بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا ابیالقاسم المصطفیمحمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. الهداة المهدییّن المعصومین.
اگر برادران و خواهران عزیز من زیر آفتاب نبودند، میایستادم تا هرچه مطابق میل شماست، شعار بدهید. هوا گرم است و مدّتی است که برادران و خواهران عزیز در اینجا اجتماع کردهاند. برای من بسیار مایهی مسرّت است که یکبار دیگر به این شهر عزیز آمدم و با شما مردم مؤمن، انقلابی و پرشور که دارای سوابق روشن و درخشانی در زمینههای دینی و انقلابی هستید، فرصت ملاقات پیدا کردم. امروز برحسب تصادف، روز هشتم شهریور و روز شهادت دو چهرهی برجستهی انقلاب ما - یعنی شهید رجایی و شهید باهنر - است.
آنچه شخصاً از مردم و منطقهی قائن بهیاد دارم و میدانم - غیر از آنچه که تاریخ ثبت کرده است - این است که اوّلاً مردم قائن در طول سالهای سلطهی طاغوتها بر سرتاسر کشور، از جمله بر منطقهی قائنات - شهر قائن و مناطق اطراف آن - این خصوصیت را داشتند که با خوانین قاهرِ جبّارِ مسلّط بر این منطقه، هرگز کنار نیامدند؛ لذا آن خانوادهی شوم، هم از شهر قائن و هم از مردم قائن، خیلی ناراحت بودند و خوششان نمیآمد. طرفینی بود؛ مردم قائن از آنها متنفّر بودند، آنها هم قهراً نظر موافقی با این شهر و این مردم نداشتند. این یک نکتهی مثبت است که من در سفرهای خود به این منطقه در دورانهای گذشته، آن را از نزدیک درک کردم.
یک نقطهی مثبتِ برجستهی دیگری که من احساس کردم، این است که این شهر و این منطقه، مستعدّ رشد ارزشهای دینی، انسانی، معنوی، اسلامی و انقلابی است. علمای گذشتهی این منطقه، شخصیتهای برجستهای بودند که آخرین آنها مرحوم آیةالله آقای «آقا سیدعلی مدد قائنی» از مراجع تقلید و چهرهی برجستهای بود که همه او را میشناختند و برایش احترام قائل بودند. ما همواره علمای قائنات و قائن را بهعنوان شخصیتهای عالم، نجیب، بیطمع و بیعلاقه به زخارف دنیوی شناختیم. در دورهی بعد از انقلاب هم - اگر چهرههای علمی و ادبی را فعلاً مطرح نکنیم - در میان چهرههای انقلابی، شخصیتهایی که در میزان انسانیت، خیلی والا هستند، مثل «شهید کاوه» و «شهید ناصری» پرورش یافته و دارای ریشه در این منطقه هستند. این نشان دهندهی روحیهی ایمانی و انقلابی در درون دلهای پاک مردم این منطقه است.
آنچه مهمّ است، این است که خدای متعال از انسان خواسته است تا همهی تواناییهای خود را برای بنای دنیایی و مجتمعی صرف کند که در آن جهان و آن مجتمع بتواند به هدفهای مادّی و معنوی خود برسد. ستمگران عالم - کسانیکه در مقابل انبیای الهی قرار داشتند - جرم بزرگشان این بود که انسانها را از رسیدن به هدفهای هم مادّی و هم معنوی، باز میداشتند؛ لذا در قرآن ملاحظه میکنید که چند جا آمده است: «الا لعنة الله علی الظّالمین الذین یصدون عن سبیل الله» (۱)؛ مردم ستمگر، آن مردمی هستند که راه خدا را میبندند، منع میکنند. «صد عن سبیل الله»، یعنی منع کردن از راه خدا. راه خدا چیست؟ راه خدا راه تکامل انسان است. تکامل انسان فقط به معنای تکامل جنبهی معنوی نیست. اگر چه آن، اصل است؛ اما جنبهی معنوی در آحاد بشر، بدون کامل کردن جنبههای مادّی زندگی و جنبههای مادّی این عالم، امکانپذیر نیست. جنبهی معنوی در اسلام، با رهبانیّت و گوشهنشینی و ترک دنیا حاصل نمیشود. با ساختن دنیا، با استخراج منابع عظیم این عالم و با رشد دادن به استعدادهای انسانی است که آن فضای معنوی مناسب برای بشر بهوجود میآید.
هدف نظام اسلامی، این است. تهمت زنندگانِ تبلیغاتچیِ جهانی، هرچه بخواهند بگویند، آزادند. واقعیتها با گفتهی این و آن عوض نمیشود. نظام اسلامی میخواهد مردم، مرّفه باشند، منابع استخراج گردد، سرزمینهای حاصلخیز برای کشاورزی، کشت و زرع شود، دانش در میان افراد جامعه، پیش برود و فکر و اندیشه و قدرت تعقّل در مردم، ارتقا یابد. اینها چیزهایی است که دنیای انسانها را میسازد. این دنیا و این زندگی، با امنیت، با عدالت و با روابط حسنهی میان انسانها همراه باشد. این، آن جنبهی اخلاقی و رفتاری زندگی انسانها را تأمین میکند و همهی اینها باید برای رضای خدا باشد؛ چون خدا به بشر دستور داده و امر کرده است که این راهها را برود. این، آن جنبهی معنوی و الهی و تکامل حقیقی را تأمین میکند.
تقوای الهی، یعنی در این کارهایی که گفته شد، هر انسانی ملاحظه کند که چه کاری بر او لازم و واجب شده است، آن را انجام دهد؛ چه کاری برای او ممنوع شده است، آن را انجام ندهد. اگر مردمی این توفیق را پیدا کنند که اینطور زندگی کنند، زندگی آنها از همهی آنچه که شما از رشد زندگی ملتها در دوران معاصر و در تاریخ گذشته میبینید، بهتر خواهد شد. لذا قرآن میفرماید: «ولو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض» (۲)؛ یعنی خاصیت ایمان و تقوا فقط این نیست که دل انسانها آباد میشود، بلکه دست و جیب انسانها هم پر میشود، سفرهی انسانها هم رنگین و بازوی آنها قوی میگردد. ایمان و تقوا این خصوصیت را دارد. این برای نظام اسلامی، آن هدف عالی است. جنگ قدرت وجود ندارد. آنچه که تبلیغاتچیهای جهانی در زندگی خود و در دولتهای خودشان میبینند، آن را به نظامهای اسلامی هم نسبت میدهند. جنگ قدرت، مال نظام اسلامی نیست. در صدر اسلام هم آن کسانیکه اهل خدا و سلوک طریق خدا بودند، جنگ قدرت نکردند؛ خواستند هدفهای خدایی را عمل کنند. امروز هم همین است. شما مردم متدّین و مؤمن قائن و همهی مردمی که دل در گرو دین دارند، در زیر سایهی نظام اسلامی و با عمل به مقرّرات این نظام میتوانند یقین کنند که در راه خدا حرکت میکنند؛ میتوانند تشخیص دهند و احراز کنند که وظیفهی دینی و ایمانی را برطبق خواستهی اسلام انجام میدهند.
هدف این نظام اسلامی، این است. لذا تدیّن آحاد مردم در نظام اسلامی، اهمیت دارد و دینداری جوانان اهمیت پیدا میکند. اینکه شما میبینید امام بزرگوار ما تأکید میکردند و امروز هم مورد تأکید است که جوانان پایبندی و تعبّد خودشان را به دین، روزبهروز بیشتر کنند، برای این است که جوانِ متدیّن، قادر خواهد بود در نظام اسلامی، نقش ایفا کند. آن جوانی که اسیر شهوات، اسیر نفس، اسیر اعتیاد و تصوّرات و پندارهای باطل است، نمیتواند در جامعهی زنده و پرنشاطی مثل جامعهی ما نقش ایفا کند. دشمنان، برنامهریزی کردهاند که جوانان را از صحنه خارج کنند؛ چون چوب جوانان را خوردند و از حضور جوانان در صحنههای این انقلاب، بهقدر لازم صدمه دیدند. اگر جوانان ما اینطور شجاعانه و رشیدانه در دوران دفاع مقدّس وارد میدان نمیشدند، دشمن میتوانست طرح خباثتآمیز خود را که عبارت بود از حملهی نظامی به انقلاب و به شکست کشاندن انقلاب، عمل کند. جوانان ما نگذاشتند؛ هر کدام بهگونهای. حتّی زنان و دختران ما - نه فقط در داخل خانهها، یا در محیطهای زنانه؛ بلکه در دانشگاهها، حتّی در جبههها و پشت جبههها - همه نقش ایفا کردند.
ما جزو ملتهایی هستیم که اکثریت قاطع مردم ما در سنین جوانی - در زیر سی سالگی - هستند و درصد بسیار بالایی زیر بیست و پنج سالگی قرار دارند؛ ملت جوانی هستیم. دنیا روی این جوان بودن ملت ما و روی فراوانی جوانان در میان کشور ما بسیار حساب باز میکند. از جوانان میترسند؛ چون میدانند اگر این جوان اراده کند که از منافع کشورش دفاع نماید، حمله به این کشور و حمله به منافع کشور، دیگر مشکل خواهد شد. اگر جوان اراده کند که از ارزشهای دینی - از دین و ایمان - دفاع کند، دیگر هیچ قدرتی نمیتواند بر کشوری که در آن چنین ارادهی قاطعی وجود دارد، دین را زیر سؤال ببرد، یا بساط دین را جمع کند. چون دشمن این را میداند، از جوانان ما، از جوانان مؤمن، از جوان بسیجی، از دانشجوی با ایمان و از دختر و پسر معتقد به خدا و قرآن و دعا میترسد؛ لذا برنامههای تبلیغاتی و سیاسیشان را متمرکز میکنند، شاید بتوانند نسل جوان را از راه خدا منصرف و منحرف کنند. امروز هدف عمدهی تبلیغات علیه ما و هدف عمدهی توطئههای سیاسی علیه ما همین است.
عزیزان من؛ مردم عزیز قائن! شما و ملت بزرگ ایران بدانید که در طول این بیست سال، دستگاههای استکبار، آن کسانیکه از حاکمیت اسلام ضرر دیدند، هرچه توانستند توطئه و دسیسه علیه این ملت چیدند - از اقتصادی تا سیاسی، تا نظامی و تبلیغاتی - هر جا که صلابت ایمانی مردم، مقابل آنها شتافت، با مشت به دهان آنها خورد و عقب نشستند. مدّتی است در این صدد بر آمدهاند که شاید بتوانند اصل این عامل تحرّک را در میان ملت، پست کنند - بخصوص در میان جوانان - یعنی عامل دین، غیرت، تعصّب دینی، ایمان و انگیزهی دینی را در جوانان سست کنند. آنها با خودشان فکر کردهاند که اگر این کار را بتوانیم بکنیم، دیگر حصاری وجود ندارد و قدرت مقاومتی نیست. راست هم میگویند؛ همینطور است. آنچه میتواند مقاومت کند، احساس و روحیه و ایمان دینی و شور و شوق ناشی از این انگیزه و ایمان است. میخواهند این را از بین ببرند. چگونه؟ با انواع روشها؛ حالا با ترویج اعتیاد! این قاچاقچیهای بینالمللی با این همه جلوگیریهایی که از طرف دولت و دستگاه قضایی شده است و با این مجازاتهای سخت، کار را رها نمیکنند! بالاخره اگر یک انگیزهی قویای پشت سر این کاروانهای مواد مخدّر و کارخانجات هروئینسازی و تولید مواد مخدّر نباشد، باید این مجازاتهای سخت، جلوِ آنها را بگیرد. پیداست انگیزهها و دستهای دیگری در کار است. سعی بر این است که تا آنجا که میتوانند، نسل جوان را به چیزهایی که او را سست میکند، آلوده کنند؛ حالا مواد مخدّر باشد، یا شهوات و افکار و وسوسههای بیهوده باشد. همهی اینها هم امروز بهوسیلهی ایادی و مزدوران دشمنان - حتّی گاهی کسانی که خودشان هم نمیدانند ایادی دشمنانند، نمیفهمند برای کی و به نفع چه کسی کار میکنند، یا مینویسند - برنامهریزی و اجرا میشود. اما برداشت من و تجربهی ملت ایران این است که دشمن با همهی برنامهریزیش، با همهی خرجی که میکند، با همهی هزینهای که متحمّل میشود و با همهی امیدی که بسته است، این بار هم بهوسیلهی ملت ایران، بهوسیلهی ایمان جوانان و اتّحاد این ملت، بهوسیلهی دست قدرت الهی که از این ملت حمایت کرده است، محکم تودهنی خواهد خورد.
عزیزان من! البته این را باید بهعنوان یک اصل، همیشه دانست که خدای متعال با هیچ قومی و با هیچ ملتی خویشاوندی ندارد. ما نباید بگوییم بالاخره خدا ما را کمک خواهد کرد. بله، خدا کمک میکند؛ اما آنوقتی که ما در راه خدا حرکت کنیم و در راه خدا گام برداریم. هم ملت، هم مسؤولان باید وظایف خودشان را انجام دهند. امروز همه گونه وظایف، مقابل ماست. البته وظایف مسؤولان، سنگینتر و بزرگتر است. خدا را شکر میکنیم که مسؤولانِ بخشهای مختلف کشور، همّتشان این است که بلکه بتوانند آنچه را که از بار امانت و تکلیف الهی بر دوش خودشان احساس میکنند، انجام دهند. این خیلی مغتنم و ارزشمند است که همت و ارادهی مسؤولان بر انجام تکلیف باشد. من میخواهم تأکید کنم که دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی کشور از یک طرف، دستگاههای اقتصادی کشور از یک طرف و دستگاههای سیاسی کشور از سمت دیگر، همه باید با توجّه به اینکه امروز دشمن درصدد است که ایمان آحاد مردم - مخصوصاً جوانان - را به اسلام و ایمان آنها را به نظام و جمهوری اسلامی ضعیف کند، همچنین میخواهد اعتقاد و ایمان آنها را به مسؤولان نظام هم ضعیف نماید، فعّالیتهای دشمن را خنثی کنند. این سه مرحله است: دشمن میخواهد هم مردم به اسلام عقیده نداشته باشند، هم بخصوص به جمهوری اسلامی و نظام، اعتقادی نداشته باشند و هم بالاخص به مسؤولان این نظام اعتقاد نداشته باشند - بخصوص مسؤولانی که پایبندی آنها به مبانی انقلاب و به راه امام، بیش از دیگران ثابت شده است - این همّت دشمن است. خوب؛ دستگاههای اقتصادی ما با تلاشی که میکنند، میتوانند این تبلیغات دشمن را ناکام کنند. خوشبختانه امکانات در این منطقه، زیاد است؛ اگر چه محرومیت هم زیاد است. من منطقهی جنوبیترِ شهرستان شما را رفتم و از نزدیک دیدم - البته قبلها هم دیده بودم - اینجا را هم دیدم. البته امکانات طبیعی اینجا بهتر از طرف جنوب است؛ درعینحال محرومیت و فقر، زیاد و کمبودها فراوان است. این دشتهای وسیع و حاصلخیز، این منابع سرشار، این نیروی انسانی و استعدادهای فراوان، همه میتواند آیندهی این منطقه را بهمراتب بهتر از آنچه که امروز هست، بکند. دستگاههای اقتصادی و دستگاههای فنّی در این بخش، باید تلاش کنند برنامههایی را که دارند، انشاءالله با دقت پیگیری شود، جزء به جزء پیش برود و معطّل نماند؛ برنامههایی که مسؤولان در آستانهی همین سفر - چه در تهران، چه در مشهد و چه اینجا - طرّاحی کردند.
مسؤولان فرهنگی هم به این نکتهی اساسی توجّه کنند که در کنار فعّالیتهای اقتصادی و سازندگی، سازندگیِ فکری و ذهنی هم یک شرط لازم و اساسی است. خوشبختانه برخلاف گذشته، اینجا مراکز آموزش عالی دارد. در گذشته هم در اینجا و هم در سایر شهرستانهای این استان، این خبرها نبود. آنطوری که مسؤولان بخشهای آموزش عالی، مسؤولان آموزش و پرورش و مسؤولان فرهنگی این شهرستان به من گزارش دادند، خوشبختانه فرهنگیانِ با ارزشی اعم از شاعر و هنرمند و نویسنده و غیره در این شهرستان هستند. همه باید توجّه کنند و وظیفهی خودشان بدانند که این نسل نوخاستهی جوانِ پاکِ معصومِ نورانی ملت ایران، از جمله این منطقه را در مقابل تیرهای زهرآگین دشمنان، مصونیت ببخشند. یعنی توجّه کنند که امروز هدف دشمن این است که این ذهنها را اوّل با اسلام، دوم با نظام جمهوری اسلامی و سوم با مسؤولان، مسألهدار و این ایمانها را متزلزل کند. این را توجّه داشته باشند؛ فعالیت تبلیغی را در مقابل این تیرهای زهرآگین دشمن، جهت دهند. البته این مربوط به فقط این شهرستان، یا این استان نیست؛ بلکه این وظیفه، در کلّ کشور و در مرکز کشور و در دستگاهها و وزارتخانههای مسؤول فرهنگی، یک وظیفهی فوری، فوتی و حیاتی است.
فعّالیتهای سیاسی نیز همینطور. چه سیاست خارجی - که بحمدالله فعّالیتهای خوبی دارند - و چه سیاستهای داخلی - سیستم سیاسی نظام جمهوری اسلامی - باید توجّه کنند که این ملت در سایهی وحدت و یکپارچگی و همدلی است که میتواند بر همهی مشکلات خود فائق آید؛ چه مشکلات با بیگانگان، چه مشکلات با طبیعت، چه مشکلات سیاسی، اقتصادی و غیره. سعی کنند مردم را دسته دسته نکنند. این عناصر سیاسی نظام جمهوری اسلامی و عناصر سیاسی دولت - بخشهای سیاسی - باید هدفشان را این قرار دهند که این وحدت ملی، این همدلی ملت ایران، این ایمان و اعتماد متقابل آحاد ملت به یکدیگر، حفظ شود. اختلافات سیاسی، از قبیل آنچه که حالا بعضی از قلم به دستهای بیکار، یا بهتر است بگوییم بیکاره، آن را ترویج میکنند - چپ در مقابل راست و راست در مقابل چپ - حرفهایی است که از نظر ملت، بیهوده است. طرح این مسائل هم اساساً برای ملت، مضرّ است. سود که ندارد هیچ، ضرر هم دارد. همچنین سعی کنند دشمنیها، بغضها و اختلافات مذهبی، بخصوص در منطقهی خراسان که برادران شیعه، سالهای متمادی - بخصوص بعد از انقلاب - با برادران سنّی زندگی کردهاند، بهوجود نیاید و رشد پیدا نکند. همچنین جلوِ اختلاف شهری گرفته شود؛ این شهر در مقابل آن شهر، این بخش در مقابل آن بخش، یا این استان در مقابل آن استان! اینگونه اختلافات، به نفع هیچ کس نیست. شهری در مقابل روستایی، یا روستایی در مقابل شهری، اینها چیزهایی است که به نفع ملت و به نفع یکپارچگی نیست. اسلام هم اصلاً اینطور دودستگیها و اختلافات را هیچ به رسمیت نمیشناسد.
در اسلام، ملاک و معیار، ایمان به خدا، تقوای در عمل و گفتار و مجاهدت فیسبیلالله است. هرکس که ایمان دارد، هرکس که در راه خدا با تقوا حرکت میکند و هرکس که بیشتر مجاهدت میکند، ترجیح دارد؛ منتها این ترجیح هم به معنای جدایی نیست. هیچکس نباید خود را بالاتر از دیگران فرض کند که من بالاترم، من با ایمانترم؛ ابداً. در اسلام، وحدت یکپارچگی و همدلی است و بحمدالله انقلاب این هدیهی بزرگ را به ملت ایران داد و ملت ایران از این هدیهی بزرگ - هدیهی وحدت و وفاق ملی - تا امروز بیشترین بهره را برده است. شما اگر این اتّحاد را نداشتید، اگر این ملت اتّحاد بر اساس ایمان و بر محور نظام جمهوری اسلامی نداشت، دشمنان گردن کلفت و قلدری که در دنیا هستند، زندگی را بر این ملت، تنگ میکردند؛ اما شما ملت ایران به برکت ایمانتان، به برکت پایبندی خود به احکام اسلامی، به برکت وحدت و ایمان اسلامی، به برکت آگاهی و قدرت تفکّر و تعقّلی که در شماست و مسائل را میسنجید و فکر میکنید، تا امروز توانستهاید چه در جنگ، چه در میدان سیاست و چه در میدان اقتصاد، بر دشمنان بزرگ جهانی فائق آیید. از این به بعد هم به برکت ایمان، به برکت اتّحاد، پیروی از خطّ امام و پایبندی به مبانی اسلام و انقلاب و به برکت دستهای مستحکمی که در هم گره کرده باشید، خواهید توانست بر همهی قدرتهای زورگو، بر همهی سلطهگران و چپاولگران عالم و بر همهی کسانیکه میخواهند بر ملتها تسلّط پیدا کنند، فائق آیید و توطئههای آنان را نقش بر آب کنید. همچنین به فضل پروردگار خواهید توانست دشمن را از امید به اینکه بتواند به این ملت، ضربهای وارد کند، ناکام و مأیوس کنید و توی دهن دشمن بزنید.
خداوند انشاءالله شما مردم عزیز و مؤمن و با محبّت را مشمول الطاف خاص خود قرار دهد، جوانان شما را حفظ کند، شهدای شما را با پیغمبر محشور فرماید و انشاءالله تفضّلات و الطاف و مرحمت ویژهی خود را بیش از پیش بر شما ملت عزیز - مردم عزیز قائن و بخشهای تابع این شهرستان - نازل کند. من از همهی شما مردم عزیز و قشرهای مختلف و زن و مردم مؤمن، صمیمانه تشکّر میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) هود: ۱۸ و ۱۹
۲) اعراف: ۹۶
الحمدلله ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا ابیالقاسم المصطفیمحمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. الهداة المهدییّن المعصومین.
اگر برادران و خواهران عزیز من زیر آفتاب نبودند، میایستادم تا هرچه مطابق میل شماست، شعار بدهید. هوا گرم است و مدّتی است که برادران و خواهران عزیز در اینجا اجتماع کردهاند. برای من بسیار مایهی مسرّت است که یکبار دیگر به این شهر عزیز آمدم و با شما مردم مؤمن، انقلابی و پرشور که دارای سوابق روشن و درخشانی در زمینههای دینی و انقلابی هستید، فرصت ملاقات پیدا کردم. امروز برحسب تصادف، روز هشتم شهریور و روز شهادت دو چهرهی برجستهی انقلاب ما - یعنی شهید رجایی و شهید باهنر - است.
آنچه شخصاً از مردم و منطقهی قائن بهیاد دارم و میدانم - غیر از آنچه که تاریخ ثبت کرده است - این است که اوّلاً مردم قائن در طول سالهای سلطهی طاغوتها بر سرتاسر کشور، از جمله بر منطقهی قائنات - شهر قائن و مناطق اطراف آن - این خصوصیت را داشتند که با خوانین قاهرِ جبّارِ مسلّط بر این منطقه، هرگز کنار نیامدند؛ لذا آن خانوادهی شوم، هم از شهر قائن و هم از مردم قائن، خیلی ناراحت بودند و خوششان نمیآمد. طرفینی بود؛ مردم قائن از آنها متنفّر بودند، آنها هم قهراً نظر موافقی با این شهر و این مردم نداشتند. این یک نکتهی مثبت است که من در سفرهای خود به این منطقه در دورانهای گذشته، آن را از نزدیک درک کردم.
یک نقطهی مثبتِ برجستهی دیگری که من احساس کردم، این است که این شهر و این منطقه، مستعدّ رشد ارزشهای دینی، انسانی، معنوی، اسلامی و انقلابی است. علمای گذشتهی این منطقه، شخصیتهای برجستهای بودند که آخرین آنها مرحوم آیةالله آقای «آقا سیدعلی مدد قائنی» از مراجع تقلید و چهرهی برجستهای بود که همه او را میشناختند و برایش احترام قائل بودند. ما همواره علمای قائنات و قائن را بهعنوان شخصیتهای عالم، نجیب، بیطمع و بیعلاقه به زخارف دنیوی شناختیم. در دورهی بعد از انقلاب هم - اگر چهرههای علمی و ادبی را فعلاً مطرح نکنیم - در میان چهرههای انقلابی، شخصیتهایی که در میزان انسانیت، خیلی والا هستند، مثل «شهید کاوه» و «شهید ناصری» پرورش یافته و دارای ریشه در این منطقه هستند. این نشان دهندهی روحیهی ایمانی و انقلابی در درون دلهای پاک مردم این منطقه است.
آنچه مهمّ است، این است که خدای متعال از انسان خواسته است تا همهی تواناییهای خود را برای بنای دنیایی و مجتمعی صرف کند که در آن جهان و آن مجتمع بتواند به هدفهای مادّی و معنوی خود برسد. ستمگران عالم - کسانیکه در مقابل انبیای الهی قرار داشتند - جرم بزرگشان این بود که انسانها را از رسیدن به هدفهای هم مادّی و هم معنوی، باز میداشتند؛ لذا در قرآن ملاحظه میکنید که چند جا آمده است: «الا لعنة الله علی الظّالمین الذین یصدون عن سبیل الله» (۱)؛ مردم ستمگر، آن مردمی هستند که راه خدا را میبندند، منع میکنند. «صد عن سبیل الله»، یعنی منع کردن از راه خدا. راه خدا چیست؟ راه خدا راه تکامل انسان است. تکامل انسان فقط به معنای تکامل جنبهی معنوی نیست. اگر چه آن، اصل است؛ اما جنبهی معنوی در آحاد بشر، بدون کامل کردن جنبههای مادّی زندگی و جنبههای مادّی این عالم، امکانپذیر نیست. جنبهی معنوی در اسلام، با رهبانیّت و گوشهنشینی و ترک دنیا حاصل نمیشود. با ساختن دنیا، با استخراج منابع عظیم این عالم و با رشد دادن به استعدادهای انسانی است که آن فضای معنوی مناسب برای بشر بهوجود میآید.
هدف نظام اسلامی، این است. تهمت زنندگانِ تبلیغاتچیِ جهانی، هرچه بخواهند بگویند، آزادند. واقعیتها با گفتهی این و آن عوض نمیشود. نظام اسلامی میخواهد مردم، مرّفه باشند، منابع استخراج گردد، سرزمینهای حاصلخیز برای کشاورزی، کشت و زرع شود، دانش در میان افراد جامعه، پیش برود و فکر و اندیشه و قدرت تعقّل در مردم، ارتقا یابد. اینها چیزهایی است که دنیای انسانها را میسازد. این دنیا و این زندگی، با امنیت، با عدالت و با روابط حسنهی میان انسانها همراه باشد. این، آن جنبهی اخلاقی و رفتاری زندگی انسانها را تأمین میکند و همهی اینها باید برای رضای خدا باشد؛ چون خدا به بشر دستور داده و امر کرده است که این راهها را برود. این، آن جنبهی معنوی و الهی و تکامل حقیقی را تأمین میکند.
تقوای الهی، یعنی در این کارهایی که گفته شد، هر انسانی ملاحظه کند که چه کاری بر او لازم و واجب شده است، آن را انجام دهد؛ چه کاری برای او ممنوع شده است، آن را انجام ندهد. اگر مردمی این توفیق را پیدا کنند که اینطور زندگی کنند، زندگی آنها از همهی آنچه که شما از رشد زندگی ملتها در دوران معاصر و در تاریخ گذشته میبینید، بهتر خواهد شد. لذا قرآن میفرماید: «ولو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض» (۲)؛ یعنی خاصیت ایمان و تقوا فقط این نیست که دل انسانها آباد میشود، بلکه دست و جیب انسانها هم پر میشود، سفرهی انسانها هم رنگین و بازوی آنها قوی میگردد. ایمان و تقوا این خصوصیت را دارد. این برای نظام اسلامی، آن هدف عالی است. جنگ قدرت وجود ندارد. آنچه که تبلیغاتچیهای جهانی در زندگی خود و در دولتهای خودشان میبینند، آن را به نظامهای اسلامی هم نسبت میدهند. جنگ قدرت، مال نظام اسلامی نیست. در صدر اسلام هم آن کسانیکه اهل خدا و سلوک طریق خدا بودند، جنگ قدرت نکردند؛ خواستند هدفهای خدایی را عمل کنند. امروز هم همین است. شما مردم متدّین و مؤمن قائن و همهی مردمی که دل در گرو دین دارند، در زیر سایهی نظام اسلامی و با عمل به مقرّرات این نظام میتوانند یقین کنند که در راه خدا حرکت میکنند؛ میتوانند تشخیص دهند و احراز کنند که وظیفهی دینی و ایمانی را برطبق خواستهی اسلام انجام میدهند.
هدف این نظام اسلامی، این است. لذا تدیّن آحاد مردم در نظام اسلامی، اهمیت دارد و دینداری جوانان اهمیت پیدا میکند. اینکه شما میبینید امام بزرگوار ما تأکید میکردند و امروز هم مورد تأکید است که جوانان پایبندی و تعبّد خودشان را به دین، روزبهروز بیشتر کنند، برای این است که جوانِ متدیّن، قادر خواهد بود در نظام اسلامی، نقش ایفا کند. آن جوانی که اسیر شهوات، اسیر نفس، اسیر اعتیاد و تصوّرات و پندارهای باطل است، نمیتواند در جامعهی زنده و پرنشاطی مثل جامعهی ما نقش ایفا کند. دشمنان، برنامهریزی کردهاند که جوانان را از صحنه خارج کنند؛ چون چوب جوانان را خوردند و از حضور جوانان در صحنههای این انقلاب، بهقدر لازم صدمه دیدند. اگر جوانان ما اینطور شجاعانه و رشیدانه در دوران دفاع مقدّس وارد میدان نمیشدند، دشمن میتوانست طرح خباثتآمیز خود را که عبارت بود از حملهی نظامی به انقلاب و به شکست کشاندن انقلاب، عمل کند. جوانان ما نگذاشتند؛ هر کدام بهگونهای. حتّی زنان و دختران ما - نه فقط در داخل خانهها، یا در محیطهای زنانه؛ بلکه در دانشگاهها، حتّی در جبههها و پشت جبههها - همه نقش ایفا کردند.
ما جزو ملتهایی هستیم که اکثریت قاطع مردم ما در سنین جوانی - در زیر سی سالگی - هستند و درصد بسیار بالایی زیر بیست و پنج سالگی قرار دارند؛ ملت جوانی هستیم. دنیا روی این جوان بودن ملت ما و روی فراوانی جوانان در میان کشور ما بسیار حساب باز میکند. از جوانان میترسند؛ چون میدانند اگر این جوان اراده کند که از منافع کشورش دفاع نماید، حمله به این کشور و حمله به منافع کشور، دیگر مشکل خواهد شد. اگر جوان اراده کند که از ارزشهای دینی - از دین و ایمان - دفاع کند، دیگر هیچ قدرتی نمیتواند بر کشوری که در آن چنین ارادهی قاطعی وجود دارد، دین را زیر سؤال ببرد، یا بساط دین را جمع کند. چون دشمن این را میداند، از جوانان ما، از جوانان مؤمن، از جوان بسیجی، از دانشجوی با ایمان و از دختر و پسر معتقد به خدا و قرآن و دعا میترسد؛ لذا برنامههای تبلیغاتی و سیاسیشان را متمرکز میکنند، شاید بتوانند نسل جوان را از راه خدا منصرف و منحرف کنند. امروز هدف عمدهی تبلیغات علیه ما و هدف عمدهی توطئههای سیاسی علیه ما همین است.
عزیزان من؛ مردم عزیز قائن! شما و ملت بزرگ ایران بدانید که در طول این بیست سال، دستگاههای استکبار، آن کسانیکه از حاکمیت اسلام ضرر دیدند، هرچه توانستند توطئه و دسیسه علیه این ملت چیدند - از اقتصادی تا سیاسی، تا نظامی و تبلیغاتی - هر جا که صلابت ایمانی مردم، مقابل آنها شتافت، با مشت به دهان آنها خورد و عقب نشستند. مدّتی است در این صدد بر آمدهاند که شاید بتوانند اصل این عامل تحرّک را در میان ملت، پست کنند - بخصوص در میان جوانان - یعنی عامل دین، غیرت، تعصّب دینی، ایمان و انگیزهی دینی را در جوانان سست کنند. آنها با خودشان فکر کردهاند که اگر این کار را بتوانیم بکنیم، دیگر حصاری وجود ندارد و قدرت مقاومتی نیست. راست هم میگویند؛ همینطور است. آنچه میتواند مقاومت کند، احساس و روحیه و ایمان دینی و شور و شوق ناشی از این انگیزه و ایمان است. میخواهند این را از بین ببرند. چگونه؟ با انواع روشها؛ حالا با ترویج اعتیاد! این قاچاقچیهای بینالمللی با این همه جلوگیریهایی که از طرف دولت و دستگاه قضایی شده است و با این مجازاتهای سخت، کار را رها نمیکنند! بالاخره اگر یک انگیزهی قویای پشت سر این کاروانهای مواد مخدّر و کارخانجات هروئینسازی و تولید مواد مخدّر نباشد، باید این مجازاتهای سخت، جلوِ آنها را بگیرد. پیداست انگیزهها و دستهای دیگری در کار است. سعی بر این است که تا آنجا که میتوانند، نسل جوان را به چیزهایی که او را سست میکند، آلوده کنند؛ حالا مواد مخدّر باشد، یا شهوات و افکار و وسوسههای بیهوده باشد. همهی اینها هم امروز بهوسیلهی ایادی و مزدوران دشمنان - حتّی گاهی کسانی که خودشان هم نمیدانند ایادی دشمنانند، نمیفهمند برای کی و به نفع چه کسی کار میکنند، یا مینویسند - برنامهریزی و اجرا میشود. اما برداشت من و تجربهی ملت ایران این است که دشمن با همهی برنامهریزیش، با همهی خرجی که میکند، با همهی هزینهای که متحمّل میشود و با همهی امیدی که بسته است، این بار هم بهوسیلهی ملت ایران، بهوسیلهی ایمان جوانان و اتّحاد این ملت، بهوسیلهی دست قدرت الهی که از این ملت حمایت کرده است، محکم تودهنی خواهد خورد.
عزیزان من! البته این را باید بهعنوان یک اصل، همیشه دانست که خدای متعال با هیچ قومی و با هیچ ملتی خویشاوندی ندارد. ما نباید بگوییم بالاخره خدا ما را کمک خواهد کرد. بله، خدا کمک میکند؛ اما آنوقتی که ما در راه خدا حرکت کنیم و در راه خدا گام برداریم. هم ملت، هم مسؤولان باید وظایف خودشان را انجام دهند. امروز همه گونه وظایف، مقابل ماست. البته وظایف مسؤولان، سنگینتر و بزرگتر است. خدا را شکر میکنیم که مسؤولانِ بخشهای مختلف کشور، همّتشان این است که بلکه بتوانند آنچه را که از بار امانت و تکلیف الهی بر دوش خودشان احساس میکنند، انجام دهند. این خیلی مغتنم و ارزشمند است که همت و ارادهی مسؤولان بر انجام تکلیف باشد. من میخواهم تأکید کنم که دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی کشور از یک طرف، دستگاههای اقتصادی کشور از یک طرف و دستگاههای سیاسی کشور از سمت دیگر، همه باید با توجّه به اینکه امروز دشمن درصدد است که ایمان آحاد مردم - مخصوصاً جوانان - را به اسلام و ایمان آنها را به نظام و جمهوری اسلامی ضعیف کند، همچنین میخواهد اعتقاد و ایمان آنها را به مسؤولان نظام هم ضعیف نماید، فعّالیتهای دشمن را خنثی کنند. این سه مرحله است: دشمن میخواهد هم مردم به اسلام عقیده نداشته باشند، هم بخصوص به جمهوری اسلامی و نظام، اعتقادی نداشته باشند و هم بالاخص به مسؤولان این نظام اعتقاد نداشته باشند - بخصوص مسؤولانی که پایبندی آنها به مبانی انقلاب و به راه امام، بیش از دیگران ثابت شده است - این همّت دشمن است. خوب؛ دستگاههای اقتصادی ما با تلاشی که میکنند، میتوانند این تبلیغات دشمن را ناکام کنند. خوشبختانه امکانات در این منطقه، زیاد است؛ اگر چه محرومیت هم زیاد است. من منطقهی جنوبیترِ شهرستان شما را رفتم و از نزدیک دیدم - البته قبلها هم دیده بودم - اینجا را هم دیدم. البته امکانات طبیعی اینجا بهتر از طرف جنوب است؛ درعینحال محرومیت و فقر، زیاد و کمبودها فراوان است. این دشتهای وسیع و حاصلخیز، این منابع سرشار، این نیروی انسانی و استعدادهای فراوان، همه میتواند آیندهی این منطقه را بهمراتب بهتر از آنچه که امروز هست، بکند. دستگاههای اقتصادی و دستگاههای فنّی در این بخش، باید تلاش کنند برنامههایی را که دارند، انشاءالله با دقت پیگیری شود، جزء به جزء پیش برود و معطّل نماند؛ برنامههایی که مسؤولان در آستانهی همین سفر - چه در تهران، چه در مشهد و چه اینجا - طرّاحی کردند.
مسؤولان فرهنگی هم به این نکتهی اساسی توجّه کنند که در کنار فعّالیتهای اقتصادی و سازندگی، سازندگیِ فکری و ذهنی هم یک شرط لازم و اساسی است. خوشبختانه برخلاف گذشته، اینجا مراکز آموزش عالی دارد. در گذشته هم در اینجا و هم در سایر شهرستانهای این استان، این خبرها نبود. آنطوری که مسؤولان بخشهای آموزش عالی، مسؤولان آموزش و پرورش و مسؤولان فرهنگی این شهرستان به من گزارش دادند، خوشبختانه فرهنگیانِ با ارزشی اعم از شاعر و هنرمند و نویسنده و غیره در این شهرستان هستند. همه باید توجّه کنند و وظیفهی خودشان بدانند که این نسل نوخاستهی جوانِ پاکِ معصومِ نورانی ملت ایران، از جمله این منطقه را در مقابل تیرهای زهرآگین دشمنان، مصونیت ببخشند. یعنی توجّه کنند که امروز هدف دشمن این است که این ذهنها را اوّل با اسلام، دوم با نظام جمهوری اسلامی و سوم با مسؤولان، مسألهدار و این ایمانها را متزلزل کند. این را توجّه داشته باشند؛ فعالیت تبلیغی را در مقابل این تیرهای زهرآگین دشمن، جهت دهند. البته این مربوط به فقط این شهرستان، یا این استان نیست؛ بلکه این وظیفه، در کلّ کشور و در مرکز کشور و در دستگاهها و وزارتخانههای مسؤول فرهنگی، یک وظیفهی فوری، فوتی و حیاتی است.
فعّالیتهای سیاسی نیز همینطور. چه سیاست خارجی - که بحمدالله فعّالیتهای خوبی دارند - و چه سیاستهای داخلی - سیستم سیاسی نظام جمهوری اسلامی - باید توجّه کنند که این ملت در سایهی وحدت و یکپارچگی و همدلی است که میتواند بر همهی مشکلات خود فائق آید؛ چه مشکلات با بیگانگان، چه مشکلات با طبیعت، چه مشکلات سیاسی، اقتصادی و غیره. سعی کنند مردم را دسته دسته نکنند. این عناصر سیاسی نظام جمهوری اسلامی و عناصر سیاسی دولت - بخشهای سیاسی - باید هدفشان را این قرار دهند که این وحدت ملی، این همدلی ملت ایران، این ایمان و اعتماد متقابل آحاد ملت به یکدیگر، حفظ شود. اختلافات سیاسی، از قبیل آنچه که حالا بعضی از قلم به دستهای بیکار، یا بهتر است بگوییم بیکاره، آن را ترویج میکنند - چپ در مقابل راست و راست در مقابل چپ - حرفهایی است که از نظر ملت، بیهوده است. طرح این مسائل هم اساساً برای ملت، مضرّ است. سود که ندارد هیچ، ضرر هم دارد. همچنین سعی کنند دشمنیها، بغضها و اختلافات مذهبی، بخصوص در منطقهی خراسان که برادران شیعه، سالهای متمادی - بخصوص بعد از انقلاب - با برادران سنّی زندگی کردهاند، بهوجود نیاید و رشد پیدا نکند. همچنین جلوِ اختلاف شهری گرفته شود؛ این شهر در مقابل آن شهر، این بخش در مقابل آن بخش، یا این استان در مقابل آن استان! اینگونه اختلافات، به نفع هیچ کس نیست. شهری در مقابل روستایی، یا روستایی در مقابل شهری، اینها چیزهایی است که به نفع ملت و به نفع یکپارچگی نیست. اسلام هم اصلاً اینطور دودستگیها و اختلافات را هیچ به رسمیت نمیشناسد.
در اسلام، ملاک و معیار، ایمان به خدا، تقوای در عمل و گفتار و مجاهدت فیسبیلالله است. هرکس که ایمان دارد، هرکس که در راه خدا با تقوا حرکت میکند و هرکس که بیشتر مجاهدت میکند، ترجیح دارد؛ منتها این ترجیح هم به معنای جدایی نیست. هیچکس نباید خود را بالاتر از دیگران فرض کند که من بالاترم، من با ایمانترم؛ ابداً. در اسلام، وحدت یکپارچگی و همدلی است و بحمدالله انقلاب این هدیهی بزرگ را به ملت ایران داد و ملت ایران از این هدیهی بزرگ - هدیهی وحدت و وفاق ملی - تا امروز بیشترین بهره را برده است. شما اگر این اتّحاد را نداشتید، اگر این ملت اتّحاد بر اساس ایمان و بر محور نظام جمهوری اسلامی نداشت، دشمنان گردن کلفت و قلدری که در دنیا هستند، زندگی را بر این ملت، تنگ میکردند؛ اما شما ملت ایران به برکت ایمانتان، به برکت پایبندی خود به احکام اسلامی، به برکت وحدت و ایمان اسلامی، به برکت آگاهی و قدرت تفکّر و تعقّلی که در شماست و مسائل را میسنجید و فکر میکنید، تا امروز توانستهاید چه در جنگ، چه در میدان سیاست و چه در میدان اقتصاد، بر دشمنان بزرگ جهانی فائق آیید. از این به بعد هم به برکت ایمان، به برکت اتّحاد، پیروی از خطّ امام و پایبندی به مبانی اسلام و انقلاب و به برکت دستهای مستحکمی که در هم گره کرده باشید، خواهید توانست بر همهی قدرتهای زورگو، بر همهی سلطهگران و چپاولگران عالم و بر همهی کسانیکه میخواهند بر ملتها تسلّط پیدا کنند، فائق آیید و توطئههای آنان را نقش بر آب کنید. همچنین به فضل پروردگار خواهید توانست دشمن را از امید به اینکه بتواند به این ملت، ضربهای وارد کند، ناکام و مأیوس کنید و توی دهن دشمن بزنید.
خداوند انشاءالله شما مردم عزیز و مؤمن و با محبّت را مشمول الطاف خاص خود قرار دهد، جوانان شما را حفظ کند، شهدای شما را با پیغمبر محشور فرماید و انشاءالله تفضّلات و الطاف و مرحمت ویژهی خود را بیش از پیش بر شما ملت عزیز - مردم عزیز قائن و بخشهای تابع این شهرستان - نازل کند. من از همهی شما مردم عزیز و قشرهای مختلف و زن و مردم مؤمن، صمیمانه تشکّر میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) هود: ۱۸ و ۱۹
۲) اعراف: ۹۶