Khamenei.ir

1401/02/23

اراده بزرگ مقاومت در فلسطین در حال‌ شکل‌گیری و قدرت گرفتن است

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif یک صحنه امیدوارانه از چشم‌انداز آتی فلسطین؛ آقای مهدی شکیبایی عقیده دارد این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های بیانات اخیر رهبر انقلاب در روز قدس است. برای تحلیل بیشتر و دقیق‌تر بیانات آیت‌الله خامنه‌ای، رسانه KHAMENEI.IR به گفت‌وگو با آقای شکیبایی پرداخته است که قائم‌‌مقامی جمعیت دفاع از ملت فلسطین را در کوله‌بار تجربیات خود دارد. 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif من در تمام اجزای سخنرانی رهبر انقلاب در روز قدس فقط امید دیدم. تصویری که ایشان از صحنه‌ نبرد فلسطینی‌ها دارند تصویر امیدوارانه‌ در همه‌ ابعاد -چه در حوزه‌ فعالیت‌های مردم فلسطین اعم از جهادی و غیرجهادی، چه اتفاقات پیرامون یا درون رژیم صهیونیستی به‌ویژه اتفاقات در حوزه‌های سیاسی و اختلافات و بن‌بست سیاسی و چه وضعیت هم‌پیمانان این رژیم بعد از گذشت هفت دهه از اشغالگری و تأسیس این رژیم در قلب دنیای اسلام (سرزمین فلسطین)- است. به نظر من، این سخنرانی در شرایطی بیان شد که صحنه‌ نبرد در منطقه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم به نفع فلسطینی‌ها و محور مقاومت در حال تغییر است.

در مورد جایگزینی «اراده شکست‌ناپذیر» با «ارتش شکست‌ناپذیر» هم تصویر کاملاً درستی است و این جایگزینی کاملاً به‌جاست. حداقل در دو دهه‌ اخیر برای ملت‌های عرب و مسلمان و حتی هم‌پیمانان رژیم صهیونیستی اثبات شده که آن ادعا و اسطوره‌سازی رژیم صهیونیستی به پایان رسیده؛ ارتشی که در چندین جنگ از سال ۱۹۴۸ تا سال ۱۹۶۷، حتی بعد از آن حداقل تا زمان قرارداد ننگین کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل، در چندین جنگ علیه کشورهای عربی پیروز میدان شده بود و با این پیروزی‌ها کشورهای عربی را وادار کرده بود که با این رژیم وارد مذاکرات و امضا قرارداد صلح شوند. این ارتش بر اساس همین پیروزی‌ها از خودش اسطوره‌ای به نام «ارتش شکست‌ناپذیر» ساخته بود. همین موضوع تا سال‌ها در اذهان مردم عربی بود. در نهایت هم بعد از آنکه مصری‌ها را وادار کرد که این قرارداد را در سال ۱۹۷۹ امضا کنند، بعد از آن‌هم در سال ۱۹۹۶ با ترویج همین تفکر اردن را وادار کرد با اسرائیل وارد قرارداد صلح شود که این قرارداد به قرارداد وادی عربه موسوم شد.

رژیم صهیونیستی با این پروپاگاندای رسانه‌ای سعی کرده بود که ملت فلسطین و ملت‌های عربی را همیشه در حالت ضعف نگه دارد. آن‌ها هیچ‌وقت تصور نمی‌کردند که بتوان این ارتش را شکست داد. از ابتدای هزاره‌ سوم میلادی (از سال ۲۰۰۰)، رژیم صهیونیستی به‌خاطر هزینه‌هایی که مقاومت اسلامی لبنان بر آن تحمیل کرد و این رژیم را وادار کرد از جنوب لبنان خارج شود، نشانه‌های شکست‌پذیری‌اش برای مردم کشورهای عربی عیان شد. در سال ۲۰۰۵، همین «ارتش شکست‌ناپذیر» بعد از ۳۷ سال اشغالگری این منطقه مجبور شد که هم ارتش خود را از اینجا خارج کند و هم ده‌ها هزار شهرک‌نشین صهیونیست را که آنجا زندگی می‌کردند، از منطقه تخلیه کند. همان زمان آریل شارون، نخست‌وزیر ملعون این رژیم مدعی شد که از سر خیرخواهی و با هدف ایجاد صلح با فلسطینی‌ها خارج شده، غافل از اینکه نوار غزه اردوگاه گروه‌های مجاهد و مقاومت اسلامی فلسطین بود. این گروه‌ها با حملاتی که علیه اهداف صهیونیستی در نوار غزه انجام می‌دادند آن‌قدر هزینه‌های امنیتی این رژیم را بالا بردند که این رژیم در نهایت تصمیم گرفت از نوار غزه خارج شود.

آنچه باعث رسوایی این رژیم شد و هم‌پیمانان غربی رژیم صهیونیستی هم اذعان کردند این بود که دوره‌ آن تئوری یا اسطوره‌ شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی در جنگ سال ۲۰۰۶ از بین رفت؛ جنگی که اسرائیل تدارک دیده بود هیچ‌یک از اهدافش را محقق نکرد و برای اولین بار همه دنیا متوجه شد که ارتش اسرائیل چقدر ضعیف است و تا به امروز داشته با آن تصویر هالیوودی که از خودش ساخته زندگی می‌کرده و کشورهای عربی در آن جنگ متوجه ضعف این ارتش شدند. همین اتفاق مقدمه‌ای شد برای اینکه این رژیم در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ در جنگ ۲۲ روزه و همین‌طور در سال ۲۰۱۴ در جنگ ۵۱ روزه و یکی دو جنگ در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ از دست مقاومت فلسطینی در درون سرزمین‌های فلسطین متحمل شکست شود. می‌توان گفت آن ارتشی که تبلیغ می‌شد با آنچه در صحنه‌ نبرد هست، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. حداقل از جنگ سیف‌القدس تا به امروز ما این اراده‌ قوی عیان در صحنه‌ نبرد را می‌بینیم. امروز نه‌تنها در خود غزه، بلکه در کرانه‌ باختری و در شهر قدس و در اراضی ۱۹۴۸ که به اسرائیل موسوم شده، فلسطینی‌های ساکن در این مناطق مواضعشان را با سایر فلسطینی‌هایی آواره‌ای که در کشورهای پیرامونی فلسطین در اردوگاه‌ها زندگی می‌کنند یکپارچه متحد کردند و این چیزی جز اراده‌ شکست‌ناپذیری نیست.

حداقل از سال ۲۰۰۰ به این طرف، شاهد چندین ضربه‌ هولناک به پیکره‌ این تصویر ساخته‌شده بودیم و این تصویر نه‌تنها ترک برداشت، بلکه الآن فروریخته و بر اساس این فروریختن است که رهبر انقلاب می‌فرمایند «اراده‌ شکست‌ناپذیری ملت فلسطین جایگزین ارتش شکست‌ناپذیر اسرائیل» می‌شود.

* زوال آمریکا و رژیم صهیونیستی چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند؟
* از زمانی که رژیم صهیونیستی تأسیس شد، متحدان و حامیان اصلی این رژیم که بیشتر آمریکا، فرانسه و انگلستان بودند، تلاش کردند که به ‌دور این رژیم در همه‌ حوزه‌ها اعم از حوزه‌ اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، اتحاد و ائتلاف‌ها و کمربندهای امنیتی ایجاد کنند. هر کدام از این کشورها هم بلافاصله کمک‌های مالی بسیار زیاد و بلاعوضی را در اختیار این رژیم قرار دادند و تلاش کردند که این رژیم را تقویت کنند. این قدرت‌ها به‌وجود این رژیم در منطقه‌ حساس غرب ‌آسیا نیاز داشتند؛ لذا، حلقه‌های حمایتی را به‌ دور این رژیم ایجاد کردند. به هر حال، ما در جنگ جهانی دوم شاهد آثار اضمحلال امپراتوری انگلستان و شاهد ظهور امپراتوری جدید به نام آمریکا بودیم و این پشتوانه‌ حمایتی از انگلستان بلافاصله به آمریکا انتقال داده شد و بعد از انگلستان این آمریکایی‌ها بودند که در همه حوزه‌ها از رژیم صهیونیستی حمایت می‌کردند. آمریکایی‌ها از این رژیم در سازمان ملل و در سازمان‌های بین‌المللی -چه در مباحث حقوق بشری و حوزه‌های نظامی و چه در حوزه‌های مالی- حمایت می‌کردند.

اما نزدیک به یک دهه است آمریکا به‌خاطر مشکلات عدیده‌ای که در نقاط مختلف دنیا و این کشور وجود دارد، در حال خروج از منطقه است و طی دو سه سال اخیر به‌خاطر قدرت‌یابی محور مقاومت این خروج شتاب بیشتری گرفته است؛ حتی سران آمریکایی‌ برای خروج از منطقه‌ غرب آسیا دارند از یکدیگر سبقت می‌گیرند. هر چقدر که مشکلات داخلی و بیرونی آمریکا بیشتر شود، طبیعی است که حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی به همان اندازه کمتر شود. این سروصداهایی که ما از درون رژیم صهیونیستی می‌شنویم و این خشم و رفتارهای بچه‌گانه و عجولانه‌ای که علیه فلسطینی‌ها از آن‌ها سر می‌‌زند، نشانه این است که آن‌ها به این نتیجه رسیدند که آن حلقه‌های حمایتی که آمریکایی‌ها به کمک متحدان منطقه‌ای و اروپایی‌اش به دور اسرائیل زده بودند، کم‌کم دارد یکی پس از دیگری جدا می‌شود. اسرائیل در چنبره‌ کشورهای عرب اسلامی -که حالا یک محور مقاومت بسیار نوپا و فعال و پویای نظامی هم به نام محور مقاومت دارند- گیر ‌افتاده است؛ لذا، امروز با تندترشدن حرکت خروج آمریکا از منطقه می‌بینیم که اسرائیلی‌ها چاره دیگری ندارند جز اینکه به برخی کشورهای عربی رو بیاورند که در همه‌ این سال‌ها به‌طور مخفیانه با آن‌ها در ارتباط بوده‌اند و حالا آن را علنی‌سازی کنند تا از این منظر بتوانند دل ملت‌های عربی اسلامی به‌ویژه فلسطینی‌ها را خالی کنند.

بطلان همه طرح‌های سازش و طرح‌هایی که بدون حضور مردم فلسطین طراحی می‌شوند از دیگر موضوعاتی بود که رهبر انقلاب در بیانات روز قدس به آن اشاره کردند. سابقه تاریخی موضوع هم این گزاره را تأیید می‌کند.

قطعنامه‌ تقسیم در سال ۱۹۴۷ (یک سال قبل از تأسیس رژیم صهیونیستی) از سوی سازمان ملل تصویب شد و سرزمین فلسطین را تقسیم کردند. بر اساس این تقسیم‌بندی، ۵۲درصد از سرزمین فلسطین به اسرائیلی‌هایی داده شد که اساساً هیچ سبقه‌ زندگی و دولتی در آنجا نداشتند. ۴۶درصد این سرزمین را هم به فلسطینی‌ها دادند و دو درصد را که شامل استان قدس می‌شد، در اختیار سازمان ملل قرار دادند. این جنگ‌های بین رژیم صهیونیستی و فلسطینی‌ها و اعراب هم به‌خاطر این بود که فلسطینی‌ها آن را نپذیرفتند. فلسطینی‌ها می‌گفتند این سرزمین تا بوده مال ما بوده و دولت فلسطینی آنجا تشکیل شده و در درون آن تعدادی یهودی و مسیحی زندگی می‌کردند و اکثریت هم مسلمان بودند. چطور سازمان ملل این را تقسیم می‌‌کند و اکثریت سرزمین را به اقلیت جمعیت می‌دهد! این قرار قطعنامه‌ تقسیم که الآن سازمان ملل دنبال آن هست، می‌گوید بر اساس آن باید صلح در فلسطین را ایجاد کند و این اولین طرح سازشی بود که فلسطینی‌ها قبول نکردند و از همان زمان دارند مقاومت می‌کنند.

مقاومت فلسطینی‌ها منحصر به این سال‌های اخیر نیست. آن‌ها حتی علیه استعمارگران انگلیس هم مقاومت می‌کردند که بعداً‌ تحویل اشغالگران صهیونیست دادند. تفاوتی که در مقاومت الآن با مقاومت هفت هشت دهه‌ پیش می‌بینیم این است که عنصر اسلام‌گرایی و ایدئولوژیک در رویارویی نظامی بین فلسطینی‌ها و رژیم اشغالگر قدس آمد. از همان زمان طرح‌های سازش که ارائه شد مورد پسند ملت فلسطین نبود. بعد از آن هم انواع و اقسام طرح‌های سازش را آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها ارائه کردند و فلسطینی‌ها با هیچ‌کدام این‌ها موافقت نکردند. دلیلش این بود که نگاه و حقوق ملت فلسطین در آن لحاظ نشده بود و تماماً منافع رژیم صهیونیستی از داخل کشورهای اروپایی لحاظ می‌شد.

* موضوع دیگر در سال‌های اخیر، قدرت‌گرفتن جریان مقاومت در غرب آسیاست. این موضوع چه تأثیراتی بر مقاومت در فلسطین داشته است؟
* ما در دو دهه‌ پیش، هسته‌ مقاومتی به نام حزب‌اللّه را داشتیم، اما حشدالشعبی، دفاع مردمی، زینبیون، حیدریون، فاطمیون،‌ حسینیون، انصاراللّه، جنبش جهاد اسلامی و جنبش مقاومت اسلامی نداشتیم. همه‌ این‌ها از قبل از مأموریتی که به سپاه قدس داده شد، ایجاد شدند، آرام‌آرام شکل گرفتند و توانمندی‌شان ارتقاء پیدا کرد؛ به‌ویژه این توانمندی‌ها به زنجیره‌های اصلی مقاومت در درون فلسطین انتقال داده شد. هم‌زمان که آن‌ها در درون فلسطین توانمندی‌شان تقویت می‌شد، توانمندی‌های سایر زنجیره‌های مقاومت در منطقه هم افزایش پیدا کرد. ما الآن انصاراللّه را داریم که به پهپادهای بسیار پیشرفته‌ای مجهز هستند. ما حشدالشعبی را داریم که به‌تنهایی توانسته داعش را از سرزمین عراق ازاله کند. هر چقدر که به‌مرور زمان این جنبش‌ها در کشورهای خودشان تقویت شدند به همان میزان هم زنجیره‌های مقاومت در فلسطین تقویت شدند. اینکه حضرت آقا می‌فرمایند امروز «اراده‌ شکست‌ناپذیر جایگزین ارتش شکست‌ناپذیر اسرائیل» شده ناظر بر این اتفاقاتی است که ابتدا در پیرامون فلسطین در محور مقاومت افتاده و این اراده به درون سرزمین‌های فلسطینی انتقال داده شده و آن‌ها را هم توانمند ساخته است.

* عادی‌سازی‌ روابط اخیر چند کشور عربی با رژیم صهیونیستی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
* اول باید مشخص کنیم که آن سه کشوری که به‌سمت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی رفتند در شرایط اقتدار وارد مذاکره شدند، یا در شرایط استیصال این کار را کردند. اگر ما این مقوله را روشن کنیم، می‌توانیم نسبت به این سؤال که چه نتایجی برای کشورهای عربی داشته، یک نتیجه‌گیری آسان‌تری داشته باشیم. نزدیک به دو دهه است که کشورهایی مثل بحرین، امارات و عربستان درگیر منازعات ایدئولوژیک هستند و برای اینکه رهبری خودشان را در جهان عرب و اسلامی ثابت کنند، پروند‌ه‌های متعددی را از جمله پرونده‌ داعش در سوریه و عراق ایجاد کردند و مشکلات عدیده‌ای را برای مردم به‌وجود آوردند. مهم‌تر از همه‌ این‌ها، این جنگ خانمان‌سوز را در یمن به راه انداختند. در همه‌‌ این پرونده‌ها، رژیم‌های عربی متحمل خسارت بسیار زیادی شدند که نیاز به سند آوردن نیست. شما می‌دانید که سعودی‌ها چقدر به داعش و جبهه‌النصره در سوریه و عراق کمک کردند. الآن نه داعش و نه جبهه‌النصره‌ای هست و این برای عربستان سعودی در پرونده‌ بزرگی مثل عراق و سوریه یک شکست است. سعودی‌ها جایگاه خودشان را در عراق و سوریه از دست دادند و در لبنان جنایات بسیار زیادی مرتکب شدند. الآن پرونده عربستان سعودی در لبنان هیچ جایگاهی ندارد و آن را هم از دست دادند. سعودی‌ها و اماراتی‌ها در فلسطین، حتی در بین سازشکاران فلسطینی که سالیان سال از آن‌ها دفاع و حمایت مالی می‌کردند هم دیگر جایگاهی ندارند.

سعودی‌ها و اماراتی‌ها در صحنه‌ یمن، آبروریزی بزرگی به بار آوردند. به امید اینکه حداقل بتوانند در پرونده‌ یمن پیروزی در برابر جریان مقاومت به دست بیاورند، ولی در این پرونده هم شکست مفتضحانه‌ای خوردند؛ حتی نتوانستند آبرومندانه خودشان را خارج کنند. این پیش چشم همه‌ مردمان دنیا وجود دارد که رژیم سعودی و اماراتی در جنگ با مردم و ملت یمن شکست مفتضحانه‌ای متحمل شدند و این کشورها در همه‌ این پرونده‌ها با شکست روبه‌رو شدند و جایگاهشان را از دست دادند. در چنین شرایطی است که امارات و بحرین به‌سمت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی رفتند، به این امید که حالا که بزرگ‌ترین حامی آن‌ها دارد از منطقه خارج می‌شود و یک حامی بزرگی داشته باشند که چهارمین ارتش دنیا را دارد تا آن‌ها از این رژیم‌ها در برابر موج بیداری اسلامی که در منطقه به راه افتاده و موتور محرکه‌ این بیداری هم محور مقاومت هست، بتوانند تاب بیاورند. آن‌ها به‌سمت رژیمی پناه بردند که این رژیم خودش در درون با مشکل مواجه است. در طی یکی دو هفته، سه چهار عملیات بسیار پیچیده‌ استشهادی آن‌هم موفقیت‌آمیز در پایتخت‌های مهم رژیم صهیونیستی (حیفا، پایتخت اقتصادی؛ تل‌آویو، پایتخت سیاسی و بیرالصبر، پایتخت هسته‌ای) انجام شد و بنیان این رژیم را به لرزه درآورد؛ رژیمی که معتقد و مدعی است که نه‌تنها بر درون فلسطین اشراف اطلاعاتی دارد، بلکه بر کشورهای منطقه هم اشراف دارد. سه جوان فلسطینی سه عملیات منحصربه‌فرد را در پایتخت و اماکن بسیار امنیتی رژیم صهیونیستی انجام دادند و نه‌تنها موفق شدند که کاملاً آن عملیات را به سرانجام رساندند و سیستم‌های امنیتی رژیم صهیونیستی تا مدت‌ها قادر نبودند که مجریان عملیات را پیدا کنند.

حالا شما حساب کنید که این رژیم می‌خواهد در برابر اراده‌ شکست‌ناپذیری که الآن نزدیک به دو سه سال است که خودش را در منطقه تحمیل می‌کند، از رژیم‌هایی مثل بحرین و امارات و مراکش حمایت کند؛ رژیمی که در درون با مشکل مواجه است و کابینه‌اش در حال فروپاشی است و در درون فلسطین اراده‌ بزرگ مقاومت در حال شکل‌گیری است و هر روز هم قوی‌تر می‌شود، حالا می‌خواهد با وجود این بحران‌ها از این رژیم‌ها حمایت بکند. خنده‌دار است!
 

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای