![]() |
[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1368/07/28 عنوان فیش : اخلاق اجتماعی کلیدواژه(ها) : اخلاق اجتماعی نوع(ها) : جستار متن فیش : پیامبر اسلام برای آنکه ارزشها و اخلاق اسلامی کاملًا در جامعه جا بیفتد و با روح و عقاید و زندگی مردم مخلوط و ممزوج بشود، فضای زندگی را با ارزشهای اسلامی آغشته میکرد. یکوقت کسی دستور میدهد یا توصیه میکند که مثلًا مردم حسن خلق و گذشت و صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نکنند و دنبال اقامهی عدل و داد باشند؛ یعنی توصیه و دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است- که البته کار لازمی است و پیامبر اسلام هم تعلیم میداد یعلّمهم و درس معرفت و زندگی به مردم میآموخت- اما یکوقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ یعنی معلم کاری میکند و رفتاری در پیش میگیرد که این اخلاق و وظیفهی اسلامی، در جامعه به شکل رنگ ثابت درمیآید، با عقاید غلط مردم به مقابله برمیخیزد، با احساسات جاهلی و تهماندههای رسوبکردهی اخلاق غیر اسلامی مبارزه میکند و مقابل میشود، به جامعه و مردم شوک وارد میکند و در مقاطع مناسب و با روشهای مناسب، کاری میکند که فضای جامعه و محیط زندگی مردم، با این صفت و اخلاق و روش خوب کاملًا ممزوج میشود. اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود به وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیهی قرآن که «یزکّیهم» پس از «یعلّمهم» یا قبل از آن بیان شده است، مراد از تزکیه در این آیات همین مطلب باشد؛ یعنی پاک کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن مردم؛ مثل طبیبی که به مریض خود فقط نمیگوید این کار را بکن و این کار را نکن، بلکه او را در محل مخصوصی قرار میدهد و آنچه را که او لازم دارد، به او میدهد و میخوراند و آنچه که برای او مضر است، از او بازمیگیرد. پیامبر اکرم (ص)، چنین وضعیت و روشی را در طول بیست و سه سال نبوّت دنبال میکردند؛ مخصوصاً در ده سالی که در مدینه زندگی میکردند و دوران حاکمیت اسلام و تشکیل حکومت اسلامی بود. مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1368/07/28 عنوان فیش : اخلاق اجتماعی کلیدواژه(ها) : اخلاق اجتماعی نوع(ها) : جستار متن فیش : بین مسلمانها رسم بود که نزد پیامبر میآمدند و دَرِ گوش آن حضرت حرفهایی میزدند و به صورت نجوا، حدیث مخفی و محرمانهیی را میگفتند که آیهی شریفه نازل شد و مردم را از نجوا و دَرِگوشی با پیامبر نهی کرد؛ چون در دیگر مسلمانها ایجاد سوءظن میکرد. در این ردیف، آن خاطره و حادثهیی که خیلی مهم است و من بارها آن را در ذهن خود مرور کردم و به آیات این حادثه در قرآن مراجعه کردم، حادثهی «افک» است. در سورهی مبارکهی نور، چند آیه مربوط به همین حادثه میشود. حادثهی «افک» به طور خلاصه این است که یکی از همسران پیامبر، در یکی از جنگها از قافله عقب افتاده بود. پیامبر، آن همسرشان را به میدان جنگ برده بودند، وقتیکه برمیگشتند و میآمدند، او را ندیدند. حالا به هر جهتی، یا آن مخدره خواب مانده بود و یا به دنبال حاجتی رفته بود. مسلمانها آمدند، یکوقت دیدند که همسر پیامبر در میان آنها نیست. مردی از مسلمانها پیدا شد و همسر پیامبر را به مدینه آورد. حالا آن زن، کدامیک از همسران پیامبر بوده، بین اهل سنت و شیعه اختلاف است. شیعه در روایاتشان میگویند «ماریهی قبطیه» بوده و اهل سنت میگویند «عایشه» بوده است. این، تعیین بحث انحرافی در روزگار ماست که بگوییم کدامیک از زنان پیامبر بوده است. اصلًا قضیه این نیست که ما بخواهیم ببینیم کدام زن پیامبر بوده که این آیات در بارهی تهمت به او نازل شده است. مسئله، مسألهی دیگری است؛ یک دستور اخلاقیِ اجتماعی بسیار مهم است. |