منتخبی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد «مردمسالاری دینی»
این انتخابات، عزیزان من! برای دشمنان شما یک زلزلهی سیاسی بود؛ برای دوستان شما در اکناف عالم یک جشن واقعی بود؛ یک جشن تاریخی بود. در سی سالگی انقلاب این جور مردم بیایند نسبت به این نظام و این انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداری کنند! این یک جنبش عمومی و مردمی بود برای تجدید پیمان با امام و با شهدا؛ و برای نظام جمهوری اسلامی یک نفس تازه کردن، یک حرکت از نو، یک فرصت بزرگ. این انتخابات، مردمسالاری دینی را به رخ همهی مردم عالم کشید. همهی کسانی که بدخواه نظام جمهوری اسلامی هستند، دیدند مردمسالاری دینی یعنی چه. این یک راه سوم است. در مقابل دیکتاتوریها و نظامهای مستبد از یک طرف، و دموکراسیهای دور از معنویت و دین از یک طرف دیگر، این مردمسالاری دینی است؛ این است که دلهای مردم را مجذوب میکند و آنها را به وسط صحنه میکشاند. این، امتحان خودش را داد. این یک نکته دربارهی این انتخابات.
این انتخابات، عزیزان من! برای دشمنان شما یک زلزلهی سیاسی بود؛ برای دوستان شما در اکناف عالم یک جشن واقعی بود؛ یک جشن تاریخی بود. در سی سالگی انقلاب این جور مردم بیایند نسبت به این نظام و این انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداری کنند! این یک جنبش عمومی و مردمی بود برای تجدید پیمان با امام و با شهدا؛ و برای نظام جمهوری اسلامی یک نفس تازه کردن، یک حرکت از نو، یک فرصت بزرگ. این انتخابات، مردمسالاری دینی را به رخ همهی مردم عالم کشید. همهی کسانی که بدخواه نظام جمهوری اسلامی هستند، دیدند مردمسالاری دینی یعنی چه. این یک راه سوم است. در مقابل دیکتاتوریها و نظامهای مستبد از یک طرف، و دموکراسیهای دور از معنویت و دین از یک طرف دیگر، این مردمسالاری دینی است؛ این است که دلهای مردم را مجذوب میکند و آنها را به وسط صحنه میکشاند. این، امتحان خودش را داد. این یک نکته دربارهی این انتخابات.
خطبههای نماز جمعهی تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی 29/03/1388
معتقدم همهی ما وظیفه داریم این را پاسداری کنیم. یعنی این اتحاد ملی را در گفتن و اعلام صریح حمایت از نظام اسلامی را، دستکم نگیریم؛ این چیز بسیار مهمی است. امروز نظام اسلامی نشان دارد میدهد که مردمسالاری واقعی در او حکمفرماست. مردم میآیند مینشینند پای صحبت نامزدهای مختلف، گوش میکنند، بعد در حدود شاید ده روز، پانزده روز در خیابانها حضور فعال دارند. این به نظر من خیلی مسئلهی مهمی است. ما باید به این شبهای گوناگون و متعددی که در خیابانهای تهران و بعضی از شهرستانهای دیگر مردم جمع میشدند و بعضی از این نامزد، بعضی از آن نامزد حمایت میکردند، شعار میدادند و هیچگونه درگیری بین اینها وجود نداشت، افتخار بکنیم؛ این خیلی چیز مهمی است. مردم ما اینند؛ اختلاف سلیقه هم دارند، نظرات مختلفی هم نسبت به نامزدهای مختلف دارند، اما با همدیگر هم کار میکنند. آقای مهندس موسوی برای من نقل میکردند که توی یک خیابانی که ایشان میرفته، ماشینی با ماشین ایشان همراه میشوند. آنها شروع میکنند حرفی و شعاری را که علیه آقای موسوی بوده، با خنده گفتن، آقای موسوی گفت من هم خندیدم و به آنها دست تکان دادم اینجوری و عبور کردم. خوب، این فضا خیلی فضای خوبی است. این فضا بعد از انتخابات نباید تبدیل بشود به فضای خصومت و تقابل؛ عدهای این را میخواهند در جامعه تحقق ببخشند. این خلاف واقع است. آن کسانی که اجتماع میکنند برای حمایت از یک نامزد، با آن کسانی که اجتماع میکنند برای حمایت از نامزد دیگر، هر دو ملت ایرانند، گروههائی از مردمند؛ ما باید با این دید نگاه کنیم. آرائی هم دارند؛ یک جمعی رأی به این دادند، یک جمعی رأی به آن دادند. البته قاعدهی مردمسالاری این است که اکثریت بر اقلیت در مقام عمل تقدم پیدا میکند؛ یعنی آن کسی که اکثریت به او رأی دادند، او مسئولیت را به عهده میگیرد؛ این قاعدهی مردمسالاری است. اما این به معنای ایجاد تزاحم و ایجاد تعارض و دشمنی نیست. با ایجاد دشمنی همهتان مقابله کنید.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان نامزدهای ادهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 26/03/1388
انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیست. پایهی نظام ما همین انتخابات است. یکی از پایهها، انتخابات است. مردمسالاری دینی با حرف نمیشود؛ مردمسالاری دینی با شرکت مردم، حضور مردم، ارادهی مردم، ارتباط فکری و عقلانی و عاطفی مردم با تحولات کشور صورت میگیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. این مردمسالاری، عامل پایداری ملت ایران است. اینکه شما توانستهاید در طول این سی سال از نهیب ابرقدرتها نترسید، اینکه ابرقدرتها هم غیر از نهیب نتوانستند ضربهی اساسی به شما بزنند، اینکه جوانان کشور در ورود به میدانهای گوناگون این شجاعت و اخلاص را نشان میدهند، ناشی از مردمسالاری دینی است؛ این را باید خیلی قدر بدانیم. انتخابات سرمایهگذاری عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایهی سنگین و عظیمی را در بانک میگذارید، بانک با آن کار میکند و شما از سودش استفاده میکنید؛ انتخابات یک چنین چیزی است. ملت ایران سرمایهگذاری عظیمی را میکند، سپردهگذاری بزرگی را انجام میدهد و سود آن را میبرد. آراء یکایک شما مردم سهمی است از همان سرمایهگذاری و سپردهگذاری. هر رأیی که شما در صندوق میاندازید، مثل این است که یک بخشی از پول آن سپرده را دارید تأمین میکنید. یک رأی هم اهمیت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد؛ برای ملت ایران حرمت بیشتری خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال میشوند. عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان میدهد؛ انتخابات این است. بنده همواره در درجهی اول در انتخابات سعیم بر این است که به مردم عرض کنم حضور شما در این انتخابات مهم است. این، تصدیق و تأیید و مستحکم کردن نظام جمهوری اسلامی است. مسئله فقط یک مسئلهی سیاسی و فردی و اخلاقی محض نیست؛ یک مسئلهی همهجانبه است. انتخابات با سرنوشت مردم سر و کار دارد؛ بخصوص انتخابات ریاست جمهوری که سپردن قوهی اجرائیهی کشور به دست یک نفر و یک مجموعه است که کشور را برای مدت چند سال اداره کنند؛ اینقدر انتخابات اهمیت دارد.
بیانات دراجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) 01/01/1388
امروز ملت فلسطین، وسط میدانِ یک جهاد دشوار و بلندمدت است و این نه تنها جهاد فلسطین که بخش برجستهای است از جبههی گستردهی جهاد دنیای اسلام با مستکبرین متجاوز و سفّاک و غارتگر. دنیای اسلام بیدار شده، شعار حاکمیت اسلام در همهی کشورهای اسلامی جایگاه نخست را در میان جوانان و دانشگاهیان و روشنفکران این کشورها باز یافته. ایران اسلامی که پروراننده و به عمل آورندهی اندیشهی مردمسالاری دینی است، روزبهروز قویتر و پیشرفتهتر شده، اسلام ناب که امام خمینی آن را پیراسته از التقاط و انحراف و جمود و تحجّر معرفی کرد، در عرصهی سیاسی بسیاری از کشورها امتداد یافته و در شرق و غرب دنیای اسلام ریشه دوانیده است. طعم تلخ و زهرآگین لیبرال دمکراسی غرب که تبلیغات امریکایی، مزوّرانه میخواست آن را داروی شفابخش معرفی کند، جان و تن ملت اسلامی را آزرده و دل آنان را گداخته است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در سومین کنفرانس بینالمللی قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین 25/1/1385
نعمت بزرگ حضور مردم، هدیهی انقلاب به ماست. قرنهای متمادی در کشور ما سپری شد؛ حکومتهایی آمدند و رفتند، بدون اینکه مردم کوچکترین نقشی در تعیین این دولتها و گزینش آنها داشته باشند. انقلاب میدان را برای مردم ما باز کرد. مردمسالاری در کشور ما، یک مردمسالاری حقیقی متکی به ایمان است. مردم از روی احساس وظیفهی دینی است که در عرصهی انتخابات وارد میشوند و طبق تشخیص خود گزینش میکنند و رأی خود را به صندوق میاندازند. انتخابات نهم هم مثل انتخاباتهای قبل، بحمدالله پرشور و سالم و افتخارآمیز برگزار شد. البته دشمنان ملت ما - که باید گفت دشمنان اسلام - حاضر نیستند به وجود این مردمسالاری سالم اعتراف کنند. هرچه توانستند، تلاش کردند شاید انتخابات را بیرونق کنند. تبلیغاتچیهای وابستهی به مراکز قدرت، از مدتها پیش از انتخابات، با لحنهای گوناگون، فضا را از هیاهوی مخالفت با انتخابات پر کردند؛ سعی میکردند مردم را ناامید کنند؛ مردم را از حضور در این میدان شرف و افتخار منصرف کنند. آخرین آنها حرکت گستاخانه و البته ابلهانهی رئیس جمهور امریکا بود که روز قبل از انتخابات به مردم ما صریحا توصیه کرد که در انتخابات شرکت نکنند! ملت ما استقلال خود، هوشمندی خود، شجاعت خود، دلسوزی و پایبندی خود به منافع ملی را در این نوبت هم مثل نوبتهای دیگر نشان داد. حقا و انصافا در مقابل هوشیاری و وقتشناسی این ملت، انسان احساس تواضع و خضوع میکند. این ملت، ملت شجاع و بیدار و با ایمان و پرانگیزهیی است؛ بگذارید دشمنان این ملت هر چه میخواهند، بگویند. این ملت راه خود را پیدا کرده است و با همت والا در این راه به پیش میرود. سردمداران استکبار جهانی بعد از انتخابات هم از تخریب وجههی انتخابات ایران دست برنداشتند. یک مسؤول امریکایی گفت ما دمکراسی ایران را قبول نداریم! اینگونه صدور تصمیم دربارهی ملتها، خوی استکباری ناپسند و پلیدی است که متأسفانه امروز شیطان بزرگ به آن گرفتار است. ملت ایران هم دمکراسی آنها را قبول ندارد. دمکراسییی که پول سرمایهداران صهیونیست حرف اول را در آن میزند، چه افتخاری میتواند داشته باشد و چه چیزی را میتواند به مردم دنیا تعلیم دهد؟ دمکراسی حقیقی، مردمسالاری برخاستهی از دین و ایمان است. انگیزهی مردم، برخاستهی از دین، از احساس مسؤولیت و از احساس تکلیف ملی و دینی است؛ لذا وارد میدان میشوند و در میان نامزدهای مختلف، گزینهی خودشان را انتخاب میکنند. رئیس جمهوری که با چنین آرائی سر کار میآید، وامدار هیچ کس جز خدا و مردم نیست؛ این معنای مردمسالاری است. ملت عزیز ما این نعمت الهی را قدر بدانند؛ بر آن پای بفشارند و تأثیر و حضور خودشان را در میدانهای گوناگون تعیین سیاستهای کشور و گزینش مدیران عالیرتبه همچنان حفظ کنند.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر محمود احمدینژاد 12/05/1384
بستر مردمسالاری اسلامی و حضور مردم را انقلاب به ما داد. ما باید روی این زمینه تکیه کنیم. البته از طرف کسانی سعی شده که بین جمهوریت نظام و اسلامیت، رقابتی به وجود بیاورند. یکجا بعضیها بگویند روی اسلامیت تکیه شد، جمهوریت تضعیف شد؛ یک عده هم بگویند روی جمهوریت تکیه شد، اسلامیت تضعیف شد. اینطوری نیست. در کشور ما جمهوریت از اسلامیت جدا نیست. این مردم، مؤمن و عمیقا پایبند به مبانی دینی هستند. همیشه در انتخاباتهای ما این نشان داده میشود. در سال 76 هم همینطور بود؛ سال 80 هم همینطور بود؛ امسال هم که 1384 است، همینطور است. در انتخابات، مردم در حقیقت به پایههای اعتقادی خودشان و به آنچه بر آن پایهها مبتنی است، رأی میدهند. مردم عقاید خود را دوست میدارند و به این عقاید و مبانی پایبند هستند؛ و همین مبانی هم ما را پیش میبرد. لذا جمهوریت - یعنی مردمسالاری به معنای واقعی کلمه - در این کشور همواره با اعتقاد به اسلام و حرکت در جهت اسلام همراه است و انشاءالله بستر جریان مردمسالاری و پیشرفت و رشد این حالت و نهادینه شدن روحیات ناشی از مردمسالاری اسلامی روزبهروز در کشور گسترش پیدا خواهد کرد.
بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت 10/05/1384
مبنای مردمسالاری دینی با مبنای دمکراسی غربی متفاوت است. مردمسالاری دینی - که مبنای انتخابات ماست و برخاستهی از حق و تکلیف الهی انسان است - صرفا یک قرارداد نیست. همهی انسانها حق انتخاب و حق تعیین سرنوشت دارند؛ این است که انتخابات را در کشور و نظام جمهوری اسلامی معنا میکند. این، بسیار پیشرفتهتر و معنادارتر و ریشهدارتر از چیزی است که امروز در لیبرال دمکراسی غربی وجود دارد؛ این از افتخارات ماست؛ این را باید حفظ کرد.
بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) 14/03/1384
اینکه ما امروز مردمسالاری دینی را مطرح میکنیم، چیزی غیر از ترجمهی جمهوری اسلامی نیست. امروز بعضیها به صورت مبالغهآمیز و گاهی بشدت غیرمنصفانه دم از مردمسالاری میزنند. مردمسالاری چیزی نیست که در ایران سابقهی تاریخی داشته باشد - اصلا وجود نداشته - این حقیقت و این مفهوم با جمهوری اسلامی در کشور تعریف شد و تحقق پیدا کرد. البته دامنهی مردمسالاری را میشود گسترش داد، میشود کیفیت داد، میشود هر چیزی را برتر کرد - در این شکی نیست - اما نباید نسبت به جمهوری اسلامی بیانصافی کرد. جمهوری اسلامی را انقلاب در مقابل ما گذاشت. ما فهمیدیم دو چیز معتبر است: یکی اینکه باید مردم تصمیم بگیرند و انتخاب کنند و حرکت کنند؛ این جمهوری است. یکی اینکه هدفها و آرمانهای این انتخاب و این حرکت را اسلام باید برای ما ترسیم کند. میتوانست به جای اسلام چیز دیگری باشد. مگر در دنیا چیست؟ شما خیال میکنید اهداف و آرمانهای جمهوریهای لیبرال دمکراسی دنیا چیست؟ چه کسانی این اهداف را تعریف میکنند؟ آیا متفکران و انساندوستان و دلسوختگان بشریتند که مینشینند اینها را ترسیم میکنند؟ یا نه، مسلطین بر حکومتها و قدرتهای جهانیاند؛ کارتلها، تراستها، سرمایهدارها و امروز بیش از همه صهیونیستها؟ البته کاملا متصور و ممکن است و امروز جلوی چشممان داریم میبینیم که اینها آرمانهای واقعی را برای مردم تبیین نمیکنند.
بیانات در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان 17/04/1383
مهمترین چیزی که در باب مجلس شورای اسلامی وجود دارد، این است که این مجلس مظهر مردمسالاری دینی است. الگویی که نظام اسلامی در خصوص مردمسالاری دینی به دنیا ارائه داد و در عرصهی سیاست جهانی مطرح کرد، بدون شک تجربهی موفقی از آب درآمد. آنچه در آن، هم رأی و اراده و شخصیت و خواست مردم در آیندهسازی جامعه تأثیر دارد، و هم چارچوب این حرکت، ارزشهای معنوی و الهی است، همان چیزی است که امروز بشریت نیازمند آن است و از نبود آن دارد رنج میبرد. ….. ما ملت ایران آمدهایم معنویت را به شکل جوهری، اصولی و ریشهیی - نه به شکل سر بار و تعارفی - در الگوی جدید خود گنجاندهایم. مردمسالاری دینی، این است. مظهر این مردمسالاری، مجلس شورای اسلامی است؛ هم «شورا» است، هم «اسلامی» است؛ هم انتخاب مردم است، هم جهتگیری اسلامی است، که در اصول متعدد قانون اساسی و در سوگند نمایندگی آشکار است. این الگو، بینظیر است. البته طبیعی است که علیه آن تبلیغات کنند - به تعبیر بازاریها - توی سر جنس بزنند و سعی کنند آن را از چشمها بیندازند و بیارزش وانمود کنند؛ این یک ترفند شناخته شده است. در دنیا عالیترین دستاوردها و میراثهای فرهنگی یک ملت را گاهی کوچک میکنند و آن ملت را از آن دستاوردها بیزار میکنند؛ در دنیا این کار شناختهشدهیی است؛ اما حقیقت قضیه همین چیزی است که ما آن را حس میکنیم. مجلس، مهمترین مظهر مردمسالاری دینی است؛ بنابراین از جایگاه خودتان غفلت نکنید. توجه داشته باشید اینجا کجاست و مجلس شورای اسلامی یعنی چه. اهمیت تصمیم و موضعگیری را در این مجلس مورد غفلت قرار ندهید. اینجا مرکز و قله و به تعبیری ویترین مجموعهی نظام اسلامی است که جلوی چشم قرار دارد.
بیانات در دیدار نمایندگان هفتمین دورهی مجلس شورای اسلامی 27/03/1383
یک مسأله، اصل مسألهی انتخابات و ربط آن با مردمسالاری از نظر اسلام است. دمکراسی غربی - یعنی دمکراسی متکی بر لیبرالیسم - منطقی برای خودش دارد. آن منطق پایهی مشروعیت حکومتها و نظامها را عبارت از رأی اکثریت میداند. مبنای این فکر هم همان اندیشهی لیبرالی است؛ اندیشهی آزادی فردی، که هیچ قیدوبند اخلاقی ندارد، مگر حد و مرز ضرر رساندن به آزادی دیگران. تفکر لیبرالیسم غربی این است: آزادی شخصی و فردی مطلق انسان در همهی زمینهها و در همهی عرصهها که تجلیگاه آن در تشکیل نظام سیاسی کشور هم خواهد شد. چون در جامعه، اقلیت و اکثریتی هستند، چارهای نیست جز اینکه اقلیت از اکثریت پیروی کند. این پایهی دمکراسی غربی است. اگر نظامی این را داشت، این نظام از نظر دمکراسی لیبرالی مشروع است؛ اگر نظامی این را نداشت، نامشروع است. این تئوری دمکراسی لیبرالیسمی است، در حالی که بهکلی عمل دمکراسیهای غربی با این تئوری متفاوت است و آنچه امروز در عرصهی عمل در دمکراسیهای غربی مشاهده میشود، این نیست.
امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام امام دادگران عالم و مظهر تقوا و عدالت است. وقتی بعد از قتل عثمان در خانهاش ریختند تا ایشان را به صحنهی خلافت بیاورند، حضرت نمیآمد و قبول نمیکرد - البته دلیلهایی دارد که بحث بسیار مهم و پرمعنایی است - بعد از قبول هم فرمود: «لولا حضورالحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظة ظالم و سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها»؛ اگر وظیفهی من با توجه، قبول، بیعت و خواست مردم بر من مسجل و منجز نمیشد که در مقابل ظلم بایستم و با تبعیض مبارزه و از مظلوم دفاع کنم، باز هم قبول نمیکردم. یعنی امیرالمؤمنین میگوید من قدرت را بهخاطر قدرت نمیخواهم. حالا بعضیها افتخار میکنند: ما باید برویم، تا قدرت را به دست بگیریم! قدرت را برای چه میخواهیم؟ اگر قدرت برای خود قدرت است، وزر و وبال است؛ اگر قدرت برای مبارزه با ظالم در همهی ابعاد ظلم و ستم - داخلی، اجتماعی و اقتصادی که حادترینش است - میباشد، خوب است. بنابراین، پایهی مشروعیت حکومت فقط رأی مردم نیست؛ پایهی اصلی تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد. لذا رأی مردم هم لازم است. اسلام برای رأی مردم اهمیت قائل است. فرق بین دمکراسی غربی و مردمسالاری دینی که ما مطرح میکنیم، همین جاست.
مردمسالاری غربی یک پایهی فکری متقن که بشود به آن تکیه کرد، ندارد؛ اما مردمسالاری دینی اینطور نیست. چون پایهاش پایهی دینی است، لذا پاسخ روشنی دارد. در مردمسالاری دینی و در شریعت الهی این موضوع مطرح است که مردم باید حاکم را بخواهند، تا او مورد قبول باشد و حق داشته باشد که حکومت کند. ای کسی که مسلمانی، چرا رأی مردم معتبر است؟ میگوید چون مسلمانم؛ چون به اسلام اعتقاد دارم و چون در منطق اسلام، رأی مردم بر اساس کرامت انسان پیش خدای متعال معتبر است. در اسلام هیچ ولایت و حاکمیتی بر انسانها مقبول نیست، مگر اینکه خدای متعال مشخص کند. ما هرجا که در مسائل فراوان فقهی که به ولایت حاکم، ولایت قاضی یا به ولایت مؤمن - که انواع و اقسام ولایات وجود دارد - ارتباط پیدا میکند، شک کنیم که آیا دلیل شرعی بر تجویز این ولایت قائم هست یا نه، میگوییم نه؛ چرا؟ چون اصل، عدم ولایت است. این منطق اسلام است. آن وقتی این ولایت مورد قبول است که شارع آن را تنفیذ کرده باشد و تنفیذ شارع به این است که آن کسی که ولایت را به او میدهیم - در هر مرتبهای از ولایت - باید اهلیت و صلاحیت یعنی عدالت و تقوا داشته باشد و مردم هم او را بخواهند. این منطق مردمسالاری دینی است که بسیار مستحکم و عمیق است. یک مؤمن میتواند با اعتقاد کامل این منطق را بپذیرد و به آن عمل کند؛ جای شبهه و وسوسه ندارد.
جمهوری اسلامی نظام پارلمانی را که یکی از اشکال مردمسالاری است و شکل خوبی هم هست، قبول کرده و پذیرفته است. این بخش از حاکمیت، یعنی قانونگذاری - غیر از قوهی مجریه و رهبری که آنها هم بهنحوی با انتخاب مردم صورت میگیرد - به انتخاب مستقیم مردم با همین قانونی که وجود دارد، که در قانون اساسی ما پیشبینی شده و قوانین عادی هم ترتیبات آن را مشخص کردهاند، صورت میگیرد، تا کسانی بروند و قانون بگذارند. قانون یعنی چه؟ قانون یعنی سرنوشت یک کشور؛ قانون یعنی سرنوشت انسانها در یک جامعه. چون همه متبع هستند و مجبورند از قانون تبعیت کنند. دولت هم باید از قانون تبعیت کند؛ رهبر هم باید از قانون تبعیت کند. قانون آنقدر مهم است که قالب عملکرد من و شماست. آن کسی را که ما انتخاب میکنیم و به مجلس میفرستیم، کسی است که سرنوشت کشور را در چهارسال معین میکند. ابتدا که ما این نظام پارلمانی را قبول کردیم، بعضی از سیستمهای منطقهای که اسلامی هم بودند، اعتراض کردند که این چه چیزی است شما قبول کردهاید؟! من حالا نمیخواهم اسم بیاورم. یکی از همین دولتهای مدعی میگفت چرا شما نظام پارلمانی را قبول کردید؟! ما با استدلال به ایشان ثابت کردیم که همین نظام پارلمانی درست است. بنابراین نکتهی اول این است که مردمسالاری دینی که یکی از مهمترین مظاهر آن همین انتخابات مجلس شورای اسلامی است، به پایهی فکری و اعتقادی اسلامی تکیه دارد.
بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین 26/09/1382
مردمسالاری دینی چون بر اساس یک اعتقاد دینی است، قابل نقض نیست؛ یعنی اگر کسی توانست در انتخابات تقلب کند یا به شیوهای نظر مردم را جلب کند که بناحق نگاهشان به وی متوجه باشد - مثلا ارزشی که در او نیست، وانمود کند که در او هست؛ بعد مردم به او اقبال کنند و رأی بدهند - در منطق مردمسالاری دینی او حقی ندارد. این شیوه در منطق لیبرالیسم که پایهی لیبرالیسم غربی است، کاملا پذیرفته شده است؛ اما در منطق مردمسالاری دینی نه. سختگیری در اینجا، بهخاطر اتکاء به مبانی دینی و ایمانی، بیشتر است. پس نفی ظلم، سلطه، استبداد، وابستگی و فساد، همه منبعث و برخاسته از اعتقاد دینی است. بدیهی است وقتی نظامی با این خصوصیات بهوجود آید، برای هر کس که در هر جای دنیا معتقد به ظلم بینالمللی، استبداد بینالمللی، نفی حقوق ملتها و کشورها و معتقد به بیاعتنایی به مرزهای کشورهای مستقل است، دشمن و طرف مقابل و رقیب غیرقابل تحملی محسوب خواهد شد. بهطور طبیعی اینطور است. بنابراین وقتی یک سلطهی بینالمللی و یک ابرقدرت مثل امریکا، سیاست و راهبردش را بر این قرار میدهد که منافع خودش را تأمین کند، اگر منابع کشورهای دیگر بهخطر بیفتد، برایش مهم نیست. وقتی نظامی با آن خصوصیات مثبت در دنیا وجود داشته باشد - بخصوص در منطقهای که کانون توجه امریکا از لحاظ منافع است - بدیهی است بین اینها تضاد و چالش، یک امر قهری و حتمی و اجتنابناپذیر است.
بیانات در دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 22/02/1382
در منطق اسلام، ادارهی امور مردم و جامعه، با هدایت انوار قرآنی و احکام الهی است. در قوانین آسمانی و الهی قرآن، برای مردم شأن و ارج معین شده است؛ مردم هستند که انتخاب میکنند و سرنوشت ادارهی کشور را به دست میگیرند. این مردمسالاری، راقیترین نوع مردمسالاریای است که امروز دنیا شاهد آن است؛ زیرا مردمسالاری در چارچوب احکام و هدایت الهی است. انتخاب مردم است، اما انتخابی که با قوانین آسمانی و مبرای از هرگونه نقص و عیب، توانسته است جهت و راه صحیحی را دنبال کند. در همهی آنچه که در دنیا به نام دمکراسی و مردمسالاری شناخته میشود، چارچوب وجود دارد. در دمکراسیهای غربی، چارچوب عبارت است از منافع و خواست صاحبان ثروت و سرمایه داران حاکم بر سرنوشت جامعه. تنها در آن چارچوب است که رأی مردم اعتبار پیدا میکند و نافذ میشود. اگر مردم چیزی را که بر خلاف منافع سرمایهداران و صاحبان قدرت مالی و اقتصادی - و بر اثر آن، قدرت سیاسی - است بخواهند، هیچ تضمینی وجود ندارد که این نظامها و رژیمهای دمکراتیک، تسلیم خواست مردم شوند. یک چارچوب محکم و ناشکننده بر همهی این خواستها و دمکراسیها حاکم است. در کشورهای سوسیالیستی سابق - که آنها هم خودشان را کشورهای دمکراتیک مینامیدند - این چارچوب، حزب حاکم بود. در خارج از چارچوب تمایلات و سیاستها و انگیزههای حزب حاکم، رأی مردم هیچ توانایی و کاربردی نداشت. بههرحال چارچوب وجود دارد.
امتیاز نظام اسلامی در این است که این چارچوب، احکام مقدس الهی و قوانین قرآنی و نور هدایت الهی است که بر دل و عمل و ذهن مردم پرتو افشانی و آنها را هدایت میکند. مسألهی هدایت مردم یکی از مسائل بسیار مهمی است که در نظامهای سیاسی رایج دنیا - بخصوص در نظامهای غربی - نادیده گرفته شده است. معنای هدایت مردم این است که بر اثر تعلیم و تربیت درست و راهنمایی مردم به سرچشمههای فضیلت، کاری بشود که خواست مردم در جهت فضایل اخلاقی باشد و هوسهای فاسد کنندهای که گاهی به نام آراء و خواست مردم مطرح میگردد، از افق انتخاب مردم دور شود. امروز شما ملاحظه میکنید در بسیاری از دمکراسیهای غربی، زشتترین انحرافات - انحرافات جنسی و امثال آن - به عنوان اینکه خواست مردم است، صبغهی قانونی پیدا میکند و رسمی میشود و به اشاعهی آن کمک میگردد. این، غیبت عنصر معنوی و هدایت ایمانی را نشان میدهد. در نظام اسلامی - یعنی مردمسالاری دینی - مردم انتخاب میکنند، تصمیم میگیرند و سرنوشت ادارهی کشور را به وسیلهی منتخبان خودشان در اختیار دارند؛ اما این خواست و انتخاب و اراده در سایهی هدایت الهی، هرگز به بیرون جادهی صلاح و فلاح راه نمیبرد و از صراط مستقیم خارج نمیشود. نکتهی اصلی در مردمسالاری دینی این است. این هدیهی انقلاب اسلامی به ملت ایران است. این تجربهی جدید و جوانی است؛ اما تجربهی قابل تأمل و پیگیری و قابل تقلیدی است برای همهی کسانی که دلشان برای فضیلتها و جامعهی پاک و پاکیزهی انسانی میتپد و از جرائم و رذائل اخلاقی و رواج زشتیهای خلقیات بشری رنج میبرند.
این مراسم، هشتمین مراسمی است که در آن رئیس جمهور منتخب مردم، به طور رسمی رئیس جمهور میشود و اختیار ادارهی کشور و زمام امور قوهی مجریه را در دست میگیرد. این را انقلاب به ما داد. البته دستگاههای تبلیغاتی دنیا با تبلیغات بسیار رذیلانه سعی میکنند اینگونه وانمود کنند که حضور مردم و مردمسالاری نظام اسلامی، از انتخابات سال هفتادوشش به این طرف است؛ یعنی میخواهند گذشتهی انقلاب را نفی کنند! این هم ادامهی همان دشمنیهایی است که همیشه با این انقلاب داشتهاند. نه؛ ما ملت ایران در این بیستودو سال، هشت مرتبه پای صندوق انتخاب رئیس جمهور رفتهایم و با رأی خود، او را انتخاب کردهایم و نشان دادهایم که در کشور ما به برکت نظام اسلامی، محور تصمیمگیری، مردمند و چارچوب تصمیمگیری - هم برای مردم و هم برای مسؤولان - احکام و شریعت اسلامی است. این، وظایف سنگینی را بر دوش همهی ما میگذارد.
بیانات پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی 11/05/1380