![]() |
[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اعضای دفتر همکاری حوزه و دانشگاه - 1376/08/13 عنوان فیش :استادمان گفتند «شعار، نه حرف است و نه عمل». من میخواهم بگویم که شعار، هم حرف است، هم عمل! کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, ارتباط آیت الله خامنه ای با دانشجویان, جلسات تفسیر قرآن رهبری نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : یک وقت شعار، به معنای مصاحبه کردن و حرف زدن است؛ بهکل از این اجتناب کنید. یک وقت شعار، به معنای مفاهیم شعاری است؛ نه، از آن خیلی هم اجتناب نکنید. قدری چاشنی شعار را در این مجموعهی کارتان بگنجانید، عیبی ندارد. سالهای پنجاهویک و پنجاهودو در مشهد، برای یک مشت دانشجوهای جوان، درس تفسیر میگفتم. جلسهی خیلی شلوغی هم بود، میآمدند - الان هم خیلی از اینهایی که در کشور مسؤولند، آقایان دکتر فرهادی و فیروزآبادی و دیگران که در مشهد بودند، همه جزو بچههای آن جلسهاند - همه هم دانشجو بودند. برای آنها تفسیر میگفتم. آن جلسه، جلسهی خیلی پرتأثیر و پُرجاذبهی عجیب و غریبی بود! سعی داشتم طوری نشود که این جلسه تعطیل شود. وضع من در مشهد طوری نبود که اصلاً اجازه بدهند تا جماعتی را که اطرافم جمع میشوند،داشته باشم! ما این را چند مدّتی نگه داشته بودیم، بالاخره هم تعطیل شد! سعی داشتم که این جلسه باشد، حیفم آمد تعطیل شود. یک روز یک نفر از دانشجوهای آن جلسه شعاری داد. من اوقاتم تلخ شد، رفتم آنجا ایستادم و گفتم: چرا شعار میدهی؟ شعار، نه عمل است و نه حتی حرف؛ چون حرف، این چیزی است که من اینجا به شما میگویم - حرف است دیگر - ما که اینجا عملی نداریم، حرف میزنم، درس تفسیر میگویم. حرف یعنی این؛ شعار، حرف هم نیست، عمل هم که نیست، چرا بیخود شعار میدهی و جلسهی ما را اینگونه با تهدید مواجه میکنی؟! شخصی که امروز هم شخصیت معروفی است و همه او را میشناسید، آن زمان دانشجو بود و در جلسه حضور داشت. چون بحثِ باز بود، در جلسه اجازه میدادند که بروند، بایستند و صحبت کنند. رفت جلوِ تریبون ایستاد و گفت: استادمان گفتند «شعار، نه حرف است و نه عمل». من میخواهم بگویم که شعار، هم حرف است، هم عمل! شعار، عمل است، چرا که ما امروز از این عمل بهتر نداریم. شعار دادن یک عمل است. حرف هم هست؛ چون شعار، محتوا دارد. دیدم راست میگوید؛ رفتم ایستادم و گفتم: من قبول کردم، شعار، هم حرف است، هم عمل است؛ اما خواهش میکنم اینجا شعار ندهید! جلسهی ما را تعطیل نکنید. حالا گاهی اوقات شعار، هم حرف است، هم عمل است. بگذارید در آن یک ذرّه چاشنی شعار هم باشد. بگذارید به خاطر شعار شما، بعضیها از شما اجتناب کنند. من این را میخواهم که عدّهای حریم انقلابی را حفظ کنند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای دفتر همکاری حوزه و دانشگاه - 1376/08/13 عنوان فیش :توجیه بیّنات شرعی توسط مجموعه های دینی برای جذب جوانان کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, شهید مطهری, روحانیها, مبارزه با التقاط نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : نکات اساسی مسائل دین و پایبندی به دین و مسألهی تعبّد و بخصوص مسائلی که وابستهی به انقلاب است - مثلاً دربارهی مسائل جامعهشناسی - با دید یک مسلمان انقلابی که در محیط انقلاب رشد کرده، تحلیل کنید. هیچ وقت دید علمی نمیتواند انسان را از این انگیزهها و از این جهتگیریها مجرّد کند. البته چیزهایی میگویند، برای اینکه از ارزشها و از آن جهتگیریها و هدفگیریهای درست لخت کنند! لیکن نخیر؛ این به نظر بنده اصلاً منطقی و صحیح نیست. با همان دید انقلابی، با همان تفکّر اسلامی محض و با تکیهی به طور کامل به منابع اسلامی، وارد شوید. هیچگونه معاملهای را بر سرِ این قضیه نپذیرد و به طور قاطع رد کنید. ما یک روز - قبل از انقلاب - برای جذب مجموعهای از جوانان، به این بلیّه دچار شدیم - ما، یعنی مجموعهی دینی - البته بعضی بیشتر دچارش شدند، بعضی کمتر، بعضی هم اصلاً - بینی و بیناللَّه - دچار نشدند. که حالا بیاییم چیزی را برطبق آنچه او دلش میخواهد، ببینیم آن را میشود کاری کرد! آن وقت دنبال این «آن را میشود کاری کرد»، به توجیه و تأویل افتادیم - توجیههایی که خود ما هم که حالا نگاه میکنیم، قطعاً، قاطعاً رد میکنیم! این، به حرکتهای التقاطىِ بسیار بسیار خطرناک منتهی شد. تعجّب نفرمایید اگر بگویم که حرکتهای التقاطیای که کشور و ملت ما را لرزاند و هنوز هم که هنوز است، تأثیرهای منفی خودش را میگذارد، از ما شروع شد! ما که عرض میکنم، یعنی طبقهی ما. کسانی از معمّمین، روی ملاحظهی اینکه حالا اینها بدشان نیاید، آمدند و بیّنات شرعی و اسلامی را از قرآن و حدیث، تأویل و توجیه کردند! بهخاطر اینکه با نظر و فکر آنها تطبیق کند! اینگونه بود. خیلی خوب است که من همینجا بگویم: آن کسی که من دیدم در این زمینه، انصافاً به سر مویی انعطاف - همان «شیئاً قلیلاً» که در قرآن است، «و لولا ان ثبّتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئا قلیلا» - هم راضی نشد، مرحوم مطهری بود؛ یعنی هیچ! بقیه، هر کسی، کمی، زیادی، یک طور؛ بعضی که دیگر تا انتها رفتند! مرحوم آقای حاج آقا حسین قمی به شخصی گفته بود شنیدهام تو آدم رفیقبازی هستی. من هم رفیقبازم؛ اما من تا دم جهنّم با رفیقم میروم، جلوتر نمیروم! شنیدم که تو، تا آن توتوها هم میروی! غرض؛ بعضیها برای این جهت، تا آن توتوها هم رفتند! غرض؛ اصولگرایی به معنای حقیقی و صددرصد، لازم است؛ چون شما آن رکنی هستید که میخواهند به شما تکیه کنند و باید این رکن، مستحکم باشد. |