[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : نخبهپروری کلیدواژه(ها) : نخبهپروری نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی از دستگاههای تدارکاتچی، دستگاه نخبهشناسی و نخبهپروری است؛ یعنی کادرسازی در دستگاه قضایی و راهاندازی تشکیلات علمی و آموزشی قوهی قضائیه که بایستی بسیار پُرکار و پُر تلاش عمل کند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش :گستردگی توصیف زبانی حق و دشوار عمل به آن کلیدواژه(ها) : حق, عدالت نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : دربارهی محکومان باید گفت که ما نباید خیال کنیم که عدالت دربارهی کسی که محکوم به زندان شده، این است که او را به زندان بیندازیم و سر موعد هم آزادش کنیم. این، فقط بخشی از عدالت است. بخش دیگر این است که زندان برای او جایی نباشد که او را فاسد یا فاسدتر کند یا شخصیت او را از بین ببرد یا خانوادهی او را بیچاره کند. این گرایشی که امروز در قوهی قضائیه برای زندانزدایی هست، بسیار نقطهی مثبت و خوبی است. البته بدون تردید کار بایستی با نظم، با ترتیب، با انضباط، با فکر درست و با برنامهریزی انجام بگیرد، لیکن جهت درست، همین جهت است و ما نباید یک گوشهیی را که خود موجب نابودسازی اصالتها و شرافتها و ارزشهاست، درست کنیم. البته گفتن این حرفها آسان است؛ عمل کردنش بسیار دشوار است؛ همانطور که فرمود: «الحقّ اوسع الاشیاء فی التّواصف و اضیقها فی التّناصف»(1) حق در توصیف زبانی خیلی چیز خوبی است؛ خیلی چیز گشوده و گستردهدامنی است که دربارهی آن میشود حرافی کرد؛ اما وقتی بنا شد که به آن عمل شود، آنجا کار دشوار میشود. این دشواری به معنای ناممکن بودن نیست، بلکه تلاش، همت، پیگیری و استفادهی از علم و عقل و تدبیر و همکاری لازم دارد. 1 ) خطبه 216 : از خطبههاى آن حضرت است كه در صفين بيان فرمود أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْيَاءِ فِي التَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لِعَدْلِهِ فِي كُلِّ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ صُرُوفُ قَضَائِهِ وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يُطِيعُوهُ وَ جَعَلَ جَزَاءَهُمْ عَلَيْهِ مُضَاعَفَةَ الثَّوَابِ تَفَضُّلًا مِنْهُ وَ تَوَسُّعاً بِمَا هُوَ مِنَ الْمَزِيدِ أَهْلُهُ . ثُمَّ جَعَلَ سُبْحَانَهُ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقاً افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَى بَعْضٍ فَجَعَلَهَا تَتَكَافَأُ فِي وُجُوهِهَا وَ يُوجِبُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ لَا يُسْتَوْجَبُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ. وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي فَرِيضَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكُلٍّ عَلَى كُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِينِهِمْ فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ وَالِيَهَا أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ اخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ الْكَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ وَ كَثُرَ الْإِدْغَالُ فِي الدِّينِ وَ تُرِكَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَى وَ عُطِّلَتِ الْأَحْكَامُ وَ كَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ فَلَا يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ وَ لَا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ فَهُنَالِكَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ وَ تَعِزُّ الْأَشْرَارُ وَ تَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ. فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ فَلَيْسَ أَحَدٌ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ وَ لَيْسَ امْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ وَ لَا امْرُؤٌ وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُيُونُ بِدُونِ أَنْ يُعِينَ عَلَى ذَلِكَ أَوْ يُعَانَ عَلَيْهِ . فَأَجَابَهُ ( عليه السلام ) رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ بِكَلَامٍ طَوِيلٍ يُكْثِرُ فِيهِ الثَّنَاءَ عَلَيْهِ وَ يَذْكُرُ سَمْعَهُ وَ طَاعَتَهُ لَهُ ، فَقَالَ ( عليه السلام ) : إِنَّ مِنْ حَقِّ مَنْ عَظُمَ جَلَالُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فِي نَفْسِهِ وَ جَلَّ مَوْضِعُهُ مِنْ قَلْبِهِ أَنْ يَصْغُرَ عِنْدَهُ لِعِظَمِ ذَلِكَ كُلُّ مَا سِوَاهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ لَمَنْ عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ لَطُفَ إِحْسَانُهُ إِلَيْهِ فَإِنَّهُ لَمْ تَعْظُمْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا ازْدَادَ حَقُّ اللَّهِ عَلَيْهِ عِظَماً وَ إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالَاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَ يُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْكِبْرِ وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ كَذَلِكَ وَ لَوْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يُقَالَ ذَلِكَ لَتَرَكْتُهُ انْحِطَاطاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ عَنْ تَنَاوُلِ مَا هُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنَ الْعَظَمَةِ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَيْكُمْ مِنَ التَّقِيَّةِ فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِي فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ يَمْلِكُ مِنَّا مَا لَا نَمْلِكُ مِنْ أَنْفُسِنَا وَ أَخْرَجَنَا مِمَّا كُنَّا فِيهِ إِلَى مَا صَلَحْنَا عَلَيْهِ فَأَبْدَلَنَا بَعْدَ الضَّلَالَةِ بِالْهُدَى وَ أَعْطَانَا الْبَصِيرَةَ بَعْدَ الْعَمَى . ترجمه : اما بعد، خداوند به خاطر حكمرانى من بر شما براى من بر عهده شما حقّى قرار داده، و شما را نيز بر من حقّى است مانند حقّى كه مرا بر شماست. حقّ در عرصه وصف وسيعترين اشياء، و در مرحله انصاف تنگترين چيزهاست. كسى را بر ديگرى حقّى نيست جز اينكه آن ديگرى را نيز بر او حقّى است. و حقى از ديگرى بر عهده كسى نيست جز اينكه براى او نيز بر گردن وى حقّى است. و اگر كسى را بر ديگرى حقّى ثابت است و آن كس را بر وى حقّى نباشد اين حق فقط براى خداى سبحان است نه غير او، به خاطر احاطه قدرتش بر بندگان، و عدالتش در تمام آنچه كه فرمانش در آنها جارى است. ولى حقّش را بر بندگان چنين مقرّر فرمود كه او را بندگى كنند، و مزد عبادت را بر عهده خود براى بندگان چند برابر قرار داد به علّت فضل و كرمى كه دارد، و افزون دهى كه شايسته و اهل آن است. آن گاه خداوند از حقوق خود حقوقى را بر بعض مردم نسبت به بعض ديگر واجب گرداند، و آن حقوق را در جهات و حالات با هم برابر قرار داد و بعضى را در برابر بعضى ديگر واجب نمود، و بعضى واجب نگردد مگر به انجام حقّى كه در برابر آن است. و بزرگترين چيزى كه از اين حقوق واجب فرمود حقّ حاكم بر رعيت، و حقّ رعيت بر حاكم است، اين فريضهاى است كه خداوند براى هر يك نسبت به ديگرى واجب نموده، و اين حقوق را موجب برقرارى الفت، و ارجمندى دينشان قرار داد. رعيت اصلاح نشود مگر به صلاح حاكمان، و حاكمان اصلاح نگردند مگر به استقامت رعيت. پس زمانى كه رعيت حقّ والى را ادا كرد، و والى هم حقّ رعيت را رعايت نمود، حق ميان ايشان ارجمند گردد، و راههاى دين بر پا شود، و نشانههاى عدالت اعتدال گيرد، و سنّتها در مجراى خود روان شود، و زمان آراسته و شايسته گردد، و به دوام دولت اميد رود، و مطامع دشمنان به يأس مبدّل گردد. ولى اگر رعيت بر والى غالب شود، يا والى بر رعيت ستم كند، اختلاف كلمه پيدا شود، و نشانههاى ستم آشكار گردد، و افساد و اختلال در دين زياد شود، و راههاى روشن سنّتها رها گردد، و از روى هواى نفس عمل شود، و اجراى احكام رو به تعطيلى رود، و بيمارى روانها زياد شود، در آن وقت مردم از تعطيل حقّ عظيم نترسند، و بر انجام گرفتن باطل بزرگ وحشت نكنند. به آن هنگام است كه نيكوكاران خوار، و بدكاران عزيز شوند، و كيفر خداوند نزد بندگان بزرگ گردد. پس بر شما باد به خيرخواهى در حقّ يكديگر و كمك نيكوى يكديگر بر اين كار، زيرا كسى را- هر چند براى به دست آوردن رضاى حق حرصش شديد، و كوشش او در بندگى طولانى گردد- قدرت آن نيست كه حق طاعت خدا را چنانكه هست ادا كند، لكن از جمله حقوق واجب خدا بر بندگان اين است كه به اندازه طاقت خود به خيرخواهى يكديگر برخيزند، و در كمك به هم براى اقامه حق در بين خود اقدام كنند. و هيچ كس- گرچه منزلتش در حق عظيم باشد، و فضيلتش در دين بر ديگران پيشى داشته باشد،- چنان نيست كه در اداى حقّى كه خدا بر او واجب كرده محتاج به كمك نباشد، و هيچ كس- گر چه او را كوچك شمارند، و در ديده حقير بينند- كمتر از آن نيست كه در اداى حق به ديگران كمك كند و يا از سوى ديگران كمك شود. در آن وقت مردى از ياران آن حضرت به جواب برخاست و سخن را طولانى نمود، و در ضمن آن امام را بسيار ستود، و شنوايى و طاعت خود را نسبت به آن حضرت اظهار كرد، حضرت فرمود: آن كس كه جلال خدا در جانش بزرگ، و موضع حق در دلش با عظمت است، مىسزد كه به خاطر اين بزرگى، ما سواى خدا در نظرش كوچك باشد. و سزاوارترين كس به اين معنا كسى است كه نعمت و لطف و احسان خدا بر او بسيار است، زيرا خداوند نعمت بسيار به كسى عنايت نكرده مگر اينكه عظمت حقّ خدا بر او افزون گشته. و از پستترين حالات حاكمان نزد مرد شايسته اين است كه به آنان گمان عشق به خود ستايى برده شود، و كارشان قيافه برترى جويى به خود گرفته باشد، و من ميل ندارم كه در خاطر شما بگذرد كه من به خودستايى علاقه مندم و عاشق شنيدن مدح و ثنايم، به حمد خدا اين گونه نيستم، و اگر دوستدار اين مسأله بودم باز هم به خاطر خاكسارى در برابر عظمت و كبريايى حق كه از همه كس به آن سزاوارتر است آن را رها مىكردم. چه بسا مردمى كه ستايش خود را به وسيله جامعه پس از رنج و زحمت شيرين شمارند، ولى مرا به خاطر آنكه نفس خود را براى خدا و خدمت به شما به كار گرفتهام و هنوز از اداى كامل آن حقوق فارغ نشدهام و واجباتى كه چارهاى جز انجام آنها ندارم ثنا نگوييد. پس با من چنانكه با سركشان سخن مىگويند سخن مگوييد، و آنچه را در برابر مردم خشمگين پنهان مىكنند از من پنهان مداريد، و با مدارا و چاپلوسى با من معاشرت ننماييد، و گمان نكنيد كه شنيدن سخن حق بر من سنگين است، و مپنداريد كه تعظيم نابجاى خود را از شما درخواست دارم، زيرا آن كه اگر سخن حق به او گفته شود، يا عدالت به او پيشنهاد گردد بر او سنگين آيد، عمل به حق و عدل بر او دشوارتر است. بنا بر اين از حق گويى يا مشورت به عدل خوددارى نكنيد، كه من در نظر خود نه بالاتر از آنم كه خطا كنم، و نه در كارم از اشتباه ايمنم مگر اينكه خداوند مرا از نفسم كفايت كند نفسى كه خداوند از من به آن مالكتر است، زيرا من و شما بندگانى در اختيار پروردگارى هستيم كه جز او پروردگارى نيست، مالك و صاحب آن چيزى از ماست كه ما مالك آن نيستيم، و ما را از آنچه در آن بوديم بيرون آورد و به آنچه صلاح ما بود در آورد هدايت را عوض گمراهى، و بينايى را بعد از كور دلى به ما عنايت فرمود مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : روشنفکری کلیدواژه(ها) : روشنفکری نوع(ها) : جستار متن فیش : نقطهی قوّت وضع موجود این است که وضعیت قوهی قضائیه و مدیریت عالی آن، امیدآفرین و امیدبخش است. انسان یکوقت به مجموعهیی نگاه میکند و احساس نومیدی میکند؛ اما یکوقت است که انسان ظرفیتها و شخصیتها و موجودییی را مشاهده میکند که فروغ امید را در دل انسان زنده میکند. قوهی قضائیه اینجوری است. بحمد اللّه انسان، مدیر برجسته، فاضل، عالم، مجتهد و روشنفکری را در رأس، و شخصیتهای قضائی و علمی و ممتازی را در بدنه، از صدر تا ذیل، مشاهده میکند؛ این، ظرفیت قوهی قضائیه است. اگر این درخت میوهی مطلوب هم نداشته باشد، چون سالم، پُر استعداد، تناور، و دارای ریشهیی سالم و بدنهاش سربرافراشته است، انسان بدون شک میداند که از این درخت میوه خواهد رویید. آنچه لازم است، دنبال گرفتن و پیگیری کردن است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : دادگاه, عدالت, اجرای عدالت, قوه قضائیه, مسئولین قوه قضائیه(مخاطب) کلیدواژه(ها) : دادگاه, عدالت, اجرای عدالت, قوه قضائیه, مسئولین قوه قضائیه(مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : حکومت اسلامی, استبداد, اتکای نظام اسلامی به مردم, نظام جمهوری اسلامی ایران کلیدواژه(ها) : حکومت اسلامی, استبداد, اتکای نظام اسلامی به مردم, نظام جمهوری اسلامی ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : نظام اسلامی درمقابل مردم قرار ندارد؛مقابلهی حکومت و مردم مربوط به ادبیات نظامهای استبدادی و دیکتاتوری است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : حرکت علمی ایران, پیشرفت علمی ایران, پیشرفت علمی و فناوری, جهاد علمی کلیدواژه(ها) : حرکت علمی ایران, پیشرفت علمی ایران, پیشرفت علمی و فناوری, جهاد علمی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : برادران عزیز! مایهی علمی را مستحکم کنید. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش :گشایش بودن عدل برای همه، حتّی برای محکوم کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : محور در قوهی قضائیه، قاضی است. بقیهی تشکیلات همه تدارکچیِ قاضیاند؛ همه در حکم نیروهای ستادی برای صف هستند. صف، قاضی است. آنچه که در عرصهی قضاوت و صحنهی دادگاه اتفاق میافتد، آن چیزی است که به ما نشان میدهد که: «الثمرة تنبأ عن الشجرة»یعنی نشان میدهد پشت سر این صف و پشت سر این جبههی مقدم، وضع چگونه است. کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود. البته شکی نیست که باز هم عدهیی ناراضی خواهند بود، ولی این مناط نیست؛ چون حتّی آن کسانی هم که ناراضی خواهند بود، باید بدانند که فرمود: «فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»(1) عدل گشایش است برای همه، حتّی برای محکوم. اگر کسی که با میزان و با شاخص عدالت محکوم شده است، این محکومیت برایش سخت بیاید، بداند که اگر این شاخص بر روی ظلم تکیه کند، برای او سختتر است؛ زیرا ممکن است در دادگاه ظلم، او کامیاب شود، اما در صد مرحلهی دیگر زندگانی، خطر بیعدالتی گریبانش را خواهد گرفت. باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل. 1 ) خطبه 15 : از سخنان آن حضرت است در رابطه با برگرداندن املاك بيت المال كه عثمان به ميل خودش به ديگران بخشيده بود وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ . ترجمه : به خدا قسم اگر آن املاك را بيابم به مسلمين بر مىگردانم گر چه مهريه زنان شده باشد، يا با آن كنيزها خريده باشند. زيرا گشايش امور با عدالت است، كسى كه عدالت او را در مضيقه اندازد ظلم و ستم مضيقه بيشترى براى او ايجاد مىكند مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : شهید بهشتی کلیدواژه(ها) : شهید بهشتی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حادثهی هفتم تیر همچنین نشانهی اقتدار و استحکام هم است؛ چون اگر کسی شهید بهشتی را میشناخت و قوّت فکر و اراده و ابتکار در تصمیم و اقدام را در این شخصیت ممتاز میدانست، خوب میفهمید که حذف یک چنین شخصیتی از مجموعهی مدیریتی کشور چه معنایی میدهد. شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود که با گردش خود، دهها کار انجام میداد؛ تولید انرژی میکرد، کار راه میانداخت، پیش میرفت و فکر تولید میکرد. وقتی کسی مثل این شخصیت را که در مدیریت، در اجرا، در اقدام، در فکر، در مبانی فقهی و فلسفی، در تجربه و جهاندیدگی و روشنفکری و وسعتنظر در آن پایه و رتبه بود، از دل مدیریت نظامی نوپا بیرون بکشند و آن را از بین ببرند، باید نظام فلج میشد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : شهید بهشتی کلیدواژه(ها) : شهید بهشتی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مردم ما برای شهادت شهدا مثل بقیهی متوفیها، به همدیگر تسلیت نمیگویند؛ تبریک میگویند. وقتی بهشتی شهید شد، مردم میگفتند: «تبریک و تسلیت»؛ غم در کنار فتح؛ این، هویت این نظام و انقلاب را روشن میکند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : شهید بهشتی کلیدواژه(ها) : شهید بهشتی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز هم حادثهی هفت تیر زنده است؛ چون هم عاملان حادثه که جزو لئیمترین جنایتکاران محسوب میشدند و لئامتشان بهخاطر این بود که به چهرهی دوست درآمده بودند و کار خبیثترین دشمنان را میکردند زندهاند؛ هم بهشتی زنده است؛ پایهگذار و معمار نوین قضایی کشور. اگر بنا بود شهید بهشتی در کشوری که هیچ نظام قضایی ندارد، کار را از خشت اول شروع کند، کارش آسانتر بود. تبدیل یک جریان و یک بنای آمیختهی از خوب و بد و درست و غلط، با جهتگیری نادرست، به نظامی که میخواهند جهتگیریاش درست باشد و کار عدالت اسلامی را به سامان برساند، خیلی خیلی کار دشواری است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : حکومت استبدادی, دموکراسی دروغین کلیدواژه(ها) : حکومت استبدادی, دموکراسی دروغین نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در كنار نظامهای استبدادی و دیكتاتوری، نظامهایی هستند كه ولو ظاهرشان مردمسالارانه و دموكراسی است؛ اما باطنشان متكی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : شهید بهشتی کلیدواژه(ها) : شهید بهشتی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حادثهی هفتم تیر همچنین نشانهی اقتدار و استحكام هم است؛ چون اگر كسی شهید بهشتی را میشناخت و قوّت فكر و اراده و ابتكار در تصمیم و اقدام را در این شخصیت ممتاز میدانست، خوب میفهمید كه حذف یك چنین شخصیتی از مجموعهی مدیریتی كشور چه معنایی میدهد. شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود كه با گردش خود، دهها كار انجام میداد؛ تولید انرژی میكرد، كار راه میانداخت، پیش میرفت و فكر تولید میكرد. وقتی كسی مثل این شخصیت را كه در مدیریت، در اجرا، در اقدام، در فكر، در مبانی فقهی و فلسفی، در تجربه و جهاندیدگی و روشنفكری و وسعتنظر در آن پایه و رتبه بود، از دل مدیریت نظامی نوپا بیرون بكشند و آن را از بین ببرند، باید نظام فلج میشد مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : شهید بهشتی کلیدواژه(ها) : شهید بهشتی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مردم ما برای شهادت شهدا مثل بقیهی متوفیها، به همدیگر تسلیت نمیگویند؛ تبریك میگویند. وقتی بهشتی شهید شد، مردم میگفتند: «تبریك و تسلیت»؛ غم در كنار فتح؛ این، هویت این نظام و انقلاب را روشن میكند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : شهید بهشتی کلیدواژه(ها) : شهید بهشتی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز هم حادثهی هفت تیر زنده است؛ چون هم عاملان حادثه كه جزو لئیمترین جنایتكاران محسوب میشدند و لئامتشان بهخاطر این بود كه به چهرهی دوست درآمده بودند و كار خبیثترین دشمنان را میكردند زندهاند؛ هم بهشتی زنده است؛ پایهگذار و معمار نوین قضایی كشور. اگر بنا بود شهید بهشتی در كشوری كه هیچ نظام قضایی ندارد، كار را از خشت اول شروع كند، كارش آسانتر بود. تبدیل یك جریان و یك بنای آمیختهی از خوب و بد و درست و غلط، با جهتگیری نادرست، به نظامی كه میخواهند جهتگیریاش درست باشد و كار عدالت اسلامی را به سامان برساند، خیلی خیلی كار دشواری است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : عدالت, اجرای عدالت, نظام اداری کلیدواژه(ها) : عدالت, اجرای عدالت, نظام اداری نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : باید عدالت اجرا شود و تحت تاثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالارى و بوروکراسى نباید قرار بگیرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : عدالت, اجرای عدالت, نظام اداری کلیدواژه(ها) : عدالت, اجرای عدالت, نظام اداری نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : باید دیوانسالارى را به نحوى سازماندهى و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجراى عدالت و احقاق حق و ابطال باطل. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : پایهگذار و معمار نوین قضایی کشور [شهید بهشتی است]. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر بنا بود شهید بهشتی در کشوری که هیچ نظام قضایی ندارد، کار را از خشت اول شروع کند، کارش آسانتر بود. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شما نگاه کنید ببینید از قوهی قضائیه چه انتظاری هست، که این انتظارات در قانون اساسی ما آمده است. اگر شما به ذهنیت عامهی مردم و به ذهنیت اسلامی نگاه کنید، میبینید که توقع از قوهی قضائیه این است که عدالت در زندگی مردم ملموس شود؛ عدالت را حس کنند و این عمومیت پیدا کند - همینطور که من یک وقتی به شما عرض کردم - طوری شود که هر کس که مورد ستمی کوچک یا بزرگ قرار گرفت، فروغ امیدی در دل او باشد که حالا میروم به قوهی قضائیه مراجعه میکنم و داد خود را میستانم؛ این باید عمومی شود؛ ما هنوز به اینجا نرسیدهایم. البته همهی آنچه که ما پیش رفتهایم و هر قدمی که شما جلو رفتهاید، اجر و حسنهی الهی و تمجید آگاهانِ از این اقدام را با خود همراه دارد و یقیناً در میزان الهی بسیار بسیار باارزش است، ولو کسی نفهمد؛ شکی در این نیست؛ حاکی از ارزشهایی است که در وجود شماست و همهی این قدمها، قدمهای ارزشمندی است که انجام گرفته است؛ اما تا مادامی که به این نقطه - که نقطهی آرزویی و آرمانی است - نرسیدهایم، همهی این قدمها مقدمه است و این مقدمهها نباید هیچکس را راضی کند؛ این حرف و توصیهی اصلی من به همهی مسؤولان قوهی قضائیه است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نقطهی قوّت وضع موجود این است که وضعیت قوهی قضائیه و مدیریت عالی آن، امیدآفرین و امیدبخش است. انسان یک وقت به مجموعهیی نگاه میکند و احساس نومیدی میکند؛ اما یک وقت است که انسان ظرفیتها و شخصیتها و موجودییی را مشاهده میکند که فروغ امید را در دل انسان زنده میکند. قوهی قضائیه اینجوری است. بحمداللَّه انسان، مدیر برجسته، فاضل، عالم، مجتهد و روشنفکری را در رأس، و شخصیتهای قضایی و علمی و ممتازی را در بدنه، از صدر تا ذیل، مشاهده میکند؛ این، ظرفیت قوهی قضائیه است. اگر این درخت میوهی مطلوب هم نداشته باشد، چون سالم، پُر استعداد، تناور، و دارای ریشهیی سالم و بدنهاش سربرافراشته است، انسان بدون شک میداند که از این درخت میوه خواهد رویید. آنچه لازم است، دنبال گرفتن و پیگیری کردن است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود. البته شکی نیست که باز هم عدهیی ناراضی خواهند بود، ولی این مناط نیست؛ چون حتّی آن کسانی هم که ناراضی خواهند بود، باید بدانند که فرمود: «فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»؛ عدل گشایش است برای همه، حتّی برای محکوم. اگر کسی که با میزان و با شاخص عدالت محکوم شده است، این محکومیت برایش سخت بیاید، بداند که اگر این شاخص بر روی ظلم تکیه کند، برای او سختتر است؛ زیرا ممکن است در دادگاه ظلم، او کامیاب شود، اما در صد مرحلهی دیگر زندگانی، خطر بیعدالتی گریبانش را خواهد گرفت. باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : محور در قوهی قضائیه، قاضی است. بقیهی تشکیلات همه تدارکچىِ قاضی اند؛ همه در حکم نیروهای ستادی برای صف هستند. صف، قاضی است. آنچه که در عرصهی قضاوت و صحنهی دادگاه اتفاق میافتد، آن چیزی است که به ما نشان میدهد که: «الثمرة تنبأ عن الشجرة»؛ یعنی نشان میدهد پشت سر این صف و پشت سر این جبههی مقدم، وضع چگونه است. کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود. البته شکی نیست که باز هم عدهیی ناراضی خواهند بود، ولی این مناط نیست؛ چون حتّی آن کسانی هم که ناراضی خواهند بود، باید بدانند که فرمود: «فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»؛ عدل گشایش است برای همه، حتّی برای محکوم. اگر کسی که با میزان و با شاخص عدالت محکوم شده است، این محکومیت برایش سخت بیاید، بداند که اگر این شاخص بر روی ظلم تکیه کند، برای او سختتر است؛ زیرا ممکن است در دادگاه ظلم، او کامیاب شود، اما در صد مرحلهی دیگر زندگانی، خطر بیعدالتی گریبانش را خواهد گرفت. باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل. نظام اسلامی در مقابل مردم قرار ندارد؛ مقابلهی حکومت و مردم مربوط به ادبیات نظامهای استبدادی و دیکتاتوری است. در کنار نظامهای استبدادی و دیکتاتوری، نظامهایی هستند که ولو ظاهرشان مردمسالارانه و دموکراسی است؛ اما باطنشان متکی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است. این نظامها نیز مقابل مردم قرار دارند؛ چه اقرار کنند، چه اقرار نکنند؛ لیکن در نظام اسلامی حکومت عامل مردم است؛ دست مردم است؛ نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق، مردماند. در چنین تشکیلاتی، قوهی قضائیه بازوی قدرتمندی است که هر جا انحراف و تخلفی از این حالت پیدا شد، باید گریبان متخلف را بگیرد و رها نکند؛ این وظیفهی بزرگ قوهی قضائیه است؛ از جوسازی و از حمله و تهاجم و اتهام و بدگویی هم نباید ترسید و تحت تأثیر تشر و قدرتنمایی و قدرتطلبی و پول و پولدار و بقیهی چیزها هم نباید قرار گرفت؛ باید روی این مسائل تکیه کرد؛ قوهی قضائیه به قاضی بیندیشد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : محور در قوهی قضائیه، قاضی است. بقیهی تشکیلات همه تدارکچىِ قاضی اند؛ همه در حکم نیروهای ستادی برای صف هستند. صف، قاضی است. آنچه که در عرصهی قضاوت و صحنهی دادگاه اتفاق میافتد، آن چیزی است که به ما نشان میدهد که: «الثمرة تنبأ عن الشجرة»؛ یعنی نشان میدهد پشت سر این صف و پشت سر این جبههی مقدم، وضع چگونه است. ... یکی از دستگاههای تدارکاتچی، دستگاه نخبهشناسی و نخبهپروری است؛ یعنی کادرسازی در دستگاه قضایی و راهاندازی تشکیلات علمی و آموزشی قوهی قضائیه که بایستی بسیار پُرکار و پُر تلاش عمل کند. بخش دیگر، دستگاههای ارزیابی و نظارت است. بخش سوم، دستگاههای مدیریتی است، و بخش چهارم، دستگاههایی است که حکم را مراقبت کنند که بر خلاف نباشد؛ چه آنهایی که قبل از حکم است، چه آنهایی که بعد از حکم است. بخش پنجم، مربوط به محکومان است، تا دربارهی آنها عدالت اجرا شود. البته همهی این بخشها در داخل دستگاه قضایی تعبیه شده و وجود دارد؛ با این دید بایستی به عدالت نگاه کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : قوه قضائیه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دربارهی محکومان باید گفت که ما نباید خیال کنیم که عدالت دربارهی کسی که محکوم به زندان شده، این است که او را به زندان بیندازیم و سر موعد هم آزادش کنیم. این، فقط بخشی از عدالت است. بخش دیگر این است که زندان برای او جایی نباشد که او را فاسد یا فاسدتر کند یا شخصیت او را از بین ببرد یا خانوادهی او را بیچاره کند. این گرایشی که امروز در قوهی قضائیه برای زندانزدایی هست، بسیار نقطهی مثبت و خوبی است. البته بدون تردید کار بایستی با نظم، با ترتیب، با انضباط، با فکر درست و با برنامهریزی انجام بگیرد، لیکن جهت درست، همین جهت است و ما نباید یک گوشهیی را که خود موجب نابودسازی اصالتها و شرافتها و ارزشهاست، درست کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1383/04/07 عنوان فیش : شهادت کلیدواژه(ها) : شهادت نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وقتی کسی مثل شخصیت [شهید بهشتی] را که در مدیریت، در اجرا، در اقدام، در فکر، در مبانی فقهی و فلسفی، در تجربه و جهاندیدگی و روشنفکری و وسعتنظر در آن پایه و رتبه بود، از دل مدیریت نظامی نوپا بیرون بکشند و آن را از بین ببرند، باید نظام فلج میشد؛ اما نظام نه تنها با رفتن بهشتی و با رفتن شخصیتهای برجستهی دیگری که چه با او، چه قبل از او و چه بعد از او به شهادت رسیدند، فلج و زمینگیر نشد، بلکه هر کدام از این شهادتها مثل خون تازهیی در رگ کالبد زنده و پُرطراوت این نظام جوان دوانده شد و او را سرحالتر، بانشاطتر و پُرانگیزهتر کرد؛ این، همان استحکام نظام است، که تا الان هم همینطور است. به همین دلیل، مردم ما برای شهادت شهدا مثل بقیهی متوفیها، به همدیگر تسلیت نمیگویند؛ تبریک میگویند. وقتی بهشتی شهید شد، مردم میگفتند: «تبریک و تسلیت»؛ غم در کنار فتح؛ این، هویت این نظام و انقلاب را روشن میکند. |