راهی که می‌رویم.../ چکیده‌ی گفت‌وگو با دکتر محمدی

چکیده‌ی گفت‌وگو:
·
درست است که انقلاب اسلامی نقطه‌ی عطفی است در تاریخ تحولات ایران که به عمر رژیم چند هزارساله‌ی شاهنشاهی پایان داد... اما یک اثر کاملاً ملموس و واقعی دیگر هم وجود دارد؛ و آن این‌که تاریخ اسلام را هم متحول کرد.
·
علاوه بر آن و مهمتر از این‌ها تحولی است که انقلاب در دل تاریخ تحولات بشری ایجاد کرد و به پانصد سال حاکمیت ماتریالیسم و مادیگرایی ضددینی و غیردینی و سلطه‌ی زور و حق را با زور دانستن خاتمه داد.
·
این‌که جامعه‌ی غرب به دنبال این بود که مفری پیدا کند از آن‌چه با آن مواجه است، درست است اما می‌بینیم که برای چاره به دنبال پدیدههای دیگر مثل هیپیزم می‌روند و به نهیلیسم و آنارشیسم می‌رسند. به دنبال پدیدهای به نام اسلام نبودند.
·
چیزهایی که انقلاب به ارمغان آورد، یکی ضدسلطه و ضد استکباری بودن است... دوم حامی مستضعفان و محرومان بودن است.
·
مردمی و توده‌ا‌ی بودن انقلاب نقش بسیار مهمی در هویت‌بخشی انقلاب داشت.
·
انقلاب اسلامی مطلوب دولتهای حاکم منطقه و جهان نبود؛ چون دولتها مردمی نبودند و وضع موجود یعنی حاکمیت زور را پذیرفته بودند.
·
در ماجرای غزه دیدیم که چگونه ملتها حتی ملتهای کشورهای پیشرفته قیام کردند.
·
مردم می‌بینند آنچه را که غرب برایشان به ارمغان آورده، موجب استثمار و استضعاف بیشتر شده.
·
مسلماً در جهان تشیع که از لحاظ فکری و مکتبی به انقلاب اسلامی نزدیکترند و الگویی مانند امام حسین و عاشورا را پیش رو دارند، همه‌چیز فراهم است و انقلاب سریعتر اثر گذاشته است.
·
ارتباطات تا به حال در انحصار نظام سلطه بود اما اخیراً ارتباطات از کنترل نظام سلطه خارج شده و این برگ برندهی ماست.
·
اگر بخواهیم سهمیهبندی کنیم بین دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسمی، نود درصد از کار ما باید در دیپلماسی عمومی انجام شود.
·
الان بسیاری از کشورها سعی میکنند که حتی اگر به ارزشهای اسلامی مراجعه نمیکنند، از قانون اساسی ما به عنوان یک مدل و الگو استفاده کنند.
·
همین که بتوانیم این مدل را با برجستگیهایش مطرح و ارائه کنیم به جهان، خودشان دنبالش خواهند آمد.
·
پیروزی این انقلاب براساس سه رکن رهبری، مکتب و مردم است؛ و این‌ها را تشبیه کردم به سه عنصر وجودی انسان؛ یعنی مغز و روح و بدن که هرکدام را بگیری، دوتای دیگر ناکارآمد است.
·
متأسفانه عده‌ای در کشور ما سعی کردند منافع ملی را فقط در قالب رفاه و امنیت ملی تعریف کنند.
·
عرق ملی یعنی چیزی که جامعه را به هم پیوسته و وابسته می‌کند و از ایدئولوژی نشأت میگیرد.
·
اگر ما ایدئولوژیمان را جزئی از منافع ملی بدانیم، اِعمال آن، عین منافع ملی ماست. چون بدون آن ما هیچ نیستیم.
·
صدور انقلاب ما صرفاً با کمکهای مادی و به‌صورت هزینهبَر نیست. صدور انقلاب ما از طریق فکر است.
·
این‌که میتوانیم در مسائل فلسطین یا لبنان نقش داشته باشیم، از زور و بازوی ما نیست؛ این را از نفوذ فرهنگی‌مان در جوامع داریم.
·
در طول این سی سال، این تحریمها و قطع روابط اقتصادی، برای ما فرصت شد تا مملکت بتواند روی پای خودش بایستد.
·
رییس جمهور کلمبیا گفت: "بعد از فروپاشی شوروی تنها ابرقدرت آمریکا بود و شما تنها قدرتی هستید که در مقابل آمریکا ایستاده‌اید و خم به ابرو نیاورده‌اید."
·
همه‌ی تحولات جهانی بعد از جنگ جهانی دوم، تابع قانونمندی نظام دوقطبی بود... اما امام لگد زد به همه‌ی قانونمندیها.