در آخرین جلسهی مبحث توحید از سلسله جلسات ماه مبارک مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام، حضرت آیتالله خامنهای در خصوص تأثیراتی که اعتقاد به توحید در روح انسان میگذارد سخن به میان میآورند؛ ایشان در ابتدا دو فایده این بحث را بیان میکنند؛ اولاً؛ «توحید را میشناسیم». ثانیاً «خودمان را میشناسیم که موحدیم یا موحد نیستیم. محکیست برای شناختن مایهی توحید در دل خویشتن.»
ایشان تأثیرات روانی توحید را در چند جمله خلاصه میکنند:
۱. انسان موحد «دارای وسعت افق دید میشود . موحد از تنگ نظریها، از کوتهبینیها، از نزدیکبینیها آسوده و راحت است.»
۲. انسان موحد «میداند که فکر توحیدی به درازای عمر بشر دارای قلمرو است.»
۳. «آدم موحد افق دیدش در مسائل مادی و نیازهای پست و حقیر خلاصه نمیشود، متوقف نمیگردد.»
۴. «آدم موحد در مقابل خود وقتی نگاه میکند، در کنار نیازهای مادی، دهها نیاز، صدها نیاز از عظیمترین و عزیزترین نیازهای انسان را میبیند. تمام ذهنش و فکرش و حواسش، منحصر و متوقف نیست در نیازهای پست و حقیر کوچک، آنگونه که انسانهای در باطن مادی، اگر چه در ظاهر الهی، در ظاهر معنوی، خودشان را در آن محبوس و زندانی کردهاند.»
۵. «آدم موحد وقتی که نگاه میکند، آینده را در مقابل خود بینهایت وسیع میبیند.... موحد برای دنیا آخری قائل نیست. برای خاطر اینکه آخر دنیا را متصل به آخرت میبیند.»
۶. «از جمله تأثیرات توحید در روان یک موحد این است که ریشهی ترس را در او میخشکاند.» ایشان در ادامه بیان میکنند که «ترسها ریشهی بدبختیها در زندگی انسانهاست.»
و سپس به ذکر شاهد مثالهایی در طول تاریخ میپردازند که ترس موجب رشد جنایتها و فاجعهها و جلوگیری از فضلیتها شده است، در نهایت همین بحث را در آیات ۱۷۲ تا ۱۷۵ سورهی آل عمران بیان میکنند:
جلسه سیزدهم: تأثیرات روانی توحید |
||||
آیات این جلسه |
آیات ۱۷۲تا ۱۷۵ سورهی مبارکهی آل عمران |
|||
واژگان کلیدی |
ترس |
تاثیر روانی توحید |
وسعت نگاه |
انسان موحد |
آیه |
نکات کلیدی |
|||
الَّذینَ اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظیمٌ(۱۷۲) آنانکه پس از برداشتن زخم (در میدانهای جهاد) به ندای خدا و پیامبر پاسخ مثبت میگویند. برای گروهی از ایشان که نیکویی کرده و تقوا گزیدهاند پاداشی بزرگ است. |
- این آیه مربوط به جنگ احد است، در جنگ احد یک عدهای گریخته بودند و پیغمبر خدا اینها را صدا زد، عدهای میترسیدند، نمیآمدند و عدهای با اینکه زخمی بودند، آمدند..... عدهای استجابت کردند و دعوت خدا و رسول را پذیرفتند و عدهای نپذیرفتند و گریختند. این آیه، پاداش و مزد آن عدهای را که نگریختند و پذیرفتند و اجابت کردند، بیان میکند. |
|||
الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ(۱۷۳) آنهایی که، افرادی به آنان گفتند: مردم بر ضد شما گرویدهاند، بترسید! این گفته بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و او نیکو پشتیبان و کارگزاری است. |
- مؤمنی که پاداش و مزدش را ما در آیهی قبل گفتیم، این جور مؤمنیست که وقتی خیرخواهان و مصلحت اندیشان به آنان گفتند [خلائق علیه شما گرد آمدهاند، توطئه کردهاند] آنها در جواب چه گفتند؟ اولاً ایمانشان از این مطلب زیاد شد. از توطئهی دشمن ایمان مؤمن زیادتر بشود، خیلی جالب است. اول ایمانشان زیاد شد، بعد گفتند: خدا ما را بس، و خوب وکیلیست خدا. خوب کسیست که میتواند انسان کارش را به او بدهد. - خدا ما را بس است. یعنی چه خدا ما را بس است؟.... یعنی ولو به کام دنیا نرسیم، خدا از ما راضی باشد، ما را بس. |
|||
فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْل عَظیم(۱۷۴) بر اثر این روحیه، به قلمروی از نعمت و فضل خدا در آمدند. و هیچ بدی (و نگرانی) به آنان نرسید و به پیروی از خشنودی خدا دل بستند. و خدا دارای فضل بزرگی است. |
- همین آدمها اولاً که جایگاهشان نعمت خدا شد، بدی و ناراحتی و گزند هم به اینها نرسید و خوشحال و مسرور شدند.....آنجا برگشتند به طرف نعمت خدا، نعمت بی زوال، فضل بی پایان، فضلی که هیچگونه بدی در آن نیست، راحتی که هیچ شائبهی ناراحتی و گزند در آن نیست. هیچ بدی به اینها نرسید. |
|||
إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ(۱۷۵) جز این نیست که اینان همان شیطاناند که فقط دوستان و همدستان خود را میترسانند. پس از آنان نترسید (و به تهدید آنان وَقعی مَنِهید) و از من بترسید (و به فرمان من سر نهید) اگر مؤمن میباشید. |
- ترسانندهی تو از دشمن خدا، شیطان است و شیطان میترساند. اما تو را؟ آیا تو از گفتهی شیطان به ترس میروی؟ ترسیده میشوی؟ بسته به این است که تو چه کسی باشی. او دوستان خود را موفق میشود که بترساند. تو اگر دوست او بودی، میترسی؛ اگر دوست او نبودی، نمیترسی. |