محمدصادق علیزاده
«مراقب باشید این مسائل، حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید!» همین! همین ۱۷ کلمه را میتوان عصاره و ماهیت اتفاقات اخیر دانست. فارغ از جزئیات و چند و چون وقایع، بزرگترین کارکرد اتفاقات اخیر نه جزئیات میدانی و حتی دم دادن به ناامنی – که حتما خودش جرمیست نابخشودنی - بلکه اولویت و مساله حاشیهای تراشیدن برای کشوری است که در یکی از بزرگترین کارزارهای امنیتی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و رسانهای تاریخ معاصر به سر میبرد. تشخیص این ماجرا هم کار سختی نیست. بچههای فنی و مهندسی در دانشگاه سه واحد تخصصی دارند به نام محاسبات عددی. از کنار هم گذاشتن مختصات نتایج میدانی، پی به تابع ریاضی نهفته در رفتار آن میبرند.
به عبارت بهتر از استقرای واقعیتِ کف میدان به منطق ریاضی پشت آن نقب میزنند. نگاه کردن به اتفاقات عجیب و غریبی که در سه چهار سال گذشته برای کشور افتاده و ردیف کردن آنها در کنار همدیگر، کافی است تا تابع سیاسیِ نهفته در پشت آن آشکار شود؛ از دزدیدن محموله نفتی کشور در روز روشن در معابر بینالمللی تا ترور دانشمندان و نخبگان تا تنگتر کردن فشارهای اقتصادی. هدف واضح است؛ تراشیدن مساله حاشیهای و فرعی برای درگیر کردن ایران. نتیجه تبعی این وضعیت هم غافل شدن از مسائل اصلی و اساسیست و همان جمله ۱۷ کلمهای ابتدای متن! چنین جمعی هم لاجرم بهترین مکان برای چنین جملهای است؛ جمعِ مسئولین سابق و فعلی در قالب مجمع تشخیص مصلحت نظام با کوهی از تجربه کار اجرایی و تقنینی و قضایی.
تنوعی از سپهر سیاسی ایران
مجمع یکی از جالبترین و جذابترین ساختارهای حاکمیتی در ایران است. این جذابیت از شخصیتهای حقوقی و حقیقی و افرادی که بهعنوان عضو روی صندلیهای آن تکیه زدهاند شروع میشود تا نقش و جایگاه خاص این مجمع و وظایفی که این افراد در مجمع به دوش دارند. نیمنگاهی به آدمهایی که در همین جلسه در حسینیه امام خمینی رحمةاللهعلیه حضور دارند تنوعی بالا از زمینههای تخصصی و توانمندی و تجربه حکمرانی و نیز سپهر سیاسی کشور را فول اچدی به رخ مخاطب میکشد؛ از فقهای شورای نگهبان در مباحث مربوط به تشخیص مصلحت و نیز مسئولان دولتی و حاکمتی مانند حجتالاسلام رئیسیِ قوه مجریه و محمدباقر قالیبافِ قوه مقننه گرفته که با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند تا دیگرانی مانند حجتالاسلام محسنی اژهای که قاضیالقضات است و محمدرضا عارف، محمود احمدینژاد، محمدرضا باهنر، محسن رضایی، مجید انصاری، کمال خرازی، علی لاریجانی و سعید جلیلی که شخصیتهای تابلودار سیاسی محسوب میشوند.
افراد و شخصیتهایی که در کنار توانمندیها و تجربیات متنوع در عرصه حکمرانی جمهوری اسلامی، بیرون از این جمع، خط و ربطهای فکری و سیاسی و متفاوت خود را دارند که به نوعی نماد تکثر سیاسی داخل نظام به حساب میآیند. طیفهایی که بعضا در بزنگاهها و رقابتهای سیاسی مانند انتخابات حسابی عرق از تن همدیگر در میآورند و از خجالت هم در میآیند. تنوعی از سلایق و ذائقههای گوناگون که هرچند تمایزهای مشخصی با هم دارند اما حالا به تشخیص و نصب رهبر انقلاب و براساس ویژگی ها، وظائف و ظرفیتهای قانونی این نهاد در تشکیلاتی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار هم نشستهاند تا در موارد اختلافی که هر یکی از نهادهای قانونی ساز خود را مینوازند و بر رای خود اصرار دارند، حرف آخر را در مصلحت اسلام و مسلمین بزنند.
وجه مهم دیگر این جمع متنوع، بازوی مشورتی رهبریِ جمهوری اسلامی ایران در تعیین سیاستهای کلی کشور است. چیزی که مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حد هیات مستشاری رهبریِ جمهوری اسلامی بالا میبرد. به عبارت بهتر، عصاره و چکیده ای از مدیران و کارگزاران مجرّب کشور طرف مشورتِ رهبریِ جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند. با چنین نگاهی عباراتی از این دست دیگر یک گزاره معمولی و عادی تلقی نمیشوند: «برابر رهنمود قانون اساسی، این مجمع در تعیین سیاستهای کلی نظام و نیز حل معضلات عمدهی کشور و رسیدگی به امور مهمی که رهبری به آن ارجاع میکند، نقش مشاور کارآمد و مورد اعتماد رهبر را ایفا میکند، همچنان که در تشخیص مصلحت در موارد تعارض میان مصوبه مجلس و نظر شورای نگهبان، عملا یکی از معضلات نظام را برطرف میسازد.» ۱۳۷۵/۱۲/۲۷
مرور تاریخی فرایند تکاملی مجمع هم در نوع خودش جالب است. نهادی که در ابتدا برای حل مشکلی ساختاری در مسئلهی اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان و با ابتکار امام خمینی رحمةاللهعلیه ایجاد شده بود در ادامه، تبدیل به رُکنی در ساختار حاکمیتی جمهوری اسلامی شد که عملکرد و تصمیماتش یکی از معیارهای مهم و موثر در تنظیم سیاستهای کلان کشور و مشاوره به رهبری جمهوری اسلامی دارد. با چنین تحلیلی بیراه هم نیست که رهبر انقلاب ، جایگاه و نقش مهم این مجمع را با تعبیر «هیات مستشاری عالی رهبری» توصیف میکنند: «با توجه به مجموع وظایف مقرر در قانون اساسی، این مجمع در جایگاه هیات مستشاری عالی رهبری در نظام جمهوری اسلامی قرار میگیرد.» ۱۳۷۵/۱۲/۲۷
تحلیل صحنه از افقی بالاتر
نگاهی به ساعت میکنم: ۱۰ و ۴۵ دقیقه. احتمالا باید به نیمه جلسه رسیده باشیم. بعد از اولین واکنش در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی علیهالسلام، منتظر دومین واکنش آقا به حواشی و اغتشاشات اخیرم. اما گویا ایشان بیش و پیش از همه به توصیهای که در انتهای مراسم خطاب به دیگران گفتند، پایبند هستند: «مراقب باشید این مسائل، حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید!» لاجرم هم بعد از بحثی تخصصی و فقهی درباره فلسفه وجودی مجمع، مشخص شدن کامل مسئله و تعریف مصلحت، شرایط جابجایی احکام اولیه با ثانویه و حتی حد نصاب عددی و کمّی لازم برای محکمتر شدن تعلیق موقت احکام اولیه بالاخره نوبت به جایی میرسد که انتظارش را میکشیدم.
ورود به بحث اما مثل ورود به بحث در دانشگاه افسریِ امام حسن مجتبی علیهالسلام است. دیدن صحنه از افقی بالاتر، جدا کردن مسائل اصلی از فرعی و در ادامه هم ترسیم و تشریح و تبیین هندسه اصلی ماجرا: «حرکت دشمن، انفعالی و واکنشی بود... ملت ایران در فاصله زمانی کوتاه، حرکت های بزرگی انجام داد که ۱۸۰ درجه در نقطه مقابل سیاستهای استکبار جهانی بود و آنها ناچار به عکسالعمل شدند و در همین چارچوب با برنامهریزی و صَرف پول، افرادی از جمله برخی سیاسیون در آمریکا، اروپا و برخی نقاط دیگر را به میدان آوردند... ابتکار به دست ملت ایران بود و دشمن مجبور به عکسالعمل ناشیانه و ابلهانه و برنامهریزی برای اغتشاش شد.»
و در نهایت هم توصیه و تاکید اصلی: «مراقب باشید این مسائل حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید... سازندگیها و کارهای بزرگ اجرایی و قانونگذاریهای کارآمد و کارهای بزرگ قضایی و مسائل مهم در سیاست خارجی نباید معطوف به این حوادث جزئی شوند و به لطف خدا اینگونه هم نخواهد شد.» هدف مشخص و واضح است؛ چهار موتوره و با تمام توان به سمت «ایران قوی» که اگر اینگونه شد فرمانروای مطلق هستی هم یاریمان میکند: «ما به وعده الهی مبنی بر پیروزی قطعی یقین داریم و حتماً کمک الهی همراه ما خواهد بود.» هر آنچه که ولو ثانیهای در این مسیر اختلال ایجاد کند مسالهایست فرعی و همراستا با ویرانیطلبانی است که ایران را ویران میخواهند و چه توهم پریشانی... دریع است ایران که ویران شود.
به عبارت بهتر از استقرای واقعیتِ کف میدان به منطق ریاضی پشت آن نقب میزنند. نگاه کردن به اتفاقات عجیب و غریبی که در سه چهار سال گذشته برای کشور افتاده و ردیف کردن آنها در کنار همدیگر، کافی است تا تابع سیاسیِ نهفته در پشت آن آشکار شود؛ از دزدیدن محموله نفتی کشور در روز روشن در معابر بینالمللی تا ترور دانشمندان و نخبگان تا تنگتر کردن فشارهای اقتصادی. هدف واضح است؛ تراشیدن مساله حاشیهای و فرعی برای درگیر کردن ایران. نتیجه تبعی این وضعیت هم غافل شدن از مسائل اصلی و اساسیست و همان جمله ۱۷ کلمهای ابتدای متن! چنین جمعی هم لاجرم بهترین مکان برای چنین جملهای است؛ جمعِ مسئولین سابق و فعلی در قالب مجمع تشخیص مصلحت نظام با کوهی از تجربه کار اجرایی و تقنینی و قضایی.
تنوعی از سپهر سیاسی ایران
مجمع یکی از جالبترین و جذابترین ساختارهای حاکمیتی در ایران است. این جذابیت از شخصیتهای حقوقی و حقیقی و افرادی که بهعنوان عضو روی صندلیهای آن تکیه زدهاند شروع میشود تا نقش و جایگاه خاص این مجمع و وظایفی که این افراد در مجمع به دوش دارند. نیمنگاهی به آدمهایی که در همین جلسه در حسینیه امام خمینی رحمةاللهعلیه حضور دارند تنوعی بالا از زمینههای تخصصی و توانمندی و تجربه حکمرانی و نیز سپهر سیاسی کشور را فول اچدی به رخ مخاطب میکشد؛ از فقهای شورای نگهبان در مباحث مربوط به تشخیص مصلحت و نیز مسئولان دولتی و حاکمتی مانند حجتالاسلام رئیسیِ قوه مجریه و محمدباقر قالیبافِ قوه مقننه گرفته که با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند تا دیگرانی مانند حجتالاسلام محسنی اژهای که قاضیالقضات است و محمدرضا عارف، محمود احمدینژاد، محمدرضا باهنر، محسن رضایی، مجید انصاری، کمال خرازی، علی لاریجانی و سعید جلیلی که شخصیتهای تابلودار سیاسی محسوب میشوند.
افراد و شخصیتهایی که در کنار توانمندیها و تجربیات متنوع در عرصه حکمرانی جمهوری اسلامی، بیرون از این جمع، خط و ربطهای فکری و سیاسی و متفاوت خود را دارند که به نوعی نماد تکثر سیاسی داخل نظام به حساب میآیند. طیفهایی که بعضا در بزنگاهها و رقابتهای سیاسی مانند انتخابات حسابی عرق از تن همدیگر در میآورند و از خجالت هم در میآیند. تنوعی از سلایق و ذائقههای گوناگون که هرچند تمایزهای مشخصی با هم دارند اما حالا به تشخیص و نصب رهبر انقلاب و براساس ویژگی ها، وظائف و ظرفیتهای قانونی این نهاد در تشکیلاتی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار هم نشستهاند تا در موارد اختلافی که هر یکی از نهادهای قانونی ساز خود را مینوازند و بر رای خود اصرار دارند، حرف آخر را در مصلحت اسلام و مسلمین بزنند.
وجه مهم دیگر این جمع متنوع، بازوی مشورتی رهبریِ جمهوری اسلامی ایران در تعیین سیاستهای کلی کشور است. چیزی که مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حد هیات مستشاری رهبریِ جمهوری اسلامی بالا میبرد. به عبارت بهتر، عصاره و چکیده ای از مدیران و کارگزاران مجرّب کشور طرف مشورتِ رهبریِ جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند. با چنین نگاهی عباراتی از این دست دیگر یک گزاره معمولی و عادی تلقی نمیشوند: «برابر رهنمود قانون اساسی، این مجمع در تعیین سیاستهای کلی نظام و نیز حل معضلات عمدهی کشور و رسیدگی به امور مهمی که رهبری به آن ارجاع میکند، نقش مشاور کارآمد و مورد اعتماد رهبر را ایفا میکند، همچنان که در تشخیص مصلحت در موارد تعارض میان مصوبه مجلس و نظر شورای نگهبان، عملا یکی از معضلات نظام را برطرف میسازد.» ۱۳۷۵/۱۲/۲۷
مرور تاریخی فرایند تکاملی مجمع هم در نوع خودش جالب است. نهادی که در ابتدا برای حل مشکلی ساختاری در مسئلهی اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان و با ابتکار امام خمینی رحمةاللهعلیه ایجاد شده بود در ادامه، تبدیل به رُکنی در ساختار حاکمیتی جمهوری اسلامی شد که عملکرد و تصمیماتش یکی از معیارهای مهم و موثر در تنظیم سیاستهای کلان کشور و مشاوره به رهبری جمهوری اسلامی دارد. با چنین تحلیلی بیراه هم نیست که رهبر انقلاب ، جایگاه و نقش مهم این مجمع را با تعبیر «هیات مستشاری عالی رهبری» توصیف میکنند: «با توجه به مجموع وظایف مقرر در قانون اساسی، این مجمع در جایگاه هیات مستشاری عالی رهبری در نظام جمهوری اسلامی قرار میگیرد.» ۱۳۷۵/۱۲/۲۷
تحلیل صحنه از افقی بالاتر
نگاهی به ساعت میکنم: ۱۰ و ۴۵ دقیقه. احتمالا باید به نیمه جلسه رسیده باشیم. بعد از اولین واکنش در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی علیهالسلام، منتظر دومین واکنش آقا به حواشی و اغتشاشات اخیرم. اما گویا ایشان بیش و پیش از همه به توصیهای که در انتهای مراسم خطاب به دیگران گفتند، پایبند هستند: «مراقب باشید این مسائل، حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید!» لاجرم هم بعد از بحثی تخصصی و فقهی درباره فلسفه وجودی مجمع، مشخص شدن کامل مسئله و تعریف مصلحت، شرایط جابجایی احکام اولیه با ثانویه و حتی حد نصاب عددی و کمّی لازم برای محکمتر شدن تعلیق موقت احکام اولیه بالاخره نوبت به جایی میرسد که انتظارش را میکشیدم.
ورود به بحث اما مثل ورود به بحث در دانشگاه افسریِ امام حسن مجتبی علیهالسلام است. دیدن صحنه از افقی بالاتر، جدا کردن مسائل اصلی از فرعی و در ادامه هم ترسیم و تشریح و تبیین هندسه اصلی ماجرا: «حرکت دشمن، انفعالی و واکنشی بود... ملت ایران در فاصله زمانی کوتاه، حرکت های بزرگی انجام داد که ۱۸۰ درجه در نقطه مقابل سیاستهای استکبار جهانی بود و آنها ناچار به عکسالعمل شدند و در همین چارچوب با برنامهریزی و صَرف پول، افرادی از جمله برخی سیاسیون در آمریکا، اروپا و برخی نقاط دیگر را به میدان آوردند... ابتکار به دست ملت ایران بود و دشمن مجبور به عکسالعمل ناشیانه و ابلهانه و برنامهریزی برای اغتشاش شد.»
و در نهایت هم توصیه و تاکید اصلی: «مراقب باشید این مسائل حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید... سازندگیها و کارهای بزرگ اجرایی و قانونگذاریهای کارآمد و کارهای بزرگ قضایی و مسائل مهم در سیاست خارجی نباید معطوف به این حوادث جزئی شوند و به لطف خدا اینگونه هم نخواهد شد.» هدف مشخص و واضح است؛ چهار موتوره و با تمام توان به سمت «ایران قوی» که اگر اینگونه شد فرمانروای مطلق هستی هم یاریمان میکند: «ما به وعده الهی مبنی بر پیروزی قطعی یقین داریم و حتماً کمک الهی همراه ما خواهد بود.» هر آنچه که ولو ثانیهای در این مسیر اختلال ایجاد کند مسالهایست فرعی و همراستا با ویرانیطلبانی است که ایران را ویران میخواهند و چه توهم پریشانی... دریع است ایران که ویران شود.