در روشنفکرى حقیقى آفرینش هست، نوآورى هست، در آن اتّکاء به جوشش درونى هست. تقلید حرف این و آن که روشنفکرى نیست.
امروز جوان مسلمان دارد حرفى را میزند که هنوز که هنوز است، شرق و غرب دنیا ــ شرق و غرب جغرافیایى منظورم است، نه شرق و غرب [به عنوان] دو اردوگاه سیاسى معروف ــ در فهم حقیقت آن درماندهاند. قبول دارند که هست [امّا] هنوز نمیدانند این انقلاب عظیم مردمى چیست؛ واقعاً پدیدهى عظیمى است. یک چنین حادثهى عظیمى را شماها خلق کردهاید، حادثهى پیروزى در جنگ هشتساله را شماها جوانهاى حزبالله خلق کردهاید. حادثهى پیروزى در محاصرهى سیاسى را شماها خلق کردهاید. حادثهى پیروزى در محاصرهى اقتصادى را شماها خلق کردهاید. همهی اینها آفرینشهاى شما است؛ روشنفکرى این است. خب چرا بایستى شما به خاطر عمل یک کسى که حالا مثلاً سلیقهاش این است متّهم بشوید؟ بگویند که اینها اهل منطق نیستند، اهل هو و جنجالند، اهل بیخودى حرف زدنند، اهل حمله کردنند، زنجیر میکِشند و کارهایی مانند اینها میکنند؛ چرا؟ این ظلم نیست؟ من موافق این جور [کارها] نیستم.
ببینید، سلیقهی امام (رضوان الله علیه) هم عیناً همین بود. نه اینکه خیال کنید سلیقهی [من است]، نخیر سلیقهى امام عیناً همین بود. بنده دارم به شما عرض میکنم، خبر میدهم. البتّه شواهد هم هست؛ در سال ۶۴ که همین آقاى ناطقنورى وزیر کشور بودند، من یادم نمیرود در همین خیابانها، یک عدّهاى از جوانها بودند که حمله میکردند به بدحجابها! امام، مکتوب نوشتند به ایشان که بروید و این جوانهایى که حمله میکنند به بدحجابها، بگیرید، بزنید، زندانشان کنید، حبسشان کنید؛ امام مخالف بود؛ در حالی که امام، آن مرد شجاع و بینظیرى بود که مسئلهى حجاب را به این کشور برگرداند. هیچ کس دیگر نمیتوانست غیر از امام [این کار را] بکند؛ این هم یکى از اختصاصات امام. اگر غیر از امام هر کس دیگر بود از همین آقایان بزرگان، مقدّسین، علما و مانند اینها، هیچ کس جرئت نمیکرد بگوید که باید با حجاب بیرون بیایند. امام در همان ماههاى اوّل پیروزى انقلاب گفت باید با حجاب بیایند. این همان امام است؛ امّا در عین حال با آن روش مخالف بود و ایستادگى کرد و گفت [برخورد کنید]؛ که آن وقت بچّههاى کمیته آمدند جلوِ این [افراد را گرفتند]. آنها هم [البتّه] بچّههاى حزباللهى بودند، منتها نمیفهمیدند کار را، اشتباه میکردند.
بنده هم موافق نیستم با این جور زدن و از این قبیل. بچّههاى خوب، بچّههاى مؤمن، بچّههاى صادق، بچّههاى سالم، بچّههاى خوشفکر، خوشدل، گاهى اشتباه میکنند راه را؛ باید شماها توجّه داشته باشید. یک نفرى یک حرف بیربطى دارد اینجا میزند، خیلى خب، وقتىکه حرفش تمام شد، شما حالا یا در همین جلسه وقتى حرف او تمام شد، بلند شوید، منطقى، صحیح حرفتان را بزنید، یا بگویید که نخیر، عجله هم نداریم، شما گفتید، خب، بساط را جمع کن برو. بنده بعد از شما، دو روز دیگر، سه روز دیگر، میآیم همین جا یا جایى دیگر اعلان هم میکنم، منطقى هم رد میکنم حرف شما را؛ اینجورى بگویید. بگذارید جوان صاحب شوق و تشنهى فهم، حقیقت و حرف حساب را بشنود از شما؛ نگوید که خب معلوم شد اینها حرف ندارند؛ آنها هم یک چیزى میگویند، حالا برویم ببینیم چه میگویند؛ اقلّاً براى تماشا آنجا برویم؛ و دُور آنها را گرم کنند. نباید بگذارید.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ۱۳۷۶/۱۲/۱۴
امروز جوان مسلمان دارد حرفى را میزند که هنوز که هنوز است، شرق و غرب دنیا ــ شرق و غرب جغرافیایى منظورم است، نه شرق و غرب [به عنوان] دو اردوگاه سیاسى معروف ــ در فهم حقیقت آن درماندهاند. قبول دارند که هست [امّا] هنوز نمیدانند این انقلاب عظیم مردمى چیست؛ واقعاً پدیدهى عظیمى است. یک چنین حادثهى عظیمى را شماها خلق کردهاید، حادثهى پیروزى در جنگ هشتساله را شماها جوانهاى حزبالله خلق کردهاید. حادثهى پیروزى در محاصرهى سیاسى را شماها خلق کردهاید. حادثهى پیروزى در محاصرهى اقتصادى را شماها خلق کردهاید. همهی اینها آفرینشهاى شما است؛ روشنفکرى این است. خب چرا بایستى شما به خاطر عمل یک کسى که حالا مثلاً سلیقهاش این است متّهم بشوید؟ بگویند که اینها اهل منطق نیستند، اهل هو و جنجالند، اهل بیخودى حرف زدنند، اهل حمله کردنند، زنجیر میکِشند و کارهایی مانند اینها میکنند؛ چرا؟ این ظلم نیست؟ من موافق این جور [کارها] نیستم.
ببینید، سلیقهی امام (رضوان الله علیه) هم عیناً همین بود. نه اینکه خیال کنید سلیقهی [من است]، نخیر سلیقهى امام عیناً همین بود. بنده دارم به شما عرض میکنم، خبر میدهم. البتّه شواهد هم هست؛ در سال ۶۴ که همین آقاى ناطقنورى وزیر کشور بودند، من یادم نمیرود در همین خیابانها، یک عدّهاى از جوانها بودند که حمله میکردند به بدحجابها! امام، مکتوب نوشتند به ایشان که بروید و این جوانهایى که حمله میکنند به بدحجابها، بگیرید، بزنید، زندانشان کنید، حبسشان کنید؛ امام مخالف بود؛ در حالی که امام، آن مرد شجاع و بینظیرى بود که مسئلهى حجاب را به این کشور برگرداند. هیچ کس دیگر نمیتوانست غیر از امام [این کار را] بکند؛ این هم یکى از اختصاصات امام. اگر غیر از امام هر کس دیگر بود از همین آقایان بزرگان، مقدّسین، علما و مانند اینها، هیچ کس جرئت نمیکرد بگوید که باید با حجاب بیرون بیایند. امام در همان ماههاى اوّل پیروزى انقلاب گفت باید با حجاب بیایند. این همان امام است؛ امّا در عین حال با آن روش مخالف بود و ایستادگى کرد و گفت [برخورد کنید]؛ که آن وقت بچّههاى کمیته آمدند جلوِ این [افراد را گرفتند]. آنها هم [البتّه] بچّههاى حزباللهى بودند، منتها نمیفهمیدند کار را، اشتباه میکردند.
بنده هم موافق نیستم با این جور زدن و از این قبیل. بچّههاى خوب، بچّههاى مؤمن، بچّههاى صادق، بچّههاى سالم، بچّههاى خوشفکر، خوشدل، گاهى اشتباه میکنند راه را؛ باید شماها توجّه داشته باشید. یک نفرى یک حرف بیربطى دارد اینجا میزند، خیلى خب، وقتىکه حرفش تمام شد، شما حالا یا در همین جلسه وقتى حرف او تمام شد، بلند شوید، منطقى، صحیح حرفتان را بزنید، یا بگویید که نخیر، عجله هم نداریم، شما گفتید، خب، بساط را جمع کن برو. بنده بعد از شما، دو روز دیگر، سه روز دیگر، میآیم همین جا یا جایى دیگر اعلان هم میکنم، منطقى هم رد میکنم حرف شما را؛ اینجورى بگویید. بگذارید جوان صاحب شوق و تشنهى فهم، حقیقت و حرف حساب را بشنود از شما؛ نگوید که خب معلوم شد اینها حرف ندارند؛ آنها هم یک چیزى میگویند، حالا برویم ببینیم چه میگویند؛ اقلّاً براى تماشا آنجا برویم؛ و دُور آنها را گرم کنند. نباید بگذارید.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ۱۳۷۶/۱۲/۱۴