سخت‌گیری بر ظالم و نرمش با اهل خیر؛

شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه

حَدَّثَنا اَبو عَبدِ اللهِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ النُّعمانِ (رَحِمَهُ اَللهُ) قالَ: اَخبَرَنی اَبُو الحَسَنِ عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ حُبَیشٍ الکاتِب قَالَ: اَخبَرَنِی الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ الزَّعفَرانیُّ قالَ: اَخبَرَنی اَبو اِسحاقَ اِبراهیمُ بنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفیُّ قالَ: حَدَّثَنی عَبدُ اللهِ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ قالَ: حَدَّثَنا عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أَبی سَعیدٍ، عَن فُضَیلِ بنِ الجَعدِ عَن اَبی اِسحاقَ الهَمدانیِّ قالَ: لَمّا وَلَّى اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بنُ اَبی طالِبٍ (صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِ) مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ مِصرَ وَ اَعمالَها کَتَبَ لَهُ کِتاباً وَ اَمَرَهُ اَن یَقرَأَهُ عَلى اَهلِ مِصرَ وَ لِیَعمَلَ بِما وَصّاهُ بِهِ فِیهِ وَ کانَ الکِتابُ: ... اِشتَدِّ عَلَى الظَّالِمِ وَ خُذ عَلَیهِ وَ لِن لِاَهلِ الخَیرِ وَ اجعَلهُم بِطَانَتَکَ وَ اَقرانَک‌.(۱)

اِشتَدِّ عَلَى الظَّالِمِ وَ خُذ عَلَیه
[این مطلب] دنباله‌ی نامه‌ی امیرالمؤمنین (علیه ‌الصّلاة و السّلام) به جناب محمّدبن‌ابی‌بکر است [و شامل] یکی از دستورات اساسی یا اوّلیّه است که فرمود: در محیطِ حکومت تو قهراً کسانی هستند که تعدّی میکنند، ظلم میکنند یا [مثلاً] یک مدیر یا رئیسی است که به زیرمجموعه‌ی خود، به زیردستان خود ظلم میکند یا اینکه به آحاد مردم ظلم میکند؛ مثل این کسانی که اموال این و آن را غصب میکنند، غارت میکنند، میبرند یا زورگویی میکنند و امثال اینها -در هر جامعه‌ای کسانی هستند که از حدّ خود تجاوز میکنند و این ظلم است؛ خب، دایره‌ی ظلم گاهی محدود است، گاهی هم دایره‌ی ظلم وسیع است به ‌قدر یک کشور، به ‌قدر یک شهر- بر اینها سخت بگیر؛ «اِشتَدَّ» یعنی سخت‌گیری کن؛ با ظالم با ملایمت، با نرمش، با گذشت رفتار نکن. سخت‌گیری کردن هم به این نیست که ما به او ظلم کنیم، بلکه به این است که جزای ظلم او را به او بچشانیم؛ سخت‌گیری به این است. «وَ خُذ عَلَیه» یعنی همین، یعنی مؤاخذه کن، از او صرف‌نظر نکن؛ این یک دستورِ بسیار مهمّی است و واقعاً هم جزو کارهایی است که در جامعه و نظام، حلّال مشکلات است.

 حالا ما که دستمان در کار است، این را خوب حس میکنیم. اگر واقعاً ماها که مسئولین کشور یا مسئولین بخشهایی از کشور هستیم میتوانستیم سخت بگیریم و مسئولین میتوانستند بر ظالم سخت بگیرند، قطعاً ظلم متوقّف میشد؛ قطعاً ظالم تشویق به ادامه‌ی ظلم نمیشد و دیگران هم تشویق نمیشدند به اینکه شیوه‌ی ستمگری را دنبال بکنند. این واقعاً از جمله‌ی کارهای بسیار مهم است؛ ما به خودمان باید مراجعه کنیم؛ خود ما بایستی در رفتار خودمان نکته‌گیری کنیم، ببینیم آیا نسبت به ظالم سخت‌گیری کرده‌ایم یا نه؛ هر جا سخت‌گیری نکردیم، ضربه‌اش را خورده‌ایم. این را بنده از باب تجربه عرض میکنم؛ چون ما تجربه‌ی این کار را سالهای متمادی داشته‌ایم و داریم؛ این را من به عنوان یک آدمی که خودش تجربه کرده این معنا را عرض میکنم. این فرمان امیرالمؤمنین خیلی مهم است، خیلی دقیق است که با ظالم بایستی سخت‌گیری کرد؛ رودربایستی را باید گذاشت کنار. هر جا در سخت‌گیری نسبت به ظالم کوتاهی کردیم، بلافاصله ضربه‌اش را خورده‌ایم. یکی از مصادیقی که بنده مکرّر عرض میکنم که هر جا انقلابی و به طبق موازین انقلاب عمل کردیم، پیش رفته‌ایم و هر جا عمل نکرده‌ایم، ضربه خورده‌ایم، همین است. هر جا که کسی  به مردم و به جمعی از مردم ظلم میکند -که خب ظلم انحائی دارد که بعضی از آنها هم ظلم بودنش خیلی واضح نیست- و ما اطّلاع پیدا کردیم و برخورد نکردیم، آنجا صدمه خوردیم؛ [مثلاً] یک کار غیر انقلابی بود، کار غیر اسلامی بود، آنجا بلاشک ضربه خوردیم؛ این باید جزو درسهای همیشگی ما باشد.

وَ لِن لِاَهلِ الخَیر
نقطه‌ی مقابل؛ امّا کسانی هستند که اهل خیرند، با اینها با لینت،(۲) با نرمش، با مدارا رفتار کن. این معنایش این نیست که وقتی او کار خیر میکند با او رفتار خوب بکن؛ فقط این نیست؛ بلکه معنایش این است که اگر یک خطایی هم یک وقتی از [آن کسی که] اهل خیر است سر زد، با او بایستی با اغماض برخورد کرد؛‌ آنجایی هم که کار خیری میخواهد انجام بدهد، باید به او کمک کرد. انسان میبیند گاهی اوقات در کشور کسانی هستند که واقعاً کار نیک میخواهند انجام بدهند -چه کارهای خدماتی، چه کارهای علمی، چه کارهای تحقیقی؛ امروز خوشبختانه جوانهایی که در این صراط حرکت میکنند کم نیستند، زیادند؛ در بخشهای مختلف، جوان دانشجو، جوان طلبه، جوان تحصیل کرده، جوان صاحب‌صنعت- دنبال این هستند که کارهایی را انجام بدهند با ابتکار خودشان، احتیاج به کمک دارند؛ این کمکها نباید از اینها دریغ بشود. متأسّفانه یک مواردی هست که انسان عکس آن را مشاهده میکند.

وَ اجعَلهُم بِطَانَتَکَ وَ اَقرانَک‌
اهل خیر را به خودت نزدیک کن و آنها را بِطانه‌ی(۳) خود، از نزدیکان خود و از اَقران خود قرار بده؛ دُور و بر خودت آدمهای اهل خیر را جمع کن. و تا آخر فرمایش این بزرگوار که حالا اینها هر کدام واقعاً برای ما که امروز در معرض آزمون بزرگ مُلک‌داری هستیم [سرمشق است].

 این [وضع] از صدر اسلام به این طرف تا حالا برای جامعه‌ی اسلامی پیش نیامده است که کسانی در رأس جامعه باشند بر مبنای دین، بر مبنای احکام شریعت؛ این نبوده؛ این اوّلین باری است که بعد از قرنهای متمادی این اتفّاق دارد می‌افتد. ما بایستی این معارفی که گسترده است در کلمات معصومین (علیهم ‌السّلام) -در نهج‌البلاغه، در رفتار امیرالمؤمنین و در فرمایشات پیامبر اکرم و دیگرانِ از معصومین- برای خودمان یک سرمشق عملی بدانیم. خب یک وقتی این حرفها را روی منبرها میگفتیم برای دیگران؛ امروز خود ما مورد ابتلاء این مسائل هستیم. این را من به شما عرض میکنم، این برای آن است که این فکر، این گفتمان در مجموع به وجود بیاید وَالّا مخاطب واقعی این حرفها خود بنده و امثال ما هستیم که مسئولیّت داریم. امّا این مسئولین، آن‌ وقتی میتوانند خوب به این مسئولیّت عمل کنند که این حرفها، این رشته تفکّرات بشود گفتمان عمومی مردم، بشود آن چیزی که مردم به‌ عنوان معروف آن را می‌شناسند، آن را قبول دارند، آن را میپذیرند؛ آن‌ وقت این عملی خواهد شد. اینکه ما عرض میکنیم، برای این است. و اینها باید گفته بشود؛ شماها  هم باید بگویید همینها را؛ باید گفته بشود در سطح جامعه تا به‌ صورت معارفِ عملی در نظام اسلامی، در حکومت اسلامی در بیاید؛ این باید آن ‌چنان رواج پیدا کند که بشود جزو ذهنیّات قطعی و  مسلّم آحاد مردم؛ آن ‌وقت عمل به آنها آسان خواهد شد.


۱) امالی طوسی، مجلس اوّل،  ص ۲۹؛ «ابو اسحاق همدانی میگوید: هنگامی که امیرالمؤمنین علیّ‌بن‌ابی‌طالب، محمّدبن‌ابی‌بکر را فرمانروای مصر کرد و امورات آن را به او واگذار کرد، به او نامه‌ای نوشت و به او دستور داد که آن نامه را برای مصریان بخواند و به آنچه به او سفارش نموده عمل نماید و نامه این بود: ... بر ستمگران سخت بگیر و آنان را [از ستمگرى] باز دار؛‌ با نیکوکاران نرم‌رفتار باش و آنان را [به خود] نزدیک ساز و آنان را از نزدیکان و هم‌نشینان خود قرار ده.»
۲) روانی، نرمی
۳) یاران نزدیک، نزدیکان