Khamenei.ir

1395/05/23

ناگفته‌هایی از نقش رهبر انقلاب در حفظ امنیت ایران

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif ده سال بعد از جنگ ۳۳ روزه، الیوت آبرامز، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوره‌ی بوش پسر، به صراحت اعتراف کرد که «اهداف جنگ ۳۳ روزه به معادلات منطقه‌ای نیز مربوط بود و تلاش می‌شد با این جنگ ایران ضعیف و جایگاه اسرائیل در منطقه تقویت شود.» اما پیروزی حزب‌الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه، همه‌ی معادلات آنان را بر هم زد. بنابراین استراتژی دشمن به سمت «جنگ نیابتی» تغییر کرد تا با این طرح بتوانند امنیت محور مقاومت و به‌طور خاص ایران را مخدوش کنند. حالا اما بعد از گذشت چند سال از این طرح نیز به نظر می‌رسد این پروژه هم به شکست انجامیده است. دکتر حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه‌ی رییس مجلس در امور بین‌الملل، یکی از کسانی است که به دلیل مسئولیتی که پیش از این داشت (معاون عربی- آفریقایی وزارت خارجه)، از نزدیک شاهد این تحولات بوده است. در سالگرد پیروزی حزب‌الله بر رژیم صهیونیستی، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گفت‌وگویی با ایشان ترتیب داده است که بخش‌های مهمی از آن به شرح زیر است:

مرحوم هیکل می‌گفت وقتی بحران سوریه شروع شد، قبل از اینکه در جریان قرار بگیرم که دیدگاه امام خامنه‌ای در ایران چیست، برداشتم با فهم عربی خودم و تجارب چنددهه‌ای از جهان عرب، این بود که با این روش‌ها بشار اسد ساقط نخواهد شد. بعد دیدم نگاه راهبردی امام خامنه‌ای نسبت‌به مسئله‌ی سوریه و محور مقاومت و امنیت منطقه چقدر دقیق است. ایشان گفتند که امنیت منطقه به آینده‌ی سوریه گره خورده است و مراقب باشید، چون تحولات سوریه امنیت محور مقاومت و منطقه را هدف قرار داده است. مرحوم هیکل می‌گفت در این منطقه که همه‌جایش ناامن است، سهم عمده‌ی امنیت شما، از نگاه من که از بیرون تحولات را دنبال می‌کنم، برمی‌گردد به نقشی که امام خامنه‌ای در هدایت و سکان‌داری این جریان دارد. این را از این جهت عرض کردم که نگاه بیرونی چیست.
مرحوم هیکل می‌گفت در این منطقه که همه‌جایش ناامن است، سهم عمده‌ی امنیت شما، از نگاه من که از بیرون تحولات را دنبال می‌کنم، برمی‌گردد به نقشی که امام خامنه‌ای در هدایت و سکان‌داری این جریان دارد. این را از این جهت عرض کردم که نگاه بیرونی چیست.

اگر در مذاکرات هسته‌ای، جمهوری اسلامی ایران توانست به نتیجه برسد، عقبه‌ی آن به توانمندی‌های دفاعی و علمی و نظام سیاسی مبتنی بر آرای مردم برمی‌گردد که در منطقه کم‌نظیر است. اگر ما در مذاکرات هسته‌ای مورد توجه قرار گرفتیم، چه در دوره‌ی آقایان دکتر خرازی، دکتر لاریجانی و دکتر جلیلی و چه در دوره‌ی آقای دکتر ظریف، به‌دلیل توجه به افراد نبود، بلکه به توانمندی نظام و قدرت ما برمی‌گشت که در طول این سال‌ها با درایت رهبر انقلاب افزایش یافته است. عقبه و قدرت نظام در حوزه‌ی هسته‌ای، بخشی از قدرت را برای ما تولید کرد. در حوزه‌های فناوری و علمی هم بخشی دیگر از قدرت ما به وجود آمد. اعتماد عمومی مردم به نظام هم به‌عنوان یک سرمایه، بخش دیگری از قدرت را تولید کرد. باید گفت که سیاست‌های منطقه‌ای ما هم سهم مهمی در تولید قدرت برای ایران داشت. آمریکایی‌ها اگر احساس بکنند دست ما خالی است، نه‌تنها پای میز مذاکره نخواهند آمد، بلکه با تانک وارد کشورمان می‌شوند. این دست پُر و این شرایطی که جمهوری اسلامی ایران دارد، در واقع یک منبع قدرت است؛ هم برای مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ما در آن زمان و هم در هر مقطع دیگر.

پس از سقوط موصل توسط داعش، اگر برخورد اقتدارآمیز جمهوری اسلامی ایران در داخل خاک عراق نبود، نیروهایی با هدایت سرویس‌های صهیونیستی می‌خواستند مرزهای ما را ناامن کنند و شاید امروز ما مجبور می‌شدیم در متروهای خودمان با داعش یا دیگر جریانات تکفیری مبارزه کنیم. من فراموش نمی‌کنم که در یکی دو سال اول بحران سوریه، گاهی‌ اوقات در برخی جلسات ممکن بود برخی از بزرگان ما هم در حوزه‌های نظامی، امنیتی و سیاسی و از جمله خود ما در وزارت امور خارجه، دچار تردید شویم نسبت‌ به اینکه تا کجا می‌توانیم مسائل سوریه را دنبال کنیم. اما هشدارهای به‌موقع رهبر انقلاب همه‌ی ما را در مسیر واقعی و دقیق قرار داد؛ یعنی تأمین امنیت حداکثری کشور، کمک به امنیت منطقه و تقویت و کمک به محور مقاومت که باید با دقت و برنامه‌ریزی و با فعالیت حداکثری آن‌ها را دنبال کرد.

خانم کلینتون، یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و وزیر خارجه‌ی وقت آقای اوباما، در کتاب خاطرات خودش، راجع‌به تأثیرگذاری مقاومت و حفظ ساختار سیاسی سوریه و پیام جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت که اجازه ندادند و نخواهند داد که متحدشان یعنی آقای بشار اسد (رئیس‌جمهور قانونی سوریه) سرنگون شود، می‌گوید که بشار اسد با محاسبات ما در حال سقوط بود، اما در کنار مستشاران ایرانی و تنها ورود کمتر از هزار نیروی رزمنده‌ی مقاومت از حزب‌الله لبنان، تمام معادله به ضرر ما برهم خورد.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/33991/C/13950523_4433991.jpg
گزارش تصویری: گفت‌وگو با دکتر امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رییس مجلس در امور بین الملل
تلاشی تقریباً از اواخر مذاکرات هسته‌ای از طرف غربی‌ها شروع شد و در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهایشان هم کاملاً مشهود بود که پس از موضوع هسته‌ای، می‌خواهند به‌سراغ موضوعات منطقه‌ای بروند. حتی گاهی‌اوقات من نقل‌قول‌هایی از برخی هیئت‌های عالی‌رتبه‌ی دیپلماتیک اروپایی می‌شنیدم مبنی بر اینکه هم ما و هم آمریکایی‌ها اعتقاد داریم از موضوع هسته‌ای به‌سرعت می‌توان عبور کرد و موضوع مهم‌تر از موضوع هسته‌ای، مسائل منطقه است. من فکر می‌کنم در این مقطع، هم آمریکایی‌ها و هم بعضی کشور‌های غربی، به‌دنبال این بودند که هم‌زمان چندین پرونده جلوی میز باز شود. اما نگاه رهبر انقلاب مشروط نمودن این مسئله و بیان این نکته بود که قرار نیست ما طرح و پرونده‌ی جدیدی باز کنیم و همه‌چیز مشروط و منوط به این است که در همین پرونده‌ای که باز شده است، به یک جمع‌بندی برسیم و طرف‌های مقابل نشان دهند که آیا برای اجرای آن صداقت دارند یا خیر. ضمن اینکه رهبر انقلاب همواره تأکید می‌کردند که ما هیچ مذاکره‌ای با آمریکایی‌ها درباره‌ی موضوعات منطقه نخواهیم داشت.

در تحولات سوریه، جبهه‌ی مهمی متشکل از حدود ۸۶ کشور در مقابل جریان مقاومت قرار گرفتند. در همان ماه‌های اول شروع بحران سوریه، در نشست به‌اصطلاح دوستان سوریه در تونس، خانم کلینتون، وزیر خارجه‌ی وقت آمریکا، وقتی بیرون آمد، به‌جای اینکه از صلح صحبت کند، اعلام کرد که ما معارضین بشار اسد را مسلح می‌کنیم. در کمتر از نیم ساعت، سعود الفیصل، وزیر خارجه‌ی وقت عربستان، از جلسه در تونس آمد بیرون و او هم تکرار کرد و گفت برای سرنگونی بشار اسد، مخالفین او را باید مسلح کرد. کشورهای دیگری از جمله ترکیه و قطر هم هرکدام سهمی در تقویت این روند داشتند.
در تحولات سوریه، جبهه‌ی مهمی متشکل از حدود ۸۶ کشور در مقابل جریان مقاومت قرار گرفتند. در همان ماه‌های اول شروع بحران سوریه، در نشست به‌اصطلاح دوستان سوریه در تونس، خانم کلینتون، وزیر خارجه‌ی وقت آمریکا، وقتی بیرون آمد، به‌جای اینکه از صلح صحبت کند، اعلام کرد که ما معارضین بشار اسد را مسلح می‌کنیم.

شاید چهار یا پنج ماه قبل از فوت سعود الفیصل و چند روز بعد از عملیات تروریستی که در ریاض انجام شده بود، من سفری به عربستان داشتم. سعود الفیصل مطالبی در آن جلسه گفت که برخلاف مصاحبه‌هایش، کاملاً مشهود بود به این نتیجه رسیده‌ است که چه خطای بزرگی کرده‌اند و امروز بازخورد این خطا را در کشور خودشان دارند می‌گیرند و این خطا، چه در سوریه و چه در عراق، تعادلشان را به‌هم ریخته است. شاید اگر سعود الفیصل دو سه ماه دیگر زنده بود، حرف‌هایی می‌زد راجع‌به خطاهای راهبردی عربستان سعودی در منطقه که خیلی از واقعیت‌های پشت پرده روشن می‌شد. من معتقدم او نگرانی‌هایی را که برای خود آن‌ها ایجاد شده بود، بیان می‌کرد.

در منطقه و در پنج شش سال گذشته، دو اراده در مقابل هم قرار گرفتند؛ دو اراده‌ی کاملاً واضح و شناخته‌شده: اراده‌ی مبتنی بر جریان مقاومت که این جریان هزینه‌ی سنگینی دارد می‌پردازد و البته خروجی‌اش به نفع کل منطقه و جهان است و از آن طرف، اراده‌ی مبتنی بر تقویت رژیم صهیونیستی که حتی برخی از کشورهای منطقه نیز با تحلیل غلط، به این طیف پیوسته‌اند. زمانی با آقای عادل جبیر، وزیر خارجه‌ی وقت عربستان، در حاشیه‌ی نشست سازمان همکاری‌های اسلامی در جده، تقریباً در همان ماه اولی که عربستان به یمن حمله‌ی نظامی کرد، گفتم آقای وزیر، اگر تصور می‌کنید می‌توانید کشور‌های منطقه را ناامن کنید و خودتان امن بمانید، برداشت خیلی غلطی است.

متن کامل این گفت‌وگو از اینجا قابل دسترسی است.

پیوندهای مرتبط:

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای