Khamenei.ir

1389/02/12

مطهری لابه‌لای همایش‌ها گم شده است

«آثاری که از او هست، بی‌استثناء همه آثارش خوب است.» این سخن امام خمینی(ره) در وصف آثار و تألیفات استاد شهید مرتضی مطهری است. رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر استفاده از آثار استاد در حوزه و دانشگاه تأکید کرده‌اند. با وجود این تأکیدات، هنوز هم آثار زبانی و قلمی استاد هنوز جای واقعی خود را در میان دروس اصلی حوزه و دانشگاه پیدا نکرده است. دانشگاه امام صادق(ع) اما به عنوان پیشرو در این عرصه، از سال 1378 آثار استاد مطهری را تحت عنوان طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری (اصول عقائد) تدوین کرده که در چهار ترم به دانشجویان ارائه می‌نماید. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگو با سیدصالح هاشمی گلپایگانی، مسئول دبیرخانه و از اساتید طرح فوق است که چرایی و چگونگی راه‌اندازی این طرح را مورد بررسی قرار می‌دهد.                                                                                                                                
سیدمرتضی مفیدنژاد
- در سالگرد شهادت شهید مطهری جا دارد که یکی از مطالبات و منویات جدی رهبر معظم انقلاب در چند سال گذشته را مورد توجه قرار دهیم. ایشان در مورد تفکر شهید مطهری و شخصیت و آثار ایشان بحث‌های زیادی دارند. یکی از موضوعات مهم و مورد تأکید ایشان، آموزش این آثار در دانشگاه‌ها است. دانشگاه امام صادق(ع) به‌عنوان نخستین مرکزی که جدی این طرح را وارد دروس رسمی کرد، از پیشگامان این مسئله بوده است. شما به‌عنوان مسئول دبیرخانه‌ی این طرح، بفرمایید که راه‌اندازی و فکر اولیه‌ی این کار تا چه حد مرتبط با منویات رهبری است؟
شکل‌گیری این طرح به این صورت بود که قبل از فرمایش مقام معظم رهبری، تأکیدات حضرت امام (ره) درباره‌ی آثار شهید مطهری فوق‌العاده و بی‌نظیر بود. امام (ره) روی هیچ اثری مثل آثار شهید مطهری تأکید نکردند. ایشان در مورد تأیید افراد خیلی محتاط بودند و با این وجود، جای توجه بسیار دارد ‌که فرمودند بدون استثنا آثار ایشان را مفید می‌دانند.

ما پس از این‌که وارد دانشگاه شدیم، نسل جوان را به‌نوعی مدیون حرکت امام (ره) می‌دانستیم و می‌خواستیم بدانیم آن اسلام نابی که حضرت امام (ره) حتی در تشکیل بسیج دانشجو و طلبه تأکید دارند، چیست؟ هر اندیشمندی تعریفی از اسلام دارد و آن را ناب می‌داند. امام هم اسلام ناب خودشان را مطرح کردند؛ اسلامی که ایشان در سیره و سیر زندگی خودشان پیاده کردند. یکی از ابعاد وجودی این اسلام، شاگردانی بود که ایشان تربیت کردند که بار انقلاب را بر دوش گرفتند. در بین شاگردان ایشان آن کسی که مبانی فکری امام (ره) را به‌صورت علمی و دینی مکتوب کرد و ارائه داد، شهید مطهری بود. شهید بهشتی یک الگوی مدیریتی بود و شهید مطهری یک الگوی علمی و عملی.

شاید بتوان این‌طور نتیجه گرفت که دلیل تأکید امام (ره) بر آثار شهید مطهری همین بود که می‌خواستند دستاورد علمی و پایه‌ی فکری نظام و نظرات و اندیشه‌های شهید مطهری را که حاصل عمر خودشان می‌دانستند، در جامعه پیاده کنند. همه‌ی اینها باعث شد که ما دنبال آثار شهید مطهری برویم.

