«حاج احمد آقا گفت بیایید، مسئلهی مهمّی است که دربارهی آن صحبت کنیم. رفتیم آنجا. دکترهای قلب که حولوحوش امام بودند -همین آقای دکتر عارفی و دیگر دکترهای ایشان- آمدند و گفتند وضع امام از لحاظ قلبی خوب نیست، و قلب ایشان خیلی نارسایی و کمکاری دارد و میشود قلب امام را احیاء کرد و مثلاً عمر زیادی به ایشان داد و بنابراین باید روی قلب ایشان عملی انجام بدهیم. ما آن شب جلسهی طولانیای نسبت به این قضیّه داشتیم. دکترها بودند، ماها هم که آن زمانها دور هم جمع میشدیم بودیم؛ من، آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی و احتمالاً آقای مهندس موسوی. دکترها میگفتند اگر امام عمل نکند حدّاکثر شش ماه زنده میماند. مبالغی بحث کردیم. بعضیها معتقد بودند که امام عمل کند. بعضی دیگر میگفتند اگرچه عمل خطر دارد امّا یک راه عاقلانه و قابلقبول است. اگر بعداً از خودمان سؤال کنیم که امام را میشد عمل کرد، چرا عمل نکردیم، هیچ جوابی پیش خودمان نداریم. بالاخره در آن جلسه فکر غالب این شد که امام عمل کند. خب، حالا ما که تصمیمگیر نبودیم، خود امام تصمیمگیر بود. حاج احمد آقا همان شب یا روز بعد یا شب بعد آن آمد و گفت امام قرص و محکم گفتهاند: «من عمل نمیکنم. دکترها بگویند، آقایان بگویند هم عمل نمیکنم.». یک شب خدمت امام رفتیم. آن شب برای این قضیّه نرفته بودیم بلکه جلسهی رؤسای سه قوّه بود و وقتی جلسه منزل حاج احمد آقا میافتاد امام هم میآمدند و شرکت میکردند. امام آمدند و من ناگهان به ذهنم رسید که چیزی به امام بگویم. به امام گفتم: «من معتقدم جسم شما از سنّتان جوانتر است. شما در این سن که الان هستید، ریههایتان سالم است، معدهتان سالم است، خونتان مشکلی ندارد و سالم است، گوشتان سنگین نیست، چشمتان ضعیف نیست، راه که میروید زانوهایتان نمیلرزد؛ هیچ مشکلی ندارید. این جسم از این سن بیست سال جوانتر است. فقط یک اشکال کوچک وجود دارد و آن اینکه قلب شما نمیتواند این جسم سالم را درست اداره کند. اگر فرض کنیم که عمل جرّاحی با درصد قابلقبولی از نَجاح و موفّقیّت روی این قلب انجام بگیرد تا این امکان به این جسم داده بشود که برای امّت اسلامی بیست سال دیگر کار کند، به نظر شما چطوری است؟». این حرف، عجیب اثری روی امام گذاشت. حرف خیلی برای ایشان تازه بود. پیدا بود. دیدم ایشان همینطور ماندند و جوابی ندارند. حاج احمد آقا خیلی خوشحال شد از اینکه دید مثل اینکه آثار قبول در امام پیدا شده. امامی که قرص و محکم میگفت عمل قلب نمیکنم، پیدا بود که دیگر به آن قرص و محکمی نیست. بعد گفتند حالا ببینیم و تمام شد. ما خاطرجمع شدیم که امام آماده شدهاند برای اینکه عمل کنند.»
منبع: کتاب روایت رهبری