[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :ناکثین، مارقین و قاسطین؛ سه گروه معارض با امام علی(ع) کلیدواژه(ها) : تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام, جنگهای امیرالمؤمنین(علیه السلام), دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام), حکومت امیرالمومنین (علیه السلام), سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام), ناکثین, قاسطین, خوارج, مارقین نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : پنج سال حكومت امیر المؤمنین دوران بسیار كوتاهی در تاریخ اسلام است؛ اما آنچه به این دوران كوتاه اهمیت میدهد، این است كه امیر المؤمنین عملًا عدالت را نشان داد؛ مثل سرمشقی كه بالای صفحه مینویسند و متعلّم باید مثل آن را در صفحه تكرار كند. امیر المؤمنین این سرمشق را نوشت كه اگر بهخاطر عدالتخواهی، این همه مشكل برای حاكم اسلامی به وجود آید- كه در طول نزدیك پنج سال نگذاشتند امیر المؤمنین بدون دغدغه به ادارهی كشور و مسائل آن بیندیشد؛ سه جنگ را با مشكلات و دنبالههای گوناگون بر او تحمیل كردند- باید تسلیم نشد. تسلیم نشد، یعنی چه؟ یعنی از راه عدالت عقبنشینی نكرد؛ این شد درس. امروز ما مدّعیِ پیروی از امیر المؤمنین هستیم. البته علی بن ابی طالب مخصوص شیعه نیست؛ دنیای اسلام برای علی شأن و عظمت قائل است و او را امام خود میداند. تفاوتی كه وجود دارد، این است كه در مقام تطبیق با گفتار و كردار دیگران، ما هر فعل و ترك آن بزرگوار را بهخاطر عصمتش برای خود حجّت میدانیم. این خصوصیت شیعه است. بنابراین ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم كه عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست و هیچیك از مصالح گوناگون- نه مصالح فردی و نه مصالح حكومت و كشور اسلامی- نمیتواند با عدالت معامله شود. امیر المؤمنین بهخاطر عدالت این مشكلات را متحمّل شد و عقبنشینی نكرد. سه گروه با امیر المؤمنین مواجه شدند: گروه قاسطین؛ یعنی بنی امیّه و اهل شام. اینها اهل عملِ به ظلم و روش ظالمانه بودند؛ كارشان هم با امیر المؤمنین به شدّت ظالمانه بود. گروه دیگر ناكثین- بیعتشكنان- بودند؛ یعنی همرزمان و دوستان قدیمی امیر المؤمنین كه طاقت عدالت او را نیاوردند و با او درافتادند؛ كسانی كه علی را میشناختند و به او اعتقاد داشتند. بعضی از آنها حتّی در روی كارآمدن امیر المؤمنین هم نقش داشتند و با او بیعت كرده بودند؛ اما طاقت عدالت امیر المؤمنین را نیاوردند و با او درافتادند؛ چون دیدند آن حضرت به آشنایی و سابقه و رفاقت توجّهی نمیكند. یك گروه هم مارقین بودند؛ یعنی آن جمعیت افراطی و متعصّب در نظرات خود؛ بدون اینكه اعتقاد دینی آنها ریشهی معرفتیِ درستی داشته باشد. به اشتباه، مارقین را افراد مقدّسمآب مینامند. مسألهی مقدّسمآبی نیست- در بین اصحاب امیر المؤمنین كسانی بودند كه از آنها خیلی مقدّستر بودند- مسئله این است كه كسانی تفكّر و دیدی دارند كه با ظواهر دین هم سازگار است، اما ریشهی معرفتی ندارد و عمیق نیست. اینها شناخت ندارند تا بتوانند در موارد اشتباه، خود را از انحراف نجات دهند. یك جا آنقدر تند میایستند كه میگویند چون قرآن سرِ نیزه است، نباید به آن تیراندازی كرد؛ زیرا قرآن مقدّس است. در جنگ صفّین بهمجرّد اینكه با حیلهی شامیها قرآنها سرِ نیزه شد- چون احساس شكست كرده بودند، مجبور شدند قرآنها را سر نیزه كنند- اینها آنقدر نسبت به قرآن متعصّب و علاقهمند و افراطی شدند كه از امیر المؤمنین- كه قرآن ناطق بود- برای قرآن اهمیت بیشتری قائل شدند. آمدند به امیر المؤمنین فشار آوردند و گفتند اینها اهل قرآنند، برادر مسلمانند؛ با اینها نباید بجنگی! با تهدید، امیر المؤمنین را وادار كردند جنگ را نیمهكاره رها كند. همینها بعد از آنكه فهمیدند فریب خوردهاند و سرشان كلاه رفته است، از آنطرف آنقدر دچار تفریط شدند كه گفتند همهی ما كافر شدهایم و علی هم كافر شده است؛ لذا باید توبه و استغفار كند! این افراد بهخاطر اینكه ریشهی معرفتی و اعتقادیِ درستی ندارند، بهراحتی صد و هشتاد درجه مسیر انحراف را طی میكنند. اگر بخواهید نمونهی این قضیه را در انقلاب ما پیدا كنید، منافقین هستند؛ همینهایی كه اوّلِ انقلاب در مبارزه با امریكا امام را هم قبول نداشتند، بعد رفتند زیر دامن امریكا مخفی شدند و از امریكا پول گرفتند و به صدّام پناهنده شدند! وقتی ریشهی معرفتی نباشد؛ غرور ناشی از نادانی به یافتههای ذهنی خود باشد و تمسّك به ظواهر دین هم وجود داشته باشد، نتیجه این میشود؛ مارقین. اما از همهی اینها خطرناكتر برای امیر المؤمنین، قاسطین بودند؛ كسانی كه اهل بنای ظالمانهی در حكومت بودند؛ اصلًا مبنای علوی و اسلامی را در حكومت قبول نداشتند؛ خود علی و بیعت مردم با علی را هم قبول نمیكردند و زیر بار او نمیرفتند؛ به رفتار عادلانه و تقسیمِ به قسط و عمل به عدل هم مطلقاً اعتقادی نداشتند؛ چون اگر میخواستند به عدالت میدان بدهند و اسم عدالت را بیاورند، اوّل گریبان خودشان گرفته میشد. برای اینكه با عدالت علوی مبارزه كنند، آمدند به احترامِ به صحابه و اصل شورا متمسّك شدند. این مطلب خیلی مهمّی است. برای اینكه اصل عدالت را بكوبند و ارزش عدالت را كه محور حكومت امیر المؤمنین بود، از یادها ببرند، آمدند ارزش اسلامی دیگری را- كه البته اهمیت آن بهمراتب كمتر از ارزش عدالت است- در مقابل امیر المؤمنین عَلَم كردند. قصد آنها حمایت از آراء صحابه یا از خود صحابه یا از شورای صحابه نبود. امیر المؤمنین در نامهای همین معنا را به نحوی به معاویه مینویسد و میگوید تو میخواهی بین مهاجرین و انصار قضاوت كنی؟ تو میخواهی به ما یاد بدهی؟! شما تازهمسلمانان میخواهید اسلام را به علی بن ابی طالب كه وجودش آمیختهی با اسلام و ساختهی دست اسلام است، یاد بدهید؟! بنابراین آنها با عدالت علوی مخالف بودند و به آن اعتقادی نداشتند. امروز هم در دنیا همینطور است. نظام جمهوری اسلامی تداوم شعارهای علوی و نظام علوی است. اشتباه نشود؛ نمیخواهیم بگوییم امروز نظام حكومتی ما منطبق بر الگوی امیر المؤمنین است؛ نه، خیلی فاصله است. این را هم هیچكس نمیتواند ادّعا كند كهدر زمان ما، در نظام كنونی ما و بلكه در زیر این آسمان، غیر از ولیّعصر أرواحنا فداه كسی وجود داشته باشد كه با علی بن ابی طالب قابل مقایسه باشد. امام بزرگوار ما كه فرد ممتاز طراز اسلامی در زمان ما بود، افتخار میكرد كه خود را كمترین كمترانِ یاران علی بداند؛ افتخار میكرد كه خدمتگزار خدمتگزارانِ علی بن ابی طالب باشد. اما نظام اسلامی چرا، ادامهی همان نظام و الهامگرفتهی از آن است و با همان مسائل هم روبهروست. امروز مهمترین حرف نظام اسلامی عدالت است. امروز ما میخواهیم عدالت اجرا شود. همهی تلاشها و مجاهدتها برای این است كه در جامعه عدالت تأمین شود؛ كه اگر عدالت تأمین شد، حقوق انسان و كرامت بشری هم تأمین میشود و انسانها به حقوق و آزادی خود هم میرسند. بنابراین عدالت محور همه چیز است. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطه بارزتر از همه چیز «عدالت» است. همچنان که در عمل فردی امیرالمؤمنین نقطه بارز تقواست، در عمل حکومتی و سیاسی و شأن خلافت امیرالمؤمنین، بارزترین نقطه، عدالت است. این برای ما که خود را پیرو امیرالمؤمنین میدانیم، نقطه بسیار با اهمیتی است. ملاحظه عدالت، اجر نهادن به عدالت و عمل کردن به آنچه مقتضای عدالت است، وظیفه ماست و باید شاخصه نظام اسلامی به حساب آید. همه چیز تحتالشعاع عدالت قرار میگیرد؛ این منطق امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام است. اگر به زندگی امیرالمؤمنین و حوادث دورانِ تقریباً پنجساله حکومت آن حضرت نگاه کنیم، میبینیم عمده آنچه برای آن بزرگوار در این مدت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشی از عدالتخواهی ایشان بود. این نشان میدهد که مسأله عدالت چقدر سخت است. عدالتخواهی و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه میشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامی این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست؛ عدالت در همه امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتی و شأن الهی، آن را وجهه همت خود قرار داد و دنبال کرد. لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «واللَه لان ابیت علی حسک السعدان مسهدا، و اُجر فی الاغلال مصفدا، احب الی من أن القی اللَه و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصباً لشیءٍ من الحطامط»؛ یعنی از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکِشند و روی خارهای مغیلان هم با تن عریان بکِشانند، حاضر نیستم حتی به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم. بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همه مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود میآورد. امیرالمؤمنین ایستادگی کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حل آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛ این شد درس. پنج سال حکومت امیرالمؤمنین دوران بسیار کوتاهی در تاریخ اسلام است؛ اما آنچه به این دوران کوتاه اهمیت میدهد، این است که امیرالمؤمنین عملاً عدالت را نشان داد؛ مثل سرمشقی که بالای صفحه مینویسند و متعلم باید مثل آن را در صفحه تکرار کند. امیرالمؤمنین این سرمشق را نوشت که اگر بهخاطر عدالتخواهی، این همه مشکل برای حاکم اسلامی بهوجود آید - که در طول نزدیک پنج سال نگذاشتند امیرالمؤمنین بدون دغدغه به اداره کشور و مسائل آن بیندیشد؛ سه جنگ را با مشکلات و دنبالههای گوناگون بر او تحمیل کردند - باید تسلیم نشد. تسلیم نشد، یعنی چه؟ یعنی از راه عدالت عقبنشینی نکرد مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در زندگی جمعی و حکومتی امیرالمؤمنین، نقطه بارزتر از همه چیز «عدالت» است. |