پس از امام (ره) تأکیدات مقام معظم رهبری به‌مراتب بیشتر شد. ایشان در جایی گفتند: من یک بار به شهید مطهری گفتم من خودم را شاگرد شما می‌دانم و ظاهراً چنین گفتند که شاکله‌ی فکری من از آثار ایشان شکل گرفت. بعد که انسان دقیق‌تر می‌شود، می‌بیند حضرت آقا در جنبه‌های مختلف آثار شهید مطهری به‌صورت دقیق و نکته‌بینانه نظر دارند. ایشان طراز یک روحانی در دانشگاه را خواندن آثار شهید مطهری می‌دانند. ما زمانی که با اساتید طرح خدمت ایشان رسیدیم، تصریح داشتند که طلبه‌ها باید آثار شهید مطهری را فرابگیرند. گفتند کار را جدی بگیرید. ایشان حتی مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی را آثار شهید مطهری معرفی می‌کنند.
این تأکیدات بی‌جهت نیست. در واقع ایشان می‌خواهند به این اشاره کنند که مسیر انقلاب که ریشه در حرکت انبیاء دارد و در آینده می‌خواهد در چشم‌انداز مهدویت و جامعه‌ی جهانی مطلوب حرکت کند، مبنا و چارچوب مشخصی دارد.

- این مبانی چطور می‌تواند در عرصه‌ی حاکمیت و مسئولان مورد بهره‌برداری قرار گیرد؟
از مشکلات عمده‌ی کشور ما این است که مبانی فکری شهید مطهری در کار و عمل بسیاری از دست‌اندرکاران قانونی، اجرایی و قضایی کشور ما متبلور نشده است. یک رئیس‌جمهور بحث سازندگی را مطرح می‌کند، رئیس‌جمهور دیگر شعار اصلاحات و بعدی شعار عدالت را مطرح می‌سازد، اما باید پرسید که تعریف آزادی، تعریف عدالت، رابطه‌ی دین و دنیا و رابطه‌ی عدالت و آخرت در یک ساماندهی مشخص فکری چیست؟ اگر این‌ها سامان مشخصی نداشته باشد، همین مشکل را ایجاد می‌کند که جامعه‌ی ما به سبب شعارهای مختلفی که داده شد، روی امواج حرکت کرده است.

شما فرض کنید سالیان سال است که مثلاً بحث آزادی مطرح می‌شود. می‌گویند دختر و پسر ما باید آزاد باشند. آزادی واژه‌ی مقدس و قشنگی است، اما واقعاً آزادی یعنی چه؟ آزادی از چه چیز و به سوی چه چیز؟ آیا قرار است آزادی از اندیشه و دانش به سمت و سوی مسائل جنسی اتفاق بیفتد یا این‌که قرار است آزادی سمت و سوی تفکر و دانش داشته باشد و شهوت و غریزه را به استخدام یک حرکت آرام‌بخش در جهت تولید علم، و تولید فکر و اندیشه درآورد؟ شهید مطهری سالیان قبل این موارد را جزء به جزء مطرح کرده، ولی متأسفانه فکر شهید مطهری پس از این همه سال و در انبوه همایش‌ها و بزرگداشت‌هایی که برای ایشان برگزار شده، مهجور مانده است.

ما باید در شیوه‌های پرداختن به آثار و اندیشه‌های شهید مطهری بازتعریف مجددی داشته باشیم. بحث ما فکر شهید مطهری است وگر‌نه ایشان فرد بسیار عالمی بودند و حضرت امام روی ایشان نظر داشتند. اگر ما سالیان سال است که سالروز شهادت شهید مطهری را روز معلم نامیده‌ایم، اکنون باید برآورد کنیم که چند درصد از معلمان ما با اندیشه‌های شهید مطهری آشنا هستند تا بتوانیم ادعا کنیم که آیا واقعاً روز معلم داشته‌ایم یا نه؟ با یک حساب ساده‌ی سرانگشتی می‌توان متوجه شد که آثار شهید مطهری و افکار ایشان پس از این همه تأکیدات ولی معظم فقیه و امام مهجور است. حتی در میان مسئولان هم همین‌طور است. مثلاً اگر الآن مسئول عالی‌رتبه‌ی ما اعلام می‌کند که برای فلان آقا در فلان مراسم یک دقیقه سکوت کنیم. این یعنی این‌که آن شخص یک بار هم آثار شهید مطهری را نخوانده است تا بداند که ایشان به این مورد چه هجمه‌هایی می‌کند. شهید مطهری در آثاری مثل پانزده گفتار می‌گوید مگر ما خودمان شعائر نداریم که ادای خارجی‌ها را درمی‌آورید؟ شعار ما بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم است. ما شعارهای بسیار بزرگی داریم. بعد مدیر به‌ظاهر انقلابی ما می‌گوید باید یک دقیقه سکوت کنیم!

این یک مثال ساده است، اما شاکله‌ی آن مهم است. مثلاً شهید مطهری معتقد است که هدف تمام انبیاء دو چیز است؛ عدالت اجتماعی و توحید و معنویت. ایشان می‌گوید ما در هدف نیز شرک نداریم. هدف یک چیز بیشتر نیست و آن فقط و فقط توحید است. ما عدالتی را به رسمیت می‌شناسیم که در مسیر توحید باشد. اصلاحات واقعی باید به عدالت اجتماعی منجر شود و باید بر پایه‌ی امر به معروف و نهی از منکر شکل بگیرد؛ یعنی آن چیزی که فلسفه‌ی نخست قیام امام حسین (ع) بوده است. ایشان این چارچوب را مشخص می‌کند که اگر دیدید کسی گفت من مصلح هستم، ولی مبنای امر به معروف و نهی از منکر را ندارد، بدانید که الا انّهم لَمُفْسِدُونَ. اگر دیدید که اصلاحات به سمت عدالت پیش نمی‌رود، بدانید که افساد است. اگر کسی در این مملکت شعار عدالت داد، اما عدالت جامعه را به سمت توحید پیش نبرد، این عدالت نیست ولو این‌که فاصله‌ی دهک بالا و پایین فلان میزان شود. خیلی از کشورها فاصله‌ی دهکی بهتر از ما دارند، اما تنها عدالتی معتبر است که به سمت توحید پیش برود. یعنی اگر سطح جهان‌بینی، خداجویی و معادمحوری جامعه بالا رفت، می‌توان ادعا کرد که آن جامعه در مسیر تحقق عدالت است.

شهید مطهری نوعی چارچوب‌بندی را ارائه می‌کند و این را مسئولان ما باید بدانند. رئیس‌جمهور، وزیر، وکیل و قوه‌ی قضاییه‌ی ما باید نظام فکری شهید مطهری را بلد باشند. کسی که می‌خواهد مسئولیتی در این نظام بپذیرد، باید مبانی فکری شهید مطهری را بلد باشد. در این زمینه شما وضع جامعه و صدا و سیما را با فرمایش‌های آقا مقایسه کنید. مبانی فکری شهید مطهری باید خودش را در سریال‌ها نشان بدهد. در روابط دختر و پسر و نظام حقوقی زنان باید افکار شهید مطهری متبلور شود. وضع موجود را نیز بنگرید، آنگاه متوجه می‌شوید که شهید مطهری چقدر در غربت است.

غربت مضاعف شهید مطهری انبوه صحبت کردن‌ها از ایشان است. ما اسلام ناب را بر اساس تأکیدات امام و مقام معظم رهبری در آثار شهید مطهری پیدا کرده‌ایم. البته بنده معتقدم که نباید در آثار ایشان متوقف ماند، بلکه باید بر اساس این آثار حتماً طرح‌ها را استخراج نمود. یعنی آثار شهید مطهری نباید در کتاب‌های ایشان مطرود بماند، بلکه اینها باید در سطح جامعه‌ی ما و در سطح سیاست‌گذاری‌های ما و عملکردهای مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ما ظهور و بروز پیدا کند. در سطح عمیق هم باید از شهید مطهری عبور کرد و در اندیشه‌های اساتید ایشان همچون امام و علامه‌ی طباطبایی وارد شد. باید به‌شیوه‌ی شهید مطهری وارد قرآن و روایات شد. صحبت من این است که آثار شهید مطهری به‌طور مناسب ورود به جامعه پیدا نکرده است.

- البته توقف هم در اینجا موضوعیت نمی‌یابد، زیرا به نظر می‌رسد که هنوز حتی ورودی به معنی واقعی صورت نگرفته است.
گاهی اصلاً زاویه وجود دارد. یعنی نه‌تنها ورودی ندارد، بلکه زاویه دارد. اول باید زاویه‌ها را پاک کرد و سپس وارد شد تا متوقف نشویم. یکی دیگر از جنبه‌های مظلومیت شهید مطهری این است که ما هنوز آثار منتشر نشده از شهید مطهری داشته باشیم. اگر شهید مطهری الآن زنده بودند، ده‌ها و شاید صدها اثر دیگر تولید کرده بودند. چطور می‌شود پس از 30 سال ما هنوز هم اثر منتشر نشده از شهید مطهری داشته باشیم؟ این خیلی بد است و می‌توان گفت که یک غفلت علمی است، چرا که افراد زیادی می‌توانستند در صورت انتشار اثر به آن مراجعه کنند و از آن در پایان‌نامه‌های خود استفاده نمایند و نکردند. مسئولش کیست؟ این هم ظلم مضاعفی به شهید مطهری است. الان نظر رهبری این است که باید نظرات ایشان را تلخیص کرد و حرکت گروهی روی آثار ایشان انجام داد، آن وقت هنوز مطرح می‌شود که اثر منتشر نشده از ایشان داریم.

- ظاهراً گفتید که اساتید این طرح در جلسه‌ای خدمت آقا رسیدند. از آن دیدار و جزئیات آن بیشتر برای ما بگویید.
در آن جلسه که به همت آقای علم‌الهدی برگزار شد که در آن زمان معاون آموزشی دانشگاه بودند، گروه محدودی از اساتید، مسئولان و خانواده‌های شهدا حضور داشتند. ما در ابتدای جلسه گزارشی از روند طرح شهید مطهری در دانشگاه به ایشان دادیم. ایشان اظهار داشتند که کار را جدی بگیرید. البته صحبت‌های ایشان در آن دیدار منتشر شده است.

- آیا بازخوردهایی از اجرای این طرح در دانشگاه داشته‌اید؟ آیا مرکز یا نهاد دیگری به دنبال شما این کار را انجام داد؟
تا جایی که من می‌دانم، هیچ مرکز یا دانشگاهی در کشور وجود ندارد که درس شهید مطهری در آن به‌طور رسمی تدریس شود؛ حتی در مدرسه‌ی عالی شهید مطهری. البته به‌صورت موردی برخی کتاب‌های شهید مطهری مثل عدل الهی ایشان را می‌خوانند، ولی آن در درس‌های دیگرشان است و درس شهید مطهری نیست. مثلاً کتاب اصول عقاید دارند و در آن برخی مطالب کتاب عدل الهی شهید مطهری را مانند خیلی کتاب‌های مشابه می‌خوانند. در کتاب‌های مدارس و حتی دانشگاه‌ها نیز این مسئله وجود دارد و از مطالب استاد مطهری استفاده شده است، اما این‌که طرح شهید مطهری به‌طور خاص مد نظر باشد، من سراغ ندارم.

چند سال پیش، از طرف حوزه‌ی علمیه‌ی قم نامه‌ای نوشتند که با توجه به تأکیدات ولی فقیه و پیگیری‌های حاج‌آقای علم‌الهدی، درس شهید مطهری به‌عنوان یک درس رسمی حوزه قرار گرفت. بنابر این طرح، در هر حوزه‌ای در قم دفتر مشخصی راه می‌افتاد و درس شهید مطهری به‌عنوان یکی از دروس رسمی حوزه‌ها پیگیری می‌شد. این جای خوشحالی زیادی داشت، چون وقتی ما در روزهای اول به این بحث می‌پرداختیم، برخی آقایان می‌گفتند که مگر شما می‌توانید چهار تا سخنرانی شهید مطهری را به‌عنوان یک درس قلمداد کنید؟ ولی شد.

- یعنی الآن در حوزه این کار انجام می‌شود؟
بله، کم و بیش و در برخی حوزه‌ها الآن در حال انجام است. برخی حوزه‌های علمیه مثل شهیدین خیلی رسمی و جدی به این مقوله پرداخته‌اند و برخی دیگر فقط به راه‌انداختن یک دفتر اکتفا کرده‌اند، اما این‌که این برنامه چقدر عملیاتی شده است، هنوز معلوم نیست و محل تردید است. برخی از حوزه‌های علمیه‌ی تهران هم الآن به‌صورت رسمی این طرح را پیگیری کرده‌اند و برخی دیگر نه و نسبت به آن بی‌تفاوت هستند.

اما آن‌چه که در دانشگاه امام صادق (ع) اتفاق افتاده، این است که تا همین الآن مربیان و استادان زیادی از دانش‌آموختگان این دانشگاه که در این دوره‌ها نیز آموزش دیده بودند، در مراکز مختلف آموزشی کشور فعال شده‌اند. برخی جاها موفقیت زیاد بوده و برخی جاها کم. در طرح‌های فوق برنامه در دانشگاه‌ها دو مشکل عمده‌ی شکلی وجود دارد؛ یکی این‌که زمانی را مشخص می‌کنند، اما پس از یک ترم که کلاس‌ها و واحدها به هم می‌ریزد، زمان‌بندی‌شان متفاوت می‌شود. مشکل دوم این است که افراد پیوسته جدید می‌شوند ولذا استمرار و پیگیری در طرح دچار مشکل می‌شود.

البته برخی دانشگاه‌ها مانند دانشگاه الزهرا به این مسئله خوب پرداخته‌اند. مثلاً در دانشگاه امیرکبیر همین امسال چهار دوره یا کلاس را راه‌انداخته‌اند. حالا این‌که چقدر استمرار پیدا کند، بحث دیگری است. البته این طرح در مساجد به تعبیری موفق‌تر بوده است. حتی چون مثلاً در وقت‌های مشخصی مانند شب‌ها کار ادامه داشته، نتیجه هم بهتر بوده است.

ظاهراً راه‌اندازی این طرح مطالعاتی در مساجد نیز از خواسته‌های رهبری بوده است؟
بله. تأکید ایشان این است که در بین عامه‌ی مردم پخش شود. جالب است که شهید مطهری می‌گوید که تمام مشکلات جامعه و حکومت اسلامی، از سقیفه گرفته تا عاشورا و تمام فجایعی که اتفاق افتاده، محصول دو مسئله است؛ یکی نفاق خواص و دیگری جهل عوام. وقتی این دو دست به دست هم می‌دهند، کمر جامعه‌ی اسلامی را می‌شکنند. ایشان می‌گوید اگر قرار است انقلاب ما شکست بخورد، فقط و فقط این دو عامل می‌تواند آن را عملی کند. اگر جهل عموم مردم مرکبی برای سوار شدن خواص جامعه شود، حتماً جامعه را به زمین می‌زنند و این بزرگ‌ترین آفت انقلاب است. امروز هم همین بحث است.
این پدیده‌ی شوم، بیش از یک راه حل هم ندارد: اگر سطح فهم مردم بالا برود، خودبه‌خود پیوند نفاق و جهل شکسته می‌شود. اگر سطح فهم مردم بالا برود، دیگر نفاق نمی‌تواند سوار بر جهل مردم بتازد، نمی‌تواند فریب و توطئه را حاکم کند، نمی‌تواند خودش را مصلح جلوه بدهد و افسار جامعه را به هر طرف که دلش خواست بکشاند. لذا فهم عامه‌ی مردم باید بالا برود و این فهم به دانش و شعور و سطح آگاهی است. لذا اصلاً فلسفه‌ی راه‌اندازی طرح شهید مطهری برای عموم جامعه بر مبنای همین مفهوم است که خود شهید مطهری بیان می‌کند.

چرا امروز رهبری بحث بصیرت را مطرح می‌کنند؟ به‌خاطر این‌که نفاق دارد از بی‌بصیرتی مردم استفاده می‌کند. موج ایجاد می‌کند و جوان ساده‌ی ما را به هر راهی که دلش خواست می‌کشاند. رهبری در جایی گفتند: تا ما می‌گوییم فرهنگ، آن را صرفاً معطوف به تئاتر و موسیقی می‌کنند، حال آن‌که چنین نیست. فرهنگ دو چیز است؛ فهم و اخلاق. یعنی وقتی رهبری می‌گویند باید به وضع فرهنگی مردم رسیدگی کرد، یعنی باید سطح فکر جامعه را بالا برد.

اندیشه‌های شهید مطهری بهترین بستر و بهترین مجموعه برای بالا بردن فرهنگ جامعه است. بر همین اساس ما یازده سال پیش طرحی را ارائه دادیم که همه هم گفتند خوب است، ولی مانند بسیاری از طرح‌هایی که در حد حرف باقی ‌ماند، خوب اجرا نشد. آن موقع که هنوز شبکه‌ی آموزش راه نیفتاده بود، ما طرح دادیم که حاضریم دوره‌ی کارشناسی آثار شهید مطهری را با بحث‌های قرآنی المیزان و بحث تربیتی راه بیندازیم تا به‌جای این‌که یک خانم خانه‌دار را به دانشگاه آزاد بکشانیم، دانشگاه را به خانه‌ی او ببریم. بنا شد دوره‌ای برگزار شود که هر ترمش یک سال باشد. یعنی به جای این که چهارساله لیسانس را تمام کنند، هشت ساله تمام کنند. آن موقع رقابت در آزمون سراسری خیلی بیشتر از الآن بود. ما گفتیم برای هر ترم یک آزمون کلی می‌گیریم و مشخص می‌کنیم که دانشجویان چقدر از محتوای دروس استفاده کرده‌اند. پیش‌بینی ما در آن زمان این بود که حداقل پانصد هزار نفر زن خانه‌دار در این طرح شرکت می‌کنند. بنا بود محتوای دروس ضبط ‌شود و از طریق صدا و سیما و روزنامه‌ها منتقل گردد. می‌خواستیم در پایان هر سال هم یک آزمون برگزار کنیم.

حالا چرا خانم‌های خانه‌دار؟ زیرا خانم‌های خانه‌دار دوست دارند سر چیزهایی که یاد می‌گیرند، پیوسته با هم بحث کنند و آن را با همسایه‌هاشان در میان بگذارند. خب این یعنی بالا بردن سطح فکر مردم جامعه. به‌ جای این‌که وقت افراد صرف کارهای بیهوده شود، صرف مطالعه‌ی آثار شهید مطهری می‌شد. یک روز هم در عید غدیر سال 1384 ما طرح را حضور رهبری دادیم، ایشان هم نوشتند و به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستادند. کمیسیون آموزش عالی مجلس هم یک روز ما را خواست. آنجا هم طرح را ارائه دادیم و آن‌ها هم گفتند خوب است. بنا شد بحث آزمون با پیام نور باشد و آموزش هم با صدا و سیما و بحث‌های نرم‌افزاری و علمی آن هم با دانشگاه امام صادق (ع). گفتند خوب است، ولی متأسفانه به سرانجام نرسید و دوستان پیگیری نکردند.

در جلسه‌ای هم که پس از حوادث بعد از انتخابات خدمت آقای احمدی‌نژاد بودیم، بنده به ایشان همین را عرض کردم که باید به این فکر کنیم که ما برای دختر و پسری که هنجارشکنی و قانون‌شکنی کرده‌اند، چه فکری کرده‌ایم و چه کاری انجام داده‌ایم؟ در حالی که با کمال تأسف اکثریت قریب به اتفاق این افراد، جوان و زیر 30 سال بودند و حتی یک روز هم زمان شاه را درک نکردند. هر چه نفس کشیده‌اند، در جمهوری اسلامی بوده است. ما چه فکری به او ارائه داده‌ایم که الآن توقع داریم سنگ نزند؟ این‌که به مراسم امام حسین (ع) توهین کرده، محصول فکری است که به او دستور داده چنین کاری بکند. در مقابل ما چه فکری به او ارائه داده‌ایم؟ در حالی که ما حکومت داریم و این حکومت می‌توانسته خیلی کارها بکند. توصیه‌ها و تأکیدات آقا را چه کار کردند؟ ما چه توقعی داریم از جوانی که وضع شغلی، ازدواج، فکری و فرهنگی‌اش معلوم نیست ؟ به نظر من این توقع بی‌جا و زیادی است.

این موضوع در جوانب متعددی قابل بررسی است. مثلاً بحث حجاب را در نظر بگیرید، رهبر انقلاب در موارد متعددی افراد گوناگون را دور خودشان جمع کرده‌اند و تأکید کرده‌اند که بحث فکر و فرهنگ عمومی جامعه را جدی بگیرید. من به رئیس‌جمهور عرض کردم که وقتی شهید مطهری به شهادت رسیدند، در جیب‌شان کاغذی پیدا کردند که در آن مطالبی جهت بازگو کردن در جلسه‌ای که فردای آن روز با امام (ره) داشتند، نوشته بودند. یکی از مطالب ایشان بحث حفاظت از شخصیت‌ها بود تا ترور نشوند، یکی بحث راه‌اندازی نماز جمعه بود، یکی بحث غائله‌ی کردستان و آموزش نظامی به جوانان بالای 18 سال بود، یکی هم برنامه‌ریزی برای جوانان بود. در آن شلوغی، ایشان می‌خواستند برنامه‌ریزی برای جوانان را مطرح کنند تا 30 سال دیگر این گرفتاری‌ها ایجاد نشود. در بند دیگری هم پیشنهاد حجاب استانداردشده‌ی آقای تهرانی به شهید مطهری قید شده بود.

من به رئیس‌جمهور عرض کردم که برگه‌ی شهید مطهری هنوز هم پس از 30 سال در جیب ایشان باقی مانده است. به ایشان گفتم درست است که شما گشت ارشاد را قبول ندارید و ما هم با آن مشکل داریم، اما شما که برای آب و فاضلاب پنج سال دیگر این کشور برنامه دارید و می‌دانید که فاضلاب از این نقطه تا آن نقطه می‌رسد، حال بگویید که برای حجاب چه برنامه‌ای دارید؟ لااقل بگویید من بعد از پنج سال حجاب را از این سطح به فلان سطح می‌رسانم. من به ایشان گفتم اگر شما برنامه‌ای دارید، بگویید تا ما هم بدانیم.

حالا چرا بحث حجاب مهم است؟ شهید مطهری در کتابش به این مسئله اشاره کرده است. ایشان می‌گوید حجاب مانند اولین خاکریز جبهه است که دشمن برای تصرف سرزمینی حتماً ‌باید اول آن را بگیرد. چرا ما می‌بینیم که تا بحث حجاب پیش می‌آید، رسانه‌های بیگانه این قدر سر و صدا می‌کنند؟ چون بحث اولین سنگر است. شهید مطهری به‌عنوان یک عالم و متفکری که بیهوده روی مباحث سطحی وقت نمی‌گذارد، چرا کتاب مسئله‌ی حجاب را به‌طور مفصل نوشته و به آن پرداخته است؟

امروزه ما می‌بینیم که در جمهوری اسلامی به مسئله‌ی حجاب چندان بها نمی‌دهند. شما ببینید جوان ما اولین جایی که در احکام مشکل پیدا می‌کنند کجاست؟ جز در بحث غریزه‌ی جنسی است؟ این اولین جایی است که اعلام می‌کند خدایا من حکمت تو را انجام نمی‌دهم. این‌که دختر خانم مویش را بیرون می‌گذارد، اعلام همین است. یعنی شما ببینید ما یک بار حکم الهی انجام نمی‌دهیم، یک بار حریم حکم الهی را می‌شکنیم. اگر یک نفر که نماز نمی‌خواند این عمل خودش را اعلام کند، به‌مراتب گناه بالاتری مرتکب شده است. شهید مطهری می‌گوید اصلاً فرض کنید یک نفر در روز 21 ماه مبارک رمضان در خانه‌ی خودش گوشت خوک و شراب بخورد، هیچ کس حق ندارد سرک بکشد و بگوید چرا چنین کردی، اما اگر کسی در خیابان در چنین روزی کمی تخمه بخورد، اسلام می‌گوید این هشتاد ضربه شلاق دارد. آن گوشت خوک و شراب چنین حکمی ندارد. چرا؟ چون او خودش است، ولی این یکی دارد حریم می‌شکند. امروزه هم دارد حریم‌ها شکسته می‌شود. وقتی حریم‌ها شکست، بچه‌ای که در اوج غریزه‌ی جنسی به سر می‌برد و از طرفی سرمایه‌ی این مملکت محسوب می‌شود، وقتی در راه مدرسه با زن و دختر آن‌چنانی مواجه می‌شود، چه حالتی پیدا می‌کند؟

ما داریم سرمایه‌های ممکلت را به‌واسطه‌ی بی‌حجابی از دست می‌دهیم. آن وقت تا بحث حجاب پیش می‌آید، عده‌ای می‌گویند این یک بحث سطحی است و چرا باید به چنین نمادهایی این قدر اهمیت داد؟ می‌گویند چهار تا مو که این قدر مهم نیست، ما مسائل مهم‌تری داریم. در حالی که حجاب از سنگرهای اولیه‌ی احکام الهی است. اگر بگویند در این ممکلت هر روز یک پمپ بنزین را آتش می‌زنند، دستگاه‌ها چه‌کار می‌کنند؟ لذا باید کار اصولی و فرهنگی بکنیم. شهید مطهری به این مسائل پرداخته است و باید آن‌ها را به‌طور جدی مطرح کرد.

- رهبری در یک سخنرانی در سال 1382 گفته‌اند ما نیاز داریم مطهری‌هایی برای دهه‌های هشتاد و نود داشته باشیم، چون نیازهای فکری روز‌به‌روز و نو وجود دارند. حال با توجه به این‌که دانشگاه امام صادق (ع) طرح مطالعاتی شهید مطهری را راه انداخته، آیا برای دهه‌های 80 و 90 مطهری‌هایی خواهیم داشت؟
روزی امام به اعضای مدرسه‌ی عالی شهید مطهری گفتند اگر شما بتوانید یک نفر مثل شهید مطهری بسازید، کار بزرگی کرده‌اید. مطالعه‌ی آثار شهید مطهری علاوه بر بار محتوایی آن، یک نوع روش‌شناسی را نیز به دست می‌دهد. مثلاً شهید مطهری خیلی از مباحث را با طرح یک سؤال آغاز می‌کند. سپس بحث را پرورش می‌دهد. بعد تعریف می‌آورد. بعد بحث را باز می‌کند و جالب است که گاهی نظریه‌ی مخالف را هم بسیار زیبا مطرح می‌کند. لذا مطالعه‌ی آثار شهید مطهری یک نظام فکری می‌دهد. مزیت نظام فکری این است که شما در مواجهه با فکرهای جدید، مطالب را حلاجی می‌کنید. من این را به‌قطع می‌گویم که اگر کسی آثار شهید مطهری را عمیقاً مطالعه کرده باشد و دارای نظام فکری شده باشد، بالای 90 درصد از شبهات امروز جوانان را پاسخ خواهد داد. برخی از اندیشمندان ما تنها دیدگاه‌های خودشان را ارائه داده‌اند، اما شهید مطهری نظام فکری و چارچوب ارائه ‌داده است. در این چارچوب فکری شما هر نوع سؤالی را می‌توانید با خلاقیت خودتان پاسخ بدهید و این می‌شود همان شهید مطهری درست کردن.

شهید مطهری بحث می‌کند که اسلام و مقتضیات چگونه با هم قابل جمع هستند؟ آیا اسلام 1400 سال پیش پاسخگوی جواب‌های امروزین جامعه هست؟ وقتی که خود شهید مطهری چارچوب مسئله را چنین مطرح می‌کند، لذا 30 سال قبل او را به‌راحتی می‌توان در دهه‌ی نود هم خواند. این یعنی توجه به مبانی و ثابتات و توجه به مقتضیات و متغیرات. شهید مطهری می‌گوید: شمرِ 1400 سال پیش مرد؛ شمرِ امروز، موشه دایان، را بشناسید. خب موشه دایان هم مرد، امروز افراد جدید اسرائیل را بشناسید.

دومین مطلب این است که ما نباید در خود آثار شهید مطهری متوقف بمانیم. ما باید شهید مطهری‌گونه وارد دریای بی‌کرانه‌ی معارف اسلامی و الهی شویم. یعنی شهید مطهری را دریچه‌ی ورود به معارف قرار دهیم. شهید مطهری می‌گوید عمده‌ی مطالب من ریشه در المیزان دارد. شخصیت ایشان تحت تأثیر علامه‌ی طباطبایی و امام خمینی (ره) بوده است. اگر کسی بتواند از شهید مطهری وارد آثار امام و علامه شود و مثل شهید مطهری و علامه و امام از روایات و قرآن استفاده کند، دیگر وارد دریای بی‌کرانی ‌شده که توقف در آن معنی ندارد. این همان اسلام نابی است که ما فهمیده‌ایم. ما در دانشگاه المیزان خواندن را شروع کرده‌ایم و دانشجویان ما از شهید مطهری وارد المیزان می‌شوند. اندیشه‌های امام خمینی هم گام بعدی است که انشاءالله باید اتفاق بیفتد.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای