«گزیدهی بیانات رهبر انقلاب دربارهی آموزش و پرورش»
کانون انسانسازی
اگر کشوری بخواهد به عزت مادی، به سعادت معنوی، به سیطرهی سیاسی، به پیشروی علمی، به آبادانی زندگی دنیا، به هر آرزویی، بخواهد دست پیدا کند، باید به آموزش و پرورش بهعنوان یک کار بنیادی، مقدماتیِ لازم بپردازد؛ چرا؟ چون همهی این کارها به نیروی انسانی احتیاج دارد. نیروی انسانی هم عمدتاً در آموزش و پرورش شکل میگیرد و صورت میبندد؛ بهطوری که اگر آموزش و پرورش ما، که تقریباً دوازده سال از بهترین فصل عمر یک انسان را در اختیار دارد، به شکل مطلوبی کار کند، باعث میشود که جوانی که در اینجا ساخته شده و قالبگیری شده و صورتبندی شده، دیگر کمتر احتمال تغییر بنیانی در حوادث آینده در او برود. اگر آن جوان شکلِ خوبی گرفت، به همین شکل کمابیش زندگی را ادامه خواهد داد. پس آموزش و پرورش کانون اصلیِ ساختن و پرورش دادن و تولیدِ آن عاملِ اساسی است؛ که چیست؟ انسان است؛ انسان کارآمد، نیروی انسانی.
کانون انسانسازی
اگر کشوری بخواهد به عزت مادی، به سعادت معنوی، به سیطرهی سیاسی، به پیشروی علمی، به آبادانی زندگی دنیا، به هر آرزویی، بخواهد دست پیدا کند، باید به آموزش و پرورش بهعنوان یک کار بنیادی، مقدماتیِ لازم بپردازد؛ چرا؟ چون همهی این کارها به نیروی انسانی احتیاج دارد. نیروی انسانی هم عمدتاً در آموزش و پرورش شکل میگیرد و صورت میبندد؛ بهطوری که اگر آموزش و پرورش ما، که تقریباً دوازده سال از بهترین فصل عمر یک انسان را در اختیار دارد، به شکل مطلوبی کار کند، باعث میشود که جوانی که در اینجا ساخته شده و قالبگیری شده و صورتبندی شده، دیگر کمتر احتمال تغییر بنیانی در حوادث آینده در او برود. اگر آن جوان شکلِ خوبی گرفت، به همین شکل کمابیش زندگی را ادامه خواهد داد. پس آموزش و پرورش کانون اصلیِ ساختن و پرورش دادن و تولیدِ آن عاملِ اساسی است؛ که چیست؟ انسان است؛ انسان کارآمد، نیروی انسانی.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر،معاونان و مدیران آموزش وپرورش 1385/5/3
معلم، محور حرکت جامعه
محیط جامعه، باید محیط آموزش، یادگرفتن و یاد دادن باشد. البته درکنار آموزش، پرورش و تربیت و تهذیب اخلاقی و تزکیه است. اگر ما آموزش را درست انجام دهیم، تزکیه هم در خلال آن هست. اینجاست که معلّمین باید بفهمند نقششان چیست. در جامعهای که بر محور آموزش میچرخد، معلّم کجاست؟ مرکز آن دایره و محور آن حرکت. در هر کلاسی که هستید، در هر محیطی که هستید اگر در دانشگاه هستید و طرف حساب شما دانشجویان دورههای عالی هستند، یا در دبیرستان، یا حتّی در دبستان هستید، یا در کودکستان؛ اگر درحوزه هستید، در محیط تعلیم و تربیت جدید هستید؛ هرجا هستید معلّم محور حرکت جامعه است؛ معلّم معیار کار درست درجامعه است و باید یاد بدهد. این مهم است. این مهم است که یک نفر چنین نقش برجسته و بارزی را در اداره کشورش و پیشرفت دنیای محیط خود ایفا کند.
محیط جامعه، باید محیط آموزش، یادگرفتن و یاد دادن باشد. البته درکنار آموزش، پرورش و تربیت و تهذیب اخلاقی و تزکیه است. اگر ما آموزش را درست انجام دهیم، تزکیه هم در خلال آن هست. اینجاست که معلّمین باید بفهمند نقششان چیست. در جامعهای که بر محور آموزش میچرخد، معلّم کجاست؟ مرکز آن دایره و محور آن حرکت. در هر کلاسی که هستید، در هر محیطی که هستید اگر در دانشگاه هستید و طرف حساب شما دانشجویان دورههای عالی هستند، یا در دبیرستان، یا حتّی در دبستان هستید، یا در کودکستان؛ اگر درحوزه هستید، در محیط تعلیم و تربیت جدید هستید؛ هرجا هستید معلّم محور حرکت جامعه است؛ معلّم معیار کار درست درجامعه است و باید یاد بدهد. این مهم است. این مهم است که یک نفر چنین نقش برجسته و بارزی را در اداره کشورش و پیشرفت دنیای محیط خود ایفا کند.
بیانات در دیدار با کارگران و معلمان 1371/2/9
شاگردی بس است!
ما از یاد گرفتن از غربیها و غیرغربیها و بیگانهها خجالت نمیکشیم، امتناع نمیکنیم. اینی که ما یک روش اداری را، یک روش آموزشی را، یک دانش را، یک اختراع را از کشورهای دیگر یاد بگیریم، هیچ خجالت نمیکشیم، کوتاه هم نمیآییم، دنبالش هم میرویم؛ شاگردی میکنیم. منتها دو نکته اینجا وجود دارد در کنارِ این شاگردی کردن، که این دو نکته را متأسفانه در دوران استحالهی فرهنگی - یعنی دوران پهلوی، که دوران پهلوی، دوران استحالهی فرهنگی کشور ماست- رعایت نکردند. چشمشان را بستند، آغوششان را باز کردند؛ هرکس آمد، هر چه دادند، اینها گرفتند. یکی از این دو نکته این است که ما آنچه را که میگیریم، ارزیابی کنیم، ببینیم به درد ما میخورد یا نه. اگر صددرصد به درد ما میخورد، صددرصد قبول کنیم؛ اگر صددرصد به درد ما نمیخورد و مضر است، صددرصد رد میکنیم. اگر بین این دوتاست، به همان اندازهای که به درد میخورد، قبول کنیم، مابقیاش را رد کنیم... نکتهی دوم اینکه بالأخره این ماجرای "شاگرد، استادی" تا ابد نباید طول بکشد. بله، ما حاضریم شاگردی کنیم پیش کسی که بلد است آن چیزی را که ما بلد نیستیم؛ اما دیگر تا ابد که نباید انسان شاگرد بماند. ما باید خودمان استاد بشویم.
ما از یاد گرفتن از غربیها و غیرغربیها و بیگانهها خجالت نمیکشیم، امتناع نمیکنیم. اینی که ما یک روش اداری را، یک روش آموزشی را، یک دانش را، یک اختراع را از کشورهای دیگر یاد بگیریم، هیچ خجالت نمیکشیم، کوتاه هم نمیآییم، دنبالش هم میرویم؛ شاگردی میکنیم. منتها دو نکته اینجا وجود دارد در کنارِ این شاگردی کردن، که این دو نکته را متأسفانه در دوران استحالهی فرهنگی - یعنی دوران پهلوی، که دوران پهلوی، دوران استحالهی فرهنگی کشور ماست- رعایت نکردند. چشمشان را بستند، آغوششان را باز کردند؛ هرکس آمد، هر چه دادند، اینها گرفتند. یکی از این دو نکته این است که ما آنچه را که میگیریم، ارزیابی کنیم، ببینیم به درد ما میخورد یا نه. اگر صددرصد به درد ما میخورد، صددرصد قبول کنیم؛ اگر صددرصد به درد ما نمیخورد و مضر است، صددرصد رد میکنیم. اگر بین این دوتاست، به همان اندازهای که به درد میخورد، قبول کنیم، مابقیاش را رد کنیم... نکتهی دوم اینکه بالأخره این ماجرای "شاگرد، استادی" تا ابد نباید طول بکشد. بله، ما حاضریم شاگردی کنیم پیش کسی که بلد است آن چیزی را که ما بلد نیستیم؛ اما دیگر تا ابد که نباید انسان شاگرد بماند. ما باید خودمان استاد بشویم.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار معلمان استان فارس 1387/2/12
تا چه تصویرم کنند...
ما میخواهیم آن کسی که از آموزش و پروش خارج میشود بعد از سیزده سال - حالا که پیشدبستانی هم هست، میشود سیزده سال- انسانی باشد با برجستگیهای اخلاقی، برجستگیهای فکری و مغزی، و با تدین؛ یکچنین انسانی میخواهیم. از نظر اخلاقی: انسانی باشد شجاع، خوشخو، خیرخواه، خوشبین، امیدوار، بلندهمت، مثبت در قضاوتها و سایر خصوصیات اخلاقیای که برای یک انسانِ مطلوب شما در نظر میگیرید. از لحاظ خصوصیات فکری: خلّاق، پرسشگر، اهل فکر، اهل نوآوری، مایل به ورود در میدانهای بسیار وسیعِ نادانستنیهای بشر برای کشف دانستنیها و افکندن نور علم به وادی مجهولات، و صاحب فکر. از جنبهی رفتاری: آدم منضبط، قانونشناس. ما چنین موجودی میخواهیم. آیا میشود چنین موجودی را تربیت کرد؟ البته؛ البته که میشود. درست است که انسانها یکسان نیستند؛ درست است که ژنهای گوناگون و مؤثرات گوناگون خلقتی، آدمها را با اختلافاتی به وجود میآورد؛ اما بهطور معمول و عام، همهی انسانها نقشپذیرند. گفت:
ما میخواهیم آن کسی که از آموزش و پروش خارج میشود بعد از سیزده سال - حالا که پیشدبستانی هم هست، میشود سیزده سال- انسانی باشد با برجستگیهای اخلاقی، برجستگیهای فکری و مغزی، و با تدین؛ یکچنین انسانی میخواهیم. از نظر اخلاقی: انسانی باشد شجاع، خوشخو، خیرخواه، خوشبین، امیدوار، بلندهمت، مثبت در قضاوتها و سایر خصوصیات اخلاقیای که برای یک انسانِ مطلوب شما در نظر میگیرید. از لحاظ خصوصیات فکری: خلّاق، پرسشگر، اهل فکر، اهل نوآوری، مایل به ورود در میدانهای بسیار وسیعِ نادانستنیهای بشر برای کشف دانستنیها و افکندن نور علم به وادی مجهولات، و صاحب فکر. از جنبهی رفتاری: آدم منضبط، قانونشناس. ما چنین موجودی میخواهیم. آیا میشود چنین موجودی را تربیت کرد؟ البته؛ البته که میشود. درست است که انسانها یکسان نیستند؛ درست است که ژنهای گوناگون و مؤثرات گوناگون خلقتی، آدمها را با اختلافاتی به وجود میآورد؛ اما بهطور معمول و عام، همهی انسانها نقشپذیرند. گفت:
من که لوحی سادهام، هر نقش را آمادهام دست نقاشان قدرت تا چه تصویرم کنند
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر، معاونان و مدیران آموزش و پرورش 1385/5/3
بیماری حافظهمحوری
شیوهی سازماندهی آموزش پرورش هم از لحاظ قالب، هم از لحاظ محتوا یک شیوهی تقلیدی محض است. این درست نیست. ما باید نگاه کنیم ببینیم چه لازم داریم، این شیوهای که هست، کجایش معیوب است. این شیوه عیوبی دارد که یکی از عیبهایش همین حافظهمحوری است بهجای فکرمحوری. آموزش و پرورش ما حافظهمحور است. بچهها باید همینطور دائم محفوظات درست کنند.
شیوهی سازماندهی آموزش پرورش هم از لحاظ قالب، هم از لحاظ محتوا یک شیوهی تقلیدی محض است. این درست نیست. ما باید نگاه کنیم ببینیم چه لازم داریم، این شیوهای که هست، کجایش معیوب است. این شیوه عیوبی دارد که یکی از عیبهایش همین حافظهمحوری است بهجای فکرمحوری. آموزش و پرورش ما حافظهمحور است. بچهها باید همینطور دائم محفوظات درست کنند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار معلمان استان فارس 1387/2/12
ساختن، پرورش است
عدهای بر اثر بیتوجهی به نظام پرورش، آن بنائی را که اول انقلاب گذاشته شده بود، از مجموعهی آموزش و پرورش کنار زدند، بهتدریج کمرنگ کردند و تقریباً میشود گفت حذف کردند. شما حالا به این مسئله معتقدید. این را اجرایی کنید؛ عملیاتی کنید. پرورش اگر از آموزش مهمتر نباشد، کمتر نیست. آن لوح سفید و آمادهای که ذهن کودک ما و دانشآموز ماست، فقط با خطخط کردن و عدد و رقم روی او نوشتن، درست نمیشود؛ ساختن لازم دارد. این ساختن، پرورش است. باید به مسئلهی پرورش و جریان پرورش - به هر شکلی که آن را بتوانند انجام بدهند؛ در مورد شکلش ما اظهارنظری نمیکنیم - اهمیت داده شود؛ در کتاب درسی، در انتخاب معلم، در تربیت معلم، در خود سازماندهی.
عدهای بر اثر بیتوجهی به نظام پرورش، آن بنائی را که اول انقلاب گذاشته شده بود، از مجموعهی آموزش و پرورش کنار زدند، بهتدریج کمرنگ کردند و تقریباً میشود گفت حذف کردند. شما حالا به این مسئله معتقدید. این را اجرایی کنید؛ عملیاتی کنید. پرورش اگر از آموزش مهمتر نباشد، کمتر نیست. آن لوح سفید و آمادهای که ذهن کودک ما و دانشآموز ماست، فقط با خطخط کردن و عدد و رقم روی او نوشتن، درست نمیشود؛ ساختن لازم دارد. این ساختن، پرورش است. باید به مسئلهی پرورش و جریان پرورش - به هر شکلی که آن را بتوانند انجام بدهند؛ در مورد شکلش ما اظهارنظری نمیکنیم - اهمیت داده شود؛ در کتاب درسی، در انتخاب معلم، در تربیت معلم، در خود سازماندهی.
بیانات در دیدار جمعی از معلمان، پرستاران و کارگران 1388/2/9
کتابی که مظلوم است
ما با این سیاستمداران، نخبگان سیاسی و نخبگان فرهنگی و روشنفکری کشورهای عرب از سالهای متمادی قبل تا امروز ارتباط داشتهایم. اینها در اظهارات و حرفهایشان از آیات قرآن استفاده میکنند؛ مثلاً ما در حرفهایمان چطور از شعر سعدی استفاده میکنیم؛ همهی مردم "توانا بود هر که دانا بود" را میدانند، از اشعار سعدی و حافظ در محاورات خودمان، در سیاست، مسائل گوناگون و اظهارنظرهای روشنفکری استفاده میکنیم؛ آنها از قرآن همینطور استفاده میکنند؛ ولی ما استفاده نمیکنیم. علت این است که در دورانی طولانی، قرآن در آموزش و پرورش ما، بهخصوص در آن سنین یادگیری مهجور بوده یا اصلاً وجود نداشته است. آن قدیم - زمان کودکی ما- یک چیزهای مختصری بود و بعد به تدریج همینطور کمرنگ شد و بالأخره حذف شد. بعد از پیروزی انقلاب، توقع این بود که یک کارِ کارستانی انجام بگیرد. کارهایی هم شده است، لیکن جای حضور قرآن در دورههای گوناگون - چه دبستان، چه دبیرستان و چه راهنمایی- واقعاً خالی است. باید فکر بشود.
ما با این سیاستمداران، نخبگان سیاسی و نخبگان فرهنگی و روشنفکری کشورهای عرب از سالهای متمادی قبل تا امروز ارتباط داشتهایم. اینها در اظهارات و حرفهایشان از آیات قرآن استفاده میکنند؛ مثلاً ما در حرفهایمان چطور از شعر سعدی استفاده میکنیم؛ همهی مردم "توانا بود هر که دانا بود" را میدانند، از اشعار سعدی و حافظ در محاورات خودمان، در سیاست، مسائل گوناگون و اظهارنظرهای روشنفکری استفاده میکنیم؛ آنها از قرآن همینطور استفاده میکنند؛ ولی ما استفاده نمیکنیم. علت این است که در دورانی طولانی، قرآن در آموزش و پرورش ما، بهخصوص در آن سنین یادگیری مهجور بوده یا اصلاً وجود نداشته است. آن قدیم - زمان کودکی ما- یک چیزهای مختصری بود و بعد به تدریج همینطور کمرنگ شد و بالأخره حذف شد. بعد از پیروزی انقلاب، توقع این بود که یک کارِ کارستانی انجام بگیرد. کارهایی هم شده است، لیکن جای حضور قرآن در دورههای گوناگون - چه دبستان، چه دبیرستان و چه راهنمایی- واقعاً خالی است. باید فکر بشود.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان سراسر کشور 1385/2/12
حتی یک استعداد!
در محیط آموزش و پرورش باید کاری بشود که حتی یک استعداد، از میان این میلیونها نوجوان و جوان ایرانی هدر نرود. یعنی تا این حدّی که تعلیمات متوسّطه ماست - این دوازده سالی که درس میخوانند- هر کسی که درس میخواند، استعدادش هدر نرود. حالا بعد از آن ممکن است بعضی به دانشگاه بروند، بعضی به رشتههای فنّی بروند؛ عیبی هم ندارد و همهاش هم خوب است؛ اما در این مدت باید همهی استعداد شکوفا شود.
در محیط آموزش و پرورش باید کاری بشود که حتی یک استعداد، از میان این میلیونها نوجوان و جوان ایرانی هدر نرود. یعنی تا این حدّی که تعلیمات متوسّطه ماست - این دوازده سالی که درس میخوانند- هر کسی که درس میخواند، استعدادش هدر نرود. حالا بعد از آن ممکن است بعضی به دانشگاه بروند، بعضی به رشتههای فنّی بروند؛ عیبی هم ندارد و همهاش هم خوب است؛ اما در این مدت باید همهی استعداد شکوفا شود.
بیانات در دیدار با کارگران و معلمان 1376/2/10
عدالتمحوری
نگاهِ غیر عدالتمحور، این است که ما در کشور مدارس پیشرفتهی مجهز به بهترین تجهیزات در یک جاهایی، و مدارس محرومِ کپری یا شبیه کپری در یک مناطق دیگر داشته باشیم؛ معلم ممتاز برجسته برای تعدادی از مدارس، و معلمان خسته یا کمسواد برای تعداد دیگری از مدارس داشته باشیم. این درست ضد نگاه عدالتمحور است. نتیجه چه خواهد شد؟ نتیجه اینکه: جمعی از کودکان امروزِ ما بدون هیچ دلیلی (جز اینکه یا پول دارند یا در یک منطقهی برخوردار زندگی میکنند) از عالیترین تحصیلات برخوردار خواهند شد و یک عدهی دیگر در سطوح بسیار پایینی خواهند ماند، پیش نخواهند رفت و استعدادهایشان رشد نخواهد کرد. البته عدالت به معنای این نیست که ما با همهی استعدادها با یک شیوه برخورد کنیم؛ نه، استعدادها بالأخره مختلف است؛ نباید بگذاریم استعدادی ضایع بشود و برای پرورش استعدادها بایستی تدبیر بیندیشیم؛ در این تردیدی نیست. اما ملاک، باید استعدادها باشد، لاغیر. عدالت، این است.
نگاهِ غیر عدالتمحور، این است که ما در کشور مدارس پیشرفتهی مجهز به بهترین تجهیزات در یک جاهایی، و مدارس محرومِ کپری یا شبیه کپری در یک مناطق دیگر داشته باشیم؛ معلم ممتاز برجسته برای تعدادی از مدارس، و معلمان خسته یا کمسواد برای تعداد دیگری از مدارس داشته باشیم. این درست ضد نگاه عدالتمحور است. نتیجه چه خواهد شد؟ نتیجه اینکه: جمعی از کودکان امروزِ ما بدون هیچ دلیلی (جز اینکه یا پول دارند یا در یک منطقهی برخوردار زندگی میکنند) از عالیترین تحصیلات برخوردار خواهند شد و یک عدهی دیگر در سطوح بسیار پایینی خواهند ماند، پیش نخواهند رفت و استعدادهایشان رشد نخواهد کرد. البته عدالت به معنای این نیست که ما با همهی استعدادها با یک شیوه برخورد کنیم؛ نه، استعدادها بالأخره مختلف است؛ نباید بگذاریم استعدادی ضایع بشود و برای پرورش استعدادها بایستی تدبیر بیندیشیم؛ در این تردیدی نیست. اما ملاک، باید استعدادها باشد، لاغیر. عدالت، این است.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان سراسر کشور 1385/2/12
نظام آموزش کهنه!
در مسئلهی آموزش و پرورش آنچه که من بر او تأکید و اصرار میکنم، در درجهی اول عبارت است از طرح تحول در نظام آموزش و پرورش... نظام آموزش و پرورش ما یک نظام تقلیدی و کهنه است؛ دو تا خصوصیت بد در او هست. اولاً، از روز اولی که نظام آموزش و پرورش را در دوران سیاه پهلوی و اندکی پیش از آن بر کشور حاکم کردند، نیازها و سنتهای کشور را در نظر نگرفتند. پایه، سنتهای کشور باید باشد، از تجربیات دیگران هم باید حداکثرِ استفاده بشود. نه اینکه ما بیاییم الگویی را که در فلان کشور غربی با اقتضائات خودش - با همهی خطاهائی که ممکن است داشته باشد- به کار گرفته شده، او را عیناً اینجا بیاوریم. متأسفانه این کار را کردند. تقلیدی محض بود؛ این یک. دوم اینکه همان هم کهنه است. خودِ آن کسانی که یک روزی مرجع تقلید مسؤولان وابستهی کشورِ ما قرار گرفتند، امروز از این روشها عبور کردهاند و روشهای تازهتری را آوردهاند؛ اما ما چسبیدهایم به همان روشهای قدیم! تحول لازم است.
در مسئلهی آموزش و پرورش آنچه که من بر او تأکید و اصرار میکنم، در درجهی اول عبارت است از طرح تحول در نظام آموزش و پرورش... نظام آموزش و پرورش ما یک نظام تقلیدی و کهنه است؛ دو تا خصوصیت بد در او هست. اولاً، از روز اولی که نظام آموزش و پرورش را در دوران سیاه پهلوی و اندکی پیش از آن بر کشور حاکم کردند، نیازها و سنتهای کشور را در نظر نگرفتند. پایه، سنتهای کشور باید باشد، از تجربیات دیگران هم باید حداکثرِ استفاده بشود. نه اینکه ما بیاییم الگویی را که در فلان کشور غربی با اقتضائات خودش - با همهی خطاهائی که ممکن است داشته باشد- به کار گرفته شده، او را عیناً اینجا بیاوریم. متأسفانه این کار را کردند. تقلیدی محض بود؛ این یک. دوم اینکه همان هم کهنه است. خودِ آن کسانی که یک روزی مرجع تقلید مسؤولان وابستهی کشورِ ما قرار گرفتند، امروز از این روشها عبور کردهاند و روشهای تازهتری را آوردهاند؛ اما ما چسبیدهایم به همان روشهای قدیم! تحول لازم است.
بیانات در دیدار جمعی از معلمان، پرستاران و کارگران 1388/2/9
تحول
ببینید ما چه میخواهیم؟ محصول و خروجی آموزش و پرورش را چه میخواهیم باشد؟ اول این را مشخص بکنیم؛ ترسیم بکنیم؛ بعد ببینیم که برای ساختن یکچنین موجودی، یک چنین مردی، زنی، جوانی، چه کارهای مهم و اساسی، چه تعالیمِ لازم، در خلال چه برنامهی آموزشی باید داده شود، تا این موجود پرورش پیدا کند. آن وقت آدمهای کارآمدمان بنشینند آن نظام را تعریف و تدوین کنند و با شجاعت لازم وارد میدان شوند و تشکیلات آموزش و پرورش را بر طبق آن نظام تعریف کنند و تحقق ببخشند. این، میشود تحول حقیقی و بنیانی.
ببینید ما چه میخواهیم؟ محصول و خروجی آموزش و پرورش را چه میخواهیم باشد؟ اول این را مشخص بکنیم؛ ترسیم بکنیم؛ بعد ببینیم که برای ساختن یکچنین موجودی، یک چنین مردی، زنی، جوانی، چه کارهای مهم و اساسی، چه تعالیمِ لازم، در خلال چه برنامهی آموزشی باید داده شود، تا این موجود پرورش پیدا کند. آن وقت آدمهای کارآمدمان بنشینند آن نظام را تعریف و تدوین کنند و با شجاعت لازم وارد میدان شوند و تشکیلات آموزش و پرورش را بر طبق آن نظام تعریف کنند و تحقق ببخشند. این، میشود تحول حقیقی و بنیانی.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر،معاونان و مدیران آموزش وپرورش 1385/5/3