طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن | خلاصه جلسه دهم: عبادت و اطاعت انحصاری خدا

قطعنامه توحیدی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سال ۱۳۹۴ در هفت گزیده بیانات جلسات ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به موضوع «ایمان» اختصاص داشته است را منتشر کرده است. اکنون و به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان المبارک ۱۴۴۱ مجموعه‌ی جدید این سخنرانی‌ها که به مبحث «توحید» اختصاص دارد، منتشر میگردد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif در جلسه‌ی سوم از بحث توحید، آیت‌الله خامنه‌ای با بیان این موضوع که توحید طولانی‌ترین و مفصل‌ترین بحث سراسر قرآن از لحاظ سخن و تعداد آیات است­ و این توحید عقیده­ای متضمن تعهد و مسئولیت است، فرمودند: «اگر قرار شد توحید یک عقیده‌ای باشد که به دنبال خود تعهدی را... به ارمغان می­آورد، پس باید فهمید و دانست، که این مسئولیت و تعهد و این تکلیف چیست.»

ایشان تعهد توحید به جامعه‌ی موحد را بالاتر از حد فرمان‌های شخصی و تکالیف فردی دانستند و آن را مهمترین و بزرگترین و اساسی‌ترین مسائل یک جامعه مانند حکومت، اقتصاد، روابط بین­الملل و... تعریف کردند. همچنین با طرح این موضوع که توحید به مثابه یک قطعنامه است، بیان کردند: «موحدین عالم از طرف پروردگارشان... ملزمند که این قطعنامه [توحیدی] را مورد عمل و اجرا قرار بدهند.» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه از طریق آیات قرآن، مفاد این قطعنامه‌ی توحیدی را در ذیل بحث شرح دادند:

جلسه دهم: عبادت و اطاعت انحصاری خدا
قطعنامه­ی توحیدی
آیات این جلسه آیات ۲۸ تا ۳۱ و ۳۵ سوره­ی مبارکه یونس
واژگان کلیدی تکالیف و مسئولیت‌های فرد موحد
 
حقوق اساسی
 
نظم اجتماعی
 
نفی عبودیت خدا نماها
 
عبودیت غیر خدا
 
 
قطعنامه‌ی توحیدی
 
شیطان
 
آیه نکات کلیدی
وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکائُکُمْ
و روزی که همه‌­ی آنان را (در قیامت) گرد آوریم. آنگاه به کسانی که برای خدا شریکی قائل شدند گوییم
  • اینجا شما با یک نظر خیلی عادی و سطحی می‌فهمید که در قیامت این شریک‌ها، آن کسانی که به شراکت خدا انتخاب شده بودند، غیر از آن هُبَلِ عقیقی بی­جان است،... صحبت آن انسانی‌ست که به شرکت و رقابت با خدا انتخاب شده. به آنها گفته می­شود که در جای خود متوقف شوید، ایست!
فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیّانا تَعْبُدُونَ(۲۸)
پس میان آنها جدائی افکنیم و شریکان پنداری آنان گویند: شما ما را عبادت نمی‌کردید.
  • آن گروه­‌هایی که گمراهی‌هایشان متقابل بوده، در قیامت به جان هم می‌افتند، در مقابل هم صف­آرایی می­کنند.
آن کسی که شرک ورزیده برای خدا و شریک گرفته، می‌خواهد گریبان آن شریک را بگیرد و او را به زمین بکوبد؛ بگوید من تو را به جای خدا قبول کرده بودم و حالا به این بلا دچار شدم. آن کسی هم که در دنیا مورد عبودیت و پرستش بوده، او هم برای تبرئه خودش حاضر است با ناسپاسی هرچه تمام‌تر، علاقمندان و تابعان و متابعان دنیای خودش را رد کند، از آنها بیزاری و تبرّی بجوید.
فَکَفى بِاللّهِ شَهیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلینَ(۲۹)
میان ما و شما خدا گواهی بسنده است که ما از عبادت شما غافل و بی­خبر بودیم.
  • کارهایی که در دنیا انجام گرفته، آنجا مورد آزمایش و آزمون خود انسان قرار می‌گیرد.
هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْس ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ(۳۰)
و در آن هنگام هر کسی هر آنچه از پیش انجام داده، می­آزماید.
و بازگردانیده شوند بسوی خدا، مولای حقیقی­شان و هر آنچه به دروغ می­بستند، همه از ایشان گم و ناپدید گردد.
 
  • همه‌ی آن چیزهایی که به صورت بهانه و عذری برای عبودیت غیر خدا در دل انسان بود و آدم فکر می‌کرد که در قیامت حربه‌ی دست او خواهد شد، از دست انسان گرفته خواهد شد.
و احتمال دیگر در معنای آیه؛[اینکه] انسان در دنیا پشتیبان‌ها برای خود فرض می‌کند، همان‌هایی که عبادتشان می‌کند ... دلش به آنها گرم است؛ اما روز قیامت این همه دلگرمی و پشت گرمی، این همه حامی و پشتیبان، نمی‌توانند باری از دوش او بردارند.
 
