حجّتالاسلام ریشهری در یکی از ملاقاتهای هفتگی خود با آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت، شرح مفصّلی از کارهای سیّدمهدی و گروهش بیان کرد و گفت آنها مشغول کارهای زیرزمینی هستند؛ ازجمله اینکه اسلحه جمعآوری میکنند؛ خانهی تیمی در تهران ایجاد کرده و نیرو جذب میکنند؛ و درنهایت گفت که باید برای این قضیّه فکری شود. بدیهی بود که آیتالله خامنهای نمیتوانستند در این قضیّه مأموریّتی رسمی به وزارت اطّلاعات بدهند و دلیل آن را هم چنین میگویند: «طبیعی بود که من چنین مأموریّتی نمیدادم، چون وزارت اطّلاعات [آن موقع] آن جور نبود که از رئیسجمهور مأموریّت بگیرد. بالاخره یا بایستی در دولت مطرح میشد یا بایستی با امام ارتباط پیدا میکرد.»
آیتالله خامنهای میافزایند: «در این قضیّه آن چیزی که روح قضیّه بود، این بود که آقای ریشهری مطلب را با امام درمیان میگذارد و امام به طور جدّ میگویند این کار را تعقیب کنید. یعنی این آن لُبّ مطلب بود. امام احساس خطر کرده بود.» زیرا امام «آدمی بود که اگر نسبت به یک موردی حسّاس میشد، تعقیب میکرد. مسألهی سیّدمهدی از این قبیل بود. ایشان کاملاً روی قضیّهی سیّدمهدی حسّاس شده بود. معلوم میشود از اوّل هم نظر موافقی نداشتهاند. تحرکات گوناگون او طبعاً ایشان را حسّاس کرده بود.»
منبع: کتاب روایت رهبری
آیتالله خامنهای میافزایند: «در این قضیّه آن چیزی که روح قضیّه بود، این بود که آقای ریشهری مطلب را با امام درمیان میگذارد و امام به طور جدّ میگویند این کار را تعقیب کنید. یعنی این آن لُبّ مطلب بود. امام احساس خطر کرده بود.» زیرا امام «آدمی بود که اگر نسبت به یک موردی حسّاس میشد، تعقیب میکرد. مسألهی سیّدمهدی از این قبیل بود. ایشان کاملاً روی قضیّهی سیّدمهدی حسّاس شده بود. معلوم میشود از اوّل هم نظر موافقی نداشتهاند. تحرکات گوناگون او طبعاً ایشان را حسّاس کرده بود.»
منبع: کتاب روایت رهبری