دیروز رهبر انقلاب، میزبان کارآفرینان برگزیدهی تولیدی، صنعتی و کشاورزی بودند. در این دیدار معظمله مطالب مهمی را در رابطه با کارآفرینی، افزایش کیفیت کالای داخلی، اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران و نیاز کشور به اقتصاد مقاومتی، اصل ۴۴ قانون اساسی و... بیان کردند. مهمان امروز ما دکتر احمدپور داریانی، از جمله اساتید برجسته کارآفرینی است که با او دربارهی کارآفرینی و اقتضائات اصل ۴۴ قانون اساسی به گفتوگو نشستیم.
- مفهوم کارآفرینی اساساً چه هدفی را در بدنهی اقتصادی کشورها دنبال میکند؟
مفهومی که در ایران به عنوان کارآفرینی شناخته میشود و از معنی لغوی آن، یعنی «آفرینش کار و اشتغالزایی» برداشت میشود، تقریباً با معنی دقیق این مفهوم متفاوت است. آنچه ما آن را کارآفرینی ترجمه کردهایم، در اصل ریشهای فرانسوی دارد؛ Entreprendre بهمعنی «زیر بار رفتن و متعهد شدن» که مترادف انگلیسی آن Entrepreneurship است. البته من به همین دلیل مراجعاتی به فرهنگستان داشتهام که تاکنون نتیجهای نگرفتهام.
شاید از جهاتی هم این مسأله باعث خیر شده! یعنی با توجه به مشکل اشتغال به عنوان یکی از مسائل اصلی کشور، از موضوع کارآفرینی بهنوعی استقبال شده است. در حالی که مسألهی ایجاد اشتغال با ماهیت اصلی کارآفرینی متفاوت است. مجموعهی سیاستهای کارآفرینی برای سیاستگذاران نظامهای مختلف، دو دستاورد مهم دارد که یکی ایجاد اشتغال است و دیگری ایجاد رفاه و ثروت. اخیراً با توجه به بررسیهای جدید، موضوعی با عنوان Social Entrepreneurship نیز مطرح است که «کارآفرینی اجتماعی» یا «کارآفرینی ارزشی» معنی میدهد. مسألهی کاهش شکاف بین فقر و غنا نیز دستاورد سوم این حوزه است.
- بر این اساس کارآفرین در جامعه چه نقشی دارد؟
یک تعریف ساده که من آن را در کتابهای درسی نیز بیان کردهام، این است که انسانهای دنبال موفقیتهای شغلی، معمولاً سه مسیر را انتخاب میکنند: برخی پس از پایان تحصیلات گرایش استخدامی دارند؛ یعنی علاقه دارند به عنوان کارمند یا کارگر به کار مشغول شوند. عدهای هم خوداشتغال هستند و میگویند ما برای دیگران کار نمیکنیم. مثلاً نقاش، لولهکش یا مثلاً حقوقدان یا حسابداری که صرفاً برای خودشان کار میکنند. اما یک گروه مؤثر نیز در جامعه هستند که خودشان رأساً اقدام به ایجاد کسب و کار میکنند. حالا ممکن است ارضای رؤیای ذهنی، کسب پول و سودآفرینی و حتی نیت خیر هدف از ایجاد آن کسب و کار باشد. به هر حال این کسب و کار همان میشود که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «الکاسب حبیب الله». یعنی کسانی که دنبال ایجاد یک کسب و کار هستند، اینها دوستان خداوندند.
مشکل اصلی ما نفت است که موجب شده دولت خیلی پهناور و سنگین شود. این مسئله بهطور طبیعی موجب میشود تا توانایی تحرک و پویایی دولت کاسته شود. از این رو رهبری معتقدند که راه نجات کشور تقویت بخش خصوصی است،
- کارآفرینی در عرصهی اقتصادی به چند گروه تقسیم میشود؟
یک نوع کارآفرینی فردی است. مثل ایجاد یک کسب و کار معمولی. مثلاً ایجاد یک کارگاه تراشکاری. ولی اگر این کارآفرینی در غالب یک شرکت و یک مجموعهی دیگر به لحاظ یک ایدهی خلاقانه شکل بگیرد، به آن کارآفرینی سازمانی میگویند. در کارآفرینی سازمانی ممکن است کارآفرین یک طرح میانبر ارائه دهد یا حتی طرحهایی کمهزینهتر و با منفعت بیشتر که تبدیل به کسب و کار شود و به اجرا برسد. نوع دیگر هم کارآفرینی اجتماعی است که درواقع دغدغهاش فقط سودآوری نیست، بلکه دغدغهی اجتماعی نیز در کنار انگیزههای مادی قرار میگیرد. مثال آن مؤسسههای صنعتی و اقتصادی خیریهای. شما قصد میکنید که استعدادهای درخشان کمدرآمد، ایتام یا هر یک از گروههای مختلف اجتماعی دیگر را به عنوان گروه هدف کار مد نظر قرار دهید.
کارآفرینی اجتماعی میتواند با موضوع محیط زیست، پزشکی یا رفع هر یک از معضلات اجتماعی نیز همراه شود. رهبران دینی ما در این مسأله پیشگام بودند. مثلاً در تاریخ آمده که حضرت علی علیهالسلام نخلستان احداث میکردند یا چاههایی حفر میکردند و آنها را مثلاً تحویل عروس و دامادی میدادند و میگفتند: بسمالله، از اینجا به بعد را دیگر خودتان اداره کنید. به عبارتی ماهیگیری را به افراد میآموختند.
- مسألهی طرح ایدهی خلاقانه چه نقشی در کارآفرینی دارد؟
اگر کارآفرین در کسب و کاری که ایجاد میکند، از یک ایدهی خلاقانه بهره گرفته باشد، به آن «کارآفرینی ناب» میگویند. البته کارآفرینی درواقع خلاقیت و نوآوری است. کارآفرین، فردی است که یک ایده و فکر جدید دارد و از طریق تشخیص یک فرصت و ایجاد یک کسب و کار با بسیج منابع و قبول مخاطرهی محصول و خدمت جدیدی را به جامعه ارائه میکند. کارآفرینی یک طیف است که یک سر آن، نوآورترین انسانها هستند و در طرف دیگر هم کارهای تقلیدی است. از این رو کارآفرین باید در جامعه از جایگاه بالایی برخوردار باشد، زیرا سربار دولت نیست و افراد دیگر را نیز تحت پوشش خود میگیرد. از سوی دیگر، اهمیت مسئله این است که ساماندهی بخش خصوصی ما همه دست کارآفرینان است و از این رو باید کارآفرینها محترم شمرده شوند و باید قدردان آنها باشیم.
بخش خصوصی ما به لحاظ مختلف ناتوان است. البته خیلی افراد خوب و زحمتکش در این حوزه هستند و به همین جایی هم که رسیدند، شاید با زحمت زیاد به آن رسیده باشند، ولی ما بخش خصوصی توانمندی نداریم که بتواند شرکتهای بزرگ را اداره کند.
- به بخش خصوصی اشاره کردید. به نظر شما مهمترین مانع بر سر راه خصوصیسازی و اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی چیست؟
مشکل اصلی ما نفت است که موجب شده دولت خیلی پهناور و سنگین شود. این مسئله بهطور طبیعی موجب میشود تا توانایی تحرک و پویایی دولت کاسته شود. از این رو رهبری معتقدند که راه نجات کشور از همهی مشکلات احتمالی، تقویت بخش خصوصی است، زیرا دولتها موقت و گذرا هستند. شما میبینید آلمانها در شرایطی گفتند که ما به ازای یک مارک، همهی کارخانههای آلمان شرقی را به کارآفرینها واگذار میکنیم، فقط آنها باید مشکل اشتغال در کشور را حل کنند. دولت آلمان میدانست که خودش از عهدهی این مشکل برنمیآید. البته همانطور که گفتم، مشکل ما در کشور به برخی تنگنظریها نیز برمیگردد و همین بحثهای رانت و گروههای سیاسی که سعی میکردند از ارتباطات سیاسی و شخصی در برخی واگذاریها استفاده کنند، از جمله مشکلات جدی ما است.
اخیراً که هیئت دولت دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتند، از نظر من مهمترین توصیهی ایشان به دولت، تقویت بخش خصوصی و اجرای اصل ۴۴ بود. برای تقویت بخش خصوصی باید کاری کنیم که بخش خصوصی ما به سمت ایجاد شرکتهای بزرگ حرکت کنند. به نظر من بخش خصوصی ما به لحاظ مختلف ناتوان است. البته خیلی افراد خوب و زحمتکش در این حوزه هستند و به همین جایی هم که رسیدند، شاید با زحمت زیاد به آن رسیده باشند، ولی ما بخش خصوصی توانمندی نداریم که بتواند شرکتهای بزرگ را اداره کند. همچنین بهترین فرزندان این کشور که عشق انقلاب داشتند و با عشق در دولت خدمت کردند، اما ما هنوز نیامدهایم در یک سیاستگذاری عالمانه و عامدانه در این جهت برویم که با تقویت بخش خصوصی کارها را به مردم واگذاری کنیم.
باید از نظر ارزشی هم این موضوع را تبیین کنیم که آیا در جامعهی ما کسب درآمد و پول از ارزشها محسوب میشود یا نه؟ چون خیلی از افراد توانمند هم به دلایلی واهمه دارند از اینکه در رأس یک شرکت قدرتمند خصوصی قرار بگیرند. در حالی که چنین جایگاههایی نیز در شرایط کنونی، اهمیت بالایی دارد. بخش خصوصی باید دست کسی باشد که قابلیت، تخصص، تعهد، مدیریت، تجربه و دانش دارد.
- به نظر شما اهتمام رهبر معظم انقلاب به مسألهی واگذاری امور به مردم از طریق اصل ۴۴ بر چه مبنایی شکل گرفته است؟
طبیعی است که این مسأله از مبانی ارزشی و علمی برخوردار است و من معتقدم که ایشان یک دیدگاه قدیمی در خصوص واگذاری امور به بخش خصوصی دارند. یادم میآید در زمان ریاستجمهوری ایشان من به همراه آقای رفیقدوست و آقای لاریجانی از سپاه (من در آن زمان معاون آقای رفیقدوست در سپاه بودم) خدمت حضرت آقا رسیدیم. دقیقاً به یاد دارم که ایشان آن موقع که مدیریت کشور بهشدت دولتی بود، تأکید داشتند که باید بخش خصوصی ما، تجارت خارجی و واردات و صادرات کشور را بهعهده بگیرد. ایشان نگاهشان این بود که بهطور کلی این عرصه باید دست بخش خصوصی باشد و دولت اصلاً نباید دخالت کند.
- چگونه میتوان نخبگان کشور را به سمت کارآفرینی هدایت کرد؟
ما در کشورمان که کشوری وسیع است و به لحاظ اینکه منابع زیادی داریم، باید امکانات را برای تشویق مردم به سمت کارآفرینی هدایت کنیم. مثلاً یکی از مسائل کنونی، میزان بالای فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور است. در میان آنها افراد باهوش و قوی بسیاری هم هست. به نظر من باید مسیر سبزی برای آنها تعریف کرد. همچون طفلی که تازه به دنیا آمده و تا مدت کوتاهی تغذیه و رفع و رجوع امورات او با دیگر افراد تفاوت دارد. باید آنها را با روشهای مختلف تحت حمایت قرار داد تا اینکه دورهی رشد را طی کنند.