شب نیمه شعبان ۱۴۳۵ ه.ق
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در مورد مسئلهی مهدویّت و امام زمان (سلام الله علیه) حرف گفتنی بسیار است. درست است که اصل مهدویّت از واضحات و از ضروریّات مذهب تشیّع و از ضروریّات اسلام و همهی ادیان است - امر واضحی است؛ مهدویّت با معنای خاصّ شیعی آن یعنی مشخّص شدن وجود مبارک و مقدّس مهدی (علیه الصّلاة والسّلام) که در مذاهب دیگر و ادیان دیگر این تشخّص وجود ندارد؛ مخصوص شیعه است که مهدی را میشناسد: با نام، با خصوصیّات، با پدر، مادر، خانواده؛ این هم جزو مسائل واضح و قطعی و ضروری در مذهب ما است؛ یعنی جای هیچ ریبی، تردیدی، شبههای وجود ندارد؛ اینها روشن و مسلّم است - لکن در مجموعهی این عرصهی وسیعی که امروز در مورد مسئلهی مهدویّت و مهدویّتِ خاص به این معنا که گفته شد وجود دارد، دو نکته برای ما قابل توجّه است که دل انسان را به خود جذب میکند: یک نکته عبارت است از شرح دیدارهایی که از سوی بندگان خالص و مؤمن با آن بزرگوار شده است؛ نه اینکه حالا هر کسی ادّعا کرد که من خدمت حضرت رسیدم، یا خیال کرد که خدمت حضرت رسیده است - بعضی دروغ نمیگویند، خیال میکنند - ما اینها را تصدیق کنیم؛ نه، ولیکن موارد قطعیای وجود دارد که جای کمترین تردیدی نیست؛ ذکر اینها، یادآوری اینها، دل را روشن میکند ... نکتهی دوّم این است که انگیزهها برای مبارزهی با فکر مهدویّت در همهی زمانها وجود داشته است؛ لکن به دلایلی در دوران ما، و در کشور ما، این انگیزهها بیشتر بوده است و دارد تلاش میشود و قبلاً هم تلاش میشده است.
یکی از این دلایل این است که در کشور ما، در جامعهی ما - یعنی جامعهی شیعی مذهب - مردم یک ارتباط قلبی و عاطفی و ایمانی با علمای دین دارند و علمای دین را نوّاب امام زمان میدانند؛ علّت ارتباط قلبیشان این است. این ارتباط با علمای دین برای صاحبان قدرت و صاحبان ثروت و غاصبان حقوق ملّت، همیشه گران تمام شده. در طول تاریخ شما نگاه کنید، در صف مقدّمِ مبارزهی با زورگویی و ظلم و سلطهی غاصبانه از سوی طواغیت زمان، علمای دین قرار داشتهاند؛ در همهی زمانها همینجور بوده است - بعضی زمانها بیشتر، بعضی کمتر - لذا گردنکلفتهای جامعه، قدرتمندان جامعه، صاحبان قدرت سیاسی و قدرت مادّی و اقتصادی، همیشه در طول تاریخ با علما مسئله داشتهاند. گاهی از روی مصلحت، سازش کردهاند، امّا هرگز دلشان با آنها صاف نبوده و اغلب اوقات هم علناً با آنها درافتادهاند. این بهخاطر همین است؛ چون مرجعیّت علمای دین در جامعه، در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی، در مسائل گوناگون زندگی برای قدرتمندان مایهی دردسر است. و علّت توجّه مردم به علمای دین، عبارت است از اینکه علمای دین را مرتبطین با امام زمان و نوّاب عامّ امام زمان میدانند؛ لذا مسئلهی امام زمان برای آنها بهعنوان یک نقطهی تلخ، منفی و پرخطر به حساب میآمده است و میخواستند این را یکجوری جمع کنند. این همیشه بوده؛ و امروز بیشتر از همیشه است. امروز بهخاطر مسئلهی ولایت فقیه و این تز مهمّ حکومتیای که امام مطرح کردند که ولایت فقیه را ادامهی ولایت ائمّهی هدی و استمرار آن ولایت، و نیابت از مقام ولیّعصر (ارواحنا فداه) دانستند - که همین هم هست - این برای کسانی که در صدد تسلّط و دستاندازی به این کشورند، بسیار سنگین است، بسیار تلخ است، هرجور بتوانند با آن مبارزه میکنند. البتّه عرض کردم، امروز پیچیدهتر و شدیدتر است؛ نه اینکه نبوده است، قبلاً هم بوده است. از اوّل، قدرتمندان این انگیزه را داشتهاند که مقابله کنند؛ امروز هم این انگیزه وجود دارد.
چه کسانی که اهل تحقیق و تفحّص و پژوهشند - که یک رشته کار بهعهدهی اینها است - چه آنهایی که با صفای قلب خودشان و نورانیّت دل خودشان، مرتبط و متّصل به مقام سامیِ امامت و ولایت آن بزرگوارند و با آن حضرت حرف میزنند - نه روبهرو، [ بلکه] در خلال زیارت، در خلال زیارت آلیاسین، در خلال دعا، در خلال سلام؛ وقتی برای آن بزرگوار دعا میکنید، در حقیقت دارید رابطه میگیرید؛ وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم؛ وقتی دعا برای فرج آن بزرگوار میکنید، در واقع دارید زمینه را برای دعای آن بزرگوار به خودتان و برای خودتان فراهم میکنید؛ اینجوری است – این مجموعهی عظیم مؤمنین و مخلصین و دلهای نورانی، باید سعی کنند رابطهی خودشان را با حضرت مستحکمتر کنند. لازمهی استحکام رابطه، این نیست که کسی خدمت حضرت برسد؛ نه، لزومی ندارد؛ با حضرت حرف بزنید، سلام کنید، زیارت کنید، با همین زیارات مأثوری که هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید. خدای متعال پیام شما را، و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد، و آن بزرگوار مطّلع میشود. امروز این وظیفهی ما است که هرچه بیشتر [ رابطه برقرار کنیم] و خودمان را آماده کنیم.
تشکیل نظام جمهوری اسلامی یک مقدّمه و تحقّق یک وعدهی کوچک و نزدیک است برای اطمینان به تحقّق آن وعدهی بزرگ، که از دسترس ما دور است و نمیدانیم زمانش کِی است. از خدای متعال بخواهید آن وعده را محقّق کند؛ ارتباط قلبی را هرچه بیشتر کنید، از حضرت بخواهید، درخواست توجّه بکنید، درخواست دعا بکنید از آن بزرگوار، و بدانید که آن بزرگوار به این درخواستها توجّه خواهد کرد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در مورد مسئلهی مهدویّت و امام زمان (سلام الله علیه) حرف گفتنی بسیار است. درست است که اصل مهدویّت از واضحات و از ضروریّات مذهب تشیّع و از ضروریّات اسلام و همهی ادیان است - امر واضحی است؛ مهدویّت با معنای خاصّ شیعی آن یعنی مشخّص شدن وجود مبارک و مقدّس مهدی (علیه الصّلاة والسّلام) که در مذاهب دیگر و ادیان دیگر این تشخّص وجود ندارد؛ مخصوص شیعه است که مهدی را میشناسد: با نام، با خصوصیّات، با پدر، مادر، خانواده؛ این هم جزو مسائل واضح و قطعی و ضروری در مذهب ما است؛ یعنی جای هیچ ریبی، تردیدی، شبههای وجود ندارد؛ اینها روشن و مسلّم است - لکن در مجموعهی این عرصهی وسیعی که امروز در مورد مسئلهی مهدویّت و مهدویّتِ خاص به این معنا که گفته شد وجود دارد، دو نکته برای ما قابل توجّه است که دل انسان را به خود جذب میکند: یک نکته عبارت است از شرح دیدارهایی که از سوی بندگان خالص و مؤمن با آن بزرگوار شده است؛ نه اینکه حالا هر کسی ادّعا کرد که من خدمت حضرت رسیدم، یا خیال کرد که خدمت حضرت رسیده است - بعضی دروغ نمیگویند، خیال میکنند - ما اینها را تصدیق کنیم؛ نه، ولیکن موارد قطعیای وجود دارد که جای کمترین تردیدی نیست؛ ذکر اینها، یادآوری اینها، دل را روشن میکند ... نکتهی دوّم این است که انگیزهها برای مبارزهی با فکر مهدویّت در همهی زمانها وجود داشته است؛ لکن به دلایلی در دوران ما، و در کشور ما، این انگیزهها بیشتر بوده است و دارد تلاش میشود و قبلاً هم تلاش میشده است.
یکی از این دلایل این است که در کشور ما، در جامعهی ما - یعنی جامعهی شیعی مذهب - مردم یک ارتباط قلبی و عاطفی و ایمانی با علمای دین دارند و علمای دین را نوّاب امام زمان میدانند؛ علّت ارتباط قلبیشان این است. این ارتباط با علمای دین برای صاحبان قدرت و صاحبان ثروت و غاصبان حقوق ملّت، همیشه گران تمام شده. در طول تاریخ شما نگاه کنید، در صف مقدّمِ مبارزهی با زورگویی و ظلم و سلطهی غاصبانه از سوی طواغیت زمان، علمای دین قرار داشتهاند؛ در همهی زمانها همینجور بوده است - بعضی زمانها بیشتر، بعضی کمتر - لذا گردنکلفتهای جامعه، قدرتمندان جامعه، صاحبان قدرت سیاسی و قدرت مادّی و اقتصادی، همیشه در طول تاریخ با علما مسئله داشتهاند. گاهی از روی مصلحت، سازش کردهاند، امّا هرگز دلشان با آنها صاف نبوده و اغلب اوقات هم علناً با آنها درافتادهاند. این بهخاطر همین است؛ چون مرجعیّت علمای دین در جامعه، در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی، در مسائل گوناگون زندگی برای قدرتمندان مایهی دردسر است. و علّت توجّه مردم به علمای دین، عبارت است از اینکه علمای دین را مرتبطین با امام زمان و نوّاب عامّ امام زمان میدانند؛ لذا مسئلهی امام زمان برای آنها بهعنوان یک نقطهی تلخ، منفی و پرخطر به حساب میآمده است و میخواستند این را یکجوری جمع کنند. این همیشه بوده؛ و امروز بیشتر از همیشه است. امروز بهخاطر مسئلهی ولایت فقیه و این تز مهمّ حکومتیای که امام مطرح کردند که ولایت فقیه را ادامهی ولایت ائمّهی هدی و استمرار آن ولایت، و نیابت از مقام ولیّعصر (ارواحنا فداه) دانستند - که همین هم هست - این برای کسانی که در صدد تسلّط و دستاندازی به این کشورند، بسیار سنگین است، بسیار تلخ است، هرجور بتوانند با آن مبارزه میکنند. البتّه عرض کردم، امروز پیچیدهتر و شدیدتر است؛ نه اینکه نبوده است، قبلاً هم بوده است. از اوّل، قدرتمندان این انگیزه را داشتهاند که مقابله کنند؛ امروز هم این انگیزه وجود دارد.
چه کسانی که اهل تحقیق و تفحّص و پژوهشند - که یک رشته کار بهعهدهی اینها است - چه آنهایی که با صفای قلب خودشان و نورانیّت دل خودشان، مرتبط و متّصل به مقام سامیِ امامت و ولایت آن بزرگوارند و با آن حضرت حرف میزنند - نه روبهرو، [ بلکه] در خلال زیارت، در خلال زیارت آلیاسین، در خلال دعا، در خلال سلام؛ وقتی برای آن بزرگوار دعا میکنید، در حقیقت دارید رابطه میگیرید؛ وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم؛ وقتی دعا برای فرج آن بزرگوار میکنید، در واقع دارید زمینه را برای دعای آن بزرگوار به خودتان و برای خودتان فراهم میکنید؛ اینجوری است – این مجموعهی عظیم مؤمنین و مخلصین و دلهای نورانی، باید سعی کنند رابطهی خودشان را با حضرت مستحکمتر کنند. لازمهی استحکام رابطه، این نیست که کسی خدمت حضرت برسد؛ نه، لزومی ندارد؛ با حضرت حرف بزنید، سلام کنید، زیارت کنید، با همین زیارات مأثوری که هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید. خدای متعال پیام شما را، و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد، و آن بزرگوار مطّلع میشود. امروز این وظیفهی ما است که هرچه بیشتر [ رابطه برقرار کنیم] و خودمان را آماده کنیم.
تشکیل نظام جمهوری اسلامی یک مقدّمه و تحقّق یک وعدهی کوچک و نزدیک است برای اطمینان به تحقّق آن وعدهی بزرگ، که از دسترس ما دور است و نمیدانیم زمانش کِی است. از خدای متعال بخواهید آن وعده را محقّق کند؛ ارتباط قلبی را هرچه بیشتر کنید، از حضرت بخواهید، درخواست توجّه بکنید، درخواست دعا بکنید از آن بزرگوار، و بدانید که آن بزرگوار به این درخواستها توجّه خواهد کرد.