چکیدۀ داستان
محور اصلی رمان، تظاهرات و وقایع ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است. راوی و شخصیت اصلی این داستان بهزاد نوجوانی سیزدهساله است. پدر بهزاد میوهفروشی محافظهکار است که صیانت از خانوادهاش را در دور نگاهداشتن آنها از وقایع اجتماعی و انقلابی میداند. بهزاد نیز به دلیل ترسی که از پدرش در دل دارد، از اوضاع و احوال تحولات اجتماعی و انقلابی پیرامون خود بیگانه مانده و تقریباً از همهچیز بیخبر است.
بهروز برادر بهزاد، دانشجویی مبارز و انقلابی است. بهروز بهدلیل اختلاف عقیده ای که با پدر خود بر سر فعالیتهای انقلابی دارد، مرتباً در حال بحث و کشمکش است. بحثها و صحبتهای بهروز با پدرش، بهزاد را بهفکر فرو میبرد. او تحت تأثیر مبارزات و حضور فعال برادرش بهروز و دوستانش سعید و یونس در آن ایام قرار می گیرد و بر اثر اتفاقهایی که برایش میافتد، وارد عرصۀ مبارزات و تظاهرات علیه شاه میشود و برای به پیروزی رساندن انقلاب اقداماتی انجام میدهد و حتی در بین این اتفاقها جان دوست خود را نجات میدهد.
نقد داستان
نویسنده در رمان «آن مرد با باران می آید» به خوبی از پس شخصیتپردازی ها برآمده است. شخصیت بهزاد پسری ساده با بیانی شیرین و صمیمی است که به دل می نشیند و مخاطب میتواند بهراحتی با او همزادپنداری کند. مخاطب در بخش های مختلف داستان هیجانزده می شود و بهدلیل کشش زیاد داستان و قلم روان نویسنده، خواندن داستان را پیوسته ادامه میدهد. سامانی توانسته مخاطب را تحت تأثیر دغدغهها و اندوههای پدرانه، مادرانه، خواهرانه و برادرانه قرار دهد.
در این داستان نویسنده بهخوبی توانسته درهمآمیختگی ترس و دلهره با کنجکاوی و شجاعت را نشان دهد. این درهمآمیختگی بهزاد را دچار چالش می کند و این همان مسئله ای است که در روزمرۀ نوجوانان بسیار اتفاق می افتد که در نهایت باید بر این چالشها پیروز شوند. روشی که سامانی برای پیروزی بر این چالشهای درونی ارائه داده این است که نوجوان باید ضعفهای خود را بپذیرد و تلاش نماید تا با اعتماد به نفس و همراهی با انسانهای شجاع و عاقل بر ترس خود غلبه کند.
استفاده و ترویج مقاومت و ایستادگی در قلم سامانی مشهود است. نویسنده در این داستان با آوردن جملاتی نظیر «حتماً کار این رژیم تمام است»، «حتماً داداش بهروز آزاد میشود»، «حتماً بهناز به مدرسه برمیگردد» و... میکوشد تا تلاش، استقامت، تحمل سختیها و همچنین امید داشتن را بهعنوان راهی برای رسیدن به عزت و پیروزی معرفی کند. این داستان روایتگر چندین ماه مبارزه پی در پی، بیداد ستمگریهای رژیم شاه، اعتقاد و استقامت مردم و پیروزی نهایی حق علیه باطل است.
«آن مرد با باران می آید» داستانی شورانگیز و نشاطآور است. این رمان نوجوانانه مخاطب را تحت تأثیر قرار می دهد؛ به گونه ای که ممکن است آن را در صحنه های مختلف داستان از مرز گریه تا اوج نشاط پیش ببرد. داستان از این نظر که نویسنده، روش تحمل و صبر در عین شور و نفی کنارهگیری و انزوا را برای موفقیت و پیروزی و غلبه بر چالشهای درونی آموزش میدهد بسیار مفید است.
این رمان که برگزیدۀ سومین جشنوارۀ داستان انقلاب حوزۀ هنری در حوزۀ نوجوانان است، موفق شد در دومین همایش «مقابله با تحریف تاریخ معاصر» که بهمن ماه سال گذشته برگزار شد نیز، برگزیده شود.
خواندن این رمان را به همۀ نوجوانان علاقمند پیشنهاد میکنم.
محور اصلی رمان، تظاهرات و وقایع ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است. راوی و شخصیت اصلی این داستان بهزاد نوجوانی سیزدهساله است. پدر بهزاد میوهفروشی محافظهکار است که صیانت از خانوادهاش را در دور نگاهداشتن آنها از وقایع اجتماعی و انقلابی میداند. بهزاد نیز به دلیل ترسی که از پدرش در دل دارد، از اوضاع و احوال تحولات اجتماعی و انقلابی پیرامون خود بیگانه مانده و تقریباً از همهچیز بیخبر است.
بهروز برادر بهزاد، دانشجویی مبارز و انقلابی است. بهروز بهدلیل اختلاف عقیده ای که با پدر خود بر سر فعالیتهای انقلابی دارد، مرتباً در حال بحث و کشمکش است. بحثها و صحبتهای بهروز با پدرش، بهزاد را بهفکر فرو میبرد. او تحت تأثیر مبارزات و حضور فعال برادرش بهروز و دوستانش سعید و یونس در آن ایام قرار می گیرد و بر اثر اتفاقهایی که برایش میافتد، وارد عرصۀ مبارزات و تظاهرات علیه شاه میشود و برای به پیروزی رساندن انقلاب اقداماتی انجام میدهد و حتی در بین این اتفاقها جان دوست خود را نجات میدهد.
نقد داستان
نویسنده در رمان «آن مرد با باران می آید» به خوبی از پس شخصیتپردازی ها برآمده است. شخصیت بهزاد پسری ساده با بیانی شیرین و صمیمی است که به دل می نشیند و مخاطب میتواند بهراحتی با او همزادپنداری کند. مخاطب در بخش های مختلف داستان هیجانزده می شود و بهدلیل کشش زیاد داستان و قلم روان نویسنده، خواندن داستان را پیوسته ادامه میدهد. سامانی توانسته مخاطب را تحت تأثیر دغدغهها و اندوههای پدرانه، مادرانه، خواهرانه و برادرانه قرار دهد.
در این داستان نویسنده بهخوبی توانسته درهمآمیختگی ترس و دلهره با کنجکاوی و شجاعت را نشان دهد. این درهمآمیختگی بهزاد را دچار چالش می کند و این همان مسئله ای است که در روزمرۀ نوجوانان بسیار اتفاق می افتد که در نهایت باید بر این چالشها پیروز شوند. روشی که سامانی برای پیروزی بر این چالشهای درونی ارائه داده این است که نوجوان باید ضعفهای خود را بپذیرد و تلاش نماید تا با اعتماد به نفس و همراهی با انسانهای شجاع و عاقل بر ترس خود غلبه کند.
استفاده و ترویج مقاومت و ایستادگی در قلم سامانی مشهود است. نویسنده در این داستان با آوردن جملاتی نظیر «حتماً کار این رژیم تمام است»، «حتماً داداش بهروز آزاد میشود»، «حتماً بهناز به مدرسه برمیگردد» و... میکوشد تا تلاش، استقامت، تحمل سختیها و همچنین امید داشتن را بهعنوان راهی برای رسیدن به عزت و پیروزی معرفی کند. این داستان روایتگر چندین ماه مبارزه پی در پی، بیداد ستمگریهای رژیم شاه، اعتقاد و استقامت مردم و پیروزی نهایی حق علیه باطل است.
«آن مرد با باران می آید» داستانی شورانگیز و نشاطآور است. این رمان نوجوانانه مخاطب را تحت تأثیر قرار می دهد؛ به گونه ای که ممکن است آن را در صحنه های مختلف داستان از مرز گریه تا اوج نشاط پیش ببرد. داستان از این نظر که نویسنده، روش تحمل و صبر در عین شور و نفی کنارهگیری و انزوا را برای موفقیت و پیروزی و غلبه بر چالشهای درونی آموزش میدهد بسیار مفید است.
این رمان که برگزیدۀ سومین جشنوارۀ داستان انقلاب حوزۀ هنری در حوزۀ نوجوانان است، موفق شد در دومین همایش «مقابله با تحریف تاریخ معاصر» که بهمن ماه سال گذشته برگزار شد نیز، برگزیده شود.
خواندن این رمان را به همۀ نوجوانان علاقمند پیشنهاد میکنم.