حسد، حرص و دروغ منشاء بسیاری از ناروایی‌های اجتماعی‌اند

شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه

حَدَّثَنا اَبی رَضِیَ اللهُ عَنهُ قالَ حَدَّثَنا عَلیُّ بنُ اِبراهیمَ بنِ هاشِمٍ عَن اَبیهِ عَن اِسماعیلَ بنِ مَرّارٍ عَن یُونُسَ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ یَرفَعُهُ اِلى اَبی عَبدِ الله عَلَیهِ السَّلام قالَ: کانَ فیما اَوصى بِهِ رَسولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه عَلیّاً عَلَیهِ السَّلام:‌ یَا عَلیُّ اَنهاکَ عَن ثَلاثِ خِصالٍ ‌عِظامٍ الحَسَدِ وَ الحِرصِ وَ الکَذِب.(۱)
 
 
یَا عَلیُّ اَنهاکَ عَن ثَلاثِ خِصالٍ ‌عِظام
این [این روایت بخشی از] یک مجموعه‌‌ وصایایی است از نبیّ‌ّ اکرم (صلّی‌ الله ‌علیه ‌و‌ آله ‌‌و ‌سلّم)‌ به امیرالمؤمنین که یک قسمتی‌ از آن را اینجا ذکر کرده‌اند؛ [یا علی!] از سه خصلت منفی بزرگ تو را نهی میکنم، که اگر دقّت کنیم می‌بینیم بخش مهمّی از ناملایمات و ناروایی‌ها در میان مردم ناشی از همین سه خصلت است [و این] مخصوص مسلمانها هم نیست و در هر جامعه‌ای که یک چنین خصوصیّاتی باشد، مایه‌ی وجود ناروایی‌های بسیاری در آن جامعه خواهد شد:

الحَسَد
یکی حسد است که موجب میشود که روابط عاطفی انسان با مردم پیرامون خود -هرچه نزدیک‌تر، بیشتر- به هم بخورد و ناسالم بشود؛ اگر انسان به نزدیکان خود، به برادر خود، به دوست نزدیک خود، به خویشاوند خود، به معاشر خود، همین طور بروید تا افراد گوناگون جامعه و تا هرجایی که دایره‌ی آشنایی او توسعه دارد، حسد بورزد، روابط عاطفی و قلبی او با این محسودین را ناسالم میکند و خراب میکند. [این] درست عکس آن چیزی است که در یک نظام سالم مورد نظر است که توادد(۲) و تراحم و محبّت و مانند اینها باشد؛ محبّتها را از بین میبرد، صمیمیّت‌ها را از بین میبرد، همکاری‌ها را از بین میبرد؛ صِرف حسد! چقدر کسانی که انسان مایل است با آنها همکاری کند، محبّت کند، به خاطر حسادت به آنها، جلوی اینها گرفته میشود؛ به او کمک نمیکند، همکاری نمیکند، دوستی نمیکند، بدگویی میکند، کارشکنی میکند به خاطر حسد. ببینید! منشأ بسیاری از ناروایی‌ها در ارتباطات اجتماعی عبارت است از حسد؛ یعنی [حسد] یک سرِ بند است، یک ریشه است برای مجموعه‌ای از ناروایی‌ها و به دنبال آن، ناکامی‌ها.

وَ الحِرص
حرص یک بُعد دیگر و یک جانب دیگر است که آن هم موجب میشود انسان چیزهایی را در زندگی خود هدف‌گیری کند، مادّیاتی را هدف خود قرار بدهد و در راه رسیدن به آنها دیگر هیچ ملاحظه‌ای نکند؛ مثل یک کودکی که وقتی مثلاً یک چیز جذّابی جلوی او، در دو سه متری قرار میگیرد و میخواهد برود طرف آن، دیگر سر راهش نگاه نمیکند که لیوان آب ریخت، ظرف غذا چپه شد؛ اینها را دیگر ملاحظه نمیکند، همین طور بی‌ملاحظه می‌آید به طرف آن. حرص این جوری است در انسان؛ وقتی انسان به مال دنیا حریص شد، به مقام دنیا حریص شد، به شهوات دنیوی حریص شد و هدف‌گیری کرد، دیگر بین راه ملاحظه نمیکند که از این حرکت سریع او چه اتّفاق می‌افتد، چه چیزهایی خراب میشود، چه چیزهایی میریزد، چه آبروهایی بر باد میرود، چه فضیلت‌هایی نابود میشود، چه حقهایی پایمال میشود؛ اینها را دیگر انسان ملاحظه نمیکند؛ حرص این است.

وَ الکَذِب
سوّمی هم کذب است؛ دروغ، دروغ‌گویی، دروغ رفتاری که نقطه‌ی مقابل صادق و صدق است که در قرآن این همه راجع به آن صحبت شده و صادقین این طور مورد مدح قرار گرفته‌اند؛ یعنی همه‌ی حقایقی را که یک انسان، یک مجموعه‌ی انسانی، یک جامعه باید بر اساس آن حرکت کنند، وارونه نشان دادن و وارونه کردن و عکس مراد را در واقع تحصیل کردن؛ کذب، این است که چیز عجیبی است.
 
 
۱) خصال، ج ۱، ص ۱۲۴؛ «امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پیغمبر (صلّی ﷲ علیه و آله) ضمن سفارش‌هایش به حضرت على (علیه السّلام) فرمود: یا على! تو را از سه صفت بزرگ باز میدارم: حسد و حرص و دروغ.‌»
۲) محبّت