[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دادگاه و دادسرای ویژه‌ی روحانیت - 1369/08/13
عنوان فیش :تبلیغات منفی رضاخان علیه روحانیت
کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, مخالفت سلسله پهلوی با حوزه‌های علمیه, عملکرد استعمار انگلیس در ایران, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, تبلیغ علیه روحانیون
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یکی از برنامه‌های رضاخان در این مملکت - که یقیناً هدایت‌شده از سوی انگلیسیها و قدرتهای پشت سر رضاخان بود؛ چون عقل خودش و تشکیلاتش به این چیزها نمی‌رسید - همین بود که روحانیون را بدنام کند. او به برداشتن عمامه‌ها اکتفا نکرد؛ به بدنام کردن روحانیون مشغول شد و کار را به جایی رساند که در کوچه و خیابان، بچه‌های مردم اگر آخوندی می‌دیدند، مسخره می‌کردند. این کار، عرف رایج شده بود!
این قضیه، مربوط به سالهای 29 و 30 است؛ یعنی من در آن زمان، یازده یا دوازده سالم بود. این جوّ، تا حدود ده سال بعد از رفتن رضاخان و کم و بیش تا قُبیل انقلاب - که من طلبه‌یی شده بودم - ادامه داشت.
ما در مشهد، تشکیلات و جلسات مهمی داشتیم. در جلسات من، چه‌قدر دانشجو و دکتر می‌آمدند و من برای آنها تفسیر می‌گفتم. با جوانی از دوستان خودم - که فارغ‌التحصیل و آدم باسوادی بود - می‌خواستم به تهران بیایم. در ایستگاه راه‌آهن، با هم قدم می‌زدیم که وقتِ قطار بشود. در همین موقع، چند جوان که معلوم نبود اصلاً سوادی هم دارند یا ندارند - تیپهای اروپایی آن روز که لباس جین می‌پوشیدند و تازه در ایران معمول شده بود - به شکلی من را مسخره کردند که رفیقم خجالت کشید. این مسخره‌کردنها رایج شده بود و دیگر مخصوص بچه‌ها و یا یک طبقه‌ی خاص نبود.
این کارها برای آن بود که روحانیت را از چشمها زایل کنند. برای آن بود که آنها نقش روحانیت و ایمان به روحانیت را خوب فهمیده بودند. در قضیه‌ی مدرّس و مرحوم کاشانی، و قبل از آن در قضیه‌ی مشروطیت و میرزای شیرازی، این نقش را فهمیده بودند و می‌دانستند که باید این گروه و این طایفه را از چشم مردم انداخت. برای این کار، مثل ریگ پول خرج می‌کردند و از هر وسیله‌یی هم استفاده می‌کردند.