محمدصالح سلطانی
اهالی ادبیات برای پرداختن به قیام عظیم عاشورا، امکانهای متعددی در اختیار دارند. آنها که شاعری بلدند، طبع شعر را به میدان میآورند و برای پاسداشت حماسه حسینی، کلمهها را به «نظم» میکشند. آنان که اهل مستندنگاریاند، منابع تاریخی را میکاوند و روایتهای مستند از آن روز تفتیده را به رشته تحریر درمیآورند و آنها که اهل قصهاند، سراغ روایتهای داستانی میروند تا از حرکت بزرگ و تاریخساز سیدالشهدا، پیرنگهایی برای انسان امروز بیرون بکشند. شاید مشهورترین داستان عاشورایی در جهان ادبیات ما «نامیرا» باشد؛ کتابی به قلم صادق کرمیار که احوالات مردمِ مردد در آن روزگار پربلا را به خوبی در دل یک قصهی درگیرکننده بازآفرینی میکند. سال ۱۴۰۰ اما بازار نشر میزبان یک رمان عاشورایی تازه شد؛ روایتی از آن روز مصیبتِ بزرگ و از زاویهنگاه لشکر اشقیا: اعترافات کاتب کشتهشده.
داستان «اعترافات کاتب کشتهشده» در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری میگذرد؛ در خیمه کاتبانی که قرار است چشم و گوش یزید در صحنه نبرد باشند. داستان، از زاویهدید کسی روایت میشود که پدرش از کاتبان دربار معاویه بوده است. «اعترافات کاتب کشتهشده» قصه جوانی است که پدرش روزی کاتب اعظم دربار معاویه بوده و حالا او در پیش از ظهر عاشورا در خیمهای است که کاتبانش گزارش جنگ را برای یزید مکتوب میکنند. هر کدام از آدمهای درون خیمه، قصهای هولناک به موازات واقعه اصلی روایت میکنند؛ قصهای که پرده از راز عاشورا برمیدارد. این پسر جوان امروز در صحنه نبرد عاشورا حاضر است و وارد خیمه کسانی میشود که باید داستانی را بنویسند که قرار است قصه پیروزی لشکریان خلیفه اموی باشد اما به صحنه غلبه شکوهِ خاندانِ بنیهاشم تبدیل میشود؛ حماسه مظلومیت یک مرد بزرگ.
داستان «اعترافات کاتب کشتهشده» در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری میگذرد؛ در خیمه کاتبانی که قرار است چشم و گوش یزید در صحنه نبرد باشند. داستان، از زاویهدید کسی روایت میشود که پدرش از کاتبان دربار معاویه بوده است. «اعترافات کاتب کشتهشده» قصه جوانی است که پدرش روزی کاتب اعظم دربار معاویه بوده و حالا او در پیش از ظهر عاشورا در خیمهای است که کاتبانش گزارش جنگ را برای یزید مکتوب میکنند. هر کدام از آدمهای درون خیمه، قصهای هولناک به موازات واقعه اصلی روایت میکنند؛ قصهای که پرده از راز عاشورا برمیدارد. این پسر جوان امروز در صحنه نبرد عاشورا حاضر است و وارد خیمه کسانی میشود که باید داستانی را بنویسند که قرار است قصه پیروزی لشکریان خلیفه اموی باشد اما به صحنه غلبه شکوهِ خاندانِ بنیهاشم تبدیل میشود؛ حماسه مظلومیت یک مرد بزرگ.
ساسان ناطق که بیش از هرچیز با داستانها و رمانهای دفاع مقدسیاش شناخته میشود در «اعترافات کاتب کشتهشده» که به همت انتشارات سوره مهر منتشر شده، به دو نوآوری ویژه دست زده است. نخست، انتخاب زاویهدید اشقیا برای روایت عاشورا که خود امکانهایی تازه برای شخصیتپردازی و توسعه داستان به نویسنده میدهد و دوم، سراغگرفتن از کاتبان روز عاشورا، گروهی که بسیاری از دانستههای تاریخی ما از روز واقعه، حاصل روایتهای دقیق آنهاست. وفور روایتهای مکتوب از آن روز بزرگ حاصل کتابتِ وقایع به دست راویانی است که سهم مهمی در ثبت جزئیات اتفاقات روز عاشورا داشتهاند.
ساسان ناطق احوالات کاتبان را دستمایه قرار داده تا به بهانه پرداختن به آنان، وقایع روز عاشورا را بازنمایی کند.
«اعترافات کاتب کشتهشده» که در سال ۱۴۰۱ مورد اقتباس قرار گرفت و مجموعه تلویزیونی «کاتب اعظم» بر اساس قصهاش ساخته شد، تجربهای متفاوت در ادبیات عاشورایی ما به شمار میرود؛ تجربه نگاهی تازه به روز واقعه از دریچه مواجهه با شخصیتهایی در حاشیه آن اتفاق عظیم، که میتوانند سوژههایی قابل برای خلق داستانهایی خواندنی حول واقعه عظیم عاشورا باشند.
ساسان ناطق احوالات کاتبان را دستمایه قرار داده تا به بهانه پرداختن به آنان، وقایع روز عاشورا را بازنمایی کند.
«اعترافات کاتب کشتهشده» که در سال ۱۴۰۱ مورد اقتباس قرار گرفت و مجموعه تلویزیونی «کاتب اعظم» بر اساس قصهاش ساخته شد، تجربهای متفاوت در ادبیات عاشورایی ما به شمار میرود؛ تجربه نگاهی تازه به روز واقعه از دریچه مواجهه با شخصیتهایی در حاشیه آن اتفاق عظیم، که میتوانند سوژههایی قابل برای خلق داستانهایی خواندنی حول واقعه عظیم عاشورا باشند.