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الأَبْصارَ
بگو چه کسی آنان را از آسمان و زمین روزی می­دهد؟ یا چه کسی شنوایی و بینائی­‌ها را در قبضه­‌ی اختیار دارد؟
  • استدلالات قرآن این‌جوری‌ست... گاهی خیلی رویاروی استدلال نمی‌کند، زمینه‌ی استدلال مغزی خود آدم را، برای انسان فراهم می­کند. اینجا خدای متعال در این آیات می‌خواهد ثابت کند که فقط در مقابل خدا باید اطاعت و عبودیت کرد؛ از این راه وارد می‌شود.
در حقیقت این آیه دارد اشاره می­کند به داشتن بصیرت، به داشتن نیروی فهم و خرد، که ای انسان که بناست حالا فکر کنی و جواب این سوال را به ما بدهی، تو دارای سمعی و دارای بصری.
 
وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ
و چه کسی برون می‌آورد زنده را از مرده و مرده را از زنده
  • نشانه‌ی کمال قدرت پروردگار است؛ یک چیز زنده را از یک چیز مرده‌ای بیرون آوردن، یک چیز مرده را از یک چیز زنده‌ای خارج کردن، این نشانه‌ی کمال قدرتمندی و قبضه‌ی نیرومند قدرت خداست.
و َ مَنْ یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ
و چه کسی امر (جهان) را تدبیر می کند؟(در تکوین) خواهند گفت: خدا
  • این سوال در ضمن اینکه از مشرکان زمان نزول وحی بود، از من و شما هم [هست]... کیست که دارد همه‌ی عالم را تدبیر می‌کند؟ بعضی فکر نکرده می‌گویند《الله، که عقیده‌شان در همان زمان هم این بوده؛...بنده یک خرده فکر می­کنم، دقت میکنم، « فَسَیَقُولُونَ اللّهُ» می­گویم خداست . این انتظام عجیب عالم تکوین از سوی خداست و بس. این دست قدرت اوست که دارد این گردونه را می­گرداند.
فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ(۳۱)
بگو: پس چرا پروا نمی کنید؟ (و غیر او را به اراده­‌ی امر جهان در تشریع انتخاب می‌نمایید)
  • یعنی پروا نمی‌کنید از این خدای عظیم ... که غیر او را در اطاعت، در عبودیت شریک او قرار می‌دهید؟
  • ببینید، اگر تدبیر تکوینی عالم به دست اوست، چرا تدبیر تشریعی عالم به دست او نباشد؟... چرا خودش قانون نگذارد؟ چرا خودش قدرت نگاهبان و پاسدار قانون را معین نکند و از او حمایت نکند؟ امامت، ولایت، چرا نکند؟ چرا امام قرار ندهد؟
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ
بگو: از میان این شریکان پنداری،چه کسی بسوی حق راهبر می­شود؟
  • پیداست که منظور در اینجا بت‌های جاندار است، آن‌کسانی که اقتداری از اقتدارات و قدرتی از قدرت‌ها در قبضه‌ی آنها بوده [است].
قُلِ اللّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ
بگو: خدا به سوی حق راهبری می­کند.
  • چرا؟ برای اینکه حق را خدا آفریده ... کسی که در مقابل خدا بود، قهراً در مقابل حق، به چیز [دیگری[ دعوت می‌کند؛ پس خداست فقط آن‌کسی که به حق فرامی‌خواند.
أ َ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لایَهِدِّی إِلاّ أَنْ یُهْدى
فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ(۳۵)

پس آیا کسی که به حق راهبری می­کند شایسته‌­تر است که  پیروی شود یا آنکه خود راه نمی­یابد مگر آنکه راهبری شود؟ پس شما را چه می­شود؟ چگونه قضاوت می­کنید
  • آخر از چه کسی باید پیروی کرد؟ دنبال چه کسی باید رفت؟ دنبال خدا که خود آفریننده‌ی حق و راهبر به‌ سوی حق و راهنمای حق است؟ یا دنبال آن کسی که اگر بخواهد به حق برسد، دست خودش را هم باید بگیرند و ببرند؟
قرآن می‌خواهد بگوید خدا انسان را به سعادت می‌رساند... آن ‌کسانی که خودشان از خودشان چیزی ندارند، نمی‌توانند.
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در روز شنبه ۵۳/۰۷/۰۶ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
بسی روشن است که هدایت کردن و هدایت شدن، چیزی درخور موجود زنده و انسانی است. پس .. سخن از آن انسانهایی است که داعیه‌­ی ربوبیت و تدبیر در داده و در جلب عبودیت و اطاعت انسان‌های دیگر، خود را شریک و جایگزین خدا دانسته‌­اند. نفی عبودیت «خدانما»­ها، خدانما- چه در لباس قدرت‌های مذهبی (احبار و رهبان) و چه در لباس قدرت‌های دنیایی( مَلَا، مُترِف)- در پیشنهاد اسلام به اهل کتاب، نفی اطاعت قدرت‌های غیر الهی در آن آیه به این صورت آمده که « قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ »