بسماللهالرّحمنالرّحیم
اوّلاً بنده تشکّر صمیمی و قلبی خودم را خدمت همهی آقایان عرض میکنم، به خاطر اینکه به این کار مهم پرداختید و این فکر حقیقتاً بجا را، تحقّق میبخشید. بنده هم به نوبهی خودم برای هرگونه کمکی که از من برای این کار ساخته باشد هم از جنبهی معنوی و هم از جنبه مادّی؛ تا آنجا که مقدور باشد حرفی ندارم.
به نظر بنده، مرحوم مجلسی یکی از علمای بزرگِ مظلومِ تاریخ ماست. عالم بزرگی است، برای خاطر اینکه از لحاظ علمی، مرد بسیار بلند پایهای است. خبرهی فنِّ حدیث است. خبرهی فنِّ رجال است. فقیه است. حدیث فهم است. شما ملاحظه بفرمایید بیانهایی که ایشان در «بحار» دارد، جزو علمیترین حرفهای دینی است که اگر کسی بخواهد روی «بحار» کار کند، ده کتاب زبدهی بزرگ، از آن بیرون میآید. یعنی اگر کسی بیانهای مجلسی را بهعنوان حلّ مشکلات اخبار و بیان اخبار مشکله جمع کند، یک کتاب قطور چند جلدی، پر از مطالب بسیار دقیق علمی در همهی فنون و زمینهها خواهد شد. یا همین دو شرح عظیمی که بر «تهذیب(۱)» و «کافی(۲)» دارد یعنی «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» واقعاً دو کتاب فوقالعاده است! اگر یک نفر آدم بخواهد یک «مرآت العقول» بنویسد، یک عمر، وقت میگیرد. و این مرد، همینطور روان، این همه کتاب نوشته است.
بنابراین، بزرگی ایشان، یکی به خاطر این است که ملّای بزرگی است. ثانیاً، از این جهت که کارهایی بزرگ کرده است. شما ببینید این مرد، چه کارهایی انجام داده است! اوّلین تفسیر موضوعی «تفصیل الایات» را مجلسی نوشته است. شما در این بیستوپنج جلد بحار که نگاه کنید، میبینید برحسب موضوعات مختلف، از موضوعات «ژول لابوم»، بهمراتب مفیدتر و بهدردبخورتر است. یعنی تفصیلی که ژول لابومِ فرانسوی کرده، تفصیلی نیست که یک مسلمان به آن احتیاج داشته باشد. برای تفصیل قرآن، دید و سبک نگرش غربی او، هادی او بوده است. اما مرحوم مجلسی تفصیلی کرده که یک عالم دینی میتواند از آن استفاده کند. بنابراین، اولین قرآنِ تفصیلیِ موضوعی را ایشان نوشته، و به همان مناسبت، این آیات مفصّله را تفسیر کرده است. همچنین، ایشان اوّل کسی است که «نهجالبلاغه» را تقسیم و فصلبندی کرده است. احادیث را ایشان فصلبندی کرده است؛ آن هم یک فصلبندی وسیع. کار مجلسی، واقعاً فوقالعاده است و قابل بیان نیست. اصلاً عظمت کار مجلسی در «بحار» و در کارهای حاشیهایاش، در کلمات نمیگنجد. این «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» و غیره، کارهایِ حاشیهایِ ایشان است که معلوم است آنها را در حاشیهی «بحار» انجام داده است.
بنابراین، او مرد بزرگی است. منتها این مرد بزرگ، چون به فکر عوام زمان خودش هم بوده، چند کتاب فارسی هم نوشته و لذا در سطح یک «فارسینویس» تنزّل کرده است تا عوامالنّاس هم از اینها یعنی «حیات القلوب» و «حقّالیقین» و «حلیه المتقین» استفاده کنند. مثل «شیخ جعفر شوشتری(۳)» که یک مجتهد درجهی یک بود، هنوز هم در تاریخ ما، بهعنوان «شیخ جعفر واعظ» معروف است! چرا؟ چون مرجع تقلیدی بوده که منبر میرفته و قدرت منبر داشته است. اینها واقعاً جزو ظلمهایی است که برخی از ما، نسبت به بعضی از بزرگان، مرتکب میشویم؛ از جمله، نسبت به این مرد با عظمت و ملّایی به این بزرگی، یعنی نویسندهی «بِحارالانوار». حالا فرضاً یک کتاب فارسی هم نوشته است؛ اینکه گناه نیست! ایشان مرد بزرگی است و بزرگداشت مجلسی، با این دید باید انجام گیرد. از جنبهی دیگر، ایشان در زمان خودش، «شیخالاسلام» بوده است. وقتی میخواهند زمان مجلسی را ترسیم کنند، فوراً حملهی افغانها و شاه سلطان حسین که افغانها او را تار و مار کردند، به نظر میآید. در حالیکه همهی عمر مجلسی که در زمان حمله افغان و سلطنت شاه سلطان حسین نیست! مجلسی سالهای متمادی پنجاه، شصت سال حیات علمی داشته است و باید آن حیات علمی زنده شود. به صرف اینکه ایشان چهار کلمه نسبت به شاه سلطان حسین، در اوّل کتابهایشْ چیزی آورده است، این موجب نشود که مقام و عظمتِ علمی اجتماعی او و شیخالاسلامیاش، که منشأ آثار و برکات بسیار بوده است، تحتالشعاع قرار گیرد.
نکتهی دیگر این است که معمول شده «کنگرهی بینالمللی» برگزار کنند. من نمیفهمم «بینالمللی» برای چیست؟ یک وقت یک شخصیت بینالمللی است. مثلاً میخواهیم کسانی که در دنیا دربارهی شخصیّتی مثل «شیخ مفید» کار کردهاند، به اینجا بیایند. اما مجلسی شخصی نبوده است که در دنیا به اینصورت مطرح باشد و ما بخواهیم از نظرات مجلسی شناسان بزرگ دنیا استفاده کنیم. وانگهی؛ از خودِ ما مجلسی شناستر!؟ چرا راجع به خودمان هم، برویم التماس کنیم!؟ مجلسیشناس، خود ما هستیم. ما مجلسی را میشناسیم؛ آنوقت به دیگران التماس کنیم، ببینیم راجع به بزرگان ما چه مینویسند و چگونه مینویسند!؟
آقایی برداشته راجع به «شیخ مفید» مطلب نوشته است؛ و غلط. یک مشت معلومات را جمع میکنند معلومات روزنامهایِ سطحی و بدون عمق و برای خودشان در دنیا اسم بلند میکنند. میگویند: ایشان کسی است که دربارهی یکی از شخصیتهای شیعهی قرن فرضاً چهارم، کتابی نوشته به این قطر! اما دیگر نمیدانند که این کتاب به این قطر را، متخصصینش قبول ندارند! یک کتاب سطحی است. بگذار حالا کار خودش را بکند. بالاخره اسم میبرد، عنوان میبرد. تزِ دکترایش است؛ عنوان دکتری میگیرد. کارشان را بکنند. ما که بُخل نداریم. اما، ما از او استفاده نمیکنیم.
اشتباه نشود، که ما هم باید از او استفاده کنیم و ما هم باید «مفید» را آنگونه که او میبیند، ببینیم. حالا مجلسی که، بحمدالله این مسائل را ندارد. شما بیایید یک کنگرهی علمی و تخصّصی دایر کنید. روی «بینالمللی» بودن، خیلی اصرار نداشته باشید. کنگره را حقیقتاً یک کنگرهی علمی و تخصّصی کنید، تا یکعدّه آدم متخصّص که اهل این کارند ولو تا به حال هم به صرافت نیفتادهاند که مجلسی را بشناسند دور هم جمع شوند. کسان زیادی هستند، که در این رشتهاند؛ اما تا به حال به فکر این نبودهاند. لکن اگر بخواهند مجلسی را بشناسند، مطالعهی زیادی نمیخواهد. یعنی لازم نیست چندین سال کار کنند؛ چون معلومات و محفوظات در ذهنشان است. یک مقدار نگاه کنند، یک مدّت کار کنند، و ابعاد شخصیت مجلسی را واقعاً به دست بیاورند.
مثلاً الان یک گوشه از زندگی مجلسی که برای ما روشن نیست، فقه مجلسی است. فقاهت مجلسی، برای ما چندان روشن نیست. بروند در «بحار» در آن مجلّداتی که مربوط به مباحث فقهی است آرای فقهی مجلسی را پیدا کنند و یک رسالهی فقهی از «بحار» در بیاورند. یا آنجاها که ایشان در ذیل روایات «کافی» و «تهذیب» نظراتی دارد که پیداست فتوای اوست اینها را استخراج کنند و در بیاورند. به نظر من، این کارها، کشف گوشههای ناشناختهای از زندگی مجلسی است.
مجلسی یک محدّث است؛ اما در چه ابعادی؟ ما خیلی محدّث داریم. اما او با چه کسی قابل مقایسه است؟ با صاحب «وسائل(۴)» یا «فیض(۵)»؟ اینها را آدم باید حساب کند! یک وقت دیدید اگر اینها را در میزان گذاشتیم، پی بردیم که چند نفر صاحب «وسائل» هم یک مجلسی نمیشوند! ممکن است به این نتیجه برسیم. باید وزن حدیث شناسیِ او را بهدست بیاوریم. غرض اینکه، کنگره را اینگونه قرار دهید. اگر لازم شد دو سال هم کار را عقب بیندازید، مانعی ندارد. چون شما کنگره را به مناسبت سالگرد مجلسی گذاشتهاید، لذا اگر سه، چهار سال از سالگردش بگذرد، با اینکه شش سال بگذرد، فرق نمیکند. دو سال دیگر هم صبر کنید، تا یک چیز قوی از آب در بیاورید. این هم نکتهی سوم.
نکتهی چهارم این است که من الان میبینم در مجموعهی شما، الحمدلله چهرههای خیلی خوبی هستند. یعنی اساتید دانشگاه را شما وارد کردهاید که بسیار کار مثبت و بجایی است. بعضی از مسؤولین مختلف را وارد کردهاید که خیلی خوب است. اما علما کجایند؟ اصفهان این همه اهل علم و ملّای حسابی دارد. شما این همه ملّای اصفهانی دارید. همچنین، در قم، در تهران و در شهرستانهای دیگر. یعنی از علما و فضلای اصفهان و غیر اصفهان، کسانی که واقعاً این شایستگی را دارند، باید حضور داشته باشند و کار کنند. در درجهی اوّل، اصفهانیها که بالاخره مجلسی مال خودشان است. بعد هم از قم که یک منبع و مرکز تمام نشدنی است. قم یک گنجینه و یک انبار است و ما خودمان که بچهی قم و و بزرگ شدهی علمی قم هستیم، هنوز قدر قم را نمیدانیم. قم مجموعهی عظیمی از علوم و معارف و تخصّصهاست، که متأسفانه ناشناخته است. مثل انباری است که هنوز صورت برداری نشده و پر از ذخایر قیمتی است! درست نمیدانند چقدر استعداد در این مرکز علمی نهفته است. انشاءالله موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) تهذیب الاحکام» شیخ طوسی.
۲) اصول کافی» کلینی.
۳) شیخ جعفری شوشتری (۱۳۰۳ ه ق ۱۲۲۷ ه ق)
۴) وسائل الشّیعه» : شیخ حرّ عاملی (۱۱۰۴ ه ق ۱۰۳۳ ه ق)
۵) ملّا محسن فیض کاشانی (۱۰۹۱ ه ق ۱۰۰۷ ه ق)
اوّلاً بنده تشکّر صمیمی و قلبی خودم را خدمت همهی آقایان عرض میکنم، به خاطر اینکه به این کار مهم پرداختید و این فکر حقیقتاً بجا را، تحقّق میبخشید. بنده هم به نوبهی خودم برای هرگونه کمکی که از من برای این کار ساخته باشد هم از جنبهی معنوی و هم از جنبه مادّی؛ تا آنجا که مقدور باشد حرفی ندارم.
به نظر بنده، مرحوم مجلسی یکی از علمای بزرگِ مظلومِ تاریخ ماست. عالم بزرگی است، برای خاطر اینکه از لحاظ علمی، مرد بسیار بلند پایهای است. خبرهی فنِّ حدیث است. خبرهی فنِّ رجال است. فقیه است. حدیث فهم است. شما ملاحظه بفرمایید بیانهایی که ایشان در «بحار» دارد، جزو علمیترین حرفهای دینی است که اگر کسی بخواهد روی «بحار» کار کند، ده کتاب زبدهی بزرگ، از آن بیرون میآید. یعنی اگر کسی بیانهای مجلسی را بهعنوان حلّ مشکلات اخبار و بیان اخبار مشکله جمع کند، یک کتاب قطور چند جلدی، پر از مطالب بسیار دقیق علمی در همهی فنون و زمینهها خواهد شد. یا همین دو شرح عظیمی که بر «تهذیب(۱)» و «کافی(۲)» دارد یعنی «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» واقعاً دو کتاب فوقالعاده است! اگر یک نفر آدم بخواهد یک «مرآت العقول» بنویسد، یک عمر، وقت میگیرد. و این مرد، همینطور روان، این همه کتاب نوشته است.
بنابراین، بزرگی ایشان، یکی به خاطر این است که ملّای بزرگی است. ثانیاً، از این جهت که کارهایی بزرگ کرده است. شما ببینید این مرد، چه کارهایی انجام داده است! اوّلین تفسیر موضوعی «تفصیل الایات» را مجلسی نوشته است. شما در این بیستوپنج جلد بحار که نگاه کنید، میبینید برحسب موضوعات مختلف، از موضوعات «ژول لابوم»، بهمراتب مفیدتر و بهدردبخورتر است. یعنی تفصیلی که ژول لابومِ فرانسوی کرده، تفصیلی نیست که یک مسلمان به آن احتیاج داشته باشد. برای تفصیل قرآن، دید و سبک نگرش غربی او، هادی او بوده است. اما مرحوم مجلسی تفصیلی کرده که یک عالم دینی میتواند از آن استفاده کند. بنابراین، اولین قرآنِ تفصیلیِ موضوعی را ایشان نوشته، و به همان مناسبت، این آیات مفصّله را تفسیر کرده است. همچنین، ایشان اوّل کسی است که «نهجالبلاغه» را تقسیم و فصلبندی کرده است. احادیث را ایشان فصلبندی کرده است؛ آن هم یک فصلبندی وسیع. کار مجلسی، واقعاً فوقالعاده است و قابل بیان نیست. اصلاً عظمت کار مجلسی در «بحار» و در کارهای حاشیهایاش، در کلمات نمیگنجد. این «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» و غیره، کارهایِ حاشیهایِ ایشان است که معلوم است آنها را در حاشیهی «بحار» انجام داده است.
بنابراین، او مرد بزرگی است. منتها این مرد بزرگ، چون به فکر عوام زمان خودش هم بوده، چند کتاب فارسی هم نوشته و لذا در سطح یک «فارسینویس» تنزّل کرده است تا عوامالنّاس هم از اینها یعنی «حیات القلوب» و «حقّالیقین» و «حلیه المتقین» استفاده کنند. مثل «شیخ جعفر شوشتری(۳)» که یک مجتهد درجهی یک بود، هنوز هم در تاریخ ما، بهعنوان «شیخ جعفر واعظ» معروف است! چرا؟ چون مرجع تقلیدی بوده که منبر میرفته و قدرت منبر داشته است. اینها واقعاً جزو ظلمهایی است که برخی از ما، نسبت به بعضی از بزرگان، مرتکب میشویم؛ از جمله، نسبت به این مرد با عظمت و ملّایی به این بزرگی، یعنی نویسندهی «بِحارالانوار». حالا فرضاً یک کتاب فارسی هم نوشته است؛ اینکه گناه نیست! ایشان مرد بزرگی است و بزرگداشت مجلسی، با این دید باید انجام گیرد. از جنبهی دیگر، ایشان در زمان خودش، «شیخالاسلام» بوده است. وقتی میخواهند زمان مجلسی را ترسیم کنند، فوراً حملهی افغانها و شاه سلطان حسین که افغانها او را تار و مار کردند، به نظر میآید. در حالیکه همهی عمر مجلسی که در زمان حمله افغان و سلطنت شاه سلطان حسین نیست! مجلسی سالهای متمادی پنجاه، شصت سال حیات علمی داشته است و باید آن حیات علمی زنده شود. به صرف اینکه ایشان چهار کلمه نسبت به شاه سلطان حسین، در اوّل کتابهایشْ چیزی آورده است، این موجب نشود که مقام و عظمتِ علمی اجتماعی او و شیخالاسلامیاش، که منشأ آثار و برکات بسیار بوده است، تحتالشعاع قرار گیرد.
نکتهی دیگر این است که معمول شده «کنگرهی بینالمللی» برگزار کنند. من نمیفهمم «بینالمللی» برای چیست؟ یک وقت یک شخصیت بینالمللی است. مثلاً میخواهیم کسانی که در دنیا دربارهی شخصیّتی مثل «شیخ مفید» کار کردهاند، به اینجا بیایند. اما مجلسی شخصی نبوده است که در دنیا به اینصورت مطرح باشد و ما بخواهیم از نظرات مجلسی شناسان بزرگ دنیا استفاده کنیم. وانگهی؛ از خودِ ما مجلسی شناستر!؟ چرا راجع به خودمان هم، برویم التماس کنیم!؟ مجلسیشناس، خود ما هستیم. ما مجلسی را میشناسیم؛ آنوقت به دیگران التماس کنیم، ببینیم راجع به بزرگان ما چه مینویسند و چگونه مینویسند!؟
آقایی برداشته راجع به «شیخ مفید» مطلب نوشته است؛ و غلط. یک مشت معلومات را جمع میکنند معلومات روزنامهایِ سطحی و بدون عمق و برای خودشان در دنیا اسم بلند میکنند. میگویند: ایشان کسی است که دربارهی یکی از شخصیتهای شیعهی قرن فرضاً چهارم، کتابی نوشته به این قطر! اما دیگر نمیدانند که این کتاب به این قطر را، متخصصینش قبول ندارند! یک کتاب سطحی است. بگذار حالا کار خودش را بکند. بالاخره اسم میبرد، عنوان میبرد. تزِ دکترایش است؛ عنوان دکتری میگیرد. کارشان را بکنند. ما که بُخل نداریم. اما، ما از او استفاده نمیکنیم.
اشتباه نشود، که ما هم باید از او استفاده کنیم و ما هم باید «مفید» را آنگونه که او میبیند، ببینیم. حالا مجلسی که، بحمدالله این مسائل را ندارد. شما بیایید یک کنگرهی علمی و تخصّصی دایر کنید. روی «بینالمللی» بودن، خیلی اصرار نداشته باشید. کنگره را حقیقتاً یک کنگرهی علمی و تخصّصی کنید، تا یکعدّه آدم متخصّص که اهل این کارند ولو تا به حال هم به صرافت نیفتادهاند که مجلسی را بشناسند دور هم جمع شوند. کسان زیادی هستند، که در این رشتهاند؛ اما تا به حال به فکر این نبودهاند. لکن اگر بخواهند مجلسی را بشناسند، مطالعهی زیادی نمیخواهد. یعنی لازم نیست چندین سال کار کنند؛ چون معلومات و محفوظات در ذهنشان است. یک مقدار نگاه کنند، یک مدّت کار کنند، و ابعاد شخصیت مجلسی را واقعاً به دست بیاورند.
مثلاً الان یک گوشه از زندگی مجلسی که برای ما روشن نیست، فقه مجلسی است. فقاهت مجلسی، برای ما چندان روشن نیست. بروند در «بحار» در آن مجلّداتی که مربوط به مباحث فقهی است آرای فقهی مجلسی را پیدا کنند و یک رسالهی فقهی از «بحار» در بیاورند. یا آنجاها که ایشان در ذیل روایات «کافی» و «تهذیب» نظراتی دارد که پیداست فتوای اوست اینها را استخراج کنند و در بیاورند. به نظر من، این کارها، کشف گوشههای ناشناختهای از زندگی مجلسی است.
مجلسی یک محدّث است؛ اما در چه ابعادی؟ ما خیلی محدّث داریم. اما او با چه کسی قابل مقایسه است؟ با صاحب «وسائل(۴)» یا «فیض(۵)»؟ اینها را آدم باید حساب کند! یک وقت دیدید اگر اینها را در میزان گذاشتیم، پی بردیم که چند نفر صاحب «وسائل» هم یک مجلسی نمیشوند! ممکن است به این نتیجه برسیم. باید وزن حدیث شناسیِ او را بهدست بیاوریم. غرض اینکه، کنگره را اینگونه قرار دهید. اگر لازم شد دو سال هم کار را عقب بیندازید، مانعی ندارد. چون شما کنگره را به مناسبت سالگرد مجلسی گذاشتهاید، لذا اگر سه، چهار سال از سالگردش بگذرد، با اینکه شش سال بگذرد، فرق نمیکند. دو سال دیگر هم صبر کنید، تا یک چیز قوی از آب در بیاورید. این هم نکتهی سوم.
نکتهی چهارم این است که من الان میبینم در مجموعهی شما، الحمدلله چهرههای خیلی خوبی هستند. یعنی اساتید دانشگاه را شما وارد کردهاید که بسیار کار مثبت و بجایی است. بعضی از مسؤولین مختلف را وارد کردهاید که خیلی خوب است. اما علما کجایند؟ اصفهان این همه اهل علم و ملّای حسابی دارد. شما این همه ملّای اصفهانی دارید. همچنین، در قم، در تهران و در شهرستانهای دیگر. یعنی از علما و فضلای اصفهان و غیر اصفهان، کسانی که واقعاً این شایستگی را دارند، باید حضور داشته باشند و کار کنند. در درجهی اوّل، اصفهانیها که بالاخره مجلسی مال خودشان است. بعد هم از قم که یک منبع و مرکز تمام نشدنی است. قم یک گنجینه و یک انبار است و ما خودمان که بچهی قم و و بزرگ شدهی علمی قم هستیم، هنوز قدر قم را نمیدانیم. قم مجموعهی عظیمی از علوم و معارف و تخصّصهاست، که متأسفانه ناشناخته است. مثل انباری است که هنوز صورت برداری نشده و پر از ذخایر قیمتی است! درست نمیدانند چقدر استعداد در این مرکز علمی نهفته است. انشاءالله موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) تهذیب الاحکام» شیخ طوسی.
۲) اصول کافی» کلینی.
۳) شیخ جعفری شوشتری (۱۳۰۳ ه ق ۱۲۲۷ ه ق)
۴) وسائل الشّیعه» : شیخ حرّ عاملی (۱۱۰۴ ه ق ۱۰۳۳ ه ق)
۵) ملّا محسن فیض کاشانی (۱۰۹۱ ه ق ۱۰۰۷ ه ق)