Khamenei.ir

1402/12/28

عاقبت گناه تغییر اعتقادات است

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif با نگاهی اجمالی به بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در می‌یابیم که ایشان در سخنرانی‌های عمومی خود تقریباً از «تمام سوره‌های قرآن کریم»، آیاتی را استفاده نموده‌اند. ماه مبارک رمضان بهانه‌ای است تا بیشتر با مباحث قرآنی بیانات رهبر انقلاب آشنا شویم. از این رو بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR به‌مناسبت ایام ماه مبارک رمضان پرونده‌ی «درسنامه‌ی ترجمه‌ی قرآن» را منتشر میکند، در این پرونده برخی از آیات قرآن کریم که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شرح و تفسیر کرده‌اند به‌صورت آموزشی برای مخاطبان ارائه می‌شود، همچنین نظرات دیگر مفسران در ذیل آن آیات مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطلب با آیه‌ی ۱۰ سوره مبارکه روم آشنا می‌شویم.
 
* متن آیه:
ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِءُونَ
سپس عاقبت کسانی که بد کردند، بدترین شد؛ یعنی به تدریج آیات خدا را دروغ شمردند و آنها را به مسخره می‌گرفتند.
سپس عاقبت کسانی که مرتکب بدی شدند، این شد که آیات خدا را به تدریج دروغ شمردند و آنها را به مسخره می‌گرفتند.
* محل بحث آیه
آیه فوق را دو گونه می‌توان ترجمه کرد:
۱. عاقبت کسانی که بد کردند، بدترین شد؛ چون آیات خدا را دروغ شمردند...
۲. عاقبت کسانی که بد کردند، بدترین شد؛ یعنی آیات خدا را دروغ شمردند...

تفاوت در این است که در ترجمه نوع اول، عبارت «أن کذّبوا» علت جمله قبل است و در ترجمه نوع دوم، نتیجه جمله قبل است. به عبارت دیگر، در ترجمه نوع اول، «دروغ شمردن و مسخره کردن آیات خدا»، علت و «سبب» گناهان است و در ترجمه دوم «دروغ شمردن و مسخره کردن آیات خدا» (یعنی همان کفر) «نتیجه» گناهان است؛ یعنی کسی که گناه می‌کند، عاقبت کافر می‌شود!


الف) دیدگاه مترجمان
برای درک بهتر تفاوت‌ها، به ترجمه برخی مترجمان، توجه کنید:
ترجمه نوع اول:
ترجمه نوع دوم:

ب) دیدگاه مفسران
مفسران نیز در ترجمه و تفسیر این آیه دو دیدگاه دارند:

تفسیر نوع اول:
گروهی از مفسران کلمه «السُّوأىٰ» را اسم برای «کان» می‌دانند و عبارت «أن کذّبوا» را علت برای جمله قبل می‌دانند.
در این صورت، ترجمه آیه اینگونه می‌شود: «عاقبت کسانی که کارهای زشت انجام دادند، بدی و عذاب بود؛ چون آیات خدا را دروغ شمردند و آنها را به مسخره گرفتند.»
مفسرانی مانند علامه طباطبائی(۱)، مرحوم طبرسی(۲)، شیخ طوسی(۳) اینگونه ترجمه کرده‌اند.

تفسیر نوع دوم:
گروهی دیگر از مفسران، کلمه «السُّوأىٰ» را مفعول برای «أَسٰاؤُا» می‌دانند (نه اسمِ کان) و عبارت «أن کذّبوا» را اسمِ «کان» می‌دانند. لذا آن را علت برای فراز قبلی آیه نمی‌دانند؛ بلکه «نتیجه» آن می‌دانند‌ و به تعبیر بهتر، نتیجه گناهان و کارهای زشت را «تکذیب آیات الهی»، «کافر شدن» و «مسخره کردن قرآن» می‌دانند.
در این صورت، ترجمه آیه اینگونه می‌شود:
«عاقبت کسانی که کارهای زشت انجام دادند، این شد که آیات خدا را دروغ شمردند و آنها را به مسخره گرفتند.»
مفسرانی مانند ابوالفتوح رازی(۴)، فیض کاشانی(۵)، به هر دو قول اشاره کرده‌اند، و برخی مانند خواجه عبدالله(۶)، شریف لاهیجی(۷)، آیت الله مکارم(۸)، اینگونه تفسیر کرده‌اند.

ناگفته نماند دیدگاه سومی نیز وجود دارد که برخی مفسران مانند زمخشری(۹) و ابوالفتوح و دیگر مفسران به آن اشاره کرده‌اند؛ منتهی از نظر ترجمه و پیام تربیتی با دیدگاه دوم یکی است.(۱۰)

ج) دیدگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هرچند هردو ترجمه و تفسیر را قبول دارند؛ اما در تمام بیانات و جلسات تفسیری، دیدگاه دوم را پذیرفته‌اند. ایشان معتقدند «أن کذّبوا» در این آیه، اسم «کان» است و در حقیقت نتیجه «گناهان» را بیان می‌کند. یا بر اساس دیدگاه سوم (که مانند دیدگاه دوم است) «أن کذّبوا» تفسیر «السُّوأی» است.
به تعابیر ایشان که در ذیل تفسیر و ترجمه این آیه آمده است، دقت نمایید:
 
نتیجه اینکه بر اساس دیدگاه ایشان، این آیه را دو گونه می‌توان ترجمه کرد که هر دو یک معنا را می‌رساند.

* شبکه آیات مرتبط
یکی از قواعد مهم تفسیری برای فهم قرآن، توجه به آیات مرتبط و مشابه است.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آنگاه که این آیه را تفسیر می‌کنند، آیات دیگری را به عنوان آیات مشابه و مرتبط ذکر می‌کنند. اگر به این آیات دقت کنیم، همان ترجمه ایشان تأیید می‌شود.
برخی از این آیات عبارتند از:
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا...»(۱۶)
«یعنى کسانى که در ماجراى اُحد دچار آن لغزش خسارت‌بار شدند و از میدان جنگ رو برگرداندند و این همه خسارت بر نیروى نورسته‌ى اسلام و حکومت اسلامى وارد شد، علتش «ببعض ما کسبوا» بود؛ کارهایى بود که قبلاً سرِ خود آورده بودند. دل دادن به شهوات و هواهاى نفسانى اثرش را این‌طور جاها ظاهر مى‌کند.»(۱۷)
«فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ * فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ...»(۱۸)
«به این‌ها گفته شد انفاق کنید، ولى به تعهد خود عمل نکردند؛ لذا نفاق بر قلب آن‌ها مسلط شد... یعنى وقتى انسان نسبت به تعهدى که با خداى خود دارد، بى‌توجهى نشان داد و خلف وعده کرد، نفاق بر قلب او مسلط مى‌شود.» (۱۹)
همانطور که می‌بینید، درون مایه همه این آیات یک چیز است: «گناه، انسان را به کفر، نفاق، تکذیب آیات الهی می‌کشاند.»

* پیام‌های تربیتی آیه
بر اساس ترجمه و تفسیر حضرت آیت الله خامنه‌ای از آیه شریفه، نکات بسیار مهم تربیتی از آن برداشت می‌شود.

بر اساس این تفسیر، مراقبت انسان ها از رفتارهایشان در زندگی نیز متفاوت می‌شود. چرا که وقتی انسان بداند «گاهی اوقات گناه ما و خطای ما و کج‌روی ما موجب میشود که -پناه بر خدا- به تکذیب ماانزل‌الله مبتلا بشویم.»(۲۰) یعنی با «گناه کردن» و اصرار بر آن، تا حدّ «تکذیب آیات الهی» و «کفر به خدا» پیش می‌رود، بیشتر مراقب رفتارهایش است.

بر اساس نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، این آیه هشدار مهمی به همه انسان‌ها، جامعه اسلامی و به ویژه «مسئولان» است؛ زیرا به صراحت این نکته را بیان می‌کند که «رفتارها» در «اعتقادات» تأثیر دارد و اگر رفتاری غلط باشد، تاثیر منفی در اعتقادات می‌گذارد. تا جایی که رفتار گناه آلود، انسان را در اعتقاد، به تکذیب آیات الهی و کفر می‌کشاند.

نکته مهمتر اینکه هرچند این آیه تاثیر گناهان شخصی در اعتقادات شخصی را بیان می‌کند؛ اما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این آیه را بیشتر در جمع «کارگزاران» و «مسئولان» نظام مطرح کرده‌اند و آنها را از افتادن در لغزش‌ها بر حذر داشته‌اند.

این نکته آنچنان مهم است که ایشان در سال‌های اخیر هشدارهای زیادی به مسئولان برای مراقبت از حربه دشمن برای «تغییر محاسبات» داده‌اند. این حربه که نوعی جنگ نرم است، «نفوذ» نام دارد و هدف آن به انحراف کشاندن اعتقادات مسئولان و «تغییر در محاسبات» است.

بر اساس آنچه گفتیم، شاید بتوان این آیه را یکی از مهمترن هشدارهای قرآن به مسلمانان و مؤمنان دانست. این آیه به تک تک انسان‌ها به ویژه جامعه اسلامی این هشدار می‌دهد که «گناه» ممکن است انسان را چنان دچار تغییر کند که به «کفر» برسد. لذا هر شخصی موظف است با رعایت «تقوا» مراقب این عاقبت خطرناک باشد.

هشدارهای اخلاقی در درجه اول برای تمام مردم است و در درجه بعد، هشداری برای مسئولان و مدیران نظام است. به همین دلیل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اهتمام ویژه‌ای به بیان توصیه‌های اخلاقی خطاب به «مسئولان» نظام دارند. به گونه‌ای که در تمام این سال‌ها، قسمتی از بیانات معظم‌له در جمع مسئولان نظام، به بیان توصیه‌های اخلاقی اختصاص دارد.

این رفتار و منش البته در جهت نگاه کلان ایشان به تمدن‌سازی اسلامی است. از آنجا که ما در مرحله تشکیل «دولت اسلامی» هستیم، توصیه‌های اخلاقی ایشان نیز در همین راستا است.

از نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سبک زندگی، رفتارها و خلقیات مسئولان و مدیران، هرچه که باشد (چه خوب و چه بد) به جامعه سرایت می‌کند و در حقیقت نوع رفتار مسئولان است که رفتار جامعه را تغییر می‌دهد و اگر مسئولان از گناه و رذائل اخلاقی دوری کنند و تقوا را رعایت کنند، ما به دولت تراز انقلاب اسلامی نزدیک تر شده ایم. در این صورت است که می‌توانیم «جامعه اسلامی» را (که مهمترین مرحله تمدن اسلامی است) تشکیل دهیم.

به عنوان نمونه درباره یکی از گناهان و رفتارهای بد مسئولان می‌فرمایند: «میل به اشرافی‌گری، میل به تجمل، میل به جمع ثروت و استفاده‌ی از ثروت به شکل نامشروع و نامطلوب، به طور طبیعی در خیلی از انسانها هست. وقتی ما خودمان را رها کردیم، ول کردیم، دچار شدیم، این سرریز میشود به مردم؛ در مردم هم این مسئله پیدا میشود.»(۲۱)

به همین دلیل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همیشه مسئولان، صاحبان قدرت و متنفذین  را از گناه کردن (به ویژه گناهان مخصوص مسئولان و مدیران) پرهیز می‌دارند.

«نکته‌‌‌‌‌ی دیگری که فعالان سیاسی، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئولیتهای گوناگون و متنفذین بشدت بایستی مراقب آن باشند، مسئله‌‌‌‌‌ی انحراف و فسادپذیری شخصی است؛ همه‌‌‌‌‌مان باید مراقبت کنیم. انسانها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهی لغزشهای کوچک، انسان را به لغزشهای بزرگ و بزرگتر و گاهی به پرتاپ شدن در اعماق دره‌‌‌‌‌هائی منتهی میکند؛ خیلی باید مراقب بود. قرآن هشدار داده است. در موارد متعدد، در قرآن این هشدار وجود دارد.»(۲۲)

از نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مهمترین پیام این آیه، هشدار به «مسئولان» است تا مراقب رفتارهای خود باشند. ایشان ابتدا معنای «گناه» را تبیین کرده می‌فرمایند:
«هر کاری که در این‌جا [دنیا] انجام می‌دهید ـ تحصیل علم و تعلیم آن، مبارزه، ورزش، کسب دنیا و بنا و آبادسازی آن، کوبیدن دشمنان ـ باید دارای روحی باشد که شما را در صراط مستقیم به پیش ببرد. هر چه که شما را از این راه باز دارد، گناه است. گناه در اصطلاح دینی و در سخن انبیا یعنی عوائق و موانع راهِ کمال انسان. معنای گناه آن نیست که خدای متعال - العیاذ باللَّه - نمی‌خواسته بندگانش خوشی و لذّت داشته باشند. لذّتی که انسان را از راه خدا باز دارد، مثل غذای مضرّی است که کسی می‌خورد و او را به مرگ نزدیک می‌کند.»(۲۳)

سپس به «مسئولان» و «مدیران» این نکته را تذکر می‌دهند که «پرهیز نکردن ما از گناه، اثرش را در مدیریت امور کشور اگر داشته باشیم، مدیریت یک بخشی اگر داشته باشیم، اگر در میدان جنگ حاضر شویم، اگر در یک آزمون مالی و اقتصادی گیر کنیم، در همه‌ی اینجاها نشان میدهد.»(۲۴)

سپس بر اساس آیات قرآن سه اثر مخرب و جبران‌ناپذیر برای گناه (به ویژه گناه مسئولان) بیان می‌کنند:

اول: تکذیب آیات الهی و کفر.
«یک جا میفرماید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اساؤا السّوأی ان کذّبوا بأیات اللَّه» عاقبت بعضی از کارها این است که انسان به آن خانه‌‌‌‌‌ی بدترین میرسد که تکذیب آیات الهی است.» (۲۵)

دوم: پیدایش نفاق در دل‌ها.
«یک جا میفرماید: «فأعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»(۲۶) خلف وعده‌‌‌‌‌ی با خدا کردند، این موجب شد نفاق در دلهایشان به وجود بیاید. یعنی انسان گناهی انجام میدهد، این گناه انسان را به وادی نفاق میکشاند؛ که نفاق، کفر باطنی است. همین جا در قرآن، کافرین و منافقین در کنار هم هستند.» (۲۷)

سوم: طاقت نیاوردن در برابر دشمن.
«در یک آیه‌‌‌‌‌ی دیگر میفرماید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»(۲۸) اینی که می‌‌‌‌‌بینید یک عده‌‌‌‌‌ای در مقابل دشمن منهزم میشوند، طاقت نمی‌‌‌‌‌آورند، نمیتوانند ایستادگی کنند، به خاطر آن چیزی است که قبلاً از اینها سر زده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب کرده‌‌‌‌‌اند.»(۲۹)
البته این اثر مخرب تنها مربوط به مقابله با دشمنان نیست؛ بلکه «بسیاری از میدانهای تحرّک بشری وجود دارد که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام می‌شود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست.»(۳۰)

ممکن است برای انسان این سؤال پیش بیاید که چطور می‌شود که گناه، انسان را زمین‌گیر می‌کند؟ و چطور می‌شود مسئول و مدیری به خاطر «گناهان» خود، نتواند مسئولیت‌های خود را انجام دهد و با شکست مواجه شود؟ یا در برابر دشمنان دچار انفعال شود؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به حادثه جنگ اُحد و شکست مسلمانان در آن جنگ، ریشه و علت شکست را بر اساس آیات قرآن(۳۱) اینگونه تبیین می کنند:
«این‌که دیدید عدّه‌ای از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسأله‌ی اینها از قبل زمینه‌سازی شده بود. اینها اشکال درونی داشتند. شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر می‌کند. در جبهه‌ی نظامی، در جبهه‌ی سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانی که توبه‌ی نصوح و استغفار حقیقی از آنها حاصل نشده باشد.»

البته ممکن است برخی تصور کنند که ما برخی کارها را انجام می‌دهیم و بعد توبه می‌کنیم؛ اما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به «مسئولان» نکته مهمی را بیان می‌کنند: «بعضی از کارها توبه هم ندارد؛ چون اصلاحش ممکن نیست. شما ببینید در قرآن کریم بعد از «الاّ الّذین تابوا»، در موارد متعدّدی دارد «و اصلحوا».(۳۲) گاهی توبه نسبت به کار شخصی ماست. در مسائل فردی، کار اشتباه و غلطی از ما سر می‌زند، بعد هم به خدای متعال عرض می‌کنیم: پروردگارا! اشتباه کردیم، غلط کردیم. این تمام می‌شود و می‌رود. یک وقت است که این کار در صحنه‌ی جامعه تأثیر می‌گذارد؛ واقعیتی را به وجود می‌آورد یا از بین می‌برد؛ توبه‌ی این، به این است که آن را اصلاحش کنیم. مگر ممکن است همیشه اصلاح کرد؟ مگر در همه‌ی موارد ممکن است آبِ رفته را به جوی بازآورد؟ لذا بسیار باید دقّت کرد.»

در نهایت به سه نکته باید توجه کرد:

اول اینکه فریب برخی صفات خوب خود را نخوریم. زیرا «گاهی ممکن است عاملهای دیگری مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فی‌نفسه اثرش این است.» (۳۳) اما انسان نباید فریب این صفات خوب را بخورد، چون اولا کارآیی آنها برای عدم سقوط حتمی نیست. ثانیا گناهان زیاد همان صفات خوب را به تدریج از بین می‌برد.

دوم اینکه آثار گناه، تدریجی است. لذا اگر کسی گناهان زیادی انجام دهد؛ اما اثر آن را در ظاهر ندید، نباید از مکر الهی و «سنت استدراج» غافل شود.(۳۴) بنابراین «این [آثار گناه] هم به مرور پیش می‌‌‌‌‌آید؛ دفعتاً پیش نمی‌‌‌‌‌آید که ما فکر کنیم یک نفری شب مؤمن میخوابد، صبح منافق از خواب بیدار میشود؛ نه، بتدریج و ذره ذره پیش می‌‌‌‌‌آید.»(۳۵)

سوم اینکه راهکار مبتلا نشدن به این عاقبت خطرناک، دو چیز است: ۱. مراقبت از خود و رعایت تقوای فردی ۲. مراقبت از دیگران و رعایت تقوای اجتماعی که روش آن، «توصیه» است. بنابراین «این، علاجش هم مراقبت از خود است. مراقبت از خود هم یعنی همین تقوا. بنابراین علاجش تقواست. مراقب خودمان باشیم. نزدیکان افراد مراقبت کنند؛ زنها از شوهرهایشان، شوهرها از زنهایشان، دوستان نزدیک از همدیگر؛ «و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر»(۳۶) از یکدیگر مراقبت کنیم، برای اینکه دچار نشویم. مردم مسئولین را موعظه کنند، نصیحت کنند، خیرخواهی کنند، بنویسند برای آنها، بگویند برای آنها، پیغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولین هم برای نظام، برای کشور و برای مردم بیشتر است. انسان گاهی در بعضی از حرفها، در بعضی از اقدامها و تحرکات، این را احساس میکند؛ نشانه‌‌‌‌‌های یک چنین انحرافی را انسان مشاهده میکند. به خدا باید پناه برد، از خدا باید کمک خواست.»(۳۷)
 
  «عاقِبَةَ» بالنصب خبر کان و اسمه «السُّواى‌» و «أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ» بحذف لام التعلیل و التقدیر لتکذیبهم بآیات الله و استهزائهم بها. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۶، ص: ۱۵۹)
«ثُمَّ کٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِینَ أَسٰاؤُا» إلى نفوسهم بالکفر بالله و تکذیب رسله و ارتکاب معاصیه «اَلسُّواىٰ‌» أی الخلة التی تسوء صاحبها إذا أدرکها و هی عذاب النار... لتکذیبهم بآیات الله و استهزائهم بها. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۸، ص: ۴۶۴)
اخبار منه تعالى بأن عاقبة الذین أساؤا الى نفوسهم بالکفر باللّٰه تعالى، و تکذیب رسله و ارتکاب معاصیه «السوء» و هی الخصلة التی تسوء صاحبها إذا أدرکها، و هی عذاب النار (التبیان فی تفسیر القرآن، ج‌۸، ص: ۲۳۳)
ثمّ کان السّوأى الّتی هى التّکذیب۸ بآیات اللّه عاقبة الّذین أساءوا، گفت: عاقبت آنان که اساءت کردند، عاقبتى بود بتر از اساءت ایشان، و آن تکذیب بود به آیات ما. (روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص: ۲۴۵)
  تفسیر الصافی، ج‌۴، ص: ۱۲۸
یعنى ثم کان عاقبة المسیئین، التکذیب‌ (کشف الاسرار و عدة الابرار، ج‌۷، ص: ۴۳۲)؛
تفسیر شریف لاهیجى، ج‌۳، ص: ۵۴۳
تفسیر نمونه، ج‌۱۶، ص: ۳۷۴
و یجوز أن یکون أن بمعنى: أى، لأنه إذا کان تفسیر الإساءة التکذیب و الاستهزاء کانت فی معنى القول (الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‌۳، ص: ۴۷۰)
(۱۰ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص: ۲۴۵
(۱۱ تفسیر سوره‌ی حشر، صفحه: ۲۰۴
(۱۲ دیدار مسئولان نظام، ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
(۱۳ صاعقه‌ی گناه، صفحه: ۳۹
(۱۴ بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۱۳۸۰/۰۲/۲۸
(۱۵ صاعقه‌ی گناه، صفحه: ۴۰
(۱۶ آل‌عمران: ۱۵۵
(۱۷ بیانات در دیدار اعضاى هیئت دولت، ۱۳۸۴/۰۷/۱۷
(۱۸ التوبة: ۷۶
(۱۹ بیانات در دیدار اعضاى هیئت دولت، ۱۳۸۴/۰۷/۱۷
(۲۰ دیدار مسئولان نظام، ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
(۲۱ خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۳۹۰/۱۱/۱۴
(۲۲ خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۸۸/۰۶/۲۰
(۲۳ دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان‌، ۱۳۷۴/۰۸/۱۰
(۲۴ دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان، ۱۳۸۹/۰۵/۳۱
(۲۵ خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۸۸/۰۶/۲۰
(۲۶ سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۷۷
(۲۷ خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۸۸/۰۶/۲۰
(۲۸ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۱۵۵
(۲۹ خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۸۸/۰۶/۲۰
(۳۰ خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌، ۱۳۷۵/۱۰/۲۸
(۳۱ آل عمران، آیه‌ی ۱۵۵
(۳۲ بقره، ۱۶۰؛ آل عمران، ۸۹؛ نساء، ۱۴۶؛ نور، ۵
(۳۳ دیدار با نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۹/۰۳/۲۹
(۳۴ اعراف، ۱۸۲؛ قلم، ۴۴
(۳۵ همان
(۳۶ سوره‌ی عصر، آیه ۳
(۳۷ خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای