محمدصادق علیزاده
مخاطبان یکی از پربسامدترین بحثهای چند سال اخیر در دهم بهمنماه و در آستانه دهه فجر در حسینیه امام خمینی رحمةاللهعلیه جمع شدهاند. ذهنم میرود به دیدار قبلی؛ ۲۸ آبان ۱۳۹۸ بعد از اذان مغرب! دیداری که تا پاسی از شب ادامه داشت و مثل دیدار امروز یکی از طولانیترین جلسات حسینیه امام خمینی رحمةاللهعلیه بود. دلیلش واضحتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. از فرازهای مهم آن دیدار که وعده پیروزی و نصرت بر جنگ اقتصادی دشمن بود. عبارات واضحتر از آن بود که نیاز به تفسیر و تعبیر داشته باشد: «ما در عرصه جنگ نظامی دشمن را عقب زدیم، در عرصه جنگ سیاسی دشمن را عقب زدیم، در عرصه جنگ امنیتی دشمن را عقب زدیم ... به توفیق الهی، در عرصه جنگ اقتصادی هم دشمن را بهطور قاطع عقب خواهیم زد.» ۱۳۹۸/۸/۲۸
حالا -۱۰ بهمن ۱۴۰۰- و دقیقاً ۸۰۳ روز بعد از آن دیدار، آن عبارات ختم شدهاند به چنین عباراتی. حال تولیدکنندههایی که هم در آن دیدار بودند و هم در این جلسه خریدنی است: «لشکری که در مقابل دشمن ایستاد، شماها بودید؛ افسران این دفاع مقدس، کارآفرینان و مدیران شایسته اقتصادی بودند؛ رزمندگانش هم کارگران بودند؛ کارگران، رزمندگان بااخلاص و باصفای این میدان بودند. همه شماها و همه فعالان اقتصادی در این افتخار -افتخار حفظ اقتصاد کشور- شریکاند ... دشمن خوشبختانه نتوانست سنگر تولید را به شکست بکشاند و فتح بکند؛ نتوانست؛ بله، به معیشت مردم مشکل وارد شد، ضربههایی وارد شد، امّا نتوانست در این چند سال [سنگر تولید را به شکست بکشاند] که نمونهاش را شماها دارید عملاً نشان میدهید... امروز خود آن دشمن اعتراف میکند که سیاست فشار حداکثری به شکست خفتبار آمریکا منتهی شد... الحمدلله؛ این بهخاطر تلاشی بود که در کشور بحمدالله انجام شد. این شکست را در واقع شما کارآفرینان و کارگران بر دشمن تحمیل کردید.» ۱۴۰۰/۱۱/۱۰
با دخالت دولت مخالفم!
در همان ابتدای دیدار دو وظیفه مهم متوجه دولت میشود: «ایجاد نقشه راهبردی صنعت» و یکی هم «مدیریت متمرکز و هدایت». البته هدایت و مدیریت به معنی دخالت دولت نیست. رهبر انقلاب نظرشان را صریحاَ به مسئولان یادآوری میکنند: «نظر من را همه میدانند؛ من با دخالت دولت و دستگاههای دولتی در فعّالیّتهای اقتصادی موافق نیستم امّا با هدایتشان، نظارتشان، کمکشان چرا؛ این باید حتماً انجام بگیرد.»
بیل گیتس در قهوهخانه؟!
یک فایده اصلی این جلسه این است که حرف تولیدکنندهها بیواسطه به گوش مسئولین برسد. این شکلی اگر به موضوع نگاه کنیم، میشود حق داد به آقای سخنران که پشت تریبون و در آن جمع که همه تولیدکننده و کارآفرین و اهل فن محسوب میشوند، با اعتمادبهنفس بالا به بیل گیتس هم طعنه بزند که استاد هنری نکرده که به تعبیر خودشان در سرزمین فرصتها یک کارآفرین موفق بوده که اگر در شرایط جنگی بود، معلوم میشود چندمَرده حلاج است و توانایی اداره یک قهوهخانه را هم ندارد: «بیل گیتس هم به ایران بیاید یک هفته نمیتواند یک قهوهخانه را اداره کند!» مرتضی سلطانی، مدیرعامل زر ماکارون دارد با افتخار از موفقیتها و کامیابیها میگوید؛ من اگر جای کارگردان تلویزیونی بودیم، شب دیدار و هنگام پخش صحبتهایش زیرنویس میکردم: «یکی مرد جنگی به از صد هزار!» تا اینجا زر ماکارون سه هیچ از مایکروسافت پیش است.
آقای مدیرعامل در ضمن بیتعارفبودن، قاطع و محکم و امیدوار صحبت میکند؛ لحن توانستن را میشود در صحبتهایش حس کرد: «مدام ناله میکنیم ... بهجای اینکه ایراد را در داخل بنگاه تولیدی خودمان پیدا کنیم، ناله میکنیم که ترکیه بازار را از ما گرفت ... تولید، یعنی مشکل! تولید در همهجای دنیا مشکل است. در کشور ما بهدلیل تحریمهای ظالمانه این مشکلات مضاعف است. بیل گیتس هم به ایران بیاید، نمیتواند یک قهوهخانه را اداره کند ... بعضیها فقط نقزدن یاد گرفتهاند! در کسبوکار و تولید، نقزدن معنا ندارد. تولیدکنندهای که نق بزند ادبیات تولید را نمیداند ... با همدلی و کار تیمی میتوان مزیتهای نسبی را عملیاتی کرد. من به شما قول میدهم بزرگترین و برجستهترین سرمایهگذاران دنیا توی این کشور اینجا صف میکشند و برای سرمایهگذاری التماس میکنند و آنوقت ما انتخاب خواهیم کرد!» حالا به نظرم شرکتهای ترک را هم باید گذاشت کنار مایکروسافت!
شاید حضور آقای محسن رضایی، یکی از اعضای اصلی تیم اقتصادی دولت در صف نخست این دیدار، نماد مناسبی از وضعیت باشد. او در سال ۱۴۰۰ و در مقام معاون اقتصادی رئیسجمهور مشغول همان کاری است که در دهه شصت انجام میداد؛ میدان و لباس عوضشده، وگرنه اصل دعوا هنوز باقی است! زور اسلحهشان نرسید حالا سراغ میدان دیگری آمدهاند. با این نگاه، این جملات و عبارات معنادارتر جلوه میکنند: «هر تلاشی جهاد نیست، تلاشی که متوجه به حمله دشمن است این جهاد است. خب امروز از این واضحتر دشمنی دشمنان در مورد اقتصاد کشور؟! ... در مقابل این دشمنی صریح، هر کسی که اقدام بکند، این جهادکرده، شما تولیدگرها در این زمینه دارید عمل میکنید ... البته دشمن خوشبختانه نتوانست سنگر تولید را به شکست بکشاند و فتح کند. به معیشت مردم مشکل وارد شد، ضربههایی وارد شد، بله، اما نتوانست ... این شکست را در واقع شما کارآفرینان و کارگران بر دشمن تحمیل کردید!» ۱۴۰۰/۱۱/۱۰
کدام را بخوانند؟ کدام را عمل کنند؟
قبل از شروع جلسه، چند دقیقهای با امید قالیباف گپ میزنم؛ خبرنگار اقتصادی صداوسیما که برای پوشش مراسم آمده و قصدکرده برود سراغ چند نفر از تولیدکنندهها برای مصاحبه. صحبت به شعار امسال میکشد و رفع موانع تولید و دل پری که یحتمل خیلی از اعضای جلسه از گیروگرفتهای اداری دارند؛ از بیمه و مالیات و مجوز گرفته تا آییننامههای بهفرموده هفتگی و روزانه و ساعتی که از سوی نهادهای بیربط و با ربط صادر میشود. یک نمونه دست به نقدش را رهبری در همین دیدار به آن اشاره میکنند: «آماری به من دادند از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، هزاروپانصد بخشنامه فقط در بخش گمرک صادرشده، خب به کدامش عمل کنند؟ کدام را بخوانند؟»
مسئله پُررنگ دیگر، تأکید بر موضوع کیفیت کالاهای ساخت داخل است و نقدهایی که درباره کیفیت بعضی محصولات داخلی مطرح میشود؛ محصولاتی که در سایه حمایت کامل حاکمیتی و تبلیغاتی و ممنوعیت واردات ساخته میشوند، اما آه از نهاد مصرفکننده داخلی بلند میکنند. صنعت خودروسازی هم دمدستیترین نمونهاش: «این همه حمایت در این طول این سالها از صنعت خودرو در کشور شده، خب کیفیت خودرو خوب نیست، مردم ناراضیاند ... اعتراض مردم بهجاست، این صنعت نتوانسته رضایت مشتری را جلب کند ... اگر از این فضای حمایتی، هم استفاده برای ارتقای کیفیت نشود، هم سوءاستفاده بشود برای بالابردن قیمت این هم یک مشکل دیگر است ... من گلایه میکنم از دوستانی که مسئولان کالاهای خانگی و لوازم خانگی هستند، ما از اینها حمایت کردیم، اسم آوردیم، شنیدم بعضی از اقلام دو برابر ارتقاء قیمت پیداکرده، چرا؟» ۱۴۰۰/۱۱/۱۰
صنایع داخلی را یتیم رها نکنیم
به این فکر میکنم که کار ظریفی باید باشد جمع حمایت از تولید داخل و ممنوعیت واردات از یکسو و مراقبت و پاسداری از حقوق مصرفکننده از سوی دیگر؛ حتماً یک وجه مهم تولید ملی، حمایت از حقوق مصرفکننده و تأمین کالای باکیفیت برای اوست. تولیدکننده ایرانی اگر در فقره کیفیت نتواند توقع مصرفکننده ایرانی را برآورده کند لاجرم تولیداتش در رقابت طوفانی در بازارهای خارجی هم محلی از اعراب نخواهد داشت و کمیتش لنگ خواهد بود. آنجا کیفیت است و قیمت و بازارِ از هفت دولت آزاد و رضایت مشتری است که حرف آخر را میزند و چرخ تولید و صنعت را میچرخاند. اینگونه اگر نبودی حسابت با کرامالکاتبین است.
اما سمت دیگر قضیه، حمایت هوشمندانه از صنایع داخلی است؛ صنایعی که عِده و عُده و پول و سرمایه صنایعِ با نامونشان خارجی را ندارند و تازه در آستانه فعالیت و رقابتاند؛ صنایعی که حتماً در رقابت و پایین نگهداشتن هزینه تولید نسبت به شرکتهای خارجی که سالها در این عرصه فعالیت کردهاند، ضعیفتر و نحیفترند و حتی اگر کیفیت نعلبهنعل محصول خارجی را تولید کنند بهسبب نداشتن سرمایه امکان رقابت را ندارند. اولین کار شرکتهای خارجی در ورود به بازار هر کشوری سرکوب قیمت است. چیزی که فرنگیها به آن دامپینگ میگویند. ترجمه وطنیاش میشود اینکه بهسبب پشتوانه قدرتمند پول و سرمایهای که دارند، قیمت کالا را بهحدی پایین میآورند که دیگر رقبا از جمله تولیدکنندگان داخلی دیگر امکان رقابت را ندارند. نتیجه؟! به خاک سیاهنشستن شرکتهای داخلی و بازار بیرقیبی که چهاربست میرود زیر یوغ شرکتهای خارجی. در درازمدت، مصرفکننده هم به هر سازی که شرکت خارجی میزند، میرقصد. بچرخ تا بچرخیم! بماند که برای کشوری مثل ما طاقچه بالا گذاشتند در موقعی که قافیه تحریمها به تنگ آمد.
صنعت داخلی تا زمانی که دوران رشد خود را میگذراند، نیازمند حمایت و هدایت حاکمیت است تا با فشار شرکتهای گردنکلفت بینالمللی برخوردار از سرمایههای هنگفت استعماری از هستی ساقط نشود. راهی که بسیاری از غولهای صنعتی دنیا آن را طی کردهاند؛ از جنرالموتورز در اقتصاد ظاهراً آزاد ایالات متحده گرفته که در دهه شصت و هفتاد میلادی، دولت را مجبور کرد بر واردات خودروی خارجی بهویژه ژاپنی تعرفه ببندد و بازار داخلی را منحصر خودروساز داخلی کند تا ملیکردن بعضی صنایع خصوصی در بحران اقتصادی دهههای شصت و هفتاد میلادی در انگلیس که نخواستند صنعت نحیف شده داخلی را در جنگل بازار آزاد بینالمللی، یتیم رها کنند.
با رقابت نابرابر چه کنیم؟
صنعت و سرمایه در غرب، حالا بعد از طی این مسیر و تبدیلشدن به غولهای تجاری و صنعتی جهان - به تعبیر یکی از اساتید اقتصاد دانشگاه کمبریج' بهدنبال کشیدن نردبان از زیر پای جوامع در حال توسعه هست؛ همان نردبانی که چند دهه قبلتر خودشان از آن بالارفته و به بام اقتصاد دنیا رسیدند. حالا نشستهاند و برای دیگر جوامع، نسخههای بازار آزادی میبندند. توصیههای مهربانتر از مادر بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و الزام سایر کشورها برای حذف تعرفه واردات و حذف یارانههای داخلی از صنایع ملی به بهانه آزاد گذاشتن بازار و رقابت در چنین منطقی فهم میشود.
حالا و در چنین چشماندازی است که سخنان دکتر حسن نوایی، نایبرئیس هیئتمدیره انجمن کاتالیست و جاذب ایران هم معنادار میشود که در حضور رهبری از نگرانیهای صاحبان این صنعت در ایران در عصر پساتحریم میگوید. صریح هم میگوید که شرکتهای خارجی با دامپینگ، تولیدکنندههای ایرانی را به حاشیه میفرستند و بازار محصولات کاتالیستی را ششدانگ به نام خود میزنند؛ شرکتهایی که در هنگامه تنگشدن تحریمها عطای حضور در بازار ایران را به لقایش بخشیده و این بازار را به امان خدا رها کرده بودند؛ اما صنایع داخلی پای کار آمدند تا چرخ صنایع بزرگ ایران لنگ نزند. حالا داخلیها نگراناند که دوباره با برداشتهشدن تحریمها پای رقبای نامرد سابق به بازار ایران باز شود و آنها را زمین بزند.
نفت دانشبنیان
دانشبنیانها هم بی سهم از دیدار نمیمانند. واحدهای کوچک و متوسطی که دستاوردهای درخشانی در سالهای اخیر برای ایران داشتهاند. اما اینجا حرف از تکیه کردن صنایع بزرگ به دانشبنیانهاست. در بعضی جاها غفلتها و عقبماندگیهایی هم داشتهایم، مثل نفت! که باید به فکر جبرانش باشیم. «صنایع بزرگ خودمان را دانشبنیان کنیم. صنعت نفت [باید] دانشبنیان بشود. ما در زمینهی صنعت نفت دچار عقبماندگی فنّاوری هستیم. برخی از کشورهای منطقه از لحاظ نوع استخراج نفت و فنّاوریای که در این جور جاها به کار میرود از ما خیلی جلوترند؛ ما در این زمینه عقبماندگی داریم.»
خرمشهرها در پیش است
لابهلای همه این روضهها اما موتور همت و اراده هنوز روشن است. اصلاً به تعبیر آقاسید مرتضی آوینی، اگر قرار بود انسانهای مأمور به تحول در تاریخ از قواعد عصر خود تبعیت کنند، تحولی اتفاق نمیافتاد. ترجمه امروزیاش از زبان رهبر انقلاب میشود: «هر جایی که به جوانهای ما اعتماد شد و از آنها کار خواسته شد واقعاً درخشیدند ... از واکسن کرونا بگیرید تا موشک نقطهزن. در مورد واکسن کرونا بهترینش را فراهم کردند، در مورد موشک نقطهزن هم دقیقترینش را تولید کردند، در مورد صنعت نانو جزو ردیفهای اوّل قرار گرفتند، در زمینه سلولهای بنیادی، آن روزی که در دنیا کشورهایی که این کار را داشتند نادر بودند، خودشان را توانستند در ردیفهای جلو قرار بدهند در این دانش مهم و فناوری بسیار مهم زیستی.» ۱۴۰۰/۱۱/۱۰
همین هم باعثشده که فضای جلسه فضای بیم و امید توأمان باشد. بیم و انذار و نگرانی از نبایدها و در همان حال امید و عزم و انگیزه برای بایدها و آینده. گلایههای پشت تریبون یک فرق اساسی دارند با الباقی غرغرهایی که روزانه توی گوشمان میرود. ضمیمه بلافصل تمام گلایه و شکایت حاضران، اقیانوس امید به آینده است که در کلامشان موج میزند و البته، نسخه و راهکار عملیاتی برای میدان. فصل مشترک سخنان همه چهارده سخنرانی که پشت تریبون رفتند همین بود؛ از مدیرعامل جوان یک شرکت نفتی که در بهرهبرداری از یک میدان در شهرستان مهران در غرب ایران، فیوز خیلی از شرکتهای خارجی را پرانده بود تا نماینده شرکتهای ساختمانی و تولیدات تجهیزات پزشکی و قطعات الکترونیکی و شرکت تولید مرغ و تخممرغ که سلطان بازار تولید طیور است در غرب آسیا!
پیوست اصلی شکوه و گلایهها هم راهکار عملی است برای رفتن در دل مشکلات و این یعنی حاضران در جلسه نیامده بودند که فقط نق بزنند، نیامده بودند که سیاهه مشکلات را طولانیتر کنند، نیامده بودند که برای ناکامیهای موجه و ناموجه عذرتراشی کنند، بلکه آمده بودند که از سرمایهها بگویند. مشکلات برای آنها نه ابزاری برای نقزدن و مأیوسشدن و بریدن از مسیر که سرمایهای بودند برای قویتر و رویینتنشدن و سینه ستبرکردن. آمده بودند که با افتخار بگویند هیچ دخیلی به هیچ بنیبشری ندارد و با مذاکره با او نبستهاند که امیدشان تنها به درگاه احدیت است و همت جوانانی که هر گاه به آنها اعتمادشده و کاری به آنها سپردهشده، گردنههای بزرگی را از سر گذرانده و خرمشهرهای بسیاری را فتح کردهاند.