1392/01/26گزیده بیانات | «یک نقص ملی»
رهبر انقلاب در دیدار با جوانان خراسان شمالی «ضعف فرهنگ کار جمعی» را به عنوان یکی از نقاط ضعف ملی در بحث سبک زندگی و تحقق فرهنگ زندگی اسلامی مطرح کردند. ایشان در بیانات دیگری نیز ضرورت توجه به تقویت کار جمعی در جامعه را تبیین و پیشنهاداتی را نیز برای رفع این نقطهی ضعف ارائه نمودهاند.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای دربارهی فرهنگ کار جمعی است که به عنوان یکی از مطالب پروندهی «کار جمعی» در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
اعتصام هم باید دستهجمعی باشد
چرا فرهنگ کار جمعی در جامعهی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربیها به اسم خودشان ثبت کردهاند، اما اسلام خیلی قبل از اینها گفته است: «تعاونوا علی البرّ و التّقوی»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنی حتّی اعتصام به حبلاللّه هم باید دستهجمعی باشد؛ «و لا تفرّقوا».
آموزش کار جمعی
نکتهی دیگر، کار جمعی، تعاون و همکاری با یکدیگر و همت بلند است. کودکان و همچنین جوانان را از آغاز عادت بدهیم که با همتِ بلند نگاه کنند. مسائل گوناگونی وجود دارد که اینها را باید در سطح دنیا دید، در سطح جهانی باید مشاهده کرد، نه در سطح منطقهای، چه برسد به این که انسان بخواهد آنها را در سطح کشوری یا در سطح ولایتی و استانی ببیند.
یک نقص ملی
میدانید ملتها خصال ملی دارند. بعضی از ملتها خصلتی دارند که خصلت عمومی است، بعضی از ملتها خصلتهای دیگری دارند که حالا مربوط به تاریخ و جغرافیا و اقلیم است و به عوامل گوناگونی وابسته است. ما این روحیهی شور و شوق را، میل به تحقیق را، کنجکاوی را، خسته نشدن و پیگیری کردن را باید در ملتمان به وجود بیاوریم. این روحیه، کم است؛ نیست.
کار جمعی هم که گفتند، همین جور است؛ کار جمعی هم جزو خصال ملی ما نیست. شما به ورزشهای ما هم که نگاه کنید و مقایسه کنید با ورزشهائی که متعلق به اروپائیهاست، میبینید همین جور است. ورزش ملی ما که کشتی است، یک ورزش انفرادی است. حتّی ورزش باستانی ما هم که یک ورزش دستهجمعی است، هر کسی برای خودش ورزش میکند. میدانید وقتی که توی گود زورخانه میروند، کار دستهجمعی انجام نمیگیرد؛ با هم یک حرکاتی را انجام میدهند، هر کسی ورزش خودش را انجام میدهد؛ مثل فوتبال یا والیبال نیست که کار این، مکمل کار آن باشد؛ لذا کار، کار جمعی نیست. این یک نقص ملی است در ما؛ این را باید درست کرد؛ باید تزریق کرد. این کارِ کیست؟ کار دانشگاه است. بنابراین دانشگاه غیر از مسئلهی علم، باید به مسئلهی فرهنگ هم بپردازد.
ما میتوانیم این جوان را صبور، قانع، مایل به کار، مایل به تحقیقات، اهل کار جمعی، اهل اغماض، اهل تغلیب عقل بر احساس، اهل انصاف، اهل وقتشناسی، اهل وجدان کاری تربیت کنیم؛ میتوانیم هم عکس این صفات را در او تزریق کنیم. واقعاً این جوانی که در اختیار دانشگاه قرار میگیرد - یک جوان هجده نوزده ساله - در خور این تربیت هست. در دورههای بخصوص لیسانس - این دورهی اول - میتوان روی این مسئله واقعاً فکر کرد، برنامهریزی کرد. شما میتوانید یک نسلی را به وجود بیاورید که این نسل دارای این خصوصیات اخلاقی باشد. این هم برنامهریزی میخواهد؛ این با پوستر و با دستور و با اینها درست نمیشود.
همانطور که شما برای کار علمی نیاز به برنامهریزی دارید و باید برنامهی کلان ترتیب بدهید، برای این کار هم برنامهی کلان لازم است. این برنامهی کلان هم توی خود دانشگاه باید انجام بگیرد؛ این چیزی نیست که ما بگوئیم بیرون دانشگاه انجام بدهند، به دانشگاه ابلاغ کنند؛ اینها حکمی نیست که با حکم بشود این کارها را کرد؛ اینها کارهائی است که باید از درون دانشگاهها بجوشد. من اینها را عرض میکنم تا انشاءاللَه این زمینه و ذهنیت به وجود بیاید و روی مسئلهی فرهنگی در دانشگاه کار بشود.
تحقیق دستهجمعی، خاطرجمعتر است
حوزه باید با سبکهای نوین تحقیق آشنا بشود. تحقیق که میگوییم، منظورمان، هم تحقیق عمقی است - یعنی همان چیزی که ما در حوزه به آن تحقیق میگوییم؛ یعنی تعمق در مطلب - و هم تحقیق عرضی است، که در روشهای اروپایی به آن هم تحقیق میگویند، و ما به آن تتبع میگوییم. در اسمگذاری بحثی نداریم؛ این هم یک نوع تحقیق است؛ تحقیق عرضی است، تحقیق سطحی است؛ یعنی در سطح و در عرض، دنبال مطلبی گشتن. امروز هر دو نوع تحقیق، روشهای نوینی دارد. استادانی مینشینند، دانشجویانی را هدایت میکنند؛ کار گروهی انجام میگیرد و تحقیقی دستهجمعی عرضه میشود. تحقیق دستهجمعی، خاطرجمعتر از تحقیق فردی است؛ اختلافات کمتر میشود و پیشرفتها بیشتر میگردد. این روشها را باید در حوزه به کار بیندازیم. ما در حوزه همیشه روش فردی را دنبال میکردیم. به نظر من، هنوز هم روشها فردی است. همین درسی که شما ملاحظه میکنید، یک کار فردی است. درست است که صدنفر، هزارنفر پای درسی نشستهاند، اما هر یک از آنها جداگانه با استاد روبهروست و مخاطب استاد است؛ بعد هم میرود و مشغول کار خودش میشود. حتّی مباحثهی ما کاری فردی است. عجیب است! یک روز این آقا استاد میشود، او شاگرد؛ این گوینده است، او شنونده؛ یک روز هم او استاد میشود، این شاگرد؛ او گوینده میشود، این شنونده! یعنی کارِ با هم و دستهجمعی نیست، تعامل فکری نیست؛ کار فردی است. البته این کار فردی جهات حسنی هم دارد، که محسنات این کار و این شکل نباید از دست برود؛ اما روشهای دستهجمعی هم در دنیا معمول است؛ چرا ما از این روشها استفاده نکنیم؟
برای اینکه اشتباه کوچک هم در کار نباشد
احساس پیمودن راه جدید، احساس خیلی خوبی است؛ یعنی واقعاً ما احساس کنیم که در عالم دائرةالمعارف نویسی، یک کار جدید میکنیم. به عبارت دیگر، چون تاکنون دائرةالمعارف اسلامی به قلم جمعی از مسلمانان متدین و شیفتهی اسلام نوشته نشده است، ما حالا میخواهیم آن کار را بکنیم. این احساس خوب است و من کاملاً موافق با آن هستم. معمولاً در اینطور کارها، چند درصد اشتباه هم دیده میشود. چه کار کنیم که همان درصد کوچک اشتباه هم در کتاب نماند؟ هر چه بتوانیم اشتباه نکنیم، بهتر است. اصلاً کار جمعی هم میتواند بیاشتباه در بیاید. آنچه نمیتواند بیاشتباه در بیاید، کاری است که یک نفر انجام میدهد؛ و الّا کاری که جمعی میکنند، واقعاً چه اشکالی دارد که کاری کنیم اصلاً بیاشتباه در بیاید؟
در این رابطه ببینید: