بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
خیلى براى من شیرین و لذّتبخش بود اگر این توفیق را پیدا میکردیم که از جمع دیگرى از عزیزان هم همین طور استفاده کنیم و شما بچّههاى عزیز و امیدهاى آینده، با دلهاى پاک و روحهاى درخشان و بىغشّ خودتان مىآمدید و جملات نورانى نهجالبلاغه را براى ما میخواندید؛ ولى چون هوا گرم است، من با اینکه اشتیاق دارم که از شماها بشنوم، صرف نظر میکنم و خودم هم فقط چند جملهاى کوتاه با شما صحبت میکنم؛ امّا یادتان باشد که نهجالبلاغهخوانىِ شما طلبِ ما و یک وقتى باید انشاءالله این طلب را پس بدهید؛ حالا چون هوا گرم است، ما صرف نظر میکنیم.
دو جاذبه من را به این اردوگاه و مجمع شما کشاند: اوّل جاذبهى نهجالبلاغه و دوّم جاذبهى اجتماع شما عزیزان جوان و نوجوان و خواهران و برادرانى که در حقیقت صاحبان این انقلاب در دورانهاى آینده شماها هستید؛ دربارهى هر کدام چند جمله صحبت میکنم.
اوّلاً در مورد نهجالبلاغه باید عرض کنم ما جامعهى ایرانى متأسّفانه قرنهاى متمادى از کتاب شریف روشنگر مبین نهجالبلاغه محروم بودیم. یک زندگى سعادتمند انسانى، از تمام ابعاد و با همهى خصوصیّات، از نهجالبلاغه قابل درس گرفتن است. اگر بخواهیم خودمان را بسازیم ــ اخلاقمان را، خصالمان را، عقایدمان را، نشاط و امیدمان را، آیندهنگرىمان را، وظایف و تکالیفمان را ــ اگر بخواهیم خودسازى شخصى بکنیم و یا اگر بخواهیم جامعهاى را که شایستهى انسانیّت و شایستهى انسان است بسازیم، جامعهاى سرتاپا عدل، سرتاپا حق، با امید، با جهاد، با تلاش، با پیروزى، با موفّقیّت و بر مبناى یک فلسفهى عالمانه و درست، همهى این درسها در خودسازى و جامعهسازى از نهجالبلاغه به دست مىآید؛ نهجالبلاغه یک چنین کتاب کاملى است. شما امروز با متن نهجالبلاغه اندکى آشنا شدهاید و کمکم آشناتر میشوید امّا آن روزى که بتوانید به اعماق این اقیانوس بیکران معارف و فضایل برسید، آن وقت تصدیق خواهید کرد این مطلبى را که من عرض کردم؛ خودسازى فردى و سازندگى اجتماعى براى انسان. البتّه نهجالبلاغه یک ابعاد عرفانى هم دارد که من خودم را کوچکتر از آن میدانم که آن ابعاد را بفهمم و درک کنم، و مجبورم به ظواهرِ آن کلمات اکتفا کنم و بگذرم؛ آنها را هم اهلالله و مردمان عارف و انسانهاى حکیم و دلهاى آشنا با خدا میتوانند بفهمند؛ این نهجالبلاغه است.
ما مثل آن مریضى که یک نسخهى کامل از یک طبیب حاذق در جیب خود، یا در طاقچهى داخل اتاق خود دارد و در عین حال لاى آن نسخه را باز نمیکند و به آن عمل نمیکند و از آن بیمارى دائماً رنج میبرد، قرنهاى متمادى نهجالبلاغه را داشتیم و از آن استفاده نکردیم و از معارف آن بهره نبردیم و بیماریهاى فردى و اجتماعى خودمان را براى خودمان همین طور نگه داشتیم؛ این، آن تأسّف و افسوس بزرگى است که هر کسى با نهجالبلاغه آشنا بشود، در دلش جا خواهد گرفت. اوّلکسى که در زمان ما نهجالبلاغه را آورد بین مردم، مرحوم فیضالاسلام بود که یکى از علماى تهران بود و یک عالِم بااخلاص و آگاه و روشنفکرى بود که رفت سراغ ترجمهى نهجالبلاغه و [آن را] داد دست مردم. من مقیّدم که نام این سیّد بزرگوار را ــ که حتّى یک بار هم در عمرم او را از نزدیک ندیدم و ایشان اخیراً یکى دو سال قبل به رحمت ایزدى پیوستند ــ همه جا ذکر کنم تا این خدمت بزرگ او براى جامعهى ایرانى فراموش نشود؛ لکن تا قبل از آنکه ترجمهى فیضالاسلام در اختیار ما قرار بگیرد، جز ترجمهى ملّافتحالله کاشانى و کتابهاى قدیمى و شرحهاى عربى و مانند اینها، در محیط مردمى، در محیط روشنفکرى، در محیط دانشجویى ــ چه برسد به دانشآموزى ــ حتّى در محیط طلبگى و حوزهى علمیّه از نهجالبلاغه نشانى نبوده.
امروز باید جبران کنیم. تمام مفاهیم لازم براى تقویت نظام جمهورى اسلامى در نهجالبلاغه هست. و شما عزیزان من و نور چشمهاى ما، دانشآموزان و زبدگان و بچّههاى بااستعداد و خوشحافظه ــ چه دختران و چه پسران ــ که در وادى ترجمهى نهجالبلاغه و حفظ نهجالبلاغه و فراگیرى این کتاب مقدّس افتادهاید، بدانید که این کتاب بسیار بابرکتى است و بسیار باعظمت است و این را مغتنم بشمرید و پیش بروید. معلّمین و مربّیان و وزارت و معاونت مربوطه و برادرانى که این کار را دنبال کردهاند، بدانند که این یکى از آن ذىقیمتترین کارها است؛ نبادا این کار را کم بگیرید،(۲) نبادا این کار را کوچک بگیرید! این را بیست سال دیگر جامعهى ما خواهد فهمید که این اجتماع امروز شما و این نهجالبلاغهیادگیرىِ شما چه آثارى خواهد داد؛ بدانید که این یک نهال بابرکت است. این [نهال] امروز به دست برادران عزیزمان در بنیاد نهجالبلاغه و در وزارت آموزش و پرورش و بقیّهى کسانى که دستاندرکارند، غرس(۳) شد و برکاتش و میوههاى خودش را در آینده خواهد داد؛ این را رها نکنید.
و بچّههاى عزیزمان و برادران عزیزمان هم بدانند که این کلمات بسیار ذىقیمت است. البتّه این ترجمههایى که میشود ممکن است نتواند خیلى رسا و بلیغ معنا را برساند. نهجالبلاغه یک اثر فوقالعادهى هنرى است از لحاظ زیبایى کلمات و شیوایى تعبیرات؛ و خب هیچ گویندهى فارسى، هیچ نویسندهى فارسى، هیچ هنرمند، هیچ شاعری را ما سراغ نداریم در زمان خودمان و در هیچ زمانى که بتواند با زبان شیواى على (علیه السّلام) حرف بزند؛ در عین حال میشود جملاتى را انتخاب کرد ــ همان طور که انتخاب هم کردهاید ــ که معانى را اجمالاً بفهماند؛ امّا خب هر چه شما پیش بروید، هر چه با متن نهجالبلاغه آشناتر بشوید، ظرافتهایش و زیبایىهایش را بیشتر حس میکنید. همین جملهاى که الان این برادر داشت میخواند ــ وَ لَقَد کانَ الرَّجُلُ مِنّا وَ الآخَرُ مِن عَدُوِّنا یَتَصاوَلانِ تَصاوُلَ الفَحلَینِ یَتَخالَسانِ اَنفُسَهُما اَیُّهُما یَسقی صاحِبَهُ کَأسَ المَنون ــ در ردیف زیباترین شعرها است؛ اصلاً مگر میشود ترجمه کرد این را؟ فَمَرَّةً لَنا مِن عَدُوِّنا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنّا فَلَمّا رَاَى اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینَا النَّصر؛(۴) اصلاً اینها قابل ترجمه کردن نیست، هیچ بیان زیبایى نمیتواند این جملات را ترجمه کند. اِنَّ اَفضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ المُتَوَسِّلونَ اِلَی اللهِ سُبحانَهُ وَ تَعالَی الایمانُ بِاللهِ وَ بِرَسولِهِ وَ الجِهادُ فى سَبیلِه؛(۵) مگر میشود اینها را به فارسى درآورد؟ با متن این عبارت آشنا بشوید تا بتوانید ظرافتهایش را در آینده انشاءالله ذرّهذرّه درک کنید. من از برادران عزیزمان در وزارت آموزش و پرورش خواهش میکنم این راه را رها نکنید، دنبال این خط را بگیرید؛ نهجالبلاغه را ببرید داخل مدرسهها، ببرید داخل کلاسها تا همان متن عربیاش را یاد بگیرند؛ و بهترین نویسندگان و شیواگوترین هنرمندان را استخدام کنید و از آنها بخواهید که بیایند اینها را بزیبایى ترجمه کنند تا آن متن و ترجمه را بچّههاى ما حفظ کنند؛ این باید بیاید در کتابهاى درسى ما. ما از نهجالبلاغه خیلى دور بودهایم، خیلى دور ماندهایم و بایستى جبران کنیم؛ این نکتهى اوّل که در مورد نهجالبلاغه است.
نکتهى دوّم دربارهى خود شما عزیزانى است که آیندهى انقلاب مال شماها است؛ چه دانشآموزانى که در کار نهجالبلاغه هستید، چه دانشآموزان ممتازى که از جاهاى دیگر آمدهاید و چه همهى دانشآموزان سراسر کشور. این انقلاب مثل یک نهالى، مثل یک مزرعهاى و یک باغى زمینش آماده شد، زمینش شخم خورد، در آن بذرهایى پاشیده شد، بوقت، آبیارى شد و چه آبیارىِ گرانقیمتى! بهترین بذرها در بهترین شرایط در این مزرعه پاشیده شد؛ از وقتى هم که محصول از زمین سر زد، دشمنها از اطراف و اکناف کوشش کردند که این گیاهان را، این نهالها را، این درختها را از این زمین بکَنند و دور بیندازند، این باغ را خراب کنند، از بین ببرند. نسل قبل از شما با همهى وجودشان، با همهى تلاششان و توانشان و با دادن خون، این باغِ [پُر از] نهالِ قیمتىِ ارزنده را حفظ کردند تا به شما برسانند. وقت میوهچینى از این باغ، آن وقتى است که شما نوجوانها و جوانهاى امروز به ثمر میرسید. این پیام انقلاب ما، این شعار «نه شرقى، نه غربى»، این شعار حاکمیّت مستضعفین، این شعار عدالت و استقرار عدل در جامعه، این شعار حاکمیّت قرآن و اسلام بر بشر، این هدف و ایدهى بزرگ نجات انسانیّت که شعارهاى انقلاب ما و هدفهاى انقلاب ما هستند، امروز در حدّ شعار و تبلیغات و هدفهایى هستند که ما دنبالش داریم تلاش میکنیم تا به آن برسیم. آن روزى که این نهال به ثمر خواهد رسید، روزى است که شما آن را خواهید دید؛ احتمالاً ما آن روزها را نبینیم. این باغ را دست یک باغبان ماهر، دلسوز، متوکّل بر خدا، یعنى امام عزیزمان، به این صورت آراست و خونهاى زیادى هم این بوستان را آبیارى کرده؛ یعنى بوستان جمهورى اسلامى و حاکمیّت ارزشهاى الهى.
دنیا امروز آماده است که پیام ما را بشنود و بسیارى از ملّتها هم پیام ما را شنیدهاند؛ آنهایى که شنیدهاند پیام انقلاب اسلامى را از آن تبعیّت میکنند، از آن استقبال میکنند؛ هیچ انقلابى تا حالا این جور نبوده، هیچ انقلابى فرهنگ خودش را این جور بىدردسر و بىدغدغه تا اعماق ملّتها نفوذ نداده. امروز نه فقط در کشورهاى اسلامى، حتّى در کشورهاى غیر اسلامى [هم] جوانها از جوانهاى ما، زنها از زنهاى ما، روحانیّون از روحانیّون ما، آحاد ملّت از آحاد ملّت ما میخواهند تقلید کنند؛ امروز این جورى است. در آن کشورهایى که زنهایشان در طول سالهاى متمادى و بلکه قرنها حجاب را آزمایش نکرده بودند، به برکت انقلاب ما و روى عشق و علاقهاى که آن مردم به انقلاب ما دارند، زنهایشان و دخترهایشان مثل همین خواهرهاى ما و دخترهاى ما، حجاب ایرانى و حجاب سبک انقلاب اسلامى را انتخاب کردهاند و اختیار کردهاند؛ فرهنگ انقلاب این جور دارد رشد میکند! مردمى که اصلاً در کشورها نمیدانستند آمریکا چیست، کیست، چه کار با آنها دارد، چرا باید با آمریکا دشمن بود، امروز پرچم آمریکا را آتش میزنند! شما میبینید در آفریقاى جنوبى، مردم در تظاهرات ناگهان پرچم آمریکا را درمىآورند آتش میزنند؛ خب آفریقاى جنوبى به آمریکا چه ربطى دارد؟ سالها که سیاهها با رژیم پرتوریا(۶) میجنگیدند، صحبت آمریکا نبود؛ این بیدارى را چه کسی به آنها داد؟ چه کسی به مردم آفریقاى جنوبى فهماند که اگر مىبینید رژیم پرتوریا دارد به شما ظلم میکند، بدانید این استکبار جهانى است که پرچمدارش و در رأسش آمریکا است؟ لذا با او میجنگند و پرچم آمریکا را آتش میزنند. در پاکستان، در فیلیپین، در هند، در هر جایى که تظاهراتى هست علیه دستگاههاى استکبارى، علیه سیاستهاى تبعیضآمیز جهانى، پرچم آمریکا را به عنوان سَمبل آتش میزنند؛ این فرهنگ ما است، این از اینجا صادر شده. این وضع انقلاب ما است؛ تا حالا انقلابِ ما این [جور بوده] است.
ما توانستهایم در جامعهى ایرانى خودمان، زندگى جامعه را و زندگى عمومى ملّت را از این رو به آن رو برگردانیم، جهت جامعه را اصلاً عوض کنیم؛ انقلاب این کار را کرده. شما بعضى درست یادتان نیست، بعضى هم کمى یادتان هست که ده سال پیش در این مملکت، فساد، رشوهخوارى، کارهاى خلاف اخلاق و جنسى، یک ارزش بود! در همین رامسر، در همین شهرهاى مازندران، کنار همین بحر خزر و در همه جاى این مملکت، فرهنگ فساد یک فرهنگ رایجى بود، ابتذال از طرف مردم پذیرفته شده بود؛ اگر شما اهلش نبودى، مایهى تعجّب بود. امروز درست بعکس شده، ارزشها تغییر پیدا کرده؛ این کار را انقلاب کرده. در این مملکت، تمام سرمایهها ــ سرمایههاى مالى، انسانى، فکرى، استعدادى ــ مصرف میشد به نفع یک طبقه، و آن طبقهى مرفّهین و کسانى بودند که به نحوى به دستگاههاى حاکم متّصل بودند. امروز همه چیز بهعکس است؛ شعار، شعار مستضعفین است؛ آنهایى هم که مرفّهند، آنهایى هم که زندگىهاى بالا دارند، افتخار میکنند که بگویند «آره، ما یک روزى مثلاً فقیر بودیم»، یا الان هم [سعی میکنند] یک قدری پنهان کنند آن رفاههاى آنچنانى را، که البتّه آن شکلِ بالابالایش هم اصلاً وجود ندارد در جامعهى ما. ارزشها در جامعهى ما شده ارزشهاى اسلامى. در این اردوگاهها کجا بچّهها جمع میشدند براى خواندن قرآن و نهجالبلاغه؟ جمع میشدند تا فرهنگ غرب را، تا فراوردههاى فرهنگىِ ذهنىِ غلطِ فاسدِ بیگانگان را اینجا نشخوار کنند و از همدیگر یاد بگیرند. به بچّهها فساد یاد میدادند؛ امروز بهعکس شده؛ امروز به بچّهها دین یاد میدهند، بچّهها متدیّنند؛ این همان نهالهایى است که از زمین بیرون آمده، همان نهالهایى است که سرسبز شده.
امّا هنوز ما خیلى کار داریم. آن روزى که ما بتوانیم با عدالتِ اجتماعىِ صد درصد در کشورِ خودمان یک نمونه به دنیا بدهیم، آن روزى که بتوانیم با اخلاقِ اسلامىِ صد درصد بین مردممان یک نمونهى زنده به دنیا ارائه بدهیم، آن روزى که بتوانیم ریشهى فساد را از جامعه بکلّى بکَنیم، آن روزى که بچّههاى ما، بزرگهاى ما، زن و مرد ما به طور کامل به انسانهاى داراى اخلاق اسلامى و روش اسلامى تبدیل شده باشند، روزى است که دنیا دیگر با شتاب به سمت همین هدفها و شعارهاى ما حرکت خواهد کرد. ما راه طولانىاى در پیش داریم؛ بقیّهى راه را شماها باید بروید، شما صاحبهاى اصلى انقلابید. عزیزان، نور چشمان، بچّهها، نوجوانان! ما این انقلاب را، این جمهورى اسلامى را نگه داشتهایم تا شما تازهنَفَسها برسید و آن را جهانى کنید؛ پیام این انقلاب را شماها باید به دنیا برسانید؛ خودتان را بسازید و براى آن روز آماده کنید. اینکه در این پلاکاردها نوشتهاند «امیدان آیندهى انقلاب»، راست است؛ امیدهاى آینده شما هستید.
این نکته را هم در پایان سخنانم به شما بگویم: سعی دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام، آمریکا و شوروى، ایادى و مزدورهایشان این است که نسل دانشآموز ما را از انقلاب و از اسلام جدا کنند؛ یعنى همین امیدها را از آیندهى این کشور بگیرند؛ چرا؟ چون از شماها میترسند. اگر قرار باشد شما همین جور که امروز با دین و با قرآن و نهجالبلاغه و اسلام دارید خودتان را آشنا میکنید پیش بروید، فردا پایههاى امپراتوریهاى زَر و زور در دنیا متزلزل خواهد شد به وسیلهى شما؛ لذا از شماها میترسند، لذا شماها بایستى مواظب باشید ــ همچنان که اولیا باید مواظب باشند و مدیران آموزش و پرورش در سراسر کشور باید مراقب باشند و بیشتر از همه، خود شما بچّهها در مدرسهها، در دبیرستانها، در مدارس راهنمایى؛ هم دخترها، هم پسرها ــ باید مراقب باشید و آن کسانى را که آمپولهاى فساد را میخواهند در کالبد مدرسه تزریق کنند، دشمنان خطرناک و خیانتکار خودتان بدانید. هر کس که این نسل را که امید آینده است بخواهد به بىتفاوتى بکشاند، به بىاعتنائى بکشاند نسبت به انقلاب، یا به فساد اخلاق بکشاند ــ هر که میخواهد باشد؛ چه دانشآموز، چه معلّم، چه مدیر، چه ولى ــ بدانید دشمن بسیار خطرناکى است که خود شما باید در مقابلش بِایستید.
امیدوارم که انشاءالله این اردو به شما خوش بگذرد و در این امتحانات و مسابقات هم موفّق باشید و روزبهروز انشاءالله پیشرفت کنید و در سال آینده، در جمعهاى آینده، با دستهاى پُرتر و آمادگیهاى بیشترى باز دُور هم جمع بشوید. از اینکه این توفیق را پیدا کردم که شما عزیزان را اینجا ملاقات کنم خیلى خوشحالم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار ــ که در اردوگاه میرزاکوچکخان رامسر و در چهارچوب سفر یکروزهی معظّمٌله به رامسر برگزار شد ــ تعدادی از دانشآموزان جملاتی از نهجالبلاغه را قرائت کردند.
خیلى براى من شیرین و لذّتبخش بود اگر این توفیق را پیدا میکردیم که از جمع دیگرى از عزیزان هم همین طور استفاده کنیم و شما بچّههاى عزیز و امیدهاى آینده، با دلهاى پاک و روحهاى درخشان و بىغشّ خودتان مىآمدید و جملات نورانى نهجالبلاغه را براى ما میخواندید؛ ولى چون هوا گرم است، من با اینکه اشتیاق دارم که از شماها بشنوم، صرف نظر میکنم و خودم هم فقط چند جملهاى کوتاه با شما صحبت میکنم؛ امّا یادتان باشد که نهجالبلاغهخوانىِ شما طلبِ ما و یک وقتى باید انشاءالله این طلب را پس بدهید؛ حالا چون هوا گرم است، ما صرف نظر میکنیم.
دو جاذبه من را به این اردوگاه و مجمع شما کشاند: اوّل جاذبهى نهجالبلاغه و دوّم جاذبهى اجتماع شما عزیزان جوان و نوجوان و خواهران و برادرانى که در حقیقت صاحبان این انقلاب در دورانهاى آینده شماها هستید؛ دربارهى هر کدام چند جمله صحبت میکنم.
اوّلاً در مورد نهجالبلاغه باید عرض کنم ما جامعهى ایرانى متأسّفانه قرنهاى متمادى از کتاب شریف روشنگر مبین نهجالبلاغه محروم بودیم. یک زندگى سعادتمند انسانى، از تمام ابعاد و با همهى خصوصیّات، از نهجالبلاغه قابل درس گرفتن است. اگر بخواهیم خودمان را بسازیم ــ اخلاقمان را، خصالمان را، عقایدمان را، نشاط و امیدمان را، آیندهنگرىمان را، وظایف و تکالیفمان را ــ اگر بخواهیم خودسازى شخصى بکنیم و یا اگر بخواهیم جامعهاى را که شایستهى انسانیّت و شایستهى انسان است بسازیم، جامعهاى سرتاپا عدل، سرتاپا حق، با امید، با جهاد، با تلاش، با پیروزى، با موفّقیّت و بر مبناى یک فلسفهى عالمانه و درست، همهى این درسها در خودسازى و جامعهسازى از نهجالبلاغه به دست مىآید؛ نهجالبلاغه یک چنین کتاب کاملى است. شما امروز با متن نهجالبلاغه اندکى آشنا شدهاید و کمکم آشناتر میشوید امّا آن روزى که بتوانید به اعماق این اقیانوس بیکران معارف و فضایل برسید، آن وقت تصدیق خواهید کرد این مطلبى را که من عرض کردم؛ خودسازى فردى و سازندگى اجتماعى براى انسان. البتّه نهجالبلاغه یک ابعاد عرفانى هم دارد که من خودم را کوچکتر از آن میدانم که آن ابعاد را بفهمم و درک کنم، و مجبورم به ظواهرِ آن کلمات اکتفا کنم و بگذرم؛ آنها را هم اهلالله و مردمان عارف و انسانهاى حکیم و دلهاى آشنا با خدا میتوانند بفهمند؛ این نهجالبلاغه است.
ما مثل آن مریضى که یک نسخهى کامل از یک طبیب حاذق در جیب خود، یا در طاقچهى داخل اتاق خود دارد و در عین حال لاى آن نسخه را باز نمیکند و به آن عمل نمیکند و از آن بیمارى دائماً رنج میبرد، قرنهاى متمادى نهجالبلاغه را داشتیم و از آن استفاده نکردیم و از معارف آن بهره نبردیم و بیماریهاى فردى و اجتماعى خودمان را براى خودمان همین طور نگه داشتیم؛ این، آن تأسّف و افسوس بزرگى است که هر کسى با نهجالبلاغه آشنا بشود، در دلش جا خواهد گرفت. اوّلکسى که در زمان ما نهجالبلاغه را آورد بین مردم، مرحوم فیضالاسلام بود که یکى از علماى تهران بود و یک عالِم بااخلاص و آگاه و روشنفکرى بود که رفت سراغ ترجمهى نهجالبلاغه و [آن را] داد دست مردم. من مقیّدم که نام این سیّد بزرگوار را ــ که حتّى یک بار هم در عمرم او را از نزدیک ندیدم و ایشان اخیراً یکى دو سال قبل به رحمت ایزدى پیوستند ــ همه جا ذکر کنم تا این خدمت بزرگ او براى جامعهى ایرانى فراموش نشود؛ لکن تا قبل از آنکه ترجمهى فیضالاسلام در اختیار ما قرار بگیرد، جز ترجمهى ملّافتحالله کاشانى و کتابهاى قدیمى و شرحهاى عربى و مانند اینها، در محیط مردمى، در محیط روشنفکرى، در محیط دانشجویى ــ چه برسد به دانشآموزى ــ حتّى در محیط طلبگى و حوزهى علمیّه از نهجالبلاغه نشانى نبوده.
امروز باید جبران کنیم. تمام مفاهیم لازم براى تقویت نظام جمهورى اسلامى در نهجالبلاغه هست. و شما عزیزان من و نور چشمهاى ما، دانشآموزان و زبدگان و بچّههاى بااستعداد و خوشحافظه ــ چه دختران و چه پسران ــ که در وادى ترجمهى نهجالبلاغه و حفظ نهجالبلاغه و فراگیرى این کتاب مقدّس افتادهاید، بدانید که این کتاب بسیار بابرکتى است و بسیار باعظمت است و این را مغتنم بشمرید و پیش بروید. معلّمین و مربّیان و وزارت و معاونت مربوطه و برادرانى که این کار را دنبال کردهاند، بدانند که این یکى از آن ذىقیمتترین کارها است؛ نبادا این کار را کم بگیرید،(۲) نبادا این کار را کوچک بگیرید! این را بیست سال دیگر جامعهى ما خواهد فهمید که این اجتماع امروز شما و این نهجالبلاغهیادگیرىِ شما چه آثارى خواهد داد؛ بدانید که این یک نهال بابرکت است. این [نهال] امروز به دست برادران عزیزمان در بنیاد نهجالبلاغه و در وزارت آموزش و پرورش و بقیّهى کسانى که دستاندرکارند، غرس(۳) شد و برکاتش و میوههاى خودش را در آینده خواهد داد؛ این را رها نکنید.
و بچّههاى عزیزمان و برادران عزیزمان هم بدانند که این کلمات بسیار ذىقیمت است. البتّه این ترجمههایى که میشود ممکن است نتواند خیلى رسا و بلیغ معنا را برساند. نهجالبلاغه یک اثر فوقالعادهى هنرى است از لحاظ زیبایى کلمات و شیوایى تعبیرات؛ و خب هیچ گویندهى فارسى، هیچ نویسندهى فارسى، هیچ هنرمند، هیچ شاعری را ما سراغ نداریم در زمان خودمان و در هیچ زمانى که بتواند با زبان شیواى على (علیه السّلام) حرف بزند؛ در عین حال میشود جملاتى را انتخاب کرد ــ همان طور که انتخاب هم کردهاید ــ که معانى را اجمالاً بفهماند؛ امّا خب هر چه شما پیش بروید، هر چه با متن نهجالبلاغه آشناتر بشوید، ظرافتهایش و زیبایىهایش را بیشتر حس میکنید. همین جملهاى که الان این برادر داشت میخواند ــ وَ لَقَد کانَ الرَّجُلُ مِنّا وَ الآخَرُ مِن عَدُوِّنا یَتَصاوَلانِ تَصاوُلَ الفَحلَینِ یَتَخالَسانِ اَنفُسَهُما اَیُّهُما یَسقی صاحِبَهُ کَأسَ المَنون ــ در ردیف زیباترین شعرها است؛ اصلاً مگر میشود ترجمه کرد این را؟ فَمَرَّةً لَنا مِن عَدُوِّنا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنّا فَلَمّا رَاَى اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینَا النَّصر؛(۴) اصلاً اینها قابل ترجمه کردن نیست، هیچ بیان زیبایى نمیتواند این جملات را ترجمه کند. اِنَّ اَفضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ المُتَوَسِّلونَ اِلَی اللهِ سُبحانَهُ وَ تَعالَی الایمانُ بِاللهِ وَ بِرَسولِهِ وَ الجِهادُ فى سَبیلِه؛(۵) مگر میشود اینها را به فارسى درآورد؟ با متن این عبارت آشنا بشوید تا بتوانید ظرافتهایش را در آینده انشاءالله ذرّهذرّه درک کنید. من از برادران عزیزمان در وزارت آموزش و پرورش خواهش میکنم این راه را رها نکنید، دنبال این خط را بگیرید؛ نهجالبلاغه را ببرید داخل مدرسهها، ببرید داخل کلاسها تا همان متن عربیاش را یاد بگیرند؛ و بهترین نویسندگان و شیواگوترین هنرمندان را استخدام کنید و از آنها بخواهید که بیایند اینها را بزیبایى ترجمه کنند تا آن متن و ترجمه را بچّههاى ما حفظ کنند؛ این باید بیاید در کتابهاى درسى ما. ما از نهجالبلاغه خیلى دور بودهایم، خیلى دور ماندهایم و بایستى جبران کنیم؛ این نکتهى اوّل که در مورد نهجالبلاغه است.
نکتهى دوّم دربارهى خود شما عزیزانى است که آیندهى انقلاب مال شماها است؛ چه دانشآموزانى که در کار نهجالبلاغه هستید، چه دانشآموزان ممتازى که از جاهاى دیگر آمدهاید و چه همهى دانشآموزان سراسر کشور. این انقلاب مثل یک نهالى، مثل یک مزرعهاى و یک باغى زمینش آماده شد، زمینش شخم خورد، در آن بذرهایى پاشیده شد، بوقت، آبیارى شد و چه آبیارىِ گرانقیمتى! بهترین بذرها در بهترین شرایط در این مزرعه پاشیده شد؛ از وقتى هم که محصول از زمین سر زد، دشمنها از اطراف و اکناف کوشش کردند که این گیاهان را، این نهالها را، این درختها را از این زمین بکَنند و دور بیندازند، این باغ را خراب کنند، از بین ببرند. نسل قبل از شما با همهى وجودشان، با همهى تلاششان و توانشان و با دادن خون، این باغِ [پُر از] نهالِ قیمتىِ ارزنده را حفظ کردند تا به شما برسانند. وقت میوهچینى از این باغ، آن وقتى است که شما نوجوانها و جوانهاى امروز به ثمر میرسید. این پیام انقلاب ما، این شعار «نه شرقى، نه غربى»، این شعار حاکمیّت مستضعفین، این شعار عدالت و استقرار عدل در جامعه، این شعار حاکمیّت قرآن و اسلام بر بشر، این هدف و ایدهى بزرگ نجات انسانیّت که شعارهاى انقلاب ما و هدفهاى انقلاب ما هستند، امروز در حدّ شعار و تبلیغات و هدفهایى هستند که ما دنبالش داریم تلاش میکنیم تا به آن برسیم. آن روزى که این نهال به ثمر خواهد رسید، روزى است که شما آن را خواهید دید؛ احتمالاً ما آن روزها را نبینیم. این باغ را دست یک باغبان ماهر، دلسوز، متوکّل بر خدا، یعنى امام عزیزمان، به این صورت آراست و خونهاى زیادى هم این بوستان را آبیارى کرده؛ یعنى بوستان جمهورى اسلامى و حاکمیّت ارزشهاى الهى.
دنیا امروز آماده است که پیام ما را بشنود و بسیارى از ملّتها هم پیام ما را شنیدهاند؛ آنهایى که شنیدهاند پیام انقلاب اسلامى را از آن تبعیّت میکنند، از آن استقبال میکنند؛ هیچ انقلابى تا حالا این جور نبوده، هیچ انقلابى فرهنگ خودش را این جور بىدردسر و بىدغدغه تا اعماق ملّتها نفوذ نداده. امروز نه فقط در کشورهاى اسلامى، حتّى در کشورهاى غیر اسلامى [هم] جوانها از جوانهاى ما، زنها از زنهاى ما، روحانیّون از روحانیّون ما، آحاد ملّت از آحاد ملّت ما میخواهند تقلید کنند؛ امروز این جورى است. در آن کشورهایى که زنهایشان در طول سالهاى متمادى و بلکه قرنها حجاب را آزمایش نکرده بودند، به برکت انقلاب ما و روى عشق و علاقهاى که آن مردم به انقلاب ما دارند، زنهایشان و دخترهایشان مثل همین خواهرهاى ما و دخترهاى ما، حجاب ایرانى و حجاب سبک انقلاب اسلامى را انتخاب کردهاند و اختیار کردهاند؛ فرهنگ انقلاب این جور دارد رشد میکند! مردمى که اصلاً در کشورها نمیدانستند آمریکا چیست، کیست، چه کار با آنها دارد، چرا باید با آمریکا دشمن بود، امروز پرچم آمریکا را آتش میزنند! شما میبینید در آفریقاى جنوبى، مردم در تظاهرات ناگهان پرچم آمریکا را درمىآورند آتش میزنند؛ خب آفریقاى جنوبى به آمریکا چه ربطى دارد؟ سالها که سیاهها با رژیم پرتوریا(۶) میجنگیدند، صحبت آمریکا نبود؛ این بیدارى را چه کسی به آنها داد؟ چه کسی به مردم آفریقاى جنوبى فهماند که اگر مىبینید رژیم پرتوریا دارد به شما ظلم میکند، بدانید این استکبار جهانى است که پرچمدارش و در رأسش آمریکا است؟ لذا با او میجنگند و پرچم آمریکا را آتش میزنند. در پاکستان، در فیلیپین، در هند، در هر جایى که تظاهراتى هست علیه دستگاههاى استکبارى، علیه سیاستهاى تبعیضآمیز جهانى، پرچم آمریکا را به عنوان سَمبل آتش میزنند؛ این فرهنگ ما است، این از اینجا صادر شده. این وضع انقلاب ما است؛ تا حالا انقلابِ ما این [جور بوده] است.
ما توانستهایم در جامعهى ایرانى خودمان، زندگى جامعه را و زندگى عمومى ملّت را از این رو به آن رو برگردانیم، جهت جامعه را اصلاً عوض کنیم؛ انقلاب این کار را کرده. شما بعضى درست یادتان نیست، بعضى هم کمى یادتان هست که ده سال پیش در این مملکت، فساد، رشوهخوارى، کارهاى خلاف اخلاق و جنسى، یک ارزش بود! در همین رامسر، در همین شهرهاى مازندران، کنار همین بحر خزر و در همه جاى این مملکت، فرهنگ فساد یک فرهنگ رایجى بود، ابتذال از طرف مردم پذیرفته شده بود؛ اگر شما اهلش نبودى، مایهى تعجّب بود. امروز درست بعکس شده، ارزشها تغییر پیدا کرده؛ این کار را انقلاب کرده. در این مملکت، تمام سرمایهها ــ سرمایههاى مالى، انسانى، فکرى، استعدادى ــ مصرف میشد به نفع یک طبقه، و آن طبقهى مرفّهین و کسانى بودند که به نحوى به دستگاههاى حاکم متّصل بودند. امروز همه چیز بهعکس است؛ شعار، شعار مستضعفین است؛ آنهایى هم که مرفّهند، آنهایى هم که زندگىهاى بالا دارند، افتخار میکنند که بگویند «آره، ما یک روزى مثلاً فقیر بودیم»، یا الان هم [سعی میکنند] یک قدری پنهان کنند آن رفاههاى آنچنانى را، که البتّه آن شکلِ بالابالایش هم اصلاً وجود ندارد در جامعهى ما. ارزشها در جامعهى ما شده ارزشهاى اسلامى. در این اردوگاهها کجا بچّهها جمع میشدند براى خواندن قرآن و نهجالبلاغه؟ جمع میشدند تا فرهنگ غرب را، تا فراوردههاى فرهنگىِ ذهنىِ غلطِ فاسدِ بیگانگان را اینجا نشخوار کنند و از همدیگر یاد بگیرند. به بچّهها فساد یاد میدادند؛ امروز بهعکس شده؛ امروز به بچّهها دین یاد میدهند، بچّهها متدیّنند؛ این همان نهالهایى است که از زمین بیرون آمده، همان نهالهایى است که سرسبز شده.
امّا هنوز ما خیلى کار داریم. آن روزى که ما بتوانیم با عدالتِ اجتماعىِ صد درصد در کشورِ خودمان یک نمونه به دنیا بدهیم، آن روزى که بتوانیم با اخلاقِ اسلامىِ صد درصد بین مردممان یک نمونهى زنده به دنیا ارائه بدهیم، آن روزى که بتوانیم ریشهى فساد را از جامعه بکلّى بکَنیم، آن روزى که بچّههاى ما، بزرگهاى ما، زن و مرد ما به طور کامل به انسانهاى داراى اخلاق اسلامى و روش اسلامى تبدیل شده باشند، روزى است که دنیا دیگر با شتاب به سمت همین هدفها و شعارهاى ما حرکت خواهد کرد. ما راه طولانىاى در پیش داریم؛ بقیّهى راه را شماها باید بروید، شما صاحبهاى اصلى انقلابید. عزیزان، نور چشمان، بچّهها، نوجوانان! ما این انقلاب را، این جمهورى اسلامى را نگه داشتهایم تا شما تازهنَفَسها برسید و آن را جهانى کنید؛ پیام این انقلاب را شماها باید به دنیا برسانید؛ خودتان را بسازید و براى آن روز آماده کنید. اینکه در این پلاکاردها نوشتهاند «امیدان آیندهى انقلاب»، راست است؛ امیدهاى آینده شما هستید.
این نکته را هم در پایان سخنانم به شما بگویم: سعی دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام، آمریکا و شوروى، ایادى و مزدورهایشان این است که نسل دانشآموز ما را از انقلاب و از اسلام جدا کنند؛ یعنى همین امیدها را از آیندهى این کشور بگیرند؛ چرا؟ چون از شماها میترسند. اگر قرار باشد شما همین جور که امروز با دین و با قرآن و نهجالبلاغه و اسلام دارید خودتان را آشنا میکنید پیش بروید، فردا پایههاى امپراتوریهاى زَر و زور در دنیا متزلزل خواهد شد به وسیلهى شما؛ لذا از شماها میترسند، لذا شماها بایستى مواظب باشید ــ همچنان که اولیا باید مواظب باشند و مدیران آموزش و پرورش در سراسر کشور باید مراقب باشند و بیشتر از همه، خود شما بچّهها در مدرسهها، در دبیرستانها، در مدارس راهنمایى؛ هم دخترها، هم پسرها ــ باید مراقب باشید و آن کسانى را که آمپولهاى فساد را میخواهند در کالبد مدرسه تزریق کنند، دشمنان خطرناک و خیانتکار خودتان بدانید. هر کس که این نسل را که امید آینده است بخواهد به بىتفاوتى بکشاند، به بىاعتنائى بکشاند نسبت به انقلاب، یا به فساد اخلاق بکشاند ــ هر که میخواهد باشد؛ چه دانشآموز، چه معلّم، چه مدیر، چه ولى ــ بدانید دشمن بسیار خطرناکى است که خود شما باید در مقابلش بِایستید.
امیدوارم که انشاءالله این اردو به شما خوش بگذرد و در این امتحانات و مسابقات هم موفّق باشید و روزبهروز انشاءالله پیشرفت کنید و در سال آینده، در جمعهاى آینده، با دستهاى پُرتر و آمادگیهاى بیشترى باز دُور هم جمع بشوید. از اینکه این توفیق را پیدا کردم که شما عزیزان را اینجا ملاقات کنم خیلى خوشحالم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار ــ که در اردوگاه میرزاکوچکخان رامسر و در چهارچوب سفر یکروزهی معظّمٌله به رامسر برگزار شد ــ تعدادی از دانشآموزان جملاتی از نهجالبلاغه را قرائت کردند.
(۲ پنداشتن، تلقّی کردن
(۳ نشاندن و کاشتن درخت و گیاه
(۴ نهجالبلاغه، خطبهی ۵۶؛ «بسا مردی از ما و مردی از دشمنان ما، مردانه، پنجه درمیافکندند تا کدام یک دیگری را شرنگ مرگ چشاند. گاه ما بودیم که جام مرگ از دست دشمن میگرفتیم و گاه دشمن بود که جام مرگ از دست ما میگرفت. چون خداوند صداقت ما را در پیکار دید، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و ما را پیروزی داد.»
(۵ نهجالبلاغه، خطبهى ۱۱۰؛ «برترین چیزی که توسّلجویندگان به خدای سبحان، بدان توسّل میجویند، ایمان به او و به پیامبر او است و جهاد است در راه او.»
(۶ رژیم نژادپرست حاکم بر آفریقای جنوبی