معرفی کتاب جاذبه و دافعه علی(ع)

همه دنیا ما را به علی (ع) می‌شناسند، اما ما چقدر علی (ع) را می‌شناسیم؟

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif همه دنیا، ما شیعه‌ها را، به نام مبارک امام علی‌ علیه‌السلام می‌شناسند؛ انگار که از همان واقعه غدیر، تقدیر، دست‌های ما را به دست‌های ایشان گره زده تا در طول تاریخ، شیعه‌ی حضرتش باشیم؛ اما به‌راستی، ما چقدر ایشان را می‌شناسیم؟ اگر کسی از ما بپرسد او کیست؟ چرا دوستش دارید؟ چقدر از سخنانشان را حفظید؟ می‌توانیم درست و حسابی جوابی بدهیم؟ و یا اصلا اگر کسی جلویمان به حکومت و کلام و عدالت امام علی‌ علیه‌السلام نسبت‌های ناروا داد، چقدر بلدیم با سعه صدر و منطق و استدلال، از آقایمان دفاع کنیم؟
 
امام علی‌ علیه‌السلام، ناخودآگاه، برای ما شیعه‌ها تبدیل شده‌اند به انسانی فراطبیعی که در خانه خدا به دنیا آمدند و دیوار کعبه برای خروجشان شکافته شد، در لیلة‌المبیت به‌جای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در بستر ایشان خوابیدند، شمشیر ذوالفقارشان در جنگ‌ با کفار حرف اول را می‌زد، دربِ قلعه ستبر خیبر را کَندند، در روز غدیر به جانشینی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شناخته شدند، حق خلافتشان را غصب کردند و در نهایت چهار سال و نه ماه با عدالت حکومت کردند و در نهایت بر سجاده‌ نماز صبحشان در مسجد کوفه «فزت و رب الکعبة» گفتند و با سری شکافته، شهید شدند. اما آیا زندگی امام علی‌ علیه‌السلام فقط مجموعه‌ای از همین وقایع بود؟ بُرهه‌هایی از تاریخ که هر انسانی، واکنشی در آن‌ها از خودش نشان می‌داد؟ و همین؟
 
این روزها ما به شناخت امام علی‌ علیه‌السلام بیش از پیش نیازمندیم؛ احساس نیازی مانند تنفس، هوا، اکسیژن؛ احساس نیازی که اگر تأمین نشود از دست خواهیم رفت و اندام‌های حیاتیِ جسم و فکر و روح‌مان را یکی پس از دیگری، به هجوم فرشته‌ی مرگ خواهیم باخت. ما در این روزگار فتنه، و برای نجات از مجموعه‌ی فتنه‌هایی که مازاد بر ظرفیت بشر عصر تکنولوژی است، نیازمند شناخت مجدد و کامل انسانی هستیم که مانند همه‌ی انسان‌ها آب و غذا می‌خورد، زن و فرزندانش دورش بودند، برای تأمین معیشت زندگی‌اش روی چاه‌های مردم کار می‌کرد و حتی نخل می‌کاشت اما «جاذبه» و «دافعه» را با هم داشت.
 
موضوعی که در عین ساده به نظر آمدن، و با وجود مورد دقت قرار نگرفتنِ گسترده، اما جای تأمل دارد؛ اینکه یک انسانِ کامل تنها باید جاذبه داشته باشد و پیوسته انسان‌هایی دیگر را به گرد خودش جمع کند، و یا شاید هم انسان برجسته کسی است که مدام باید در حصار دافعه‌ای باشد که دور خویشتنش کشیده در مواجهه با دیگر انسان‌ها؟
 
شهید مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه علی‌ علیه‌السلام»، برای ما، برخی ابعاد شخصیتی امام علی‌ علیه‌السلام را به تصویر می‌کشد و به یادمان می‌آوَرَد که چطور باید ایشان را به الگویی در زندگی فردی و اجتماعی قرار دهیم.
 
شهید مطهری در مقدمه‌ی کتاب، اهمیت این موضوع را به این‌صورت برای مخاطبان شرح می‌دهد: «شخصیت افراد از نظر عکس‌العمل‌سازی در روح‌ها و جان‌ها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول می‌دارد و در دل‌ها هیجان و موج ایجاد می‌کند، و هر چه عظیم‌تر و پرنیروتر است خاطره‌انگیزتر و عکس‌‌العمل‌‌سازتر است. خواه عکس‌العمل موافق یا مخالف. شخصیت‌های خاطره‌انگیز و عکس‌العمل‌‌ساز، زیاد بر سر زبان‌ها می‌افتند، موضوع مشاجره‌ها و مجادله‌ها قرار می‌گیرند، سوژه شعر و نقاشی و هنرهای دیگر واقع می‌شوند، قهرمان داستان‌ها و نوشته‌ها می‌گردند. این‌ها همه، چیزهایی است که در مورد علی‌ علیه‌السلام به حد اعلی وجود دارد و او در این جهت بی‌رقیب و یا بسیار کم‌رقیب است.»

شهید مطهری در این کتاب، امام علی‌ علیه‌السلام را چون انسانی قابل تعریف در برابر ما به تصویر می‌کشد؛ وجودی جان‌دار اما با ملحمه‌ای از خصوصیات که مبنای جاذبه‌ی عده‌ای و دافعه‌ی عده‌ای دیگر از آن زمان تا این زمان‌اند و می‌گوید: «علی‌ علیه‌السلام همه وقت شخصیت دو نیرویی بوده است، علی همیشه، هم جاذبه داشته است و هم دافعه. مخصوصا در دوره اسلام از اول گروهی را می‌بینیم که به گِرد علی‌ علیه‌السلام بیشتر می‌چرخند و گروهی دیگر را می‌بینیم که با او چندان میانه خوبی ندارند و احیانا از وجود او رنج می‌برند!»
 
اما چه می‌شود که این شخصیت عظیم دو نیرویی، حتی قرن‌ها بعد از شهادت‌اش نیز همچنان برای عده‌ای جاذبه و برای عده‌ای دیگر، دافعه دارد؟
 
کتاب جاذبه و دافعه علی‌ علیه‌السلام که مجموعه‌ی چهار سخنرانی شهید مطهری در روزهای ۱۸ تا ۲۱ ماه رمضان سال ۱۳۴۸ هجری در حسینیه ارشاد است، پاسخی برای این سوال است. شهید مطهری با بررسی دقیق و جامع نیروی جاذبه و دافعه و همچنین تبیین موشکافانه‌ی آن در زندگی و رویکردهای یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ، یعنی امام علی‌ علیه‌السلام، جدا از منظر دینی، این‌بار با نگاهی روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و حتی فیلسوفانه نیز به این موضوع وارد می‌شود که چگونه یک انسان می‌تواند با داشتن همزمان جاذبه و دافعه، تا ابد در اذهان عمومی زنده ماندن و جاودانه شدن را تجربه کند.
 
همچنین شهید مطهری در این کتاب ضمن نقد منفعل بودن انسان‌ها، با یک سیر توالی منطقی، دست ما را می‌گیرد و با خود به وادی‌هایی می‌بَرَد که در ابتدا، خودمان را و سپس الگویی چون امیرالمومنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام را نشانمان می‌دهد. او تلاش می‌کند و می‌خواهد تا ما بدانیم و یاد بگیریم که چگونه در آماج فتنه‌ها، چون انسانی در شُرُف تکامل، تصمیم بگیریم که مکتبی داشته باشیم فکری، تا بر مبنای آن، جاذبه‌ها و دافعه‌هایمان در مواجهه با مسائل و دیگر انسان‌ها شکل بگیرد.
 
شهید مطهری در بخشی از این کتاب، پس از بررسی عمقی جاذبه، با تأکید بر اهمیت دافعه می‌گوید: «تنها اهل محبت بودن کافی نیست، اهل مسلک هم باید بود و به قول گاندی در این است مذهب من «محبت باید با حقیقت توام باشد» و اگر با حقیقت توام بود باید مسلکی بود، و مسلکی بودن خواه ناخواه دشمن‌ساز است و در حقیقت دافعه‌ای است که عده‌ای را به مبارزه برمی‌انگیزد و عده‌ای را طرد می‌کند.»
 
حال و با وجود گذشت چندین دهه از جمع‌آوری و نگارش این کتاب، اما مورد نیازترین، ساده‌ترین و در دسترس‌ترین منبع برای شناخت شخصیت امام علی‌ علیه‌السلام همچنان همین کتاب است؛ کتابی که با وجود جلد ساده و فونت معمولی فصل‌هایش اما به خوبی بلد است که مخاطب امروز جامعه را حتی با وجود تنوع تفکر و سلیقه‌ها با خود مشغول دارد؛ تا جایی که با ورق زدن صفحات این کتاب، اولین سوالی که به ذهن مخاطب خطور می‌کند این خواهد بود: «به راستی اگر ما شیعه‌ایم چرا تا به این لحظه، خودمان را و پس از آن مولایمان علی‌ علیه‌السلام ر ا آن‌گونه که سزاوار او و ماست، نشناخته‌ایم؟!»