پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در نظر دارد در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیههایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر کند. این رهنمودها تحت عنوان «سی روز، سی گفتار» و در سحرگاه ایام ماه مبارک بر روی خروجی سایت قرار خواهد گرفت. روز پانزدهم: «نماد بندگی»
دعا - 1
منیت و عبودیت
دعا مظهر بندگیِ در مقابل خداوند و برای تقویت روح عبودیت در انسان است؛ و این روح عبودیت و احساس بندگی در مقابل خداوند، همان چیزی است که انبیای الهی از اول تا آخر، تربیت و تلاششان متوجهِ این نقطه بوده است که روح عبودیت را در انسان زنده کنند. سرچشمه همه فضائل انسانی و کارهای خیری که انسان ممکن است انجام بدهد -چه در حوزه شخصی، چه در حوزه اجتماعی و عمومی- همین احساس عبودیت در مقابل خداست. نقطه مقابل این احساس عبودیت، خودبینی و خودخواهی و خودپرستی است؛ منیت است. این منیت است که در انسان، منشأ همه آفات اخلاقی و عوارض و نتایج عملی آنهاست. منشأ همه این جنگها و کشتارهای عالم و ظلمهایی که به وقوع میپیوندد و منشأ همه فجایعی که در طول تاریخ اتفاق افتاده -و شما خواندهاید، شنیدهاید یا امروز مشاهده میکنید- احساس منیت و خودخواهی و خودبینی در مجموعهای از انسانهاست که سرچشمه این فساد و نابسامانی، در زندگی آنهاست. عبودیت نقطه مقابل این خودخواهی و منیت و خودپرستی است.
اگر این خودبینی و خودخواهی در مقابل خداوند متعال باشد -یعنی انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد- نتیجه آن در انسان، طغیان است: طاغوت. طاغوت هم فقط پادشاهان نیستند؛ هرکدامِ از ما انسانها ممکن است در درون خودمان -خدای نکرده- یک طاغوت و یک بت تربیت کنیم و پرورش بدهیم. در مقابل خدا سرکشی کردن و خودبینی داشتن، نتیجهاش عبارت از رشد طغیان در انسان است. اگر این خودبینی در مقابل انسانهای دیگر باشد، نتیجهاش میشود نادیده گرفتن حقوق دیگران؛ تجاوز و دستدرازی به حقوق این و آن. اگر این خودبینی در مقابل طبیعت واقع بشود، نتیجهاش میشود تضییع محیط طبیعی؛ یعنی آنچه که امروز به حق درباره مسأله محیط زیست در دنیا اهتمام هست. نادیده گرفتن محیط طبیعی زیست انسان هم نتیجه طغیان، خودبینی و خودخواهی در مقابل طبیعت است.
دعا ضد همه اینهاست. دعا که میکنیم، در واقع این حالت خشوع را در خود بهوجود میآوریم و خودبینی و خودخواهی را در خود سرکوب میکنیم و در نتیجه، جهان هستی و محیط زندگی انسانها از طغیان و تجاوز به حقوق و طبیعت محفوظ میماند. لذا فرمود: «الدّعا مُخ العبادة»؛ مغز هر عبادتی دعاست. عبادات برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست؛ بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست.
نعمت و فرصت
دعا یک نعمت است و فرصت دعا کردن، یک نعمت است. در وصیت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام به امام حسن مجتبی علیهالسّلام این معنا وارد شده است: «اعلم انّ الّذی بیده خزائن ملکوت الدّنیا و الآخرة قد أذن لدعائک و تکفّل لإجابتک»؛ خدای متعال که همه قدرت آسمان و زمین در قبضه توانایی اوست، به تو اجازه داده که با او دعا کنی و حرف بزنی و از او بخواهی. «و امرک أن تسأله لیعطیک»؛ از او مطالبه کنی تا او هم به تو عطا کند. این رابطه درخواست کردن و گرفتن از خدا، مایه تعالی روح انسان است و همان تقویتکننده روح عبودیت است. «و هو رحیم کریم لم یجعل بینک و بینه من یحجبک عنه»؛ خدای متعال بین خودش و تو واسطهای، فاصلهای و حجابی قرار نداده است. هر وقت با خدا شروع کنید به سخن گفتن و عرض نیاز کردن، خدای متعال صدا و درخواست شما را میشنود. با خدا همیشه میشود همزبان شد، میشود گفتگو کرد، میشود مأنوس شد و میشود از او درخواست کرد. این برای بشر، فرصت و نعمت خیلی بزرگی است.
