معنویت؛ عامل اصلی موفقیت امام خمینی(ره)

البتّه امام این خصوصیّات را داشت؛ عقل امام یکى از قوی‌ترین عقلها بود؛ انسانِ به این عاقلى من در عمر خودم ندیدم؛ انسانى بود عاقل، دوراندیش، حکیم، آدم‌شناس، از جمله‌ی کسانى که فریبش نمیشود داد، بسیار پیچیده، بسیار تیزبین. این خصوصیّاتى بود که در امام بود، در آدمهاى معمولى، این‌طور چیزها ‌- مخصوصاً با هم ‌- خیلى کم پیدا میشود؛ یک دانه‌اش در یک انسانى پیدا بشود، آن انسان انسان بزرگى است؛ همان قوّت پیش‌بینى امام و آینده را حدس زدن ‌- همین یک دانه، که بتواند آینده‌ها را حدس بزند ‌- در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ امام این را داشت. آن عقل امام و قوّتِ دقّت ذهنى امام در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ که امام داشت. آن متانت و بردبارى و حلم امام؛ اگر در یک مجلس صد نفر حرفهایى میزدند که امام آنها را قبول نداشت، تا لازم نمیدانست حرفى نمیزد و سکوت میکرد. حالا در حضور آدم معمولى تا یک کلمه بگویند که برخلاف عقیده‌اش باشد، طوفانى در روحش به وجود می‌آید که جواب بدهد! نخیر، امام این‌جورى نبود؛ مگر آن‌وقتى که لازم میدانست؛ آن‌وقت بدون اینکه کسى حرفى هم بزند عقیده‌ی خودش را میگفت، امّا آن‌وقتى که لازم نبود، اگر صد نفر هم حرف میزدند [حرفى نمیزد]؛ دیدید دیگر در وصیّت‌نامه‌ی ایشان، ایشان در آخر وصیّت‌نامه چند جمله اضافه کردند که من در مجلس خبرگان خواندم؛ یکى از آنها این است که حرفهایى به من نسبت میدهند که خلاف واقع است؛(۱) از این قبیل بود. من رفتم خدمت ایشان در زمان بنی‌صدر، ایشان گفتند: این حرفهایى که این به من نسبت میدهد، از قول من میگوید، همه‌اش خلاف واقع است. چون او در سخنرانی‌هایش گاهى میگفت که امام این‌جور گفته، [نظر] امام این‌جور است؛ چیزهایى را به‌عنوان نظر امام ذکر میکرد. خب، این خصوصیّتى ممتاز بود که حرفى که زده میشد او را برنمی‌آشفت و فوراً تحریک نمیکرد که حالا جواب بدهد و آنچه را به نظرش درست است بگوید؛ عجله‌اى نداشت. این متانت، این بردبارى، این حلم، این تسلّط بر نفْس، این سعه‌ی صدر، در هر کسى باشد، او یک انسان بزرگى است. پس ببینید خصوصیّات بشرىِ امام هر کدام به‌تنهایى جورى بود که هر کسى یکى از آن خصوصیّات را داشته باشد، یک آدم بزرگ است. و امام همه‌اش را داشت.امّا من به شما عرض میکنم، از من بپذیرید این حرف را: امام، با همه‌ی این خصوصیّات هم اگر آن عامل اصلى را نداشت، نه این انقلاب پیروز میشد، نه شما مردم این‌جور عاشقش میشدید، نه میتوانست این طوفان را در دنیا به وجود بیاورد، نه میتوانست در مقابل تهدید و ارعاب دشمن آن‌جور مثل کوه بِایستد؛ عامل اصلى در موفّقیّتهاى این مرد، آن چیزِ دیگر بود؛ آن چیست؟ معنویّت، ارتباط با خدا، تقوا، کار را براى خدا کردن، کار را حتّى براى نتیجه‌ی ظاهری‌اش انجام ندادن.

بارها ایشان میفرمود ‌-همه شنفته‌اند- که ما کار را براى نتیجه نمیکنیم، کار را براى تکلیف میکنیم.
بیانات در دیدار فرمانده و جمعى از پاسداران کمیته‌ی انقلاب اسلامى ۱۳۶۸/۰۳/۱۸


۱) صحیفه‌‌ى امام، ج ۲۱، ص ۴۵۱؛ وصیّت‌نامه‌‌ى سیاسى _ الهى؛ «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌هاى بی‌واقعیّت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود.»
[دریافت فیلم]