ایشان همچنین قوه قضائیه را رُکنی مهم و تأثیرگذار در مسائل کشور خواندند و توصیههایی هشتگانه همچون اجرای جدی سند تحول در همه سطوح، مبارزه جدی با فساد، جلوگیری از تضییع حقوق عامّه، مراقبت از امنیت روانی مردم، تنظیم رابطه دستگاه قضایی با ضابطان و به سرانجام رساندن پروندههای باز شده در افکار عمومی، خطاب به مسئولان این قوه بیان کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، با گرامیداشت یاد و خاطره شهید آیتالله بهشتی و دیگر شهدای هفتم تیر، شهید بهشتی را شخصیتی واقعاً برجسته خواندند و با اشاره به شرایط پیچیده و خاص ماههای منتهی به هفتم تیر سال ۱۳۶۰ و بعد از آن، گفتند: بررسی شرایط آن دوران برای امروز ما معرفتآموز و راهگشا است.
حضرت آیت الله خامنهای با مرور شرایط سال ۱۳۶۰، و ماههای قبل از هفتم تیر، به وضعیت سخت جنگ تحمیلی و پیشروی نیروهای صدام تا نزدیکی چند شهر بزرگ در غرب و جنوب اشاره کردند و افزودند: در کنار شرایط بسیار نامساعد جنگ، در تهران نیز منافقین عملاً جنگ داخلی به راه انداخته بودند و از نظر سیاسی هم چند روز قبل از هفتم تیر، مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور رأی داده بود و کشور رئیسجمهور نداشت. در چنین شرایطی، استوانهای همچون شهید بهشتی از انقلاب و نظام گرفته شد.
ایشان همچنین به شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر کشور، دو ماه بعد از حادثه هفتم تیر و پس از آن، شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد جنگ در سانحه هوایی اشاره کردند و گفتند: جوانان و نسل جدید از این حوادث مطلع نیستند و باید این مسائل را مطالعه و با دقت در مورد آنها فکر کنند. کدام دولت و کشور را سراغ دارید که در مقابل چنین حوادث تلخ و وحشتناکی از پا نیفتد؟
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در مقابل همه این حوادث، در رأس همه امام همچون کوه دماوند سربلند ایستاد و مسئولان دلسوز و مردم و جوانان انقلابی نیز ایستادند و توانستند شرایط کشور را صد و هشتاد درجه تغییر دهند، به طوری که ناکامیهای پی در پی به پیروزیهای پی در پی تبدیل شد، منافقین از سطح خیابانها جمع شدند، ارتش و سپاه قوی تر شدند و کشور به روال عادی بازگشت.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ذوقزدگی دشمن در برخی مقاطع به دلیل برخی ضعفها و و کمبودهای داخلی افزودند: هم در سال ۱۳۶۰ و هم بعد از آن در چهار دهه گذشته، دشمن در مواردی ذوقزده و امیدوار شده و تصور کرده است بساط انقلاب و نظام در حال جمع شدن است اما این امیدواری تبدیل به نا امیدی شده و مشکل آنها این است که راز این ناامیدی را متوجه نمیشوند.
ایشان تأکید کردند: دشمن نمیتواند بفهمد که در این عالم به غیر از محاسبات سیاسی، محاسبات دیگری هم وجود دارد که همان سنتهای الهی هستند.
رهبر انقلاب به نمونههایی از سنتها و قوانین الهی در قرآن درباره نتیجه یاری دین خدا و یا نتیجه کفران نعمتهای خداوند اشاره کردند و افزودند: قرآن کریم مملو از مضامینِ مربوط به سنتهای الهی است و جمع بندی آنها این است که اگر جوامع در مقابل دشمنان ایستادند و با توکل بر خداوند به وظایف خود عمل کردند، نتیجه آن پیروزی و پیشرفت است اما اگر دچار اختلاف، عافیتطلبی و سستی شوند، نتیجه آن شکست خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم بررسی علمی سنتهای الهی با نگاه جامعهشناسی، سخنان خود در این بخش را اینگونه جمعبندی کردند: ملت ایران در سال ۱۳۶۰ با قرار گرفتن در مدار یکی از سنت های الهی یعنی جهاد و ایستادگی توانست دشمن را ناامید کند. امروز نیز همان قاعده و قانون جاری است و خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند سال ۱۳۶۰ است و باید تلاش کنیم خود را مصداق سنتهای الهی قرار دهیم تا نتیجه آن پیشرفت و پیروزی باشد.
رهبر انقلاب در ادامه قوه قضائیه را رُکنی مهم و تأثیرگذار در کل کشور خواندند و گفتند: بر اساس آیات قرآن کریم، وظیفه حکومت اسلامی، اقامه نماز یعنی گسترش روح تعبّد در جمهوری اسلامی، ایتاء زکات یعنی عدالت توزیعی در جامعه اسلامی و امر بهمعروف و نهی از منکر یعنی امر به ارزشهایی همچون عدالت، انصاف، برادری و نهی از ظلم، فساد و تبعیض است که به این اصل در قانون اساسی نیز تأکید شده و جزو وظایف قوه قضائیه هم قرار دارد.
ایشان افزودند: اگر به این وظایف با استفاده از امکانات گوناگون همچون امکانات قضا و دادگستری عمل نشود، مصداق تضییع نعمتهای الهی است و از این ناحیه ضربه خواهیم خورد.
حضرت آیتالله خامنهای، رئیس قوه قضائیه را فردی مؤمن، انقلابی، پُر کار، مردمی، بهدور از تشریفات، آشنا با زوایای گوناگون قوه و برخوردار از گوش شنوا در قبال منتقدان خواندند و توصیههایی هشتگانه به مسئولان و کارکنان این قوه بیان کردند.
ایشان در توصیه اول، سند تحول تهیهشده در دوره مدیریت قبل را از مترقیترین اسناد تحول دانستند و افزودند: به این سند باید عمل و بر اساس آن شخصیتسازی و کادرسازی شود.
رهبر انقلاب، عمل به سند تحول را باعث جلوگیری از انفعال در مقابل مخالفتها خواندند و افزودند: رئیس قوه، مقیّد به عمل به سند است اما در سطوح دیگر یعنی همه قضات، کارکنان و مدیران نیز باید این کار با قوت دنبال شود البته بر اساس برخی گزارشها، در این زمینه آنگونه که باید، عمل نشده است.
«مبارزه جدی با فساد» توصیه بعدی حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان قضایی بود.
ایشان با تأیید سخنان رئیس قوه قضائیه مبنی بر «در اولویت بودن مبارزه با فسادِ درون قوه»، خاطرنشان کردند: اکثریت قضات، افرادی شریف، پاکدست، نجیب، مؤمن و زحمتکش هستند اما با معدود افراد فاسد که به کار و آبروی دیگران آسیب میزنند، باید برخورد شود البته در مقوله مبارزه با فساد، کار اصلی، مقابله با ساختارهای فسادزا و در همشکستن آنها است.
رهبر انقلاب با تأکید بر تقویت دانش قضایی و جلوگیری از صدور احکام ضعیف یا مخدوش، در توصیه بعدی به تشویق قضات و کارکنان شریف و زحمتکش سفارش کردند.
«معطل نماندن هیچیک از اختیارات و مأموریتهای قانونی قوه» توصیه دیگر حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان قضایی بود که در این زمینه گفتند: مثلاً دادستان کل در حوزه حقوق عمومی وظایفی دارد که باید با رصد کامل و البته بدور از احساسات و شعارزدگی، از تضییع حقوق عامه جلوگیری کند.
ایشان پیشگیری از جرم را از دیگر مصادیق مأموریتهای مهم قوه قضائیه برشمردند و گفتند: بهعنوان نمونه باید با عمل به تکلیف قانونی در زمینه تعیین مالکیت زمینها در شهرها و روستاها، از جرائمی مانند زمینخواری و کوهخواری پیشگیری شود.
رهبر انقلاب در توصیه ششم، «تنظیم ارتباطات قوه قضائیه و ضابطان قضایی» را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: بر رفتار ضابطین باید مراقبت و نظارت شود که در حق متهم زیادهروی یا تندروی نشود. دستگاه قضایی نیز نباید تحت تأثیر ضابط باشد بلکه باید به صورت مستقل به مسائل رسیدگی کند. البته نظرات کارشناسی ضابطان نیز نادیده گرفته نشود.
ایشان در این زمینه افزودند: یکی از گلایههای ضابطان از دستگاه قضایی رها کردن برخی پروندهها بهعلت کمبودهای قانونی است در حالیکه باید با تکمیل قوانین این خلأ را برطرف کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در توصیه بعدی به مسئولیت قوه قضائیه در قبال امنیت روانی مردم اشاره کردند و گفتند: امنیت روانی از جمله حقوق عمومی است و دستگاه قضایی باید از نگران کردن و تخریب ذهن مردم بهوسیله شایعات و اظهارات دروغ و هراسافکنِ افراد مشخص یا نامشخص در رسانهها و فضای مجازی جلوگیری کند.
رهبر انقلاب در توصیه هشتم و پایانی با اشاره به باز شدن پروندههای مهم و گوناگون در افکار عمومی همچون مسائل کارخانجات یا تصرفات غیرقانونی، تأکید کردند: سر زخم پروندههایی که در افکار عمومی باز میشود نباید باز بماند. هر پرونده را تا آخر ادامه دهید و نهایی کنید.
ایشان در پایان سخنانشان، کار قضایی را از جمله کارهای بسیار دشوار برشمردند و گفتند: البته اگر این کار را برای خدا و با هدایت الهی انجام دهید، اجر آن نیز سنگین خواهد بود.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه، گزارشی از اقدامات این دستگاه در دوره اخیر، با تأکید بر ارتباط بیش از پیش با اقشار مختلف مردم، تقویت تعامل با قوای دیگر، تلاش برای تحقق سند تحول قضایی، جهش در استفاده از فناوریهای نوین و هوشمندسازی خدمات قضایی، حمایت از تولید و رفع موانع آن، رایگان کردن برخی خدمات قضایی در مناطق محروم، مبارزه جدی با فساد به ویژه در داخل قوه، اولویت دادن به پروندههای کثیرالشاکی و دارای اهمیت در افکار عمومی، تشدید نظارتها بر حُسن اجرای قوانین و مصوبات لازمالاجرا و همچنین پیگیریهای مستمر و جاری برای بهبود وضع معیشتی کارکنان و تقویت پایه بودجه قوه قضائیه بیان کرد.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
یاد شهید عزیز مرحوم آیتاللّه بهشتی را رضواناللّه تعالی علیه گرامی میدارم. همچنین همهی شهدایی که با ایشان شهید شدند و همچنین همهی شهدای قوهی قضائیه.
شهید بهشتی رضواناللّه علیه حقاً و انصافاً شخصیت برجستهای بود. این سالهایی که از پیش از پیروزی انقلاب، از وقتی ایشان از خارج آمد تا وقت شهادتش ما با ایشان همکاریهای نزدیک و مستمر داشتیم، حقاً و انصافاً انسان میدید که ایشان یک شخصیت برجسته است.
در مجموعههایی هم که با هم کار میکردیم همین جور بود. در شورای انقلاب جمع، مرحوم آیتاللّه طالقانی را به ریاست شورای انقلاب انتخاب کردند، ولیکن همان جمع متفقاً معتقد بودند که ایشان یک نائب رئیسی لازم دارد و آن نائب رئیس، آقای بهشتی است و ایشان را انتخاب کردند. ادارهی شورای انقلاب به عهدهی مرحوم آقای بهشتی بود حتی در زمان حیات مرحوم آقای طالقانی.
ایام هفت تیر وضع اینجوری بود در داخل کشور در خود این خیابانهای تهران جنگ داخلی بود. منافقین ریخته بودند با هرچه دستشان میآمد از تیغ موکتبُری بگیرید تا هر چیز دیگری که در اختیارشان بود افتاده بودند به جان مردم و پاسدارِ کمیته و پاسدارِ سپاه؛ تهران جنگ بود.
تقریبا یک هفته قبل از هفتم تیر عدم کفایت رئیسجمهور وقت در مجلس احراز شده و برکنار شده بود. یعنی کشور بدون رئیسجمهور، وضع سیاسی اینجوری بود.
در یک چنین شرائطی یک استوانهای مثل بهشتی را از دست داد.
حدود دو ماه بعد از آن رئیسجمهور جدید و نخستوزیر را با هم در یک جلسه شهید کردند؛ اندکی بعد یا یک فاصلهی کوتاهی بعد از آن، چند نفر از فرماندهان ارشد جنگ از ارتش و سپاه در حادثهی هواپیما به شهادت رسیدند؛ شهید فلاحی، شهید فکوری، شهید کلاهدوز و امثال اینها.
یعنی شما اصلاً در ظرف کمتر از سه ماه این همه حادثهی تلخ، این همه حادثهی وحشتناک، این همه ضربهی مخرّب را کجا دیدهاید؟ خب شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام دولت را سراغ دارید که بتواند در مقابل این همه حوادث بایستد و از پا نیفتد؟
شما قوهی قضاییهی یک چنین نظامی هستید.
مردم ایستادند، امام مثل کوه دماوند سربلند ایستاد، مسئولین دلسوز و جوانهای انقلابی ایستادند، اوضاع را ۱۸۰ درجه تغییر دادند.
وقتی این حوادث اتفاق میافتاد -چه در شهادت شهید بهشتی، چه در حوادث بعدی- دشمن ذوق میکرد. سر شوق میآمدند و امیدوار میشدند که دیگر بساط این نظام انقلابی جمع شد؛ ولی ناامید شدند.
آن روز ناامید شدند، در این چهار دهه هم مکرر این ناامیدی تکرار شده. دشمن در یک مقطعی به یک چیزی، به یک ضعفی، به یک کمبودی امید بسته در نظام جمهوری اسلامی و بعد ناامید شده؛ این بارها اتفاق افتاده، منتها مشکل دشمن این است که سرّ این ناامیدی را نمیتواند بفهمد، نمیتواند تشخیص بدهد. نمیتواند بفهمد که چرا؛ علت چیست که جمهوری اسلامی هر دفعه از زیر بار این همه فشار میتواند بلند بشود بایستد، سینه سپر کند راه خودش را ادامه بدهد، این را نمیفهمد.
نتوانستند اینها بفهمند که در عالم بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند، آنها سنتهای الهی است.
قوانین الهی، سنتهای الهی تغییرپذیر نیست. این قوانین الهی قوانین متقنی است. خدا با کسی هم قوم و خویشی ندارد. اینکه ما بگوییم ما مسلمانیم و شیعه هستم و جمهوری اسلامی هستیم. پس ما هر کاری که دلمان میخواهد بکنیم، نه. ما با دیگران هیچ فرقی نداریم. ما در سال ۶۰ در مقابل این همه حادثه و شدت عمل توانستیم بایستیم روی پای خودمان دشمن را ناامید بکنیم، امروز هم میتوانیم. خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است، خدای دورانهای سختی و دورانهای گوناگون یکی است. سنتهای الهی همه سر جایش است. خب؛ سعی کنیم خودمان را مصداق سنتهای الهی در راه پیشرفت قرار بدهیم سعیمان این باشد.
این آیهی شریفهی سوره حج تکلیف همهی ما را روشن کرده؛ «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ» اقاموا الصلاة یعنی اقامهی نماز. این اشاره است به اینکه حکومت الهی و اسلامی باید تعبد را و توجه به خدا را توجه به معنویت را گسترش بدهد. اقامهی صلاة به این منظور است. باید روح تعبد در جمهوری اسلامی گسترش پیدا کند و اتوالزکاة، اتوالزکاة یعنی زکات بدهد، زکات هم معلوم است چیست لکن اشارهای، نکتهای که در این اتوالزکاةها یا اتوالزکاةهای متفرقه در قرآن است این است که در جامعهی اسلامی بایستی عدالت در توزیع مورد نظر باشد. این جور است. وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ. امر به معروف. حالا در صلات و زکات و اینها بالاخره یک کارهایی شده، أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ عقبیم. وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ. معروف چیست؟ معروف عدالت، انصاف، برادری، ارزشهای اسلامی، اینها معروف است. باید امر به معروف بکنیم.
«نَهَوْا عَنِ الْمُنکَر» از منکر نهی، منکر چیست؟ ظلم است، فساد است، تبعیض است، بیانصافی است، اینها، عدم اطاعت الهی است، اینها ظلم است، اینها منکر است. از اینها باید نهی بشود.
قوهی قضائیه یک عامل مهم اقتدار است در ادارهی کشور. بنده هم سفارشهایی کردم همیشه، چه در این دوره، در جلسات دو نفره، سه نفرهای که با جناب آقای محسنی داشتیم، چه در جلسات عمومی که بارها با عناصر محترم قوهی قضائیه ملاقات داشتیم، همیشه سفارشهایی کردم.
خوشبختانه جناب آقای محسنی رئیس قوه یک عنصر مؤمن، انقلابیاند، واقعاً ایشان مؤمناند، انقلابیاند، پرکارند، مردمی و دور از تشریفاتند. این خیلی مهم است. ایشان یک عنصر مردمی است که گفتند هم اینجا با مردم مأنوس میشوند، میروند بین مردم. ایشان با زوایای قوه آشناست. سالهای متمادی ایشان در قوه بودند. آن اجزاء گوناگون قوه را آشنا هستند و گوش شنوا هم دارد ایشان. از منتقدین و اینها میشنوند. هر چه که بگویند، گوش شنوا دارد ایشان میشنود. اینها خصوصیات ممتاز ایشان هست.
مسئلهی مبارزهی با فساد جدّی گرفته بشود. فساد وجود دارد... در داخل قوه اینجور نیست که فساد نباشد.
البته اکثریت قضات پاکدست، نجیب، مؤمن و زحمتکش، حقیقتاً شریف اینجورند در این تردیدی نیست اما در جمع هزار نفره اگر ده نفر هم آدم ناباب پیدا بشوند میتوانند آن بقیه را مورد آسیب قرار بدهند؛ از لحاظ آبرو و از لحاظ کار و اینها. باید دنبال همان ده نفر گشت.
و عمده همین است که با ساختارهای فسادزا مقابله بشود، گاهی اوقات در بخشی از جاها حالا چه در قوهی قضاییه چه در قوهی مجریه یا جاهای دیگر بعضی از ساختارها هست که به طور طبیعی فساد ایجاد میکند، آن ساختارها باید در هم شکسته بشود. ببینید بگردید این ساختارها را پیدا کنید آنها از بین برود.
در حوزهی حقوق عمومی دادستان کل وظائفی دارد، رصد کامل نسبت به حقوق عامه داشته باشند. که حالا یک موردش را بعداً عرض خواهم کرد. رصد داشته باشند که حقوق عامه تضییع نشود، هر جا احساس شد حقوق عامه تضییع دارد میشود وارد میدان بشوند، وارد میدان بشوند به طور جدی، با استناد به قانون، بنده با اعمال احساسات و شعارگونه وارد شدنِ در این قضایا موافق نیستم اما با استناد به قانون محکم وارد بشوند. این مثلاً، خب این یک کار مهمی است.
یا مسئلهی پیشگیری از جرم که یکی از وظائف قوهی قضائیه است در قانون اساسی هم آمده، این بایستی جدی گرفته بشود، هیچ اهمالی روا داشته نشود. در مورد این باصطلاح قوانین عادی و معمولی و باصطلاح کارهای متعارف قوه، این قانونی که مربوط به زمینها بود که هر یک متر زمینی را مشخص کنند در شهرها و روستاها که حکمش چیست، مال کیست، این باید به نتیجه برسد.
این باید به نهایت برسد، این باید دنبال بشود، اگر این کار شد، این زمینخواریها و این کوهخواریها و اینها دیگر از بین خواهد رفت که خود آن زمینخواریها هم باز زمینهی مشکلات دیگری است.
نوع ارتباط قوهی قضائیه با ضابطین قضایی خیلی مهم است. از چند طرف باید ملاحظه وجود داشته باشد. یک طرف این است که بایستی رفتار ضابطین مراقبت و نظارت بشود که خب من در تلویزیون شنیدم ایشان همین چندی پیش یک دستوراتی دادند در مورد بعضی از این کارهایی که ضابطین میکنند که نباید این کارها نسبت به متهم انجام بگیرد. خب این یک بخش قضیه است که مراقبت بشود از رفتار ضابط که تندروی و زیادهروی و اینها انجام نگیرد. یک جهت دیگر این است که قوه تحت تأثیر نظر ضابط قرار نگیرد. خب ضابطین، دستگاههای مؤثر و مهمی هستند دیگر، قدرتهایی دارند، نظراتی نسبت به اشخاصی، نسبت به قضایا دارند.
قوهی قضائیه خودش بایست مستقل رسیدگی کند. تحت تأثیر نظر او قرار نگیرد. یک طرف دیگر قضیه این است که همین ضابطین گاهی نظرات کارشناسیای دارند که اینها تحقیقشده است، این نظرات کارشناسی را هم ندیده نگیرند. قوهی قضائیه از این نظرات کارشناسی استفاده کند، حالا چه نیروی انتظامی، چه وزارت اطلاعات، چه جاهای دیگر ضابطینی که هستند، گاهی نظراتی دارند، نظرات تخصصی و کارشناسیشده، به این نظرات توجه بشود. یک مسئلهی دیگر غالباً ضابطین به ما شکایت میکنند مکرر که مثلاً ما وقتی اعتراض میکنیم که چرا فلان مورد را برخورد نکردید، میگویند ما برخورد کردیم، دادیم به قوهی قضائیه، قوهی قضائیه رها کرد. از قوهی قضائیه میپرسیم چرا؟ میگویند قانون نداشتیم. خب اگر قانون ندارید، قانون را چه کسی باید فراهم کند؟ شما باید فراهم کنید دیگر. لایحه درست کنید، تنظیم کنید، بدهید به مجلس تصویب کند برایتان.
یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیت روانی داشته باشند. امنیت روانی یعنی چه، یعنی هر روز یک شایعهای یک دروغی یک حرف هراسافکنندهای توی ذهنها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامهها بودند که این کارها را میکردند حالا فضای مجازی هم اضافه شده.
هر چند وقت یا چند روز یک بار گاهی چند ساعت یک بار یک شایعهای یک دروغی یک حرفی را یک آدم مشخصی یا نامشخصی در فضای مجازی منتشر میکند، مردم را نگران میکند ذهن مردم را خراب میکند، یک دروغی را مطرح میکند شایع میکند، خب امنیت روانی مردم و افکار عمومی از بین میرود؛ یکی از وظایف قوهی قضائیه برخورد با این مسئله است.