همین ارتباط با خدا و احساس عبودیت در مقابل خداوند، بزرگترین اثر و خاصیت دعا است. از خدا خواستن؛ که آنوقت خدای متعال هم اجابت خواهد کرد. البته اجابت الهی از طرف پروردگار، هیچ قید و شرطی ندارد؛ این ما هستیم که با اعمال خودمان مانع اجابت میشویم؛ ما هستیم که موجب میشویم دعای ما مورد اعتنا قرار نگیرد که خود همین، یکی از معارفی است که میتوان از دعا استفاده کرد و یکی از خصوصیات دعا، همین است.
گنجینه معارف
یکی از برکات ادعیه مأثورهای که از ائمه علیهمالسّلام رسیده این است که این دعاها پُر از معارف الهی است. صحیفه سجادیه، دعای کمیل، دعای مناجات شعبانیه، دعای ابیحمزه ثمالی -و بقیه دعاهایی که وارد شده است- پُر از معارف الهی است که اگر کسی اینها را بخواند و بفهمد، علاوه بر آن ارتباط قلبی و اتصالی که به ذات اقدس الهی و حضرت ربوبی پیدا میکند، یک مبلغ عظیمی از معارف را هم از این دعاها فرامیگیرد.
من به جوانها قویاً توصیه میکنم که به ترجمه این دعاها توجه کنند. این دعاهای عرفه و ابیحمزه، پُر از معارف است. اینکه در دعای کمیل میخوانیم: «اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعا؛ اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تنزل البلا» یا «تنزل النقم»، همه اینها معارف الهی است؛ معنایش این است که ما افراد بشر، گاهی خطاها و گناهانی میکنیم که این گناهان مانع از این میشود که دعای ما مورد اجابت قرار بگیرد و قبول بشود؛ گناهانی از ما سرمیزند که این گناهان بلا را برای ما به ارمغان میآورد. گاهی بلاهای عمومی و ملی بر اثر گناهانی بهوجود میآید و البته اعلام نمیشود که این بلا برای این گناه بهوجود آمد؛ اما وقتی افرادِ صاحب تدبر، فکر و تدبر کنند، میفهمند که این بلا از ناحیه چه عملی متوجه این ملت شد. بعضی اوقات اثرِ اعمال سریع است و بعضی با فاصله است؛ اینها را دعا به ما میگوید. یا وقتی در دعای ابوحمزه عرض میکنیم: «معرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی إلیک»؛ اینکه من تو را میشناسم، خود این، راهنمای من بهسوی توست؛ این که من تو را دوست میدارم و محبت تو در دل من هست، خودش شفاعتکننده من پیش توست. «و أنا واثق من دلیلی بدلالتک و ساکن من شفیعی إلی شفاعتک»؛ من وقتی این راهنما را مشاهده میکنم، این معرفت خودم به تو را -که راهنما و دلیل من است- نگاه میکنم، وقتی این محبتی را که به تو دارم مورد ملاحظه قرار میدهم، میبینم این تو هستی که این محبت و دلالت را بهوجود آوردی؛ تویی که داری کمک میکنی. ببینید این چشم انسان را باز میکند؛ این یک معرفتی را ایجاد میکند؛ این از معارف الهی است؛ کمک الهی، توفیق الهی و عنایت الهی است؛ اینها را در دعاها میتوان پیدا کرد. بنابراین قدر دعا را بدانید.
دعا، خواندنِ خداست؛ حالا میتواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد؛ هرچه که میخواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه میخواهید با او در میان بگذارید. گاهی هم حاجت خواستن نیست، فقط اُنس با خداست. حاجات هم مختلف است؛ گاهی کسی از خدای متعال، رضای او را میخواهد یا مغفرت او را مطالبه میکند، این یک جور حاجت است. یک وقت هم انسان چیزهای مادی را درخواست میکند؛ هیچ مانعی ندارد. خواستن از خدا -هر چیزی و به هر زبانی- خوب است. و همین خواصی را که عرض کردیم (ارتباط با خدا و احساس بندگی) دارد. البته دعاهای مأثور از ائمه علیهمالسّلام بهترین مضامین در زیباترین الفاظ و سرشار از معارف الهی است که قدر آنها را باید دانست و بایستی به آنها متوسل شد.
خطبههای نماز جمعه تهران؛ 21/07/85