[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری همایش علامه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی - 1391/03/22
عنوان فیش : تکریم علم, علمای اسلام
کلیدواژه(ها) : تکریم علم, علمای اسلام
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما عادت كردیم در طول زمان كه وقتی نسبت به بزرگان بحث میكنیم، مثلاً می آییم همان كتاب او را تنقیح میكنیم، چاپ میكنیم؛ بزرگداشت یك عالم این نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری همایش علامه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی - 1391/03/22
عنوان فیش :مرحوم سیّد یزدی یکی از فقهای درجه‌ی اوّل محافل علمی فقهی است
کلیدواژه(ها) : آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
مرحوم سیّد یزدی با اینکه در محفل علمی فقهی ما جزو فقهای درجه‌ی اوّل است – یعنی عروه‌ی (1) ایشان در اختیار همه است، همه بر او حاشیه میزنند؛ از وقتی که عروه بُروز کرده، کمتر دیده شده که فقهای ما، مراجع ما، به مثلاً نجاه العباد و بقیّه‌ی کتابهایی که آن وقت حاشیه میزدند حاشیه بزنند؛ یعنی جامعیّت عروه، خوش سلیقه بودن سیّد در تنظیم کتاب عروه الوثقی و جهات فراوان امتیازی که این کتاب دارد، با اینکه ابواب فقهی اش کامل نیست، در عین حال همه ی توجهات روی این کتاب متمرکز شده؛ این نشان دهنده ی برجستگی این کتاب و صاحب این کتاب است – [و] با اینکه در حوزه های علمیه و در بین فقها اینقدر این شخصیت معروف است، ولی در بین مردم نه؛ یعنی این چهره ی علمی برجسته ی با عظمت، شناخته شده نیست.

1. کتاب العروة الوثقی، در فقه

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری همایش علامه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی - 1391/03/22
عنوان فیش :حاشیه ی سیّدمحمدکاظم یزدی بر کتاب مکاسب بی نظیر است
کلیدواژه(ها) : تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
کتابهای مرحوم سیّد[محمدکاظم یزدی] از بس رائج بوده چاپ شده؛ عمده عروه است که خب، الی ماشاءالله چاپ دارد؛ بعد هم حاشیه‌ی مکاسب است که مجموعاً بهترین حاشیه‌ی بر مکاسب، حاشیه ی سیّد است؛ اگر چه بعضی از حواشی دیگر – مثل حاشیه ی مرحوم آخوند و دیگران – امتیازات خاص خودشان [را] دارند، امّا بر روی هم که نگاه کنیم، [از لحاظ] اتقان استدلال، جامعیّت، پختگی فقهی، احاطه ی به ابواب گوناگون و استفاده ی از آنها در تنقیح مسئله، انصافاً حاشیه ی سیّد بی نظیر است. خب، این کتابها به خاطر اینکه مورد توجّه بوده و ارزش ذاتی داشته، خودش رائج شده و احتیاج به این نبوده که مثلاً تجدید چاپ بشود. [به] کتاب «تعادل و تراجیح» هم نباید گفت رساله، کتاب مفصّلی است، آن هم اخیراً چاپ شده، ظاهراً دو سه سال بیشتر نیست که من دیدم چاپ شده؛ [یا] سؤال و جوابهای سیّد یا همان مطالبی که فرمودند؛ خب، اینها کتابهای خیلی خوبی است که منتشر بشود؛ لکن به نظر من در کنار اینها، تعمّق و تحقیق در مبانی فقهی سیّد [لازم است]؛ چون کتاب عروه کتابی است که حرفهای جدید در آن هست، حرفهای تازه در آن هست؛ مبانی فقهی سیّد جمع بشود.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری همایش علامه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی - 1391/03/22
عنوان فیش :جهات برجستگی مرحوم آسیّد محمّدکاظم یزدی
کلیدواژه(ها) : آیت الله سیدمحمدکاظم یزدی, آخوند خراسانی, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما, تاریخ نهضت مشروطیت, نقش علما در مشروطیت, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, مبارزه علما با انگلیس, مبارزات ضد استعماری علما
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در مرحوم آسیّد محمّدکاظم یزدی سه جهت به نظر من وجود دارد که این سه جهت در کمتر ملّایی در این سطح با همدیگر دیده میشود. یکی تسلّط و تبحّر و مهارت فقهی این مرد است؛ فقیه انصافاً بزرگی است. آن طور که خواندم من در همین نوشتجات – هم کتاب مرحوم مُنذر، هم بعضی جاهای دیگر این را نقل کردند – مرحوم آخوند خراسانی که خب مستغنی از تعریف و توصیف است، ایشان را از لحاظ فقهی بر همه ی معاصرین خودش ترجیح میدهد؛ معاصرین ایشان مرحوم آمیرزا محمدتقی شیرازی است – با آن مقام دقتی که آن مرد دارد – مرحوم آقای آسیّد اسماعیل صدر است که ملّای بزرگی است، همین جور مرحوم حاج آقا رضای همدانی است، مرحوم آسیّد محمد اصفهانی است، این بزرگانی که بودند. از آقای آخوند که سؤال میکنند که شما افقهید یا مثلاً آسیّد محمد کاظم، ایشان – ظاهراً تعبیر ایشان از مرحوم آسید محمد کاظم معمولاً «آقا» [است] - یک ابراز تردیدی میکند؛ بعد راجع به تفاضل مرحوم آخوند با دیگران میپرسند، ایشان میگوید وقتی آقا اینجور باشد، دیگران وضعشان روشن است! یعنی یک ترجیح واضحی را مرحوم آخوند نسبت به ایشان قائل است. این خیلی چیز مهمی است. یک معاصری آن هم در حدّ مرحوم آخوند خراسانی، اینجور یک معاصر خودش را مثلاً تجلیل کند، تعظیم کند؛ این خیلی مهم است. بنابر این جنبه ی علمی ایشان خیلی به نظر من برجسته است. هم در عروه این معنا واضح است، هم در حاشیه ی مکاسب این معنا واضح است. این یک جهت است در شخصیّت این بزرگوار.
یک جهت دیگر، آن جهت تقوایی و ملاحظات فردی و شخصی و جهات معنوی است که این هم در نقلهای فراوانی که از ایشان میشود، واضح است. حتّی در همین قضیّه ی مشروطه، خب مرحوم آسیّد محمد کاظم جزو اولین کسانی است که مشروطه را امضاء کرد و قبول کرد در اول کار. وقتی مرحوم شیخ فضل الله نوری نوشت که یک چنین کاری در تهران دارد انجام میگیرد، جزو اولین کسانی که این را امضاء کردند و قبول کردند، مرحوم آسیّد محمد کاظم بود. بعد که اساسنامه – یعنی همان قانون اساسی – مطرح شد، ایشان گفت که من باید قانون اساسی را ببینم، من باید این که بنا است تأیید بکنم را ببینم. مرحوم آشیخ فضل الله از تهران نوشت که ما دیدیم، درست است، خوب است. خب، آشیخ فضل الله هم معاصر اینها بود، هم دوره ی اینها بود، مرد بزرگی بود، به او اطمینان داشتند. ایشان گفت نه، من خودم باید ببینم! این نهایت اهتمام این مرد را نشان میدهد که با اینکه کسی مثل شیخ فضل الله نوری که مورد قبول اینها بوده تأیید میکند، ایشان میگوید من [باید ببینم]؛ چون کار، کار بزرگی است، میفهمیده که کار ریشه دار و دنباله داری است، نمیشود این را با سهل انگاری از سر گذراند؛ که بعد هم قضایای بعدی تأیید کرد که همین درست بوده؛ یعنی باید از اول همین کار را میکردند. خود مرحوم شیخ فضل الله سر قضیه ی متمّم قانون اساسی چه کشید در تهران! آخرش هم چه شد؛ هم ایشان، هم مخالفین ایشان از علمای بزرگ، به چه وضعی دچار شدند. این دقّت و احتیاط این مرد را نشان میدهد در امر دین. این به نظر من خیلی مهم است. با اینکه فشار هم زیاد بود – یعنی شرائط، شرائط عادی نبود؛ فشار فکری، فشار سیاسی، از اطراف روی این مرد [بود]؛ عشایر نجف و اینها مرید ایشان بودند، لکن در خود حوزه ی نجف اغلب مخالف بودند – ایشان ایستاد. این هم جنبه ی تقوایی و معنویی این مرد.
جنبه سوم هم – که باز شاید بر میگردد به همین جنبه ی دوم – جنبه ی آمادگی برای جهاد است. قضایای مبارزه ی با انگلیسهای اشغالگر و جنگی که در عراق اتفاق افتاد، بر محور مرحوم آسیّد محمد کاظم یزدی میگردد. ایشان پسر خودش – مرحوم سید محمد – را فرستاد؛ البته مرحوم سید محمد در جنگ به شهادت نرسید، بعداً از دنیا رفت؛ لکن فرزند خودش را فرستاد. بزرگانی از علما آن وقت بودند – مرحوم سید علی داماد بود، مرحوم سید مصطفای کاشانی پدر مرحوم آقای کاشانی بود، بزرگان دیگری بودند – اما محور پسر مرحوم آسیّد محمد کاظم بود که خب همه به عنوان شخصیّت برجسته ای دنبال او بودند. آمدند در مناطق جنوبی عراق – در همین مناطق مرزی ایران – جنگیدند، مبارزه کردند. من آن سفری که رفته بودم خوزستان چند سال قبل از این، چند پیر مرد از بازمانده های دوران آن جنگ آمدند در یک جلسه ای با من ملاقات کردند، پرچم آن جنگ را برای ما آوردند – یک پرچم مندرس شده ی فرسوده ای بود – آن را دادند، گفتند این پرچم مرحوم سید محمد کاظم یزدی است؛ عربهای خوزستانی خودمان به نسبت این پرچم به این بزرگوار توجه داشتند. بنابراین ایشان شخصیت جامع الاطراف بزرگی بوده. اگر در قضیه ی مشروطه نظر ایشان تأمین میشد و آن شرطی که ایشان گذاشته بود تحقق پیدا میکرد، بنده گمان میکنم مسیر مشروطه عوض میشد؛ یعنی آدم احتمال میدهد که مسیر مشروطه عوض میشد، سهل انگاری هایی که انجام گرفت انجام نمیگرفت.