Khamenei.ir

1390/03/25

شعرخوانی مرتضی حیدری آل کثیر / عربی

در آستانه ولادت با سعادت امیرالمؤمنین، علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام جمعی از شاعران آئینی، سروده‌های خود را با مضامین عمدتا مذهبی، اخلاقی و نیز بیداری اسلامی در محضر رهبر انقلاب اسلامی قرائت کردند. آنچه در زیر می‌آید، شعرخوانی مرتضی حیدری آل کثیر به زبان عربی و در قالب ابوذیه، در این دیدار است. همچنین صوت این شعر را از اینجا بشنوید و فیلم آن را از این لینک تماشا کنید.

زنجیل ابوذیه الی صاحب العصر و الزمان «عج»
ابوذیه‌های پیوسته برای حضرت ولیعصر«عج»

مثل سکتت الضایع و نسکته / چون گمشده‌ای که سکوتش ناله است

ادور اعلیک واصرخ ونسکته؟ / در جستجوی توام و می‌پرسم از کدام جاده می‌آید؟

الدمع یعمی اعیونی و نسه اکته / اشک‌ها تماشایم را سد می‌کنند و یادم می‌رود که پاکشان کنم

عمت عین اللی ما تقراک الیه / کورباد ! دیده‌ای که نتواند تو را برای من بخواند

الیه یا صبی العین وقراک / ای روشنای دیده من نوری بر من ساطع کن

توج ظلمت صفنتی ابجدم و قراک / که تاریکی خلوتم را با گام‌های با وقار خود برخواهی افروخت

احسّک آیة‌ التطهیر و قراک / تو را چون آیه‌ی «تطهیر» حس می‌کنم و میخوانم

ونظف روحی من رجس البریه / و روحم را از زشتی دنیا پاک می‌کنم

و نظف بیت بیتی و القصیده / و با تو بیت بیت قصیده‌ام را پاک می‌کنم

و اصید احله صفاتک و القه صیده / زیباترین صفات تو رادر شعرم صید می‌کنم و خود نیز صید تو می‌شوم

درب‌السعد انته و القصیده / تو راه سعادتی و عابران آن

الانس و الثری و الجن و الثریه / تمام جن و انس و خاک و آسمان است

کلنه‌ انطوف عینک یا عصرنه / همه‌ی ما طواف چشم تو را می‌کنیم ای امام عصر(عج)

اببطن رحة العالم یوعه صرنه / ما چرخ آسیاب هستی را می‌چرخانیم

مثل رمّانه خصمک یوعصرنه / چنانچه دشمنان تو ما را چون اناری بفشارند

و شرب دمنه و خفگنه اعله الوطیه / خونمان را بریزند و بر زمین‌مان بیفکنند

نردلک حبه حبه انصوغ شعبان / دوباره دانه‌دانه برمی‌گردیم و مردم تو می‌شویم

وعله وحشتنه ثغرک دوم شعبان / چرا که بر وحشت تاریکمان لبخند تو همیشه ساطع است

یعادل کل فرحته نصف شعبان / نیمه‌ی شعبان تمامی شادی ماست

مته ننظر جمالک سطح ضیه؟ / بگو در کدام روز می‌بینیم که زیبایی تو نورش را نمایان کرده است؟

در حاشیه:
مرتضی حیدری آل‌کثیر بود؛ اهل شوش بود و عرب و قرار بود شعر عربی بخواند. وقتی با رهبر سلام و علیک کرد لحن عربی‌اش مشخص شد. با ادب تمام از حضاری که نمی‌فهمیدند شعرش را عذرخواهی کرد و گفت شعر در قالب «ابوذیه» است. (وقتی این متن را می‌نوشتم اصلا نمی‌دانستم املای ابوذیه چطور است). حیدری توضیح داد که عربی ِشعرش محلی است. «زمانی» وقتی شاعر، شروع کرد به خواندن، کاغذی به رهبر داد که شعر و ترجمه‌اش در آن آمده بود. اولش پیش خودم فکر کردم کار خوبی نکرده‌اند که متن عربی و ترجمه‌ی شعر را روی کاغذ به رهبری داده‌اند که عربی را مثل فارسی حرف می‌زند؛ ولی زود متوجه شدم که این عربی خیلی محلی است و فصیح نیست.

رهبر به نوشته‌های روی کاغذ نگاه کرد و وقتی سرش را بلند کرد، داشت با حیدری هم‌خوانی می‌کرد آرام. شعر که تمام شد رهبر گفت: آفرین آفرین. از این ابوذیه‌های عربی ما خاطره‌های خوبی داریم با این آقایان عرب‌های خوزستانی در زندان در سال 42. آنها آنجا می‌خواندند. ابوذیه یک قالب ویژه شعر است با زبان محلی. سه مصرع با یک قافیه که هرکدام به یک معنا هستند هر چند در تکلم به یک شکل است. مانند شعبان در این شعر.

بعد رهبر بی‌مقدمه یک ابوذیه خواند (که بعد از جلسه وقتی از آل‌کثیر پرسیدیم گفت یک ابوذیه عاشقانه بود) که باعث بهت همه جلسه شد:

«إلبدر شع ابجبینک والله لیله
إلبرد بشفاک یدعج والله لیله
مضت لیله ابوصالک والله لیله
عثربیها الدهر واحواک لیه»

[ترجمه: ماه کامل در حسن تو تابید و نمایان شد
و دانه‌های باران بر لبان تو به گوهرهای گرانبها می‌مانست
در وصل تو شبی بر من گذشت که با همه‌ی شب‌ها تفاوت داشت
شبی که روزگار حواسش نبود و تو را نصیب من کرد]


ابوذیه‌ی رهبر که تمام شد، جمعیت صلواتی همراه با خنده فرستاد. خود آل‌کثیر هم به خنده افتاد از این همه عربی‌دانی رهبر.
«زمانی» هم تشکر کرد و گفت: خیلی ممنون لذت بردیم، بیشتر از شعرخوانی رهبر البته.

در این رابطه ببینید:

ارسال پیوند با پیامک
بالای صفحه

دفتر حفط و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای