محور اصلی سخنرانی نوروزی حضرت آیتالله خامنهای در حرم مطهر رضوی به مسئلهی تحول اختصاص داشت. به همین مناسبت، رسانه KHAMENEI.IR در این یادداشت به بررسی ابعاد مسئلهی تحول براساس بیانات رهبر انقلاب پرداخته است.
تحول نیاز هر جامعه پویا
«هر جامعهی زنده و پویایی به تحوّل احتیاج دارد.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)، لذا «انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.» (بیانیه گام دوم) دلیل حرکت به سمت تحول این است که ما «در مواردی عقبگرد داشتیم، که این خیلی موضوع تأسّفبار و ناپسند و غیر قابل قبولی است، و برخلاف طبیعت انقلاب است. زنده ماندن انقلاب به این است که پیدرپی نوآوری داشته باشد، تحوّل داشته باشد.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴) از طرفی دیگر «مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار ادارهی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوقالعاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دورهی از انقلاب است برای گام دوّم.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱)
حال سوال مهم این است که تحول به چه معناست؟ در چه عرصه هایی و چگونه باید انجام گیرد؟ چه آثار و نتائجی دارد؟
چیستی تحول
واژه «تحول» مانند بسیاری از واژگان دیگر، قابل تفسیر به معانی مختلف درست و غلط است؛ لذا باید منظور خود را از آن به صورت دقیق بیان کنیم تا مورد رهزنی دشمنان قرار نگیرد.
تحول «عبارت است از تغییر بخشها و نقاط معیوب؛ چه در نظام اسلامی، چه در جامعهی ایرانی.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) یعنی «ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) در نقطه مقابل، تحول مورد نظر دشمنان «عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
تفاوت این دو معنا در این است که «تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است... یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) منظور آنها «تبدیل مردمسالاریِ اسلامی به یک حکومت باب میل استکبار است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) اما «مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) غلط بودن منظور دشمنان واضح است؛ زیرا تحول اساسا ناظر به رفع عیوب و نقاط ضعف است؛ در حالیکه تحول مدّ نظر آنها تغییر و دگرگونی در نقاط قوت است! لذا «هدفشان هم ضربه زدن به نقاط قوّت است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) در حالیکه «در هر تحوّلی، روی این نقاط قوّت باید تکیه کرد، آنها را باید افزایش داد، نقاط قوّت را باید برجستهتر کرد و گستردهتر کرد، امّا در کنار اینها نقاط ضعفی هم وجود دارد. تحوّل، ناظر به تغییر نقاط ضعف است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) خلاصه اینکه ما «ضعفهایی داریم؛ این ضعفها را باید شناسایی کنیم، این نقاط را باید مشخّص کنیم و با ارادهی قاطع... ضعفها را برطرف کنیم و تبدیل به قوّت کنیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
عرصه های تحول
نکته دیگر اینکه تحوّل در چه عرصه هایی باید انجام بگیرد؟ به طور کلی تحول باید «در همهی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) انجام بگیرد که برخی از این بخش ها اقتصادی، برخی فرهنگی و برخی اجتماعی اند.
برای تحول باید کارهای زیر را انجام داد:
۱. در نظام اداری باید «رفت و برگشتهای اداری، کاغذبازیها و دیوانسالاریهای زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) را متحول کنیم.
۲. در مسائل اقتصادی باید «مدیریّتها و فعّالیّتهای اقتصادی مورد نیاز مردم را به مردم بسپریم... بخشهای مهمّ اقتصاد باید در اختیار مردم باشد... دولت تصدّیگری را بایستی کم کند، نظارت را باید زیاد کند.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۳. در مسئله نفت باید «بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم؛ یعنی بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۴. برای علاج تحریم ها «بعضی از کشورهایی که تحریم شدند، وابستگی خودشان را به دلار قطع کردند، وضعشان بهتر شد... این کار را ما هم باید بکنیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۵. در مسئله مهار تورم «ما به رشد اقتصادی سریع و مستمر احتیاج داریم... مهار تورّم متوقّف است به افزایش تولید و افزایش تولید، دست مردم است؛ اگر چنانچه مردم اقدام کنند، همّت کنند، این کار عملی است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) البته لازمه این کار این است که مسئولان و متفکران «بنشینند راههای مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۶. در تجارت خارجی «ما میتوانیم تجارت خارجیمان را افزایش بدهیم، پیش ببریم و آن کاری را که حقیقتاً به طور مستقیم به معیشت مردم و سفرهی مردم ارتباط پیدا میکند، انشاءالله سامان بدهیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۷ . در بخش قانون گذاری «گاهی در قانون بودجهی سالانه در مجلس، هزینههای قطعی تصویب میشود و درآمدهای غیر قطعی در مقابل آن قرار داده میشود؛ که این منجر میشود به کسری بودجه.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) لذا باید «در زمینهی بودجهبندیهای دولتی، دولت و مجلس بودجه را جوری ببندند که به معنای واقعی کلمه ناظر به موضوع، ناظر به مسئله، ناظر به عملکرد باشد؛ به تعبیری «بودجهی عملیّاتی» [باشد].» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۸. در مسئله نظام آموزشی باید «آموزشهای دانشگاهی و دبیرستانی را، حتّی دبستانی را، آموزشهای عمقی قرار بدهیم؛ عمقی، کاربردی، نه صرفاً حفظی؛ درسها و بحثهای فایدهمحور را مطرح بکنید.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۹. در مسئله آسیب های اجتماعی مانند «مسئلهی تأمین عدالت، یا حلّ قطعی مشکلاتی مثل اعتیاد... یا در زمینهی مسائل خانواده به معنای واقعی کلمه باید تحوّل ایجاد کنیم.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴) همچنین «کشور ما بسرعت به سمت پیری دارد پیش میرود؛ این خبر خیلی دهشتناکی است... اینها را با تحوّل بایست انجام داد.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۱۰. در مسئله سبک زندگی مردم نیز «عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راهحلهای جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) این عادات غلط و عیوب بزرگ عبارتند از اسراف، مسابقهی تجمّل، ریختوپاشهای اشرافیگرانه، عدم تعصب دربارهی تولیدات داخلی، عدم اغماض و گذشت نسبت به یکدیگر.
الزامات تحول
نکته دیگر اینکه برای تحول به چند شرط مهم نیاز داریم:
۱. اعتماد به نفس ملّی. «ملّتی که اعتماد به نفس دارد، میتواند اقدامات تحوّلی را بخوبی به سرانجام برساند؛ مسئولان این ملّت هم جرئت میکنند که دم از تحوّل بزنند و اقدام به تحوّل بکنند.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۲. هوشیاری نسبت به نقاط قوت. «اگر هوشیار نباشیم، غافل باشیم، به عنوان تحوّل، به نام تحوّل ممکن است به نقاط قوّت خودمان ضربه بزنیم... اگر بخواهیم به نقاط قوّتمان ضربه وارد نشود، باید نقاط قوّت را بشناسیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۳. امید به آینده و افق روشن. «امیدآفرینی، خودفریبی نیست... ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۴. تکیه بر پشتوانه فکری. «تحوّل صحیح احتیاج دارد به پشتوانهی فکری؛ یعنی هر حرکت بیپشتوانهی فکری را نمیشود تحوّل دانست.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴) «تحوّل باید بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی باشد؛ وَالّا اگر چنانچه تحوّل مبتنی بر یک مبنایی نباشد، تحوّل نیست، تذبذب و هرج و مرج است.» (۱۳۹۹/۰۴/۰۷)
۵. نترسیدن از دشمنان. «یک شرط مهم برای ایجاد تحوّل، نترسیدن از دشمن و دشمنیها است... بالاخره هر اقدام مثبتی، هر کار مهمّی ممکن است یک عدّهای مخالف داشته باشد؛ مخالف، مخالفت میکند.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۶. حوصله و صبوری. «تحوّل لزوماً یک حادثهی دفعی نیست؛ گاهی تحوّل تدریجاً انجام میگیرد؛ بیصبری نباید کرد. اگر چنانچه هدفگیری و نشانگیری درست انجام گرفته باشد و حرکت به معنای واقعی اتّفاق بیفتد، اگر چنانچه به هدفِ تحوّل هم دیر برسیم ایرادی ندارد؛ عمده این است که راه را برویم، حرکت را انجام بدهیم.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
چگونگی تحول
حال سوال مهم این است که در این تحول عظیم، از کدام نقطه قوت برای تغییر استفاده کنیم؟ در پاسخ باید گفت بهترین نقطه قوتی که می تواند این نقاط ضعف را تغییر دهد «ایمان مردم» است.
«یک حقیقتی در جمهوری اسلامی وجود دارد که هیچکس نمیتواند کتمان کند و آن قوی بودن بنیهی مردمی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از لحاظ بنیهی مردمی انصافاً در دنیا بینظیر یا کمنظیر است.» (۱۴۰۱/۱۲/۰۴) مهم اینکه «این استحکام بنیهی نظام اسلامی، این قوّت بنیهی نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملّت ایران، ناشی از ایمان است. مردم ایران مردم مؤمنی هستند؛ حتّی آن کسانی که ممکن است به چشم به نظر برسد که به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند، ایمان قلبیشان خوب است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
پیشرفتهای نظام و مردم در دهه های گذشته نیز «در سایهی ایمان به وجود آمده است، در سایهی احساس عزّت ملّی، در سایهی احساس نیاز به توان داخلی.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) این مسئله آنقدر مهم است که دشمنان «میخواهند نرمافزار واقعی قدرت ملّیِ کشور را از دست ملّت بگیرند، بیاثر کنند؛ این نرمافزار عبارت است از ایمان مردم، ارزشهای دینی مردم، ارزشهای ملّی مردم، اعتقادهای مردم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) لذا در این تحول عظیم «ایمان ملّی خیلی سرمایهی ارزشمندی است؛ حفظ ایمان ملّی، یکی از این سرمایهها است که به مردم ارتباط پیدا میکند.» (۱۴۰۰/۱۲/۱۹)
همین ایمان مردم است که آنها را به مشارکت در اقتصاد، انجام کارهای تولیدی، مصرف کالای داخلی، دوری از اسراف و تجمل گرایی، دوری از دو قطبی های کاذب و... میکشاند.
نکته پایانی اینکه «تحوّل بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینهی مسائل تحوّلی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است... احسنالحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) در اینصورت است که جامعه به پیشرفت بزرگ دست می یابد.
تحول نیاز هر جامعه پویا
«هر جامعهی زنده و پویایی به تحوّل احتیاج دارد.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)، لذا «انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.» (بیانیه گام دوم) دلیل حرکت به سمت تحول این است که ما «در مواردی عقبگرد داشتیم، که این خیلی موضوع تأسّفبار و ناپسند و غیر قابل قبولی است، و برخلاف طبیعت انقلاب است. زنده ماندن انقلاب به این است که پیدرپی نوآوری داشته باشد، تحوّل داشته باشد.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴) از طرفی دیگر «مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار ادارهی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوقالعاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دورهی از انقلاب است برای گام دوّم.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱)
حال سوال مهم این است که تحول به چه معناست؟ در چه عرصه هایی و چگونه باید انجام گیرد؟ چه آثار و نتائجی دارد؟
چیستی تحول
واژه «تحول» مانند بسیاری از واژگان دیگر، قابل تفسیر به معانی مختلف درست و غلط است؛ لذا باید منظور خود را از آن به صورت دقیق بیان کنیم تا مورد رهزنی دشمنان قرار نگیرد.
تحول «عبارت است از تغییر بخشها و نقاط معیوب؛ چه در نظام اسلامی، چه در جامعهی ایرانی.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) یعنی «ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) در نقطه مقابل، تحول مورد نظر دشمنان «عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
تفاوت این دو معنا در این است که «تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است... یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) منظور آنها «تبدیل مردمسالاریِ اسلامی به یک حکومت باب میل استکبار است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) اما «مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) غلط بودن منظور دشمنان واضح است؛ زیرا تحول اساسا ناظر به رفع عیوب و نقاط ضعف است؛ در حالیکه تحول مدّ نظر آنها تغییر و دگرگونی در نقاط قوت است! لذا «هدفشان هم ضربه زدن به نقاط قوّت است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) در حالیکه «در هر تحوّلی، روی این نقاط قوّت باید تکیه کرد، آنها را باید افزایش داد، نقاط قوّت را باید برجستهتر کرد و گستردهتر کرد، امّا در کنار اینها نقاط ضعفی هم وجود دارد. تحوّل، ناظر به تغییر نقاط ضعف است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) خلاصه اینکه ما «ضعفهایی داریم؛ این ضعفها را باید شناسایی کنیم، این نقاط را باید مشخّص کنیم و با ارادهی قاطع... ضعفها را برطرف کنیم و تبدیل به قوّت کنیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
عرصه های تحول
نکته دیگر اینکه تحوّل در چه عرصه هایی باید انجام بگیرد؟ به طور کلی تحول باید «در همهی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) انجام بگیرد که برخی از این بخش ها اقتصادی، برخی فرهنگی و برخی اجتماعی اند.
برای تحول باید کارهای زیر را انجام داد:
۱. در نظام اداری باید «رفت و برگشتهای اداری، کاغذبازیها و دیوانسالاریهای زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) را متحول کنیم.
۲. در مسائل اقتصادی باید «مدیریّتها و فعّالیّتهای اقتصادی مورد نیاز مردم را به مردم بسپریم... بخشهای مهمّ اقتصاد باید در اختیار مردم باشد... دولت تصدّیگری را بایستی کم کند، نظارت را باید زیاد کند.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۳. در مسئله نفت باید «بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم؛ یعنی بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۴. برای علاج تحریم ها «بعضی از کشورهایی که تحریم شدند، وابستگی خودشان را به دلار قطع کردند، وضعشان بهتر شد... این کار را ما هم باید بکنیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۵. در مسئله مهار تورم «ما به رشد اقتصادی سریع و مستمر احتیاج داریم... مهار تورّم متوقّف است به افزایش تولید و افزایش تولید، دست مردم است؛ اگر چنانچه مردم اقدام کنند، همّت کنند، این کار عملی است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) البته لازمه این کار این است که مسئولان و متفکران «بنشینند راههای مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۶. در تجارت خارجی «ما میتوانیم تجارت خارجیمان را افزایش بدهیم، پیش ببریم و آن کاری را که حقیقتاً به طور مستقیم به معیشت مردم و سفرهی مردم ارتباط پیدا میکند، انشاءالله سامان بدهیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۷ . در بخش قانون گذاری «گاهی در قانون بودجهی سالانه در مجلس، هزینههای قطعی تصویب میشود و درآمدهای غیر قطعی در مقابل آن قرار داده میشود؛ که این منجر میشود به کسری بودجه.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) لذا باید «در زمینهی بودجهبندیهای دولتی، دولت و مجلس بودجه را جوری ببندند که به معنای واقعی کلمه ناظر به موضوع، ناظر به مسئله، ناظر به عملکرد باشد؛ به تعبیری «بودجهی عملیّاتی» [باشد].» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۸. در مسئله نظام آموزشی باید «آموزشهای دانشگاهی و دبیرستانی را، حتّی دبستانی را، آموزشهای عمقی قرار بدهیم؛ عمقی، کاربردی، نه صرفاً حفظی؛ درسها و بحثهای فایدهمحور را مطرح بکنید.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۹. در مسئله آسیب های اجتماعی مانند «مسئلهی تأمین عدالت، یا حلّ قطعی مشکلاتی مثل اعتیاد... یا در زمینهی مسائل خانواده به معنای واقعی کلمه باید تحوّل ایجاد کنیم.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴) همچنین «کشور ما بسرعت به سمت پیری دارد پیش میرود؛ این خبر خیلی دهشتناکی است... اینها را با تحوّل بایست انجام داد.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۱۰. در مسئله سبک زندگی مردم نیز «عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راهحلهای جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) این عادات غلط و عیوب بزرگ عبارتند از اسراف، مسابقهی تجمّل، ریختوپاشهای اشرافیگرانه، عدم تعصب دربارهی تولیدات داخلی، عدم اغماض و گذشت نسبت به یکدیگر.
الزامات تحول
نکته دیگر اینکه برای تحول به چند شرط مهم نیاز داریم:
۱. اعتماد به نفس ملّی. «ملّتی که اعتماد به نفس دارد، میتواند اقدامات تحوّلی را بخوبی به سرانجام برساند؛ مسئولان این ملّت هم جرئت میکنند که دم از تحوّل بزنند و اقدام به تحوّل بکنند.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۲. هوشیاری نسبت به نقاط قوت. «اگر هوشیار نباشیم، غافل باشیم، به عنوان تحوّل، به نام تحوّل ممکن است به نقاط قوّت خودمان ضربه بزنیم... اگر بخواهیم به نقاط قوّتمان ضربه وارد نشود، باید نقاط قوّت را بشناسیم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۳. امید به آینده و افق روشن. «امیدآفرینی، خودفریبی نیست... ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
۴. تکیه بر پشتوانه فکری. «تحوّل صحیح احتیاج دارد به پشتوانهی فکری؛ یعنی هر حرکت بیپشتوانهی فکری را نمیشود تحوّل دانست.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴) «تحوّل باید بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی باشد؛ وَالّا اگر چنانچه تحوّل مبتنی بر یک مبنایی نباشد، تحوّل نیست، تذبذب و هرج و مرج است.» (۱۳۹۹/۰۴/۰۷)
۵. نترسیدن از دشمنان. «یک شرط مهم برای ایجاد تحوّل، نترسیدن از دشمن و دشمنیها است... بالاخره هر اقدام مثبتی، هر کار مهمّی ممکن است یک عدّهای مخالف داشته باشد؛ مخالف، مخالفت میکند.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
۶. حوصله و صبوری. «تحوّل لزوماً یک حادثهی دفعی نیست؛ گاهی تحوّل تدریجاً انجام میگیرد؛ بیصبری نباید کرد. اگر چنانچه هدفگیری و نشانگیری درست انجام گرفته باشد و حرکت به معنای واقعی اتّفاق بیفتد، اگر چنانچه به هدفِ تحوّل هم دیر برسیم ایرادی ندارد؛ عمده این است که راه را برویم، حرکت را انجام بدهیم.» (۱۳۹۹/۰۳/۱۴)
چگونگی تحول
حال سوال مهم این است که در این تحول عظیم، از کدام نقطه قوت برای تغییر استفاده کنیم؟ در پاسخ باید گفت بهترین نقطه قوتی که می تواند این نقاط ضعف را تغییر دهد «ایمان مردم» است.
«یک حقیقتی در جمهوری اسلامی وجود دارد که هیچکس نمیتواند کتمان کند و آن قوی بودن بنیهی مردمی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از لحاظ بنیهی مردمی انصافاً در دنیا بینظیر یا کمنظیر است.» (۱۴۰۱/۱۲/۰۴) مهم اینکه «این استحکام بنیهی نظام اسلامی، این قوّت بنیهی نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملّت ایران، ناشی از ایمان است. مردم ایران مردم مؤمنی هستند؛ حتّی آن کسانی که ممکن است به چشم به نظر برسد که به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند، ایمان قلبیشان خوب است.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱)
پیشرفتهای نظام و مردم در دهه های گذشته نیز «در سایهی ایمان به وجود آمده است، در سایهی احساس عزّت ملّی، در سایهی احساس نیاز به توان داخلی.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) این مسئله آنقدر مهم است که دشمنان «میخواهند نرمافزار واقعی قدرت ملّیِ کشور را از دست ملّت بگیرند، بیاثر کنند؛ این نرمافزار عبارت است از ایمان مردم، ارزشهای دینی مردم، ارزشهای ملّی مردم، اعتقادهای مردم.» (۱۴۰۲/۰۱/۰۱) لذا در این تحول عظیم «ایمان ملّی خیلی سرمایهی ارزشمندی است؛ حفظ ایمان ملّی، یکی از این سرمایهها است که به مردم ارتباط پیدا میکند.» (۱۴۰۰/۱۲/۱۹)
همین ایمان مردم است که آنها را به مشارکت در اقتصاد، انجام کارهای تولیدی، مصرف کالای داخلی، دوری از اسراف و تجمل گرایی، دوری از دو قطبی های کاذب و... میکشاند.
نکته پایانی اینکه «تحوّل بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینهی مسائل تحوّلی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است... احسنالحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه.» (۱۴۰۰/۰۲/۲۱) در اینصورت است که جامعه به پیشرفت بزرگ دست می یابد.