

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، پیرامون مسئله تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان فرمودند: «همهی سفارتها مرکز اطّلاعات دارند و اطّلاعات کشور را ــ آن کشوری که این سفارت در آنجا متوقّف است ــ جمع میکنند، به کشور خودشان میفرستد؛ این اشکالی ندارد. مسئلهی سفارت آمریکا این نبود؛ مسئلهی سفارت آمریکا این بود که اتاق توطئهی علیه انقلاب بود: افراد را ببینند، افراد را تحریک کنند، تشکیلات به وجود بیاورند، از ناراضیهای بازماندهی از رژیم قبل استفاده کنند و ارتش را اگر بتوانند، دُور هم جمع کنند، علیه انقلاب اقدام کنند.» ۱۴۰۴/۰۸/۱۲
پرداختن به اسنادی که از لانهی جاسوسی آمریکا بهدست آمد تا چه اندازه مهم است، بهویژه در این برههی زمانی، و چه مؤلفهها و ویژگیهایی باعث میشود مخاطب امروز اهمیت مطالعهی این اسناد را بهتر درک کند؟
بحث اسناد سفارت آمریکا و این چیزی که در ادبیات عمومی اسناد لانهی جاسوسی شناخته میشود، درواقع بازتابدهندهی فعلوانفعالاتی است که از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا مقطع تسخیر سفارت آمریکا در تهران در جریان بوده است. این اسناد در مرتبهی نخست، در سالهای دههی ۶۰، در قالب حدود هفتاد و چند جلد کتاب منتشر شد؛ مجموعهای از کتابهای اسنادی که ترجمهی کامل اسناد را در اختیار خوانندگان قرار میداد.
محتوای این کتابها چه بود؟
این کتابها اسنادی بودند که مربوط به بخشهای مختلف بودند؛ بخشهای سیاسی و مکاتباتی که بین سفیر، کاردار، مسئول بخش سیاسی و وزارت امور خارجهی آمریکا در جریان بود. بخش دیگری از اسناد، مربوط به حوزهی وابستگی مطبوعاتی و دیپلماسی عمومی آمریکا در ایران بود. و بخش سوم، مربوط به اسناد اطلاعاتی است که اسناد سازمان «سیا» در تهران و نمایندگی سازمان «سیا» در تهران است.
این همان اسنادی است که در دستگاه خردکن بود؟ تصویری که از آن داریم این است که دانشجویان پیرو خطّ امام در حال چسباندن این تکههای خردشدهی کاغذ هستند. این همان اسناد است؟
یعنی اسنادی که بهصورت رشتهشده در خردکن یا در دستگاههای پودرکن ریخته شده، اسنادی است که در ساعاتی که سفارت آمریکا در حال تسخیر بوده، مأموران سازمان «سیا» در حال امحا بودند. دانشجویان در سالهای زیادی، یعنی از سال ۱۳۵۹ تا حوالی سال ۱۳۶۳ ــ ۱۳۶۴، بهمدت پنج، شش سال در حال احیا و بازسازی این سندها بودند. در دههی هشتاد، سال ۱۳۸۷، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی این اسناد را در قالب یازده جلد کتاب منتشر کرد. به همراه اینها، مجموعهی اسناد وابستگی نظامی و مستشاری آمریکا را هم برای نخستینبار منتشر کرد. علت اینکه دانشجویان این کار را نکردند، این بود که اطلاعات نظامی ایران در آنها قید شده بود و در آن زمان، بنا به مسائل نظامی و امنیتیِ دوران جنگ ایران و عراق، به فرمودهی امام خمینی رحمهالله، مصلحت نبود این اسناد منتشر شود. اما از سال ۱۳۸۷ به بعد، چون دیگر آن اطلاعات از طبقهبندی خارج شده بود، این اسناد نیز منتشر شدند.
و کتاب شما به آن اسناد مفصل از چه زاویهای پرداخته است؟ دربارهی خود کتاب هم توضیح بدهید.
کتاب بهصورت مستندنگاری یا سندپژوهی تعریف میشود و با استفاده از اسناد، تلاش دارد خطّ سیری از روابط دوجانبهی ایران و آمریکا در این سالها، بهویژه پس از تسخیر سفارت آمریکا تا آزادی گروگانها در دیماه سال ۱۳۵۹، به تصویر بکشد. طبیعی است که در برههی پیش از تسخیر سفارت آمریکا، بهترین مدارک و اسنادی که میشود با آن کار سندپژوهی انجام داد، اسناد سفارت آمریکا است. من در کتاب، از این اسناد استفاده کردم. بیشترین بهرهای که میتوانستم ببرم، از اسناد نمایندگی «سیا» در تهران بود که در قالب کدها، اسامی مستعار و رمزنگاریهایی نگاشته شده بود. یکی از سختیهای کار این بود که باید اینها را بهاصطلاح «دیکود» میکردیم؛ یعنی رمزگشایی از این اسناد انجام میدادیم.
تا قبل از این، این اسناد رمزگشایی نشده بود؟
دانشجویان مسلمان پیرو خطّ امام تلاشهای خیلی زیادی انجام داده بودند و یک بخشی از این کار را انجام داده بودند. اما خب، یک بخشهایی از آن مغفول مانده بود و بهصورت کلی یک پژوهش منسجمی روی این اسناد انجام نشده بود که این کار را انجام دادیم. خب باید توجه داشته باشید که این اسناد دو تا ساحت را پوشش میدهد. در عناوینی که هر کدام از این اسناد دارند مشخص شده که این اسناد جنبهی اطلاعاتی دارند یا عملیاتی. لذا باید توجه داشته باشیم نمایندگی «سیا» در تهران در حد فاصل ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳ آبان ۱۳۵۸ هم در حال مأموریتهای اطلاعاتی و جمعآوری اطلاعات در حوزهی مأموریت خودش یعنی در ایران، مشغول بوده و هم عملیاتهایی را در حال پیش بردن بوده که در اسناد مشخص شده است. مشاهده میکنیم آن جنبهی جمعآوری اطلاعات، یک مأموریتی است که همهی سفارتخانههای جهان انجام میدهند. آن قسمتی که برای ما حائز اهمیت است، قسمت عملیاتی است که بهمعنای مداخله در امور ایران و طراحی عملیاتی برای تضعیف قدرت و یا حتی سرنگونی حکومت بوده است.
رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر فرمودند: «انقلاب مقابل آمریکا ایستاد. [آمریکاییها] حاضر نبودند به این آسانی دست بکشند، لذا توطئهها شروع شد و آمریکا از اوّل انقلاب تحریکات خودش را علیه ملّت ایران شروع کرد؛ علیه ملّت ایران، نهفقط علیه جمهوری اسلامی؛ علیه ملّت شروع کرد.» ۱۴۰۴/۰۸/۱۲ علت این که کشور ایران برای آمریکا اینقدر اهمیت داشت را در چه چیزی میدانید؟
این «حاضر نبودن به دست کشیدن از ایران» باید در مناسبات سیاسیای که پیش از پیروزی انقلاب بین ایران و آمریکا در جریان بوده فهم شود. در آن سالها، یعنی در دورهی پیش از پیروزی انقلاب، نظم حاکم بر جهان در چارچوب جنگ سرد تعریف میشد؛ یعنی بین دو ابرقدرت یک بلوک به رهبری ایالات متحده و یک بلوک به رهبری اتحاد جماهیر شوروی، یک نبرد جهانی علیه همدیگر آغاز کرده بودند و در نقاط مختلف جهان این تسرّی پیدا کرده بود. در کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین این درگیری ادامه پیدا میکرد. یکی از نقاط کلیدی و حیاتی که منافع آمریکاییها را در سطح جهان در چارچوب این جنگ سرد تأمین میکرد، کشور ایران بود؛ در آن مقطع بهعنوان متحد آمریکا که بیشترین مرز را با اتحاد جماهیر شوروی داشت و از این جهت یک موقعیت و یک امکان راهبردی برای آمریکاییها بود. این را ما باید توجه داشته باشیم ایران در دورهی پهلوی از این جنبه برای آمریکاییها اهمیت داشت که منافعشان را در چارچوب آن اهداف جهانیِ مبارزه با کمونیسم و جنگ سرد تأمین میکرد. زمانی که انقلاب ایران به پیروزی میرسد، این امکان از دستشان خارج میشود و وارد دورهی جدیدی میشوند که نهتنها باید آن مأموریت سنتی خودشان -یعنی مبارزه با کمونیسم و پیشبردن منافع آمریکا در جنگ سرد- را تأمین کنند، بلکه آن امکانی که سابقاً داشتند و اکنون از دست رفته را باید باز پس بگیرند. من این قسمت از فرمایش رهبر انقلاب اسلامی را اینطور میفهمم که دشمنی آنها با مردم ایران از بعد از پیروزی انقلاب بهمعنای بازپسگرفتن این موقعیت راهبردی است؛ یعنی بازپسگرفتنِ کشورِ ایران با همهی ملزومات سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی که در آن زمان وجود داشت.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر درباره درخواست همکاری با آمریکاییها فرمودند: «اگر چنانچه پشتیبانی از رژیم صهیونیستی را بکلّی کنار بگذارد، پایگاههای نظامیاش را از اینجا جمع کند، در این منطقه دخالت نداشته باشد، آن وقت میشود بررسی کرد مسائل را». نظرتان دربارهی این موضعگیری چیست؟
یعنی این شروطی است که هیچوقت آمریکاییها تن به آن نمیدهند. اگر بخواهم از جنبهی تاریخ سیاسی خدمتتان عرض بکنم، باید به ماههای پیش از پیروزی انقلاب بازگردیم؛ زمانی که حضرت امام خمینی رحمهالله در پاریس بهسر میبردند. در آنجا مصاحبههایی با مطبوعات خارجی و رسانههای آمریکایی داشتند. در تعدادی از این مصاحبهها -که فکر میکنم آخرین آن مربوط به سوم بهمن ۱۳۵۷ است، یعنی حدود سه هفته پیش از پیروزی انقلاب- دربارهی سیاست خارجی حکومت آینده پس از انقلاب از ایشان سؤال میشود. ایشان پاسخ میدهند که ما با همهی کشورهای جهان بهدنبال روابط عادلانه و برابر هستیم، و تنها استثناهایی که قائل میشوند، کشورهایی هستند که نظام نژادپرستی در آنها حاکم است؛ ازجمله رژیم صهیونیستی و آفریقای جنوبی که در آن زمان رژیم آپارتاید در آن برقرار بود. خبرنگاران سؤال میپرسند: روابط شما با دولت آمریکا بعد از انقلاب چگونه خواهد بود؟ ایشان توضیح میدهند که دولت آمریکا هم مثل دیگر کشورها، اگر حاضر باشد رابطهای برابر و عادلانه با ایران پس از انقلاب داشته باشد، ما با این مسئله مشکلی نداریم.
یعنی خارج از چارچوب ارتباط مظلوم و ظالم؟
اتفاقاً همین عبارت «مظلوم و ظالم» را امام خمینی به کار بردند. بعد از قطع روابط ایران و آمریکا در بهار ۱۳۵۹، امام خمینی رحمهالله در سخنرانیشان فرمودند: «ما رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کار؟ قطع رابطهی ظالم و مظلوم، به نفع مظلوم است.» این نشان میدهد که آن رابطهی ناعادلانهای که ایشان از آن سخن میگفتند، در مناسبات ظالم و مظلوم میگنجد. عدم مداخله، عدم دسیسه، و عدم طرحهای براندازی یا تضعیف قدرت دولت، همه در رابطهی عادلانه تعریف میشود؛ و تا زمانی که دولت آمریکا پایبند به این اصول نباشد، چنین رابطهای معنا ندارد. در سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی نیز اینکه پایگاههای آمریکا باید از منطقه جمع شود یا آمریکا دست از دخالت در امور داخلی ایران بردارد، بهمعنای همان برقراری رابطهی عادلانه است که حضرت امام رحمهالله پیش از پیروزی انقلاب، بهبیانی دیگر مطرح کرده بودند.
یعنی شما میفرمایید که این مسیری نیست که ما امروز به آن رسیده باشیم؛ این، شروعش از ابتدای انقلاب بوده است. رهبر انقلاب اسلامی دارند همان حرفهای چهل سال پیش را دوباره بازگو میکنند. یعنی آرمانی که از ابتدا بوده و ما یک قدم هم از آن قرار نیست پا پس بکشیم.
یک توضیح را در تکمیل میخواهم اضافه بکنم و جدای از اینکه حالا در اندیشههای آرمانی بتوانیم تعریفش بکنیم، یک قاعدهی عقلی است. وقتی شما با دولتی در حال رابطه هستید و آن دولت طرحهای براندازی، طرحهای تضعیف دولت و طرحهای به آشوب کشیدن کشور را پیش میبرد، خب، بهصورت طبیعی هر دولت عاقلی تصمیم میگیرد که این روابط را محدود بکند.