى از منظرهها اصلًا معنى نداشت. |