از این ابوذیههای عربی، ما خاطرههای خوبی داریم با این آقایان عربهای خوزستانی در زندان در سال ۴۲. آنها آنجا میخواندند. ابوذیه یک قالب ویژه شعر است با زبان محلی. سه مصرع با یک قافیه که هرکدام به یک معنا هستند هر چند در تکلم به یک شکل است. مانند شعبان(۱) در این شعر.
«إلبدر شع ابجبینک والله لیله
إلبرد بشفاک یدعج والله لیله
مضت لیله ابوصالک والله لیله
عثربیها الدهر واحواک لیه»
[ترجمه: ماه کامل در حسن تو تابید و نمایان شد
و دانههای باران بر لبان تو به گوهرهای گرانبها میمانست
در وصل تو شبی بر من گذشت که با همهی شبها تفاوت داشت
شبی که روزگار حواسش نبود و تو را نصیب من کرد]
پی نوشت:
۱) اشاره رهبر انقلاب به ابوذیه خوانده شده توسط مرتضی حیدری آلکثیر در دیدار سال ۱۳۹۰ شاعران آئینی با رهبر انقلاب است:
نردلک حبه حبه انصوغ شعبان
وعله وحشتنه ثغرک دوم شعبان
یعادل کل فرحته نصف شعبان
مته ننظر جمالک سطح ضیه؟
[ترجمه: دوباره دانهدانه برمیگردیم و مردم تو میشویم
چرا که بر وحشت تاریکمان لبخند تو همیشه ساطع است
نیمهی شعبان تمامی شادی ماست
بگو در کدام روز میبینیم که زیبایی تو نورش را نمایان کرده است؟]