Khamenei.ir

1402/02/13

از مقدمات اجرایی سند تحول غفلت شد

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif بیش از یک دهه از تصویب «سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش» در شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌گذرد؛ سندی که قرار بود چشم‌انداز اصلی تحول در آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت کشور قرار گیرد اما میزان اجرایی شدن آن تاکنون خرسندکننده نبوده است. این موضوع در دیدارهای مختلف معلمان در سال‌های اخیر از سوی رهبر انقلاب مورد اشاره قرار گرفته است. در دیدار سال گذشته رهبر انقلاب وضعیت این سند را دلشاد کننده ندانستند.
رهبر انقلاب در دیدار امسال بر لزوم تهیه یک نقشه راه برای اجرای سند تحول تأکید کردند: «درباره‌ی سند تحوّل... اوّلاً بایستی سند تحوّل دائماً به‌روزرسانی بشود... ثانیاً برای اجرای سند تحوّل یک نقشه‌ی راه لازم است؛ این نقشه‌ی راه تا حالا تنظیم نشده... برای همین هم هست که از سند تحوّل در کف مدرسه خبری نیست.»
۱۴۰۲/۰۲/۱۲
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در پرونده «سندی که به آن عمل نشده است» دلایل اجرایی نشدن سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش را بررسی کرده است.
آقای دکتر علی‌اصغر فانی، وزیر اسبق آموزش و پرورش (۱۳۹۲-۱۳۹۵) از چهره‌هایی است که سابقه مسئولیت در حوزه تعلیم و تربیت را داشته و از نزدیک در جریان فرایندهای منتهی به نگارش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است. آقای فانی در این گفت‌وگو به تشریح موانع اجرایی شدن سند تحول پرداخته است.

* شما از افرادی هستید که در نظام تعلیم و تربیت کشور و آموزش و پرورش تجربه مدیریت دارید. به نظر شما چرا سند تحول بنیادین بعد از یک دهه همچنان از نظر اجرایی وضعیت مطلوبی ندارد؟
* اجرای سند تحول خوب متولد نشد. به‌طور کلی هر سندی باید سه مرحله را طی کند؛ مرحله‌ اول، تدوین و تصویب سند و مرحله‌ دوم، تمهید مقدمات برای اجرای سند و مرحله‌ سوم، اجرای سند است. سند ما یک‌سال قبل از مهر ۹۱ تصویب شد؛ یعنی سند در سال ۹۰ هم تدوین و هم تصویب شد. این کار حدوداً هشت سال طول کشید، ولی دیگر سند توسط شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد؛ اما ما به‌جای اینکه به مرحله‌ تمهید مقدمات برویم، به مرحله اجرا رفتیم. تمهید مقدمات یعنی چه؟ یعنی ما باید قبلاً معلم موردنیاز را تربیت می‌کردیم که نکردیم، باید کتاب‌ها و محتوای آموزشی را با تأنی و تأمل و بر اساس رفتار و اهداف رفتاری تدوین می‌کردیم که نکردیم و با عجله کتاب نوشتیم و باید فضای آموزشی لازم را تأمین می‌کردیم و بعد به سراغ اجرای سند می‌رفتیم که باز این کار را نکردیم. این‌ها همه حاصل این است که مقدمات را فراهم نکردند و در سال ۱۳۹۱ گفتند ما می‌خواهیم سند را اجرا کنیم.

اجرای سند چند ملاحظه دارد؛ اول اینکه مقدماتش فراهم نشده بود و به اجرا ورود کردند. دوم اینکه از ساختار شروع کردند و گفتند شش سال ابتدایی، سه سال متوسطه‌ اول و سه سال متوسطه‌ دوم و به‌جای اینکه از پایه‌ اول شروع کنند از ساختار و از پایه‌ ششم شروع کردند. مهم‌تر اینکه، سند تحول یک برنامه‌ اجرایی، یک سند بالادستی و یک حکم استراتژیک است. سند تحول بایدها و نبایدها و اصولی را مطرح‌کرده که اجرای آن نیاز به قوانینی دارد که مجلس، شورای‌عالی آموزش‌وپرورش و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید تصویب کنند. هیچ‌کدام از این‌ها اجرا و عمل نشد و یک‌باره اعلام کردند بچه‌های کلاس پنجم در همان دبستان به کلاس ششم بروند. نتیجه‌ این شد که ما در ابتدایی با کمبود شدید معلم مواجه شدیم و در دوره‌ راهنمایی که بعداً‌ متوسطه‌ اول شد، با تورم معلم مواجه شدیم. معلم‌هایی که کلاس اول راهنمایی درس می‌دادند، بیکار شدند. در عوض ما معلم ششم نداشتیم. تعدادی از معلمان اول راهنمایی را به ابتدایی آوردند، بعد فلان معلم می‌گفت من معلم علوم هستم، حالا باید در مقطع ششم، ریاضی و فارسی و تاریخ هم درس بدهم. من نمی‌توانم همه‌ را تدریس کنم؛ چون معلم در ابتدایی تک معلم و در راهنمایی چند معلم هست. این کمبود معلم مشکلاتی را ایجاد کرد. اواخر مرداد سال ۹۲ من سرپرست وزارت آموزش‌وپرورش شدم. در روز دوم کارم، مدیران کل ستادی وزارتخانه را جمع کردم. آن زمان، مدیرکل ابتدایی به من گفت آقای فانی ما برای اول مهر ۲۴ هزار معلم ابتدایی کم داریم.

این همان نکته‌ای بود که من در ترتیب مقدمات گفتم؛ اینکه بدون تربیت‌معلم سند اجرا شد. به‌زعم دوستانی که آن زمان مسئولیت داشتند، گفتند ما سند را اجرا کردیم، سند که اجرا شد، نباید از ساختار شروع می‌شد، باید از محتوا و برنامه‌ها و با تمهید مقدمات آن‌هم از سال اول ابتدایی، نه از شش ابتدایی شروع می‌شد. اجرای سند خوب متولد نشد. حالا بعد از این اشکالاتی که به‌وجود آمد، من وزیر شدم. من چه‌کار می‌توانستم بکنم؟! عده‌ای در روزنامه‌ها نوشتند که آقای وزیر اجرای سند را متوقف کنید. ما نمی‌توانستیم متوقف کنیم، برای اینکه بچه‌هایی که به ششم رفتند، حالا می‌خواستند به هفتم و بعد به هشتم بروند. ما چه‌جوری آن‌ها را می‌خواستیم از قطار پیاده کنیم؛ بنابراین، چاره‌ای نداشتیم، مگر اینکه کار را ادامه دهیم.

* در همان زمان امکان اصلاح وجود نداشت؟
* نمی‌شد اصلاحش کرد. در واقع، این ساختار اصلاح‌پذیر نیست. در آن زمان، مرکز پژوهش‌های مجلس نشریه‌ای منتشر کرد و گفت این نابسامانی که به‌خاطر اجرای شتاب‌زده‌ سند به‌وجودآمده همه‌ وزارتخانه را به هم می‌ریزد و وزیر بعدی (من) اگر بتواند این به‌هم‌ریختگی را سروسامان دهد، کاری کرده کارستان! الحمدللّه ما با توجه به تجربیات و شناختی که از کار داشتیم، نگذاشتیم مشکلاتی برای جامعه و مردم و عزیزان آموزش‌وپرورش ایجاد شود.

* رفت و آمدهای متعدد  و بی‌ثباتی مدیریتی آموزش و پرورش در یک دهه اخیر چه نقشی در این زمینه داشته است؟
* خود حضرت آقا در صحبت‌هایشان به آفت تغییرات وزرای این چند سال اشاره کردند و درست هم فرمودند. آموزش‌وپرورش برای اجرای سند نیاز به مدیر توانمند و باتجربه‌ و تثبیت‌شده دارد؛ یعنی وقتی من سه سال و دو ماه وزیر می‌شوم، نفر بعدی ده ماه یا کمتر از دو سال وزیر است و اصلاً نمی‌تواند کار انجام دهد. هر کس تا بخواهد بفهمد کجا آمده، خدمتش سر می‌رسد؛ پس، یکی بی‌ثباتی مدیران است. وقتی سند در زمان آقای حاجی‌بابایی شروع به اجرا شد، نقشه‌ راهی وجود نداشت که از کجا شروع و به کجا ختم کنیم و چه کسانی همکاری و پشتیبانی کنند. هیچ‌چیز وجود نداشت. فقط گفتند مقطع ششم به ابتدایی‌ها اضافه شود. همین ششم هم که اضافه شد، مشکلاتی برای ما و مردم ایجاد کرد. الآن دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی با شش سال سن، با دانش‌آموز ششم ابتدایی دوازده سال سن در یک محیط آموزشی درس می‌خواند. بحث بلوغ زودرس این بچه‌ها هم مطرح است.

عدم ثبات مدیریت در آموزش‌وپرورش و نداشتن نقشه‌ راه باعث این مشکلات شد. من همان اوایل وزارتم تیمی را مأمور کردم و برای سند نقشه‌ راهی نوشتیم. از این نقشه‌ راهی که ما تدوین کرده بودیم، حدود شش ماه گذشته بود و با رهبر انقلاب دیداری داشتیم. جالب بود که ایشان در فرمایشاتشان گفتند این سند به یک نقشه‌‌ راه نیاز دارد. از اینکه ما شش ماه پیش این نقشه‌ راه را آماده کرده بودیم، خیلی خوشحال شدیم، منتها به استحضار ایشان نرسانده بودند. در هر صورت نقشه‌ راه نداشتیم.

دلیل دیگرش، عدم ثبات مدیران و وزرا بود. دوستانی که شروع به اجرا کردند، فکر کردند که سند تحول برنامه‌ عملیاتی است، در حالی که سند تحول یک سند بالادستی و یک برنامه‌ استراتژیک است که باید این برنامه‌ استراتژیک به برنامه‌ عملیاتی تبدیل شود. من وقتی آمدم، شورایی را ایجاد کردم که خودم مسئولیتش را داشتم و همه‌ معاونین وزارتخانه که به‌نحوی می‌توانستند در اجرای سند دخیل شوند، دعوت کردم و عضو آن شورا گذاشتم. من از شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نماینده‌ای را دعوت کردم و کار را به‌صورت ساختار ماتریسی یا خزانه‌ای پیش بردیم؛ به این معنا که معاونین شنبه‌ها صبح از هفت‌ونیم می‌آمدند و ما تا ساعت ده مسائل مربوط به سند را بررسی می‌کردیم، بعد همان‌جا تقسیم‌کار می‌کردیم تا هر کسی به‌دنبال کار خود برود.

کارهایی که سعی کردیم برای سند اجرا کنیم این بود که مشاوری را تحت عنوان مشاور وزیر در امور اجرایی سند منصوب کردیم و گفتیم که این فرد در جلسات شورای‌عالی آموزش‌وپرورش حضور داشته باشد و مواظبت کند تا چیزی خلاف سند به تصویب نرسد. او هم در شورای معاونین وزارتخانه حضور داشت و هم شورای نگهبان سند بود. هر بخشنامه‌ای که می‌خواست در کمیته‌ مستندسازی صادر شود باید در راستای سند تحول باشد و آنجا هم کنترل می‌شد. در آن سه سالی که من وزیر بودم، برنامه‌های سالانه‌ وزارت آموزش‌وپرورش بر اساس سند تحول بود. این‌طور نبود که ما هر کاری را به نام سند مطرح کنیم، کمااینکه بعضی از عزیزانی که مسئولیت وزارتخانه را داشتند هر کاری که می‌کردند می‌گفتند این در رابطه با سند است. یک‌بار هم رهبر انقلاب در سخنرانی‌شان گلایه کردند و گفتند که دوستان هر کاری‌ می‌کنند، به اسم سند ثبت می‌کنند. این‌ها موانع اصلی کار بود.

* به عنوان سوال آخر با توجه به همه واقعیت‌های موجود، راه حل برون‌رفت از این وضعیت چیست؟
* باید زیرنظر مستقیم وزیر کمیته‌ای تشکیل دهیم تا آن کمیته کارهایی را که تابه‌حال انجام‌شده بررسی کند و ببیند کدام قسمت‌های سند تا حدودی اجرایی شده و کدام قسمت‌ها صددرصد یا پنجاه درصد است. بعد ببینیم خلأها کجاست، کجاها اجرا نشده و بعد برای آن بخش اجرا نشده‌ سند یک نقشه‌ راه جدید بنویسیم و وزیر موظف باشد که آن نقشه‌ راه جدید را دنبال کند. حالا اگر وزیری هم عوض شد، نفر بعدی کار او را دنبال کند